واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: محمود امجد: از وجود خشونت در جامعه، بچه هاي ما را دارند مسيحي مي كنند
------------
اخيرا نشستي صميمي بين استادان گروه معارف اسلامي دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن با آيت الله محمود امجد برگزار شد در اين نشست پس از سخنان آيت الله امجد از سوي برخي اساتيد سؤالاتي مطرح شد و ايشان به آن سؤالات پاسخ داد اينك چكيده اي از سخنراني و پرسش و پاسخ از نظر خوانندگان محترم مي گذرد.
اگر انگيزه علمي در دانشجويان ايجاد شود مي توان به نتيجه رسيد و الا اگر فقط مدرك گرايي باشد نتيجه اش عكس است.
دانشگاه، انسان مي سازد. دانشگاه، مسجد است. شهيد مطهري قم را رها كرد و آمد دانشگاه، به خاطر خدمت، چون سرمايه هاي ما جوانهاي ما هستند. هيچ عملي مثل خدمت نيست و هيچ خدمتي هم مثل عمل شما نيست. بله بايد در دانشگاه انگيزه علمي ايجاد شود ولي متأسفانه انگيزه خيلي ضعيف شده است. امروزه اگر بخواهيم سوار ماشين يا هواپيما بشويم بليط مي خواهد براي يك دانشجو نيزمدرك بايد به اندازه بك بليط ارزش داشته باشد، دانشجو بايد حسابش اين باشد، ما طلبه ها معتقديم بهترين مشوق دانشجو و طلبه فهميدن است حالا مخصوصاً در اين رشته اگر ديالوگ برقرار باشد رد و بدل شود بهتر است. بنده با استادي كه از اول تا آخر كلاس القا كند مخالفم، كسي با القاء، رشد نمي كند بايد سقراطي بر خورد كرد، يعني تفكر ايجاد كرد، ولي متأسفانه در سطح مملكت، تفكر و تعقل زير صفر مي رود اين يكي از دردهايي است كه ما را خواهد كشت. با درد شناسان درد خود گفتيم و حرفي نشنيديم. بايد برسيم و الا جامعه محكوم به سقوط است. به اين ظواهر كه مثلاً تا صبح حسين حسين كنيم و سينه بزنيم نيست بايد سينه بزنيم اگر نزنيم دين نداريم، سينه زني جاي خود با سينه زني و اردو و ... كار پيش نمي رود بايد تفكر و تعقل در دانشگاه و حوزه ايجاد شود و خيلي بايد سختگيري كرد.
بايد با دانشجو رفيق شد بايد با دانشجو مهرباني كرد، تحويلش گرفت، دانشجو يا محصل نسبت به استادش الگوي خاصي دارد يعني استاد بايد حكم پدر داشته باشد، مهربان باشد، كمك كند با همت والا و بالا و تدبير حكيمانه شما انشاءالله دانشجويان ما به درد بخور شوند. بالاخره اينها سرمايه هاي ما هستند.
دانشجو بايد به درسش اهميت بدهد، درس بخواند و به دنبال نمره نباشد درس بخواند تا به درد اين مملكت بخورد يك مهندس عاليقدر شود مدرك بگيرد بعد يك پل بسازد. دانشجو بايد احساس كند كه به اين مملكت و به اين مردم بدهكار است طلبه هم همين طور. انشاءالله اين دانشجويان تحت تربيت شما به مقامات عالي و متعالي علمي برسند.
پرسش و پاسخ از استاد:
o متون و كتابي را معرفي نماييد كه در اين مقطع بتوانيم هم خودمان از آن بهره مند شويم هم توسط آن براي دانشجويان ايجاد انگيزه و كشش نماييم.
پاسخ: بهترين كتاب قرآن است بعد از آن نهج البلاغه و ... اخلاق گفتني و درسي نيست بلكه عملي و حركتي است اگر بخواهيم واقعاً همين اخلاق همين دعاي مكارم اخلاق و خطبه متقين، 110 صفت، كم ندارد منتها اينقدر هست كه انسان خودش را با كتاب و كلمات و قرآن مثل آب سر گرم كند.نهج البلاغه مثل آب و كتابهاي ديگر مثل غذا و ميوه است. ممكن است كسي به موز علاقه داشته باشد و ديگري هلو بخورد اما آب را همه نياز داريم.
قرآن بر اساس فطرت است كه انسان با آن هم مي تواند خودش را بشناسد هم ميتواند خودش را بسازد از اين جهت حكم آب را دارد همه را سيراب مي كند، اگر بچه هاي ما با ايات قرآن ملازم باشند همه چيز هست بهترين كتاب، اخلاق ملك زاده است كه به نظر من گير مي دهد بهترين كتاب اخلاق و عرفان، منازل السائرين است كه گير مي دهد البته يك منزل بيشتر نيست جواب در خودش هست يك جايي است كه آن منيت است همة سير و سلوكها و اخلاقيون اينجا گير كردند.
اخلاق مي گويد ولي نفسانيت، حرف مي زند چهار، پنج كلمه از اين طرف و آن طرف درس خوانده اما همه اش نفسانيت. با نفسانيت كسي را نمي شود تربيت كرد، خود انسان بايد بداند كه جز خود سازي و خود شناسي وظيفه اي ندارد وقتي هم حركت كرد مي شود چراغ و بهترين وسيله هم قرآن است، احسن الحديث. اين درس اخلاق است از خدا گشتي همه چيز از تو گشت با خدا باشي همه چيز داري. درس اخلاق لا اله الا الله است يعني چه؟ يعني خداشناس شويم. خداشناس كه شديم نه بخل داريم نه حسرت داريم نه ...
o شما عصاره و جلوة رباني بزرگواري چون آيت الله بهاءالديني هستيد از چيزهايي كه آن بزرگوار به شما عنايت فرمود از آن نديده ها و نشنيده ها، از زندگي آن بزرگوار ذره اي براي ما بفرماييد تا بهره كافي ببريم.
پاسخ :ازآن آدم بزرگوار چه بگويم، گاهي انسان در مقابل دريا است اما لب تشنه است. خيلي ها خدمت پيامبر بودند به جايي نرسيدند. ما كجا و آنها كجا. آنها در يك عوالم ديگري هستند در مشهد براي ايشان فاتحه گرفتند، علما هم بودند، بنده منبر رفتم، عرض كردم آقاي بهاءالديني عمرش را در خواب و بيداري با انبيا و اوليا گذراند يعني مي خوابيد و سير مي كرد و بيدار هم بود سير مي كرد مشاعرش هم كار مي كرد يعني خواب بود مي دانست چه كسي مي رود و چه كسي مي ايد در يك كلمه ايشان عمرش را در عالم رؤيا و بيداري با انبيا و اوليا گذراند. بالاخره ما كجا و آنها كجا. بنده اسير هوا و هوس خودم هستم البته هوا و هوس معقول به تشكيك، مختلف است هر كس هوا و هوس خودش را دارد بالاخره افسوس در آنچه برده ايم باختني است هر آنچه بگذاشتيم برداشتني است ما خيلي آدمهاي بزرگ ديده ايم افسوس كه چيزي نشده ايم.
نردي است جهان كه بردنش باختن است
نرادي او به نقش كم ساختن است
دنيا به مثل چو كلبتين نرد است
برداشتنش براي انداختن است
آنچه ما بايد برداريم فقط انس و ياد خداست آنچه كه بايد بگذاريم منيت و انانيت است.
o ما كه با جوانها هم در محيط دانشگاه و هم در منزل سرو كار داريم، با توجه به شرايط و مشكلات جامعة امروز بايد چه برخوردي با آنها داشته باشيم؟
پاسخ : بهترين كار محبت است. بچه ها به محبت احتياج دارند، من امتحان كرده ام من با سراسر ايران سروكار دارم با يك سلام به آنها دگرگون مي شوند در دانشگاه امير كبير دانشجويي با موهاي فلان و ژست .... پوز خاصي داشت، گفتيم آمد به او گفتيم سلام، آمد بغل ما دست بوسي و احترام و ... اگر بخواهيم تكبر كنيم اصلاً نمي توانيم.
بچه هاي ما احتياج به محبت دارند تشنة محبتند در خانه كه محبت نمي بينند در جامعه هم كه محبت نمي بينند استاد مقداري محبت كند نه اينكه به آنها رو بدهند خشونت نباشد صلابت باشد، اين بهتر از هزار سخنراني و موعظه است سخنراني كاري نمي كند عمده عمل است با عمل و محبت. اينها بچه هاي شما هستند فرقي نمي كند كرامت لازم دارند ما با اسلام فرسنگها فاصله داريم اسلام دين رحمت، فتوت، انسانيت و محبت است.
بچه هاي ما را دارند مسيحي مي كنند از بس خشونت است. امام مي فرمايد: بعضي ما را بي حرف موعظه مي كنند. امام دو، سه ساعت فقط نگاه مي كرد، نصيحت نمي كرد، منبر نمي رفت، موعظه نمي كرد، عملاً عملاً معلم النفس مؤدبها، راه ما راه محبت است الان بچه هاي ما روي يك بند هستند نه روي ديوار، يك تلنگر بزني مي افتند. خشونت، كار ما نيست اگر خواست تأديب شود تأديب با مسئولان امور است.
o در بر خورد و رفتار با اقليتهاي ديني ما را راهنمايي فرماييد.
پاسخ :شما بايد يك دانشجوي با اخلاق پيدا كنيد، اخلاقيات و كتاب خودت را بياور، حال هر چه داري مطابق آن بگردد در اسلام در قرآن، به عنوان تحقيق و روش تحقيق.
يكي از راههاي اساسي نفوذ در جامعه، تحمل حرف مخالف است، من حرفي ندارم شما حرفت را بزن حرف شما براي ما محترم است، من با انقلاب و با تشكيلات شما مخالفم. همه يك نقطه مثبت دارند چيزي كه در رأس امور همه آن را قبول دارند مثلاً كلمه اي كه مورد قبول همه اديان و همه دنيا است: آنچه را براي خود نمي پسندي براي ديگران هم نپسند. من دوست ندارم مزاحمم بشوي چرا صداي ساز و آوازت را بلند مي كني نمي گويم بد است اما چرا بلند مي كني، اگرصفات اخلاقي را كه قبول دارند پذيرا باشند همه هدايت مي شوند مگر اينكه يكي عناد داشته باشد و بخواهد اذيت كند و الا بشر فطرت دارد و فطرتش هم به همه حقايق و خوبي ها گرايش دارد. سروكار داشتن با فطرت مردم، بهترين راه است. ما مي گوييم قرآن، لازم نيست كه برايش قرآن بخوانيم مطلب و محتوا را بگوييد مثلاً به پدر و مادر خود احسان كن. مگر بد است اين بهترين روش است، همينكه او حرفهايش را بزند شما گوش بدهيد بهترين كارها است اگر دوستاني هم براي كمك داشته باشيد كه بتوانيد از آنها تغذيه شويد بسيار عالي است. شما واقعاً يك ماركسيست راستگويي را بياوريد من با او رفاقت مي كنم و آمادة مصاحبه مي شوم اما يك مسلمان دروغگو را.
نمي توانم. اصول وسايل براي همه روشن است. اينكه مي گويند قرآن، لازم نيست بهشت و عالم ذر را برايش بگويي اخلاقيات را كه همه قبول دارند، آنچه را فطرت انسان قبول دارد به زبان خودش برايش باز گو كنيد به نظر من برد با اين آدم است.
جمعه 10 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 251]