تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 26 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ما (اهل بيت) ستون هاى حق را استوار و لشكريان باطل را متلاشى كرديم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806617936




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

محمود امجد: همه بايد تربيت شويم


واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: محمود امجد: همه بايد تربيت شويم
خبرگزاري انتخاب : همانطور كه بدن را مي توان تحت مراقبتهاي خاصي تربيت كرد و حالت خاصي به آن داد؛ روح و نفس هم در اثر تمرين شكل مي گيرد. در طول تاريخ، بسياري در صدد تربيت انسانها برآمده اند ولي سليقه هاي خود را اعمال كرده اند. بهترين تربيت، تربيت انبياي الهي است كه افراد را براي بندگي خدا تربيت مي كنند؛ چون اگر شهوات در انسان رشد يابد انسان بنده شهوات مي شود.


تربيت به معناي پرورش است ولي پرورشها با هم فرق مي كند. يك نوع پرورش به معني نمو است كه به جسم و جسمانيت مربوط مي شود و نوع ديگر به معني رشد است كه مربوط به قواي نفساني و روحي انسان است.

همانطور كه بدن را مي توان تحت مراقبتهاي خاصي تربيت كرد و حالت خاصي به آن داد؛ روح و نفس هم در اثر تمرين شكل مي گيرد. در طول تاريخ، بسياري در صدد تربيت انسانها برآمده اند ولي سليقه هاي خود را اعمال كرده اند. بهترين تربيت، تربيت انبياي الهي است كه افراد را براي بندگي خدا تربيت مي كنند؛ چون اگر شهوات در انسان رشد يابد انسان بنده شهوات مي شود. انسان اگر بندگي خدا بكند «عبدالله» و بنده خدا؛ مي شود. خداي تعالي همه صفات خوب را داراست و مي خواهد بندگانش بيرنگ شوند تا رنگ الهي پيدا كنند. مثلاً خداوند «ستارالعيوب» است و دوست دارد كه انسان هم ستار عيوب ديگران باشد. يكي ديگر از صفات الهي كتمان اسرار مردم است؛ بنده خدا نيز بايد رازدار و امانتدار اسرار مردم باشد. از ديگر صفات خدا كريم بودن است، انسان هم بايد كريم باشد و بدون اينكه از او درخواستي شود به اشخاصي كه نياز دارند رسيدگي كند و در مقابل توقعي نداشته باشد.

پس، تربيت انبيا، تربيتي است كه انسان را وارد فضايي نوراني ميكند يا به عبارت ديگر انسان را آسماني مي كند.

انسان در يك علو و مرتبه اي آفريده شده و به تعبيري كه در روايت آمده انسان « علوي» است؛ يعني علو همت دارد و فطرتاً به مسائل پست و دور از ارزشهاي انساني توجهي ندارد. توجهش به مسائل بلند و متعالي است. خداي تعالي دوست دارد كه انسان علوي و حسيني باشد. با آنكه همه خوبيهاي عالم از سوي خداوند به امام حسين(ع) داده شده بود؛ يعني او عصاره فضايل همه انبيا و اوليا بود، اما با همه اين فضايل و كمالات او خود را فداي نجات بشريت و هدايت انسانها مي كند؛ نجات بشر از خودخواهيها و بدانديشيها. انسانهاي والا چنين اند.

تمام كمالات انسان در بندگي خداست. خرق عادت، غيب گوئي، روي آب راه رفتن يا به هوا پريدن و در آتش رفتن براي انسان كمال نيست. كمال انسان بندگي خداست. نتيجه بندگي هم اين است كه انسان رنگ خدايي مي گيرد. انسان اگر صفات الهي را در خود محقق كند آسماني مي شود. نتيجه تربيت انبيا رسيدن به كمالات واقعي است. اگر واقعاً مربيان بشر بخواهند انسان را خوب تربيت كنند بايد به دنبال انبيا بروند. يكي از بهترين برنامه هاي تربيتي براي انسان و مخصوصاً نسل جوان، آشنايي با نامه 31 نهج البلاغه است كه حضرت اميرالمومنين(ع) آن را خطاب به امام حسن(ع) نوشته اند. اگر كسي واقعاً بخواهد تربيت كند و تربيت شود اين نامه كافي است. در واقع اين نامه، نامه حضرت به جامعه نادان بشري است.

اگر كسي تربيت يافته مكتب انبيا و مكتب اسلام باشد تمام آرزويش اين است كه جامعه رشد كند، از فساد پاك شود و به صلاح برسد. كساني كه تربيت يافته و صالح اند قطعاً مصلح هم هستند ولي چون نمي توانند خودشان جامعه را اصلاح كنند؛ نياز به مصلح جهاني را درك ميكنند و منتظر ظهور آن مصلح جهاني مي شوند؛ كه همه انبيا منتظر ايشان هستند. انبيا، اين مربيان بشر همگي منتظر ظهور مصلح جهاني بودند. آنها مي خواستند كه جامعه را اصلاح و افراد را تربيت كنند ولي چون موفق به تربيت كامل جامعه انساني نشدند، آنها هم منتظر بودند كه با ظهور حضرت بقيه الله، ارواحنا له الفداء، جامعه دلخواهشان تحقق پيدا كند.

اگر عدالت در جهان به دست امام مهدي(ع) تحقق پيدا كند خود زمينه اي خواهد شد براي تربيت همگان. البته اگر در شرايط و زمان فعلي كسي در فكر اصلاح و تربيت خودش باشد ارزش كارش بيشتر است. در روايت آمده ارزش كار چنين كسي هفتاد برابر ارزش كار كسي است كه در زمان ظهور اقدام به اصلاح خود مي كند. گو اينكه خود اين افراد هم آرزو دارند كه روزي برسد كه زمينه بندگي و تربيت براي همه انسانها فراهم شود. معلوم است كه در اين زمان زمينه اش كم است اما در آن زمان؛ يعني زمان ظهور حضرت، زمينه تربيت و اصلاح بسيار فراوان و آسان خواهد شد. از اين رو كساني كه تربيت يافته هستند بيش از همه طالب ظهور حضرت اند؛ زيرا كسي كه خواهان مصلح است بايد خودش صالح باشد، صالح باشد و از فساد بيزار باشد تا خواهان مصلح شود.

هميشه بهترين وسيله تربيت، توجه به حضرت است. ما معتقديم حضرت در يك نقطه از عالم حضور فيزيكي دارند، اما از نظر احاطه وجودي، ايشان بر تمام جهان خلقت احاطه دارند. بندگان درجه چندمش هم همين طورند و خيلي احاطه و اشراف دارند. اگر كسي بخواهد امام را بشناسد حداقل يك مرتبه بايد «زيارت جامعه كبيره» را مطالعه كند. در اصل صدور اين زيارت از معصوم نبايد شبهه كرد؛ چون غير از امام معصوم كسي نمي تواند چنين جملاتي بسازد. در اين زيارت دويست و اندي صفت براي امامان برشمرده شده است كه هر كدام از آنها خودش يك دنيا معنا دارد. به قول آقايان اهل علم «تعليق بر وصف مشعر بر عليت است» در برخي از اوصافي كه در اين زيارت به آنها اشاره شده دقت كنيد: «بيت النبوه»؛ خاندان نبوت؛ «موضع الرساله»؛ خاستگاه و جايگاه رسالت؛ «معدن الرحمه»؛ معدن و سرچشمه رحمت؛ «قاده الأمم»، پيشوايان امتها. معناي اين اوصاف اين است كه تمام انبيا هر چه تربيت ميكردند مربوط به امامت است. ما معتقديم كه امام هر جا هست خدا هست، هر جا خدا هست امام هست و از ازل تا به ابد را مي داند؛ يعني «ملكه علمي» دارد.

ملكه علمي يعني اينكه حضرت هرگاه اراده فرمايد جايي را ببيند، مي بيند. او لازم نيست در حالت عادي و از نظر عنصري ببيند بلكه در ملكه علمي اش، در علم اجمالي و علم تفصيلي اش هست. علم امام با علم خدا فرقي ندارد. قدرتش با قدرت خدا فرقي ندارد. فرقش وجوب و امكان است. خداي تعالي واجب بالذات است. قدرت او عين قدرت است نه اينكه كسي به او قدرت داده باشد. غير خدا قادر است؛ چون قدرت را خدا به او داده اگر نداده بود؛ قدرت نداشت. خدا عين هستي است؛ عين قدرت است؛ عين علم است. اين را مي گويند وجوب ذاتي، ولي ماسوي الله همه عالم امكان اند. وقتي اراده الهي بر اين قرار بگيرد كه آن بزرگوار، امام عصر، حضرت بقيه الله(عج) بيايد و اينهمه ظلم و جنايت را از روي زمين بردارد مي آيند. اراده ايشان اراده خداست. قدرت ايشان قدرت خداست. در عين اينكه فقير است، او و همه فقيرند، اما او آئينه خداست؛ «عين الله» است؛ «قدرت الله» است؛ «افذن الله» است. آنچه خدا مي شنود او مي شنود. آنچه خدا مي بيند او مي بيند، آنجايي كه خدا هست او هم هست. از تمام ذرات جهان از ازل تا به ابد اطلاع دارد. محيط است؛ چون خدا، محيط است. هر صفتي كه خداي تعالي دارد او به حقيقت دارد.

وقتي انسان بداند كه كسي حاضر و ناظر است و حركات و اعمال او را مي بيند؛ از اعمال خود مراقبت مي كند. كسي كه معتقد به امامي است كه نماينده خداست در روي زمين و در كل جهان خلقت، اولاً از اعمال خودش مراقبت مي كند و ثانياً هر چه به آن بزرگوار بيشتر توجه پيدا كند آن بزرگوار هم بيشتر متوجهش مي شود. اين رابطه طرفيني است. پس بهترين وسيله تربيت، توجه به حضرت بقيه الله است و اتفاقاً انسان از حضرت بيشتر خجالت مي كشد تا خداي تعالي؛ چون يك سنخيتي بين خود و او مي بيند. مثل الان، ما انسانها مي دانيم خدا حاضر و ناظر است ولي از او خجالت نمي كشيم اما از انسانها خجالت مي كشيم. چون با آنها سنخيت داريم. با حضرت هم سنخيت داريم از نظر انسان بودن اما مي دانيم كه آن حضرت احاطه وجودي دارند و همه اسرار خلقت را مي دانند. بنابراين ما فقط بايد از درون خودمان را بسازيم نه فقط از بيرون و ظاهر.

هر چه شخص معرفتش بيشتر باشد دلش بيشتر براي جامعه مي سوزد. درون و برونش يكي مي شود، چون درون و برونش مي سوزد، در دلش دعا مي كند، تلاش مي كند و فعاليت مي كند براي زمينه سازي حكومت جهاني امام زمان(ع).

انسان به اندازه اي كه در طيف مرحمت حضرت حجت(ع) و معرفتشان واقع بشود از آن حضرت بهره مي گيرد. شما ببينيد، آهن ربا، براده هاي آهن را جذب مي كند اما، سنگ را جذب نمي كند. بايد سنخيت ايجاد كرد. آن حضرت صفات عاليه دارد انسان هم بايد صفات عاليه داشته باشد تا در حوزه جذب ايشان قرار گيرد.

مروت، عاطفه، آزادگي، ايثارگري، بزرگواري، كريمانه برخورد كردن با خلق الله، اينها وسايل ارتباط و نزديكي با حضرتند. داد و قال و... كه وسيله ارتباط نيست. سنخيت بايد پيدا كني تا در طيف مرحمت، محبت و معرفت واقع شوي. يك جذبه از هزار سال عبادت بهتر است. يك دفعه انسان را مي برند به عرش اعلا.

جوانهاي اين دوره اگر مي خواهند سلامت و صلاح خودشان را تأمين كنند و خدمتگزار باشند بايد دلداده امام زمان(ع) باشند و بدانند كه فرمانرواي كل عالم اوست و او مي تواند انسان را اصلاح كند. اگر انسان خودش را در اختيار او بگذارد اصلاح مي شود. دل ما از آهن كه سخت تر نيست، آهن به دست حضرت داوود(ع) نرم شد، بايد دل را بدهيم به امام زمان(ع)، او دلبر ماست. اگر دلمان را بدهيم به امام زمان، امام زمان دل ما را اصلاح مي كند. بنابراين بايد زياد دعا كنيم براي فرج آقا امام زمان تا آن بزرگوار هم براي ما دعا كند. خودش فرمود: «أكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم»؛ زياد دعا كنيد براي فرج، فرج شما همين است.

جوانهاي امروز بهترين راهشان توجه به آقاست. بدانند كه يك آقايي دارند كه اين آقا آنها را مي بيند، ناظر است. منتها ما او را نمي بينيم. تو از جان خودت مي خواهي خبردار شوي با جان جانانت حرف بزن. بگو: آقا! تو فرمانرواي كل عالمي. تمام موجودات در قبضه شماست. من را در قبضه خود بگير. اين درخواست هم بايد صادقانه صورت بگيرد نه اين كه از او بخواهيم ظهور كند و به ميل ما رفتار نمايد.

«امام شناسي» بهترين بحث براي جوانان است -كه متأسفانه رايج نيست- تا جوانها بتوانند امامشان را بشناسند. امام را بشناسند به نورانيت نه اين كه بگويند: قربان چشمان امام زمان(ع) بروم، قربان ابرويش بروم، قربان كفشش بروم، اينها فايده ندارد، كافي نيست. امام زمان كه اين نيست. امام زمان يك مقام الهي دارد كه همه ما سر سفره او هستيم. بايد بدانيم كه سر سفره او هستيم. اين سفره مال امام زمان است. اين مغز ما مال امام زمان(ع) است.

براي فرج زياد دعا كنيد. يك فرج عمومي است كه ان شاءالله تشكيل حكومت است و يك فرج خصوصي است. يكي از خدمتهاي به امام زمان(ع) دعا كردن است. خود ايشان هم دعا مي كنند. وقتي شما به آقايي مثل او خدمت كنيد چندجور افاضه مي كند؛ براي انسان گشايشها مي شود؛ بينشش بالا مي رود و امكانات براي او ايجاد ميشود. اين است كه بايد نسل جوان ما براي تكامل روح خودشان دائماً به ياد حضرت باشند.

مرحوم آيه الله حاج آقا اباصالح فاطمي قمي توصيه مي كنند كه با خطاب «يا اباصالح» و «يا صاحب الزمان» به حضرت توجه پيدا كنيد و باز ايشان مي فرمايد: من در سجده يوميه در بين الطلوعين بين حالت خواب و بيداري يك حالتي پيدا كردم و ديدم در يك بياباني گم شده ام، هاتفي صدا ميزند: «يا اباصالح المهدي اغثني» من نميدانستم اين كنيه حضرت است، بعد از اين ماجرا فهميدم كنيه حضرت است. يكي از كنيه هاي حضرت «اباصالح» است. او پدر هر چه آدم صالح است. بنابراين آدم بايد صالح باشد.

*** گزيده هايي از سخنان آيت الله شيخ محمود امجد
 چهارشنبه 1 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 517]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن