واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: پشت پرده سناريوي غرب در لبنان
------------
چندي پيش كه ناوهاي آمريكايي در نزديكي آبهاي ساحلي لبنان پهلو گرفتند، كمتر كسي فكر مي كرد كه اين ناوها بدو ن هدف، هزاران كيلومتر را طي كرده و خود را به سواحل لبنان رسانده باشند.
اما در همان حال كمتر كسي فكر مي كرد كه به اين سرعت پيامدهاي حضور نظامي آمريكا، لبنان را در لبه پرتگاه قرار دهد.
گمان اصلي هنوز هم به طرف سوريه معطوف است. اما اگر مناطق آسيب پذير و گسل هاي امنيتي را در خاورميانه عربي در يك بسته سياسي - امنيتي مورد توجه قرار دهيم، بدون ترديد ارتباط آنچه كه در فلسطين اشغالي، مناطق خودگردان، سوريه، عراق و لبنان مي گذرد قابل فهم تر خواهد شد.
لبنان در اين بسته سياسي - امنيتي جايگاه ويژه اي دارد. ساختار قدرت در اين كشور در ذات خودش، چالش زاست.
تقسيم طايفه اي قدرت از دوران استعمار فرانسه به ارث رسيده و طايفه گري با فرقه گرايي مذهبي تركيب شده و لبنان را همواره آماده سقوط در جنگ داخلي نگه داشته است.
جريان مقاومت اسلامي در لبنان در سالهاي اخير و بخصوص پس از مقاومت در مقابل تهاجم گسترده اسرائيل، معادله طايفه اي قدرت را بر هم زده و روشن است كه اين امر با مخالفتهايي روبروست.
در يك نگاه واقع بينانه، دخالت نظامي از خارج، اعتبار مقاومت اسلامي لبنان را افزايش مي دهد و افكار عمومي را در جهان عرب متوجه لبنان مي كند. آمريكا اما راه حل را در جنگ داخلي در لبنان يافته است.
فرقه اي كردن جنگ در لبنان فراتر از جنگ طايفه اي، هدف اصلي است.
لبنان جنگ طايفه اي در گذشته داشته و تجربه تلخي از آن دارد اما اگر جنگ گسترده تر شود و جنبه هاي فرقه اي مذهبي بيابد، مزايا و منافع آن براي آمريكا و اسرائيل بيشتر از جنگ محدود طايفه اي است.
اهميت جنگ فرقه اي احتمالي در لبنان از نظر آمريكا و اسرائيل اين است كه مي تواند نيروهاي بيشتري از طوايف لبناني را به طور مستقيم يا غيرمستقيم درگير كند. اين احتمال را بايد جدي گرفت كه شعله ور ساختن جنگ فرقه اي در لبنان، اهداف مهمتري از لبنان داشته و مقدمه اي باشد براي اجرايي كردن طرحهايي كه نومحافظه كاران در آستانه برگزاري انتخابات رياست جمهوري در داخل آمريكا براي حفظ قدرت انديشيده اند تا دمكراتها را به كاخ سفيد راه ندهند.
تروريسم، عنواني كلي براي توجيه نظاميگري در خاورميانه است. اين برداشت وجود دارد كه جرج بوش و نومحافظه كاران براي جلوگيري از شكست در انتخابات رياست جمهوري آمريكا، ماجراجويي هايي در خاورميانه داشته باشند.
اما تحولات جاري در لبنان اگر به كنترل در نيايد و همان طور كه در روزهاي اخير در جريان بوده، ادامه يابد، به راه انداختن يك جنگ فرقه اي در لبنان محتمل است.
زمينه هاي محيطي آن از پيش آماده شده و خلع سلاح كردن مقاومت اسلامي و محروم كردن آن از شبكه مخابراتي توانمندش آنگونه كه دولت سنيوره در نظر دارد، مقدمه اي براي شعله ور ساختن جنگ فرقه اي است. آمريكا و اسرائيل مي توانند در پشت پرده سوخت سياسي - تبليغاتي و در صورت لزوم تسليحاتي آن را فراهم سازند.
براين اساس مي توان گفت، آنچه در لبنان در جريان است و آنچه كه در عراق مي گذرد، ماهيتي يكسان دارند. جنگ فرقه اي در لبنان و جنگ درون فرقه اي در عراق هر دو يك هدف را دنبال مي كنند.
ساده انگاري است، تصور شود موضوع به همين جا در لبنان و عراق پايان مي پذيرد. بنابراين هوشياري بيش از پيش مسلمانان الزامي است.
در اين شرايط مي توان گفت، خاورميانه با پيچيده ترين وضعيت روبروست. شايد هم دور از ذهن نباشد كه اين خود بخشي از سناريوي كلي ترمي باشد كه قرار است خاورميانه جديد از ميان خون و آتش جنگ فرقه اي سربرآورد. كسي چه مي داند. قدر مسلم آن است كه بعدها هيچ كس به دنبال مقصر اصلي نخواهد رفت و مسلمانان ساده انديشانه، همواره انگشت اتهام را به سوي يكديگر نشانه خواهند رفت تا زمينه هاي جنگهاي فرقه اي ديگري را آماده كنند!
* محمد ملازهي
چهارشنبه 1 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 336]