تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بركت در مال كسى است كه زكات بپردازد، به مؤمنان مدد و يارى رساند و به خويشاوندان كمك نما...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803298085




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده:‌ ابوالقاسم مقيمى حاجى حقوق حيوانات در فقه اسلامى (قسمت دوم)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده:‌ ابوالقاسم مقيمى حاجى حقوق حيوانات در فقه اسلامى (قسمت دوم)
خبرگزاري فارس: در اين مقاله احكام و قوانينى كه در ابواب مختلف فقه اسلامى، پيرامون حفظ و نگهدارى و بهره بردارى و ممنوعيت آزار و اذيت حيوانات وجود دارد، ذكر گرديده است.


3. لزوم تهيه وسايلى كه براى استفاده از حيوان نياز است شهيد ثانى در بحث وجوب نفقه حيوان تصريح مى كند: و مثله ما تحتاج اليه البهيمة مطلقا من ال آلات حيث يستعملها(الانسان) او لاجل دفع البرد و غيره حيث يحتاج اليه،((301)) همانند ساير موارد وجوب نفقه، تهيه همه وسايلى كه براى استفاده از حيوان نياز است واجب مى باشد. همچنين بايد در صورت نياز، «زين وپالان » را براى حفظ حيوان ازسرما و غير آن فراهم آورد.
4. استفاده از گوشت حيوان از آنجا كه قوانين اسلامى مبتنى بر عدل و انصاف بوده و براى وضع قوانين، مصالح عام و فراگير را در نظر دارد، در كنار قوانين مختلف حمايتى در حفظ و نگهدارى و رعايت حال حيوان، استفاده بهينه از آن را مردود نشمرده و بر بهره بردارى صحيح تاكيدمى كند كه از جمله آنها، استفاده از گوشت حيوان به اندازه نياز است، زيرابديهى است حيات انسان و حفظ بقاء و سلامت او از اولويت برخوردار است و همه عقلا بر اين نكته اذعان داشته و در عمل، به آن ملتزم مى باشند. از طرف ديگر دراستفاده از گوشت حيوانات، با قرار دادن شرايط ى، آن را به گونه هاى خاصى محدودكرده و اين امر در حفظ و بقاى گونه هاى مختلف، نقش مهمى دارد((302)). علاوه برآنكه سفر به قصد صيد را تحريم كرده و از آن ممانعت به عمل آورده است، مگردر برخى موارد كه در بخش بعدى با تفصيل بيشترى به آن مى پردازيم. در همين راستا مى توان از ممنوعيت شكار حيوانات در منطقه «حرم » شهر مكه وممنوعيت آن به هنگام انجام مراسم حج كه خود آزمون بزرگ زندگى ايده آل است، يادكرد.((303)) اما در عين حال استفاده درست از گوشت يا بهره هاى ديگر از حيوان را نهى نمى كند.در اين باره محقق نجفى بعد از وجوب انفاق و لزوم رسيدگى به حيوان در مورد كرم ابريشم مى گويد:
لكن اذا جاء وقتها جاز بتخفيف جوزها في الشمس و ان ادى ذلك الى هلاكها تحصيلاللغرض المطلوب منه، هنگامى كه كرم ابريشم(به دور خود پيله تنيد) و زمان بهره بردارى آن فرا رسيد، جايزاست پيله ها را در آفتاب خشك كنند، گرچه سبب هلاكت كرم ابريشم شود، زيرااستفاده درست بهنيه از پيله ها متوقف بر آن است.((304)) بخش چهارم: حقوق حيوان در جنايات و صدمات وارد بر آنها همان گونه كه در نظام حقوق اسلامى براى نگهدارى و بهره بردارى از حيوانات،قوانين حمايتى وضع شده است، خداوند متعال براى رعايت هرچه بيشتر حال حيوانات و دفاع از گونه هاى مختلف آنها انسانها را از آزار و اذيت و كشتن حيوانات نهى فرموده است. از اين روى در متون روايى و فقهى شيعه به قوانين متعددى در اين باره تصريح شده است در اين بخش مطالب موجود در كتب فقهى به چند دسته تقسيم مى شود:

1. كشتن و شكار حيوان 2. آزار و اذيت حيوان 3. لعن و دشنام دادن به حيوان فصل اول: كشتن و شكار حيوانات در آغاز، مباحث مربوط به كشتن حيوانات را ذكر كرده، سپس مسائل مربوط به شكارو ذبح حيوانات را مطرح مى كنيم.

در اين قسمت به مجموعه مسائلى مى پردازيم كه به گونه هاى مختلف حق حيات حيوان را سلب مى كند.

1. حق حيات ونهى از كشتن از مجموع متون فقهى و روايى به دست مى آيد كه تعرض به حيوانات و كشتن آنها كا رپسنديده اى نيست و همان طور كه اسلام حق حيات خدادادى را براى انسانها محترم شمارده و تعدى به آن را جايز نمى داند، به فراخور حال حيوانات نيز، همين حق رابراى آنها محترم شمرده است.((305)) لذا در روايات متعددى از كشتن بى هدف حيوانات نهى شده و آن را موجب عذاب الهى معرفى كرده است.

در تاييد ممنوعيت كشتن حيوانات، مى توان به روايات متعددى اشاره كرد كه در آنها به صراحت از كشتن حيوانات نهى شده است و حتى در برخى از آنها اين كار را موجب عذاب الهى و مؤاخذه در روز قيامت معرفى كرده است. اين روايات مى تواند از جمله مدارك حرمت كشتن حيوانات به حساب آيد.

علاوه برآن كه برخى از اين روايات دركتب فقهى((306)) نيز ذكر شده و مورد استناد فقها قرار گرفته است.

الف - شيخ طوسى و ديگر فقها((307)) نقل كرده اند:

عن النبي(ص) انه قال: اطلعت ليلة اسرى بي على النار فرايت امراة تعذب، فسالت عنها،فقيل: انها ربطت هرة و لم تطعمها و لم تسقها و لم تدعها تاكل من حشائش الارض حتى ماتت فعذبها بذلك،((308)) پيامبر اعظم(ص) در حديث معراج نقل مى فرمايند: زمانى كه در شب معراج بر آتش جهنم گذر مى كردم زنى را ديدم كه عذاب مى شد. از علت آن جويا شدم و سؤال كردم در پاسخ گفته شد: او زنى بود كه گربه اى را بسته و محبوس كرده و به او غذا وآب نمى داد و رهايش هم نمى كرد(تا براى خود غذا تهيه كند) و از آب و علف زمين چيزى بخورد تا اينكه مرد و جان باخت، پس عذاب او بدين سبب است.

ب - ازحضرت پيامبر اكرم(ص) روايت شده است:

نهى عن قتل كل ذي روح الا ان يؤذي،((309)) ايشان از كشتن هر موجود دارى روح(حيوان) نهى فرمودند، مگر آنكه كه موذى باشد.

ج - همچنين پيامبر اكرم(ص) مى فرمايد:

من قتل عصفورا بغير حق ساله اللّه عنه يوم القيامة،((310)) هركه گنجشكى را بدون دليل بكشد، خداوند در روز قيامت از آن سؤال و مؤاخذه مى كند.

قريب به همين مضمون، روايت ديگرى پيرامون همه حيوانات وارد شده است.((311)) بر اين اساس فقهاى بزرگوار، كشتن بى دليل حيوانات را جايز نمى دانند. سيدمرتضى(ره) در پاسخ به پرسشى در اين باره تصريح مى كند:

از آنجا كه دليل شرعى بر اباحه كشتن حيوانات غير موذى و يا آنها كه اذيتشان ناچيزاست - مانند مورچه - نداريم ، كشتن آنها جايز نيست. اما كشتن حيوانات موذى مانند درندگان و مارها جايز است.((312)) از جمله شواهد ديگر بر رعايت حق حيات حيوانات در فقه اسلامى اين است كه فقهادر ضمن مساله جلوگيرى از غرق شدن كشتى اشاره نمودند كه اگر براى خلاصى كشتى طوفان زده، مجبور باشند كه آن را سبك و وسايل درون آن را كم كنند و امردائر شود به اين كه برخى از اشياء را به آب اندازند و يا حيوانات موجود در كشتى را،در اين جا واجب است براى نجات جان موجودات داراى روح، وسايل ديگر را به آب اندازند و مادامى كه نجات كشتى با انداختن اين وسايل حاصل شود، به آب انداختن حيوانات جايز نيست.((313)) 2. كشتن حيوان، هنگام جنگ رعايت حال حيوانات و پرهيز از كشتن آنها تا بدان جا در معارف اسلامى و فقه شيعه مورد تاكيد قرار گرفته است كه درجنگ با كفار، زمانى كه هنوز جنگ آغاز نشده، ازكشتن بى دليل حيوانات نهى شده است. در اهميت مطلب، توجه به اين نكته جالب است كه در زمان گذشته اسب ها همانند جنگ افزار ماشينى امروز نقش محورى رابر عهده داشتند و تعداد بيشتر آنها موجب تقويت سپاه مى گرديد. على رغم اين نكته مى بينيم، جز در موارد اضطرار و در ميدان جنگ و كارزار كشتن حيوانات منع شده است. حتى در صورتى كه اسب هايى را از سپاه دشمن به غنيمت گرفته باشند و درحال عقب نشينى ترس آن را دارند كه دوباره اسب ها در دست دشمن بيفتند، باز دراين حال كشتن آنها تجويز نشده است. شيخ طوسى و علامه حلى به اين نكته تصريح كرده اند.((314)) 3. صيد و شكار از جمله مواردى كه در كتب فقهى ما به آن اشاره شده و از آن، حكم حرمت كشتن بى دليل حيوانات استفاده مى شود، حكم به حرمت صيد و شكار حيوانات است. لذاصيد حيوانات در غير نياز شخصى - براى تهيه غذا ويا فروش آن براى امرار معاش - جايز نيست و اگر صيد و شكار حيوانات نيازمند به سفر باشد، آن سفر، معصيت به حساب مى آيد و نماز صياد مسافر كامل بوده و شكسته نمى باشد و اگر در ماه رمضان باشد روزه بر او واجب است. لذا فقها سفر براى شكار را از مصاديق بارزسفر معصيت، ذكر فرموده اند.

علامه حلى در اين باره مى گويد:

[عدم قصر الصلاة في] المتصيد لهوا دون المتصيد للقوت او التجارة على راى،((315)) نماز در سفر براى صيد لهوى و بى دليل، شكسته نبوده و كامل مى باشد و روزه نيزواجب است. اما بنابر نظر گروهى، كسى كه براى غذاى خود يا براى امرار معاش وتجارت، صيد مى كند چنين حكمى ندارد.

قبل از ايشان نيز ابن سعيد حلى به اين نكته تصريح كرده اند.((316)) در مطالب پيش گفته، اشاره شد كه شكار و صيد بى جهت حيوان، معصيت و گناه به حساب آمده و مورد نهى قرار گرفته است. در ساير موارد نيز شكار حيوانات براى خود احكامى داشته و در مواردى براى رعايت حال حيوان محدوديت هايى در فقه ذكر گرديده است.

4. شكار نوزاد حيوانات و پرندگان از جمله مواردى كه در فقه ما به آن اشاره شده، جواز شكار در صورتى است كه حيوان بتواند حداقل دفاع را از خود بكند و امكان فرار داشته باشد. لذا در صورتى كه هنوز حيوان در سن نوزادى قرار دارد و امكان فرار و يا پرواز را نداشته باشد، بايد ازشكار آن پرهيز كرد.

شيخ صدوق در اين باره مى گويد:

لا يجوز اخذ الفراخ من اوكارها في جبل او بئر او اجمة حتى تنهض،((317)) شكار نوزاد حيوانات از لانه هايشان در كوه يا چاه و يا نيزار تا زمانى كه قادر به پروازنباشند، جايز نمى باشد.

شيخ مفيد((318)) نيز اين مطلب را ذكر مى كند.

در شرايط جواز صيد نيز تصريح شده كه حيوان بايد «ممتنع » باشد، يعنى امكان فرارداشته باشد. لذا در جواز صيد نوزاد پرندگان اشكال شده و در صورت صيد، استفاده از گوشت آنها جايز نيست.((319)) 5. ذبح حيوان در برابر حيوان ديگر علاوه بر آنكه حيوانات رفتار خوب و بد را نسبت به خود تشخيص داده و داراى روح و احساس هستند، نسبت به رفتارى كه با ساير حيوانات نيز مى شود، حساس بوده و ازرفتار بد و يا كشتن آنها رنج مى كشند. در همين راستا در متون روايى و فقهى ما ذكرشده است كه:

يكره ان يذبح و حيوان آخر ينظر اليه،((320)) ذبح حيوان در مقابل حيوان ديگرى كه اين صحنه را مى بيند مكروه است.

عده اى از فقها چون يحيى بن سعيد، علامه حلى و ديگران((321)) بر كراهت آن تصريح فرموده اند، حتى برخى همانند شيخ طوسى حكم به حرمت داده است.((322)) شهيد ثانى(ره) در اين باره مى گويد:

ذبح حيوان در مقابل حيوان ديگرى كه به او نگاه مى كند، مكروه است و اين به موجب روايت غياث بن ابرهيم از امام صادق(ع) است كه فرمودند:

ان اميرالمؤمنين(ع) كان لايذبح الشاة عندالشاة، و لاالجزور عند الجزور و هو ينظراليه، اميرال((323))مؤمنين على(ع)، گوسفند و ميشى را جلوى چشمان گوسفند و ميشى كه به او نگاه مى كرد ذبح نمى كرد.

شهيد ثانى، در ادامه فتواى حرمت ذبح در اين حالت را از شيخ طوسى نقل كرده وآن را به سبب ضعف سندى روايت فوق به دليل وجود غياث، تضعيف مى كند و ترك ذبح از جانب اميرالمؤمنين(ع) را اعم از وجوب و استحباب مى گيرد.((324)) فاضل هندى((325))نيز پس از تضعيف قول به تحريم به سبب ضعف خبر، قول به كراهت را اولى دانسته است. اما در ادامه از باب اذيت شدن حيوان ناظر و عذاب كشيدن اواز ديدن صحنه ذبح هم نوع خود، قول به تحريم را پسنديده وآن را بعيد نمى داند.

اين مسئله به خوبى بر احساس همدردى حيوان، نسبت به هم نوع خود گواهى مى دهد.

6. ذبح حيوانات و شكار آنها در شب خداوند شب را براى استراحت وسكون ومايه آرامش قرار داده است ((326)) واين امر اختصاص به انسان ندارد، بلكه در متون فقهى و روايى شيعه، از تعرض به حيوانات ويا ذبح آنها در شب نهى شده است.

شيخ طوسى به اين حكم اشاره كرده و مى آورد:

ويكره الذباحة بالليل الا عند الضرورة والخوف من فوتها، ((327)) ذبح حيوان در شب مكروه است مگر به هنگام ضرورت و ترس از مردن حيوان(تاصبح).

علامه حلى((328)) وديگر فقها نيز بر اين نكته تصريح كرده اند((329))و فاضل هندى در مقام بيان استدلال براى اين حكم به روايت ابان بن تغلب استناد مى كرد:

يكره الذبح ليلا الا مع الضرورة لنهي النبي(ص) عنه و قول الصادق فى خبر ابان بن تغلب كان علي بن الحسين(ع) يامر غلمانه ان لا يذبحوا حتى يطلع الفجر و يقول: ان اللّهجعل الليل سكنا لكل شيء، قال ابان: قلت: جعلت فداك فان خفت؟ قال:

فان كنت تخاف الموت فاذبح((330))،((331)) ذبح حيوانات در شب مگر در صورت ضرورت و ناچارى مكروه مى باشد و اين به سبب نهى پيامبر اكرم از اين عمل و حديثى از امام صادق(ع) است كه ايشان از امام سجاد نقل فرمودند كه به غلامانشان دستور مى داد تا مادامى كه فجر طلوع نكرده، ازذبح حيوانات پرهيز نمايند و مى فرمود: خداوند شب را براى همه، موجب آرامش وسكون قرار داده است. ابان مى گويد:

سؤال كردم جانم فداى شما باد، اگر ترس مردن حيوان را داشته باشيم چه؟ امام صادق(ع) فرمود: اگر ترس مردن حيوان را(شب هنگام) دارى آن را ذبح كن.

7. پرهيز از رنج دادن حيوان هنگام ذبح همانطور كه در مطالب گذشته اشاره شد، كشتن بى دليل حيوانات ممنوع است و درصورت نياز، بايد بر اساس موازين شرعى به ذبح آنها پرداخت. رعايت حال حيوان تابدان جا مورد عنايت قرار گرفته است كه هنگام ذبح نيز توجه به نكاتى لازم است تا اين عمل به آسانى انجام پذيرفته و تاحد ممكن از رنج كشيدن حيوان كاسته شود.مجموعه توصيه هايى كه در اين باره ذكر شد، به خوبى بر ادراك و شعور حيوان دلالت داشته و به ما مى فهماند كه بايد با كمال رفق و مدارا و عطوفت با او برخورد كرد.رعايت اين نكات شامل قبل از ذبح و هنگام آن و بعد از ذبح مى شود.((332)) شهيد ثانى((333))پس از ذكر وظايفى كه رعايت آنها هنگام ذبح لازم است به دوحديث از پيامبر اكرم(ص) اشاره مى كند:

روى شداد بن اويس ان النبي(ص) قال: ان اللّه كتب عليكم الاحسان في كل شيء فاذاقتلتم فاحسنوا القتلة و اذا ذبحتم فاحسنوا الذبحة وليحد احدكم شفرته وليرح ذبيحته،((334)) پيامبراعظم مى فرمايد: خداوند احسان در همه امور را برشما لازم داشته است. پس زمانى كه حيوانى را ذبح مى كنيد به خوبى ذبح را انجام دهيد وچاقوى ذبح را تيز كنيدو آب را به او عرضه داريد.

همچنين در حديث ديگرى از پيامبر(ص) نقل شده است:

انه(ص) امر ان تحد الشفار و ان توارى عن البهائم و قال: اذا ذبح احدكم فليجهز،((335)) پيامبر اكرم(ص) دستور فرمود كه براى ذبح، چاقو را تيز كنيد و از جلوى چشمان ديگرحيوانات دور شويد(و جلوى چشم حيوانى، حيوان ديگر را ذبح نكنيد) و فرمودند:زمانى كه يكى از شما ذبح حيوانى را انجام مى دهد خود را به وسايل مورد نياز تجهيزكند.

فاضل هندى(ره) نيز قريب به همين مطالب را با استناد به رواياتى مى آورد.((336))همچنين محقق نجفى(ره) در كتاب جواه((337))رالكلام مطالب مذكور در مسالك راذكر كرده و بر همين نكات تاكيد مى كند.

بسى روشن است كه اين توصيه ها در راستاى راحتى ذبح حيوان است تا حيوان رنج مضاعف را متحمل نشده و زجركش نگردد.

8. كندن پوست حيوان بلافاصله پس از ذبح از نظر مشهور فقها، سلاخى حيوان و كندن پوست آن و يا قطع عضوى از اعضاى آن بلافاصله پس از ذبح و قبل از آن كه بدن حيوان سرد گردد مكروه و عملى ناپسنداست.((338)) حتى برخى از فقها، همانند شيخ طوسى((339))، ابن زهره((340))وشهيد((341)) حكم به حرمت اين عمل داده اند و فاضل هندى در اين باره مى آورد:

الاقوى ما اختاره الشهيد من حرمة الفعل... كما في النهاية لانه ايلام للحيوان بلا فائدة و قدنهى عن تعذيب الحيوان،((342)) فاضل هندى در اين مساله همانند شهيد(ره)، قول به حرمت را برمى گزيند و تقويت مى كند، همان گونه كه شيخ طوسى همين قول را اختيار كرده بود.

ايشان در تعليل اين فتواى به اين اشاره مى كند كه اين عمل موجب رنج دادن و اذيت كردن حيوان است و در روايات ما از اذيت كردن حيوانات نهى شده است.

همانگونه كه در متن فوق اشاره شد دليل اين فتاوى رواياتى است((343)) كه از اين عمل نهى كرده است و عده اى بنا بر ظاهر روايات، نهى را حمل بر حرمت كرده وبرخى ديگر حمل بر كراهت نموده اند.

فلسفه تشريع اين حكم ممنوعيت آزار و اذيت حيوانات و حرمت رنج دادن آنهامى باشد.

شهيد ثانى(ره) نيز پيرامون همين حكم و زمان آن پس از ذبح مى گويد:

يمكن الكراهة من حيث اشتماله على تعذيب الحيوان على تقدير شعوره مع ان سلخه قبل برده لا يستلزمه، لانه اعم من قبلية الموت و ظاهرهم انهما متلازمتان و هو ممنوع ومن ثم جاز تغسيل ميت الانسان قبل برده، فالاولى تخصيص الكراهة بسلخه قبل موته، ممكن ((344))است حكم به كراهت از اين باب باشد كه موجب اذيت و زجر كشيدن حيوان مى شود و اين در صورتى است كه هنوز حيوان شعور داشته و نمرده باشد. اماسلاخى قبل از سرد شدن بدن حيوان ملازم با زمان شعور و زنده بودن حيوان نيست،بلكه اعم از قبل و بعد از مرگ است و ممكن است حيوان مرده باشد ولى هنوز بدن اوسرد نشده باشد. اما ظاهر كلمات فقها اين است كه ميان زنده بودن و سردنبودن بدن ملازمه است(و سرد شدن بدن حيوان علامت مرگ كامل حيوان مى باشد).

شهيد ثانى اين نظر را نپذيرفته و رد مى كند و براى اثبات آن به جواز غسل دادن جسم انسان مرده قبل از سرد شدن بدن او، شاهد مى آورد. ايشان در پايان مى گويد:

اولى اين است كه حكم به كراهت سلاخى مخصوص زمانى باشد كه هنوز حيوان جان داشته و نمرده است.

در اين مساله نيز مورد اصلى بحث ممنوعيت آزار و اذيت حيوان است و تا بدان جا براين مساله تاكيد شده است كه در آخرين لحظه هاى زندگى حيوان، نيز رنج دادن حيوان ناپسند شمرده شده است.

9. فلج كردن حيوان قبل از ذبح در متون فقهى ما به ممنوعيت فلج كردن حيوانات تصريح شده است((345)). امروزه نيز در برخى از كشتارگاه ها براى ذبح حيواناتى كه همچون گاو جثه بزرگى دارندمتوسل به شگردهايى مثل شوك هاى الكتريكى مى شوند تا حيوان را راحت تر ذبح كنند و حيوان به هنگام ذبح از تحرك كمترى برخوردار باشد. در گذشته نيز به همين منظور از فلج كردن حيوان قبل از ذبح آن استفاده مى كردند كه اين عمل در روايات مورد نهى واقع گرديده و فقهاى شيعه نيز به آن پرداخته و جمعى از آنها قائل به حرمت اين عمل شده اند.

در اين باره روايتى نيز از امام صادق(ع) وارد شده كه در آن از قطع نخاع حيوان قبل ازذبح نهى شده است كه در ضمن عبارات فقها((346)) به ذكر آن مى پردازيم. شيخ طوسى بر ممنوعيت قطع نخاع وجدا نمودن سر حيوان قبل از سرد شدن بدنش تصريح((347)) دارد.

شهيد اول و شهيد ثانى(ره) در اين باره گفته اند:

«يكره ان تنخع الذبيحة » هو ان يقطع نخاعها قبل موتها... و قيل: يحرم، لصحيحة الحلبي، قال: قال ابو عبداللّه(ع): «لا تنخع الذبيحة حتى تموت فاذا ماتت فانخعها» والاصل في النهى التحريم و هو الاقوى و اختاره في الدروس. نعم لا تحرم الذبيحة على القولين.((348)) شهيد اول(ره) مى گويد:

فلج كردن حيوانى كه ذبح مى شود مكروه است.

شهيد ثانى در شرح عبارت شهيد مى نويسد:

واژه «تنخع » به معناى قطع نخاع و فلج كردن حيوان قبل از مرگ است.

در ادامه مى آورد:

عده اى قائل به حرمت اين عمل شده اند و دليل آن صحيح حلبى از امام صادق(ع)مى باشد كه امام مى فرمايند: حيوانى را كه ذبح مى كنيد قبل از مرك قطع نخاع و فلج نكنيد و پس از مرگش اين كار را انجام دهيد. و اصل در نهى [كه در روايت ذكرشده] حرمت مى باشد.

شهيد ثانى پس از نقل اين قول مى گويد:

اين نظر اقوى است و شهيد اول در كتاب(دروس) قول به حرمت را اختيار كرده است. البته چه قائل به حرمت اين عمل شويم يا كراهت آن، گوشت حيوانى كه قبل ازمرگ، اين عمل بر او انجام شده حرام نمى باشد.

10. پى كردن حيوان در جنگ هايى كه در زمان گذشته انجام مى شد اسب از وسايل مؤثر و موجب برترى جنگ جو در جنگ ها به شمار مى رفت. در آن زمان رسمى در ميان دلاوران بود كه درميدان مبارزه و جنگ تن به تن با طرف مقابل اسب خود را پى مى كردند تا به دست دشمن نيفتد ويا به عنوان شجاعت نشان دهند كه ديگر به فكر بازگشت نيستند. اين عمل در ميان جنگجويان عرب رسم بوده است. اسلام از اين عمل نهى كرد و آن راعملى مكروه و ناپسند دانست. اين حكم توسط فقهاى بسيارى ذكر گرديده است((349)) و حتى در زمان ضرورت كه به مصلحت باشد ذبح حيوان را بر پى كردن آن ترجيح داده اند. بديهى است كه پى كردن و قطع دست و پاى حيوان موجب مرگ تدريجى و زجر بيشترى براى حيوان است.

محقق نجفى در اين باره ضمن نقل آراى فقها مى آورد:

پى كردن حيوان مكروه است گرچه عاجز از راه رفتن بوده و يا مشرف به مرگ باشد.همانگونه كه در كتاب هاى نهاية، مختصر النافع، تذكرة، منتهى، لمعه، تنقيح الرائع،جامع المقاصد و مسالك الافهام وغير آن آمده است، مگر آنكه ضرورت، انجام اين عمل را اقتضا كند همان گونه كه جعفر طيار در جنگ موته(مكانى در شام) چنين كارى كرد و روايت سكونى - كه در كتاب كافى ذكر گرديده - از امام صادق نقل مى كند كه فرمودند: لما كان يوم موته كان جعفر بن ابي طالب على فرس فلما التقوا نزل عن فرسه فعرقبها بالسيف فكان اول من عرقب في الاسلام، ((350)) در روز جنگ موته جعفربن ابى طالب بر اسبى سوار بود و هنگامى كه كارزار آغاز گرديد، از اسب پايين آمده و آن را با شمشير پى كرد و ايشان اولين كسى بود كه در اسلام حيوانى را پى كرد.

ايشان در ادامه مى گويد:

اگر در اين صورت بتواند اسب را به جاى پى كردن ذبح كند بهتر است كما اينكه عده اى از فقها بر اين مطلب تصريح نمودند.((351)) فصل دوم: آزار و اذيت حيوان از روايات متعددى كه در موارد مختلف ذكر شده، به دست مى آيد هر نوع كارى كه موجب آزار و اذيت حيوان گشته و اسباب رنج و تعذيب او را فراهم آورد، روا نبوده وجايز نمى باشد.

فقهاى شيعه با استناد به اين روايات به بحث پرداخته و از كارهايى همانند شلاق زدن حيوانات، داغ نهادن، فلج كردن، مثله كردن و... نهى كرده اند.

در بخش سوم نيز در ضمن مباحثى پيرامون بهره بردارى و استفاده از حيوانات به اين نكته اشاره گرديد كه بار كشيدن و سوارى حيوان بيش از توان او موجب آزار و اذيت حيوان شده و نارواست، همچنين در مطالب گذشته در همين بخش نيز نكات متنوعى پيرامون پرهيز از رنج دادن حيوانات هنگام ذبح آنها بيان شد. در ذيل به شواهدديگرى در اين باره مى پردازيم:

1. ممنوعيت شلاق زدن به حيوان در متون روايى و فقهى، زدن حيوانات خواه با شلاق و خواه با شى ء ديگر موردنكوهش قرار گرفته است و همواره بر رفتارى آكنده از شفقت و مهربانى با حيوان تاكيد شده است.

در باره امام سجاد(ع) آمده است كه:

حج علي بن الحسين(ع) على ناقة له اربعين حجة فما قرعها بسوط،((352)) ايشان با شترى، چهل سفر حج انجام داده بودند اما در طول اين مدت ضربه اى شلاق به آن نزدند.

در روايات ديگرى مى خوانيم: امام سجاد، زدن حيوان را موجب قصاص مى داند و اين دليل واضحى بر ناپسندى اين عمل و حرمت آن دارد كه انسان نمى تواند بى جهت حيوان را مورد ضربات شلاق قرار دهد:

عن ابى محمد الحسن بن محمد عن جده عن احمد بن محمد الرافعي عن ابراهيم بن علي عن ابيه، قال: حججت مع علي بن الحسين(ع) فالتاثت عليه الناقة في سيرها، فاشاراليها بالقضيب، ثم قال: آه لولا القصاص و رد يده عنها،((353)) ابراهيم بن على از پدرش نقل مى كند كه با امام سجاد(ع) به حج رفته بودم، در مسيرراه شتر در راه رفتن سستى و كندى نشان داد. در اين هنگام امام سجاد(ع) چوب دستى خود را بلند كرد و نشان حيوان داد و آنگاه فرمود: آه! اگر ترس از قصاص نبوداين كار را انجام مى دادم. سپس دست مبارك خود را پايين آورد و چوب دستى را ازجلوى چشم حيوان دوركرد.

موارد جواز زدن حيوان در مواردى هنگام استفاده از حيوان شلاق زدن آن تجويز شده است. در بيشترروايات، ميان زدن براى لغزش در راه رفتن و نافرمانى و سرباز زدن تفصيل داده شده و از زدن براى لغزش نهى شده است:

سهل بن زياد عن محمد بن الحسن بن شمون عن الاصم عن مسمع بن عبدالملك عن ابي عبداللّه(ع)، قال: قال رسول اللّه(ص): اضربوها على النفار و لا تضربوها على العثار، امام صا((354))دق(ع) از رسول اكرم(ص) نقل مى كند كه ايشان فرمودند: حيوانات رادر نافرمانى و سرباز زدن از راه رفتن بزنيد نه در لغزيدن.

همين روايت را نيز شيخ طوسى با سند ديگرى نقل كرده است.((355)) در حديث ديگرى قريب به همين مضمون آمده است.

احمدبن محمد البرقي في المحاسن عن بعض اصحابنا، رفعه قال(ع): لاتضربوها على العثار و اضربوها على النفار،((356)) حيوان را در لغزش نزنيد، بلكه در امتناع از رفتن بزنيد.

اما در مقابل روايات فوق، در حديث ديگرى عكس اين قضيه را مى خوانيم كه زدن برلغزش حيوان را تجويز نموده و از زدن، هنگام سرباز زدن نهى مى كند.

محمد بن علي بن الحسين قال: روي انه - يعنى ابا عبداللّه)(ع) - قال: اضربوها على العثار و لاتضربوها على النفار، فانها ترى مالاترون،((357)) از امام صادق(ع) نقل شده كه مى فرمايد: حيوانات را بر لغزش بزنيد اما براى سرباززدن از راه رفتن نزنيد، زيرا آنها چيزهايى را مى بينند(كه موجب حيرت آنها و توقفشان مى شود) و شما نمى بينيد.

البته پر واضح است كه «اضربوها» در اين روايت و روايات گذشته دلالت بر جواز كرده و مى فهماند زدن حيوان در اين موارد جايز بوده و مانعى ندارد و اين جواز رافع كراهت مطلقى كه از ساير روايات به دست مى آيد نيست. در نتيجه در جميع موارد،بهتر است از زدن حيوان پرهيز شود، همانگونه كه در سيره امامان معصوم(ع) ديديم كه اين نكته را رعايت مى كردند.

علامه مجلسى از پدر خويش نقل مى كند كه ايشان در صحت احاديث جواز ضرب بر«عثار» تشكيك مى كند، سپس احتمال مى دهد كه هر يك از دو دسته روايات نهى ازضرب بر «عثار» و «نفار» مخصوص به موقعيتى خاص بوده است، مثلا «عثار» به سبب كسالت حيوان و «نفار» به موجب ديدن شبهى از دور و ترس از آن باشد.((358)) حر عاملى در مقام بررسى اين دو دسته از روايات كه ميان «ضرب بر عثار» و «ضرب بر نفار» تفصيل داده و با هم اختلاف داشتند - در ذيل روايت فوق - عمل به مضمون آن را ترجيح داده و جواز زدن بر لغزش را هماهنگ با تعليل مذكور درروايت مى داند كه فرمود: «فانها ترى ما لاترون »، زيرا آنها نسبت به امور غير مادى برخوردار از درك و شعور بوده و نسبت به امورى توجه دارند كه انسان ها، درك آن رانداشته و از آن غافل هستند. در تاييد كلام ايشان مى توان به روايتى اشاره نمود كه تصريح دارد حيوانات صداى عذاب جهنميان را مى شنوند و همين امر موجب سكون و توقف يكباره آنها مى شود. حر عاملى ساير رواياتى را كه اشاره به «ضرب بر نفار»داشته حمل بر جواز كرده و رواياتى را كه از «ضرب بر عثار» نهى مى نمود حمل برافراط و زياده روى در زدن مى كند.

همچنين در روايتى كه شيخ حر عاملى از امام سجاد(ع) پيرامون حقوق حيوان ذكرمى كند نيز آمده است:

عن محمد بن الحسن بن الوليد عن الصفار عن ابراهيم بن هاشم عن الحسين بن يزيدالنوفلي عن اسمائيل بن مسلم السكوني عن الصادق جعفربن محمد(ع)، قال: للدابة على صاحبها سبعة حقوق: ... و لا يضربها على النفار و يضربها على العثار، فانها ترى ما لاترون.((359)) در روايت ديگرى از امام صادق(ع) پيرامون موارد زدن حيوان سؤال شده است:

محمد بن يعقوب عن محمد بن يحيى عن علي بن ابراهيم الجعفري رفعه قال: سئل الصادق(ع): متى اضرب دابتي تحتي؟ قال: اذا لم تمش تحتك كمشيها الى مذودها،((360)) چه زمانى مى توانم حيوان سوارى خود را بزنم؟ امام(ع) فرمود:

«هنگامى كه مانندرفتن به چراگاه راه نمى رود.

يحيى بن سعيد حلى نيز قريب به مضمون همين روايت را در كتاب فقهى خود ذكرمى كند:

يجوز له ضرب الدابة اذا قصرت عن مثل سيرها الى مذودها و لا يضرب وجهها.((361)) در روايات پيامبر اكرم(ص) واهل بيت(ع) از زدن به صورت حيوان در مواردى كه انسان براى كنترل و هدايت حيوان ناچار از زدن آن مى باشد نهى شده است و در بيان علت آن به نكته جالب توجهى اشاره شده است كه هر چيزى براى خود حرمتى داردو حرمت حيوان در صورت اوست. لذا اين روايات در صورت زدن حيوان نيزبى حرمتى به او را تجويز نكرده و از زدن بر صورت او نهى كرده است. در برخى ديگر از روايات، حمد و ثنا گفتن حيوان را از دلايل نهى از زدن بر صورت حيوان ذكركرده اند.

همچنين امام صادق(ع) از امير المؤمنين(ع) و ايشان از پيامبر(ص) نقل مى فرمايند كه حرمت چهار پايان در صورت آنها است:

قال اميرالمؤمنين(ع): قال رسول اللّه: لاتضربوا وجوه الدواب و كل شيء فيه الروح، فانه يسبح بحمداللّه،((362)) بر صورت چهار پايان و هر چه داراى روح است نزنيد، زيرا آنها حمد و ثناى الهى رابه تسبيح مى گويند.

3. به جنگ انداختن حيوانات يكى از سرگرمى هايى كه از ديرباز تاكنون رواج دارد و انسان ها براى تفريح خودمبادرت به اين كار مى كنند، به جنگ انداختن حيوانات مختلف از سگ گرفته تاخروس و قوچ و غير آن است. امروزه در مناطق مختلف جهان از كشورهاى توسعه يافته گرفته تا غير آن، به جنگ انداختن حيوانات رايج است حتى شبكه هاى مختلف تلويزيونى به ضبط و پخش اين مسابقات پرداخته و به نوعى در ترويج آن نقش دارند.در اين ميان همواره انسان هاى فرهيخته و انجمن هاى مختلف حمايت از حيوانات،سعى در جلوگيرى از اين كار دارند. هر چند توفيق چندانى نيافته اند و اين عمل هنوزمنسوخ نشده است اما در قوانين متعالى اسلامى از اين عمل نهى شده و آن را ممنوع ساخته است.

ابن سعيد حلى به اين موضوع پرداخته و در ضمن نقل حديثى از پيامبر اسلام(ص)آورده است:

نهى(ص) عن التحريش بين البهائم الا بالكلاب،((363))

پيامبر از به جنگ انداختن ميان حيوانات نهى فرمودند مگر سگهاى شكارى.

به اين مضمون در روايات متعددى اشاره شده است:

ابان بن عثمان عن ابي العباس عن ابي عبداللّه(ص)، قال:

سالته عن التحريش بين البهائم، فقال(ع): كله مكروه الا الكلاب،((364)) ابو عباس مى گويد: از امام صادق(ع) درباره به جنگ انداختن حيوانات سؤال كردم.امام در پاسخ فرمود:اين عمل در همه موارد مكروه است مگر در ميان سگ ها.

عن مسمع، قال: سالت اباعبداللّه(ع) عن التحريش بين البهائم، فقال: اكره ذلك،الاالكلاب،((365)) مسمع مى گويد: از امام صادق(ع) پيرامون به جنگ انداختن ميان بهائم سؤال كردم،پاسخ فرمود: اين عمل ناپسند و مكروه است مگر در سگ ها.

علامه مجلسى در بحارالانوار به شرح و توضيح اين روايات پرداخته و مى گويد:

مراد از جواز اين عمل در سگ ها، انداختن سگ ها به جان يكديگر نيست، بلكه آموزش و تمرين آنها براى شكار است كه بتوان آنها را به سوى حيوانات ديگر فرستادتا آنها را صيد كنند.

ايشان در ادامه مى افزايد:

گرچه در روايات به «كراهت » اين عمل اشاره شده است اما مراد از «كراهت »،كراهت اصطلاحى نيست، بلكه كراهت نيست ،بلكه كراهت در عرف روايات اعم ازحرمت مى باشد و در اينجا بعيد نيست - به موجب لهو و لغو بودن اين عمل وضررى كه بدون هيچ مصلحت و نفعى به حيوانات مى رسد - قائل به حرمت شويم.((366)) فيض كاشانى نيز در شرح روايات «كافى » به اين موضوع پرداخته و همانند علامه مجلسى «كراهت » را اعم از حرمت دانسته و به سبب لغو بودن عمل و اضرارى كه به حيوان مى رسد - قول به حرمت را انتخاب مى كند.((367)) 4. عقيم سازى حيوان و مثله كردن آن در ميان گله داران اين چنين معمول بود كه عقيم نمودن حيوان و خصى كردن آن راسبب رشد بيشتر حيوان و چاق شدن و باعث سبب آرام شدنش مى دانستند، لذا به اين امر مبادرت مى كردند. دركتب فقهى((368)) به پيرو روايات اهل بيت(ع)، از اين عمل نهى شده است و حق توليد مثل را براى حيوانات محترم شمرده است. درپاره اى ديگر از روايات، عقيم سازى حيوان را مثله كردن آن شمرده و از آن نهى كرده است.

امام صادق(ع) از پدرش، امام باقر(ع) نقل كرده است:

انه كره اخصاء الدواب و التحريش بينها،((369)) ايشان كراهت داشتد از اين كه حيوانات عقيم شوند.

در حديث ديگرى وارد شده است كه پيامبر اعظم(ص) از اين عمل نهى فرمودند:

ان النبي(ص) نهى عن اخصاء الخيل و الغنم و الديك،((370)) پيامبر اكرم(ص) از عقيم كردن اسب، گوسفند و خروس نهى كردند.

در حديث ديگرى آمده است:

لعن اللّه من مثل بدواجنه،((371)) لعنت خدا به كسى كه حيوانات اهلى خود را مثله كند.

مراد از مثله كردن همان عقيم كردن است.

ممنوعيت عقيم سازى و محترم شمردن حق توليد مثل، منحصر به اين حيوانات نبوده، بلكه در احاديث مختلف نام برخى از حيوانات ديگر نيز ذكر شده است.

5. سوزاندن حيوان آتش زدن و سوزاندن حيوانات در اسلام مورد نهى قرار گرفته است و در اين باره روايات متعددى از پيامبر اكرم(ص) به ما رسيده است:

ان رسول اللّه(ص) نهى ان يحرق شي ء من الحيوان بالنار،((372)) پيامبر اكرم(ص) از اينكه شخصى حيوان را با آتش بسوزاند نهى فرمودند.

همچنين در حديث ديگرى مى خوانيم:

ان النبي(ص) قد نهى عن تعذيب الحيوان بالنار،((373)) پيامبر(ص) از اينكه حيوان را با آتش اذيت كنند نهى فرمودند.

ازمجموعه مطالبى كه در مباحث گذشته، از فقها ذكر شد كه «تعذيب » و «ايلام » و«ايذاء» حيوان حرام است به خوبى استفاده مى شود كه اين عمل نيز مشمول همان حكم شده و جايز نمى باشد و شكنجه حيوان با آتش و يا سوزاندن و كشتن آن دراسلام ممنوع است. اگر در مواردى هم مانند جايى كه حيوان مورد وط ى انسان قراربگيرد، سفارش شده كه حيوان سوزانده شود. علاوه بر آن كه شخصى كه اين كار راانجام داده مورد عقوبت و جزاى دنيايى و آخرتى قرار مى گيرد، حيوان را زنده زنده نمى سوزانند، بلكه پس از ذبح، توصيه به سوزاندن آن شده است كه براى خودداراى حكمت و مصلحتى است.((374)) محقق نجفى بعد از ادعاى عدم خلاف پيرامون حرمت استفاده از گوشت اين حيوان بااستناد به روايتى مى آورد:

خبر ابن سنان و الحسين بن خالد و اسحاق بن عمار و فيها الصحيح و غيره عن الصادقين(عليهم السلام): فى الرجل ياتي البهيمة فقالوا جميعا: ان كانت البهيمة للفاعل ذبحت، فاذا ماتت احرقت بالنار و لم ينتفع بها و ان لم تكن البهيمة له قومت و اخذ ثمنهامنه و دفع الى صاحبها و ذبحت و احرقت بالنار و لم ينتفع بها - الى ان قال -: فقلت:ما ذنب البهيمة؟ قال:

لاذنب لها ولكن رسول اللّه(ص) فعل هذا و امر به لكن لايجتزي الناس بالبهائم و ينقطع النسل،((375)) سپس صاحب جواهر به بيان حديثى از امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) مى پردازدكه در آن درباره چنين حيوانى آمده است:

اگر اين حيوان مال خود آن شخص باشد اول ذبح مى شود و پس از مردن سوزانده مى شود و از آن استفاده نمى گردد و اگر حيوان براى ديگرى بود قيمتش را از آن شخص مى گيرند و به صاحب حيوان مى پردازند و حيوان را ذبح كرده و سپس سوزانده و از آن استفاده اى نمى كنند. در ادامه حديث راوى مى گويد: سؤال كردم گناه حيوان در اين باره چيست؟ امام پاسخ مى فرمايد: حيوان گناهى ندارد ولى رسول اللّه(ص) مبادرت به اين عمل كرد و دستور به آن داد.

در ادامه، امام اشاره به مصلحت اين عمل مى كند كه همانا رعايت مصالح عاليه نظام اجتماعى انسان و بقاى نسل او مى باشد، زيرا سوزاندن حيوان سبب مى شود افراد باحيوانات خود اين عمل را انجام نداده و به آن عادت نكنند. در غير اين صورت ازازدواج شانه خالى كرده و به اين سبب خود را ارضاء مى كنند و نياز جنسى خود رابرطرف مى سازند و سرانجام اين عمل، كاهش ازدواج و قطع نسل انسانى است.

6. داغ نهادن بر حيوان در گذشته در ميان گله داران و افرادى كه داراى حيوان بودند رسم بود كه براى اثبات مالكيت خود بر حيوان به واسطه داغ نهادن، علامت گذارى مى كردند و هر يك درقسمتى از بدن حيوان داغ مى نهادند.
در اسلام از اين عمل به ويژه در صورت حيوانات نهى شده است و در صورت نيازتوصيه شده كه در غير صورت حيوان و يا در گوش او انجام شود. پس داغ نهادن برصورت ممنوع است ((376)) و در بيان علت آن بيان كرده اند كه: «زيرا آنها تسبيح مى گويند و حمد خداى را به جا((377))ى مى آورند».

لذا چنين صورتى مورد احترام است و بايد به پاس تسبيح الهى از داغ نهادن برصورت آنها پرهيز كرد اما در صورت نياز به علامت گذارى شيخ طوسى مى گويد:

سزاوار است بر قوى ترين و سخت ترين موضع بدن كه عارى از پشم و موى باشدداغ نهند تا ضررى به حيوان نرسد.((378)) در رواياتى در مقام بيان مكان داغ نهادن، از مواضعى غير از صورت حيوان نام برده شده است. عبداللّه بن سنان از امام صادق(ع) روايت مى كند:

قال: سالت اباعبداللّه عن سمة المواشي، فقال(ع): لاباس بها الا في الوجوه،((379)) از امام درباره داغ نهادن بر چهارپايان سؤال نمودم، امام(ع) پاسخ فرمود: در غيرصورت اشكالى ندارد.

همچنين در روايت ابن فضال از يونس بن يعقوب از امام صادق(ع) ذكر شده است:

قال: قلت لابي عبداللّه: اسم الغنم في وجوهها؟ فقال(ع): سمها في آذانها،((380)) از امام صادق(ع) سؤال كردم: آيا مى توانم بر صورت گوسفند داغ نهم و علامت گذارى كنم؟ امام پاسخ فرمود: بر گوش هاى آن علامت گذارى كن.

7. آزار و اذيت حشرات و آبزيان در صفحات گذشته موارد متعددى از ممنوعيت آزار و اذيت حيوانات نقل شد در اين باره حتى به حشرات و حيوانات ريز و آبزيان نيز توجه شده است. شيخ طوسى وعلامه حلى و ديگر فقها تصريح كرده اند:

يكره البول في حجرة الحيوان،((381)) بول كردن در خانه حيوان مكروه است.

همچنين شهيد ثانى مى گويد: يكره البول في الماء جاريا و راكدا للتعليل في اخبار النهى بان للماء اهلا فلا تؤذهم بذلك،((382)) بول كردن در آب جارى و راكد به موجب علتى كه در روايات ذكر شده است مكروه مى باشد، زيرا فرمودند: حيواناتى در آب زندگى مى كنند و با بول كردن آنها را اذيت نكنيد.
فاضل هندى اين حكم را به اكثر اصحاب نسبت مى دهد.((383)) سوم: ممنوعيت توهين و لعن حيوان با ذكر مطالب اين بخش در صفحات گذشته روشن شد كه آزار و اذيت جسمانى حيوان مورد منع و نهى واقع شده است.

اما بايد توجه داشت كه علاوه بر رعايت حال جسمانى حيوان، توهين زبانى و لعن حيوانات نيز امر ناپسندى شمرده شده و درروايات متعددى به آن اشاره شده است. از حضرت اميرالمؤمنين على(ع) در اين باره وارد شده است:
قال علي(ع) - في الدواب -: لاتضربوا الوجوه و لاتلعنوها، فان اللّه عزوجل لعن لاعنها،((384)) به صورت چهار پايان نزنيد و آنها را مورد لعن قرار ندهيد، زيرا خداى متعال،شخصى را كه چهارپايان را نفرين كند لعن نموده است.

در حديث ديگرى از پيامبر اكرم(ص) نقل شده است كه: ان رسول اللّه(ص) سمع رجلا يلعن بعيرا، فقال(ص): ارجع لا تصحبنا على بعيرملعون، احترام((385)) زبانى به حيوان تا بدان جا مورد اهتمام است كه حتى پيامبر به اسب سلام كرد.

امام صادق(ع) نقل مى فرمايند: روزى شخصى به همراه اسبش خدمت پيامبر اكرم(ص) آمده و به آن حضرت سلام نمود. پيامبر اكرم در جواب سلام آن مرد فرمود: «وعليكم السلام »(يعنى سلام بر شما)،و جواب سلام آن مرد را به صيغه و ضمير جمع دادند. آن مرد گفت: يا رسول اللّه! من تنها و يك نفر هستم. چرا شما جواب سلام مرا به ضمير جمع داديد؟ پيامبر در پاسخ فرمود: سلام من بر تو و اسب تو بوده است.((386)) در پايان لازم به ذكر است، مطالب ذكر شده در چهار بخش گذشته تنها بخشى ازمطالبى است كه در معارف اسلامى پيرامون حيوانات وجود دارد. اما همين مقدار، مارا به اين نكته رهنمون مى كند كه قوانين و حقوق اسلامى بسيار جامع و فراگير بوده و ازمهم ترين مسائل زندگى تا مسائل ريز آن از چشم شارع مقدس مخفى نمانده است.در عين حال با بيان مسائل كلى و به دادن ملاكات اساسى مى توان پاسخ مسائل نو وجديد را پيدا و از آنها استفاده كرد و پويايى فقه شيعه را به چشم ديد. حال كه اسلام به حيوان و حقوق آن تا اين اندازه اهتمام ورزيده و رعايت حال او را در تمام شئون لازم داشته است، به خوبى روشن مى شود كه انسان ها در اين نظام حقوقى از چه جايگاه رفيعى برخوردارند و حقوق بشر از اركان اين دين به شمار مى رود كه بيان مسائل وشواهد آن، مجال خود را مى طلبد.
....................................................................
منبع: www.islamicfeqh.com
 سه شنبه 31 ارديبهشت 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 622]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن