تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 6 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):عالمان فرمانرواى بر شهرياران هستند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

تسمه تردمیل - روغن تردمیل

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

خرید یخچال خارجی

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802231871




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اميرحسين صديق:جاي جبلي طبيب شدم


واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: اميرحسين صديق:جاي جبلي طبيب شدم
«اميرحسين صديق» در نقش طبيبي بازي كرد كه حضورش در ميان كاروانيان بسيار غنيمت بود و اين از نظر محمد قريب خردسال، دور نماند.
در مجموعه تاريخي «روزگار قريب» كيانوش عياري وقتي سريال به قسمت‌هاي عزيمت كاروان كربلا رسيد، بازيگري در نقش طبيب به جمع بازيگران پيوست كه زير آن گريم سنگين، چهره و صدايي آشنا داشت. با كمي دقت و نه به‌سادگي مي‌شد او را شناسايي كرد.
«اميرحسين صديق» در نقش طبيبي بازي كرد كه حضورش در ميان كاروانيان بسيار غنيمت بود و اين از نظر محمد قريب خردسال، دور نماند.
تماشاي طبابت او، جرقه‌اي شد كه روزي و روزگاري محمد قريب به‌عنوان اولين طبيب كودكان كشورمان شناخته شود.
در گفت‌وگوي پيش‌رو، اميرحسين صديق از بازي در نقش طبيب و پشت‌سر گذاشتن اولين تجربه بازي در يك نقش تاريخي برايمان گفت. (اين گفت‌وگو در فاصله برگشت اين بازيگر از يك سفر كاري، در جاده‌اي منتهي به تهران، از طريق تلفن انجام شده است. صحبت‌مان آنقدر به درازا كشيد كه ديگر اميرحسين صديق را در حوالي تهران مي‌شد پيدا كرد!)
تا پيش از اين مردم شما را بيشتر با نقش‌هاي طنز و فانتزي مي‌شناختند. چه شد كه براي بازي در «روزگار قريب» انتخاب شديد؟
به‌عنوان يك بازيگر هميشه علاقه‌مند بازي در نقش‌هاي متفاوت بودم، به همين دليل روزگار قريب فرصت خوبي بود تا هم با آقاي عياري به‌عنوان يك كارگردان بزرگ كار كنم و هم اينكه شكل جديدي از يك نقش و كار را تجربه كنم. اين تجربه برايتان چطور بود؟
به‌لحاظ تجربه يك نقش تازه و امر بازيگري خوب بود. از نظر چالشي كه با نقش داشتم و كاري كه كردم و باتوجه به نتيجه‌اي كه روي صفحه تلويزيون ديدم، خيلي برايم هيجان‌انگيز بود اما به‌نظرم برخورد آقاي عياري به‌عنوان تهيه‌كننده خيلي به پروژه لطمه زد و ديدگاه من را نسبت به اين هنرمند كمي دستخوش تغيير كرد.
قبل از اينكه بازي در اين مجموعه را شروع كنيد، شناختي از شخصيت و زندگي دكتر قريب داشتيد؟
نه، تنها اطلاعات و شناخت من از دكتر قريب، محدود به اين مي‌شد كه ايشان پدر طب كودكان در ايران بودند، البته نقشي كه من بازي كردم، خيلي ربطي به دكتر قريب نداشت و شخصيت طبيب، تنها زاييده فكر نويسنده فيلمنامه بود. يعني اين شخصيت اصلا در زندگي دكتر قريب مستند نبوده است؟
خير ولي حضور اين طبيب به‌عنوان شخصيتي كه روي كودكي و ذهن دكتر قريب تاثير مي‌گذارد، لازم بود.
براي شروع كار تا چه حد فيلمنامه را مطالعه كرده بوديد؟
زماني كه اين كار را قبول كردم، فيلمنامه را نخوانده بودم و تنها به‌خاطر حضور آقاي عياري اين نقش را پذيرفتم. در طول كار هم معمولا آقاي عياري شبانه فيلمنامه را مي‌نوشتند اما كليت كار برايشان مشخص بود. در صحبت‌هايي هم كه در ابتداي كار با ايشان داشتم، آقاي عياري به من گفتند كه طي 15 روز و براي 2 قسمت مجموعه بازي داري اما من 2 ماه سر فيلمبرداري بودم و در زمان پخش ديدم كه اين 2 قسمت به 5ـ4 قسمت تبديل شده است.
بازي در چنين پروژه سنگيني بدون فيلمنامه ريسك نبود؟ زماني كه آقاي عياري با من تماس گرفتند، قرار بود من با كار ديگري قرارداد ببندم. قبل از من قرار بود آقاي حميد جبلي اين نقش را بازي كند كه در نيمه راه ايشان بيمار شدند و دكتر به ايشان اجازه كار را ندادند. آقاي عياري در تماسي كه با من داشتند، ماجرا را گفتند و خواستند در صحنه‌هاي كاروان كربلا كمك‌شان كنم. در آن زمان هم تمام عوامل توليد، وسايل لوكيشن و... وسط بيابان منتظر بازيگر نقش طبيبي بودند كه نداشتند. از آنجا كه قبلا با آقاي عياري در سريال «هزاران چشم» همكاري داشتم، مي‌دانستم كه كار چگونه خواهد شد براي همين قبول كردم. در حقيقت رفتم كه كمك‌شان كنم. كه نتيجتا اين كمك منجر به بازي در چند قسمت اين مجموعه شد. بله، ولي خب از اين كار آسيب ديدم. چطور؟
بعد از دو ماه كه همراه پروژه بودم و هيچ پولي دريافت نكرده بودم، از آقاي عياري خواهش كردم كه پول مرا بدهند ولي ايشان سريعا دستيار كارگردان را كچل كردند لباس‌هاي نقش من را به او پوشاندند، گريم مرا روي آن شخص انجام دادند و از پشت سر نماهاي بسته را ضبط كردند. در مورد صدا هم كسي را آوردند كه صداي مرا تقليد كند. اين قضيه به كار من خيلي لطمه زد. در جاهايي كاملا مشخص است كه اين اجزاي بدني كه نشان داده مي‌شود، من نيستم. تمام پلان‌هايي كه از پشت سر گرفتند را بدل به جاي من بازي كرد. مشخصا در كدام سكانس‌ها اين اتفاق افتاد؟
سكانسي بود كه يك پسربچه تير خورده بود و قرار بود گلوله را از بدنش خارج كنم. تمام آن پلان‌ها را بدل به جاي من بازي كرد.
صحنه‌هايي هم بود كه بازي كرده باشيد اما حذف شده باشد؟
خير، تقريبا از تمام صحنه‌هايي كه بازي كردم چه بسا 3ـ2 دفعه استفاده شده بود. در ابتدا گفتم كه قرار بود من فقط در 2 قسمت باشم اما در 5ـ4 قسمت كه مربوط به كاروان كربلا بود، ديده شدم.
گريم كار خيلي سنگين بود به طوري كه در سكانس‌هاي اوليه خيلي شناخته نمي‌شديد، براي اين طراحي گريم و لباس چقدر اتود زدند تا به طرح نهايي رسيدند؟
فرداي همان شبي كه آقاي عياري با من تماس تلفني داشتند به ورامين رفتم و آنجا تست گريم و لباس را زديم. آن زمان موهاي من خيلي كوتاه بود و مدلي بود كه اصلا به آدم‌هاي 50 سال قبل شباهت نداشت. طراح گريم مي‌خواست از كلاه‌گيس برايم استفاده كند اما ديدم با گرماي طاقت‌فرسايي كه آن زمان بود، استفاده از كلاه‌گيس بسيار سخت است به همين دليل خودم پيشنهاد دادم كه سرم را كاملا بتراشند كه آقاي عياري هم خيلي خوشحال شدند و چون متوجه شدند خودم مشكلي با اين موضوع ندارم بنابراين سرم را كاملا تراشيدند.
در مورد لباس هم آن دوره‌اي كه ما سر كار بوديم طراح لباس آقاي پارسي بودند، ايشان آن لباسي را كه از ابتدا براي آقاي جبلي طراحي كرده بودند براي من استفاده كردند.
طراحي گريم و لباس چقدر به نزديك‌تر شدن شما به نقشتان كمك كرد؟
فكر مي‌كنم تراشيدن موي سر و عينكي كه براي من استفاده شد چهره مرا كاملا متفاوت كرده بود به نحوي كه خيلي‌ها در لحظه اول مرا نمي‌شناختند.
اين قضيه به من خيلي كمك كرد تا به شخصيت طبيب نزديك شوم و نتيجه كار هم كار متفاوتي سواي كارهاي قبلي كه مردم مرا با آن مي‌شناختند، شد. انتخاب لباس هم به نظرم بسيار درست و بجا بود. با تماشاي سريال بهتر به اين نتيجه رسيدم كه طراحي گريم و لباس خيلي درست و خوب انجام شده بود، البته نمي‌دانم بازي من چقدر توانست به باورپذيري شخصيت كمك كند.
طبيب انسان بسيار شرافتمند، با مسووليت و باوجدان است. اين خصوصيات چقدر شما را به قبول نقش ترغيب كرد؟
طي صحبت‌هايي كه ابتداي كار در خصوص خصوصيات و سن و سال طبيب با آقاي عياري داشتيم، احساس كردم كه مشخصه‌هاي طبيب بسيار به شخصيت خود من نزديك است. ايشان به من گفتند كه طبيب شخصيتي است كه روي محمد قريب تاثير مي‌گذارد تا در سنين بالاتر به سمت حرفه پزشكي برود، من وقتي ديدم كه اين كاراكتر خيلي تاثيرگذار است، اين نقش را قبول كردم.
دوست داشتيد به جاي بخش تاريخ گذشته در بخش معاصر اين مجموعه حضور داشتيد؟
چون طي ماه‌هاي اخير اغلب سر كار بوده‌ام خيلي نتوانستم قسمت‌هاي معاصر سريال را ببينم. ولي از اينكه در بخش گذشته بازي كرده‌ام خيلي راضي‌تر هستم به هر حال برايم تجربه متفاوت‌تري بود.
شما سال 83 در اين مجموعه حضور داشتيد و سال 86 نتيجه كارتان را ديديد؟ اين گذشت زمان چقدر باعث شد با ديدن بازي خودتان، با نگاهي متفاوت و منتقدانه آن را ارزيابي كنيد؟
اگر بخواهم بازي خودم را نقد كنم بايد بگويم سر صحنه من با آقاي عياري در مورد لحن آدم‌هايي كه در آن برهه زماني زندگي مي‌كردند صحبت كردم و... وقتي كار را ديدم متوجه شدم بازيگران با لحن و لهجه‌هاي مختلفي صحبت كرده‌اند و دقتي در اين مورد نشده است به هر حال آن موقع من از آقاي عياري پرسيدم كه چه لحني را براي اين آدم در نظر داريد و در زمان قديم آدم‌ها چطور صحبت مي‌كردند ايشان به من گفتند كه هميني كه خودت هستي خوب است. وقتي سريال پخش شد، احساس كردم يا در نوشتار ديالوگ‌ها يا در نحوه اجرا احتياج به يك چيزي بوده است كه خودم هم هنوز نمي‌دانم آن چه هست اما به هر حال احتياج به يك مقدار راهنمايي از سمت كارگردان داشت تا كمي بيشتر اين شخصيت را به قديمي بودن نزديك كند.
منظورتان اين است كه پرداخت خوبي روي نقش نشده بود؟
نه اينكه پرداختي روي نقش نشده باشد، منظورم تنها لحن و گويش اين آدم است.
چون مطمئناً در تهران قديم به‌‌گونه‌اي كه امروز صحبت مي‌شود تكلم نمي‌شده است. من شخصاً يك مقدار براي اين قضيه تلاش كردم اما كمك و راهنمايي لازم را نداشتم اين چند قسمت از كار را هم كه ديدم با خودم مي‌گويم اي كاش آقاي عياري كمي بيشتر روي لحن اين آدم كار مي‌كرد و با اين كار كمك بزرگي به من بازيگر مي‌كرد تا بيشتر به نقش نزديك شوم.
به‌نظر مي‌رسد با انتخاب اين شخصيت به نوعي خواسته‌ايد ثابت كنيد توانايي درخشش در نقش‌هاي جدي و متفاوت‌تري را هم داريد و...
من نمي‌خواهم به كسي چيزي ثابت كنم. به‌نظرم كسي كه جرات نداشته باشد از يك بازيگر در يك نقشي متفاوت‌تر استفاده كند، اگر زمين به آسمان برود و آسمان به زمين بيايد باز هم جرات اين كار را نخواهد داشت. اول صحبت‌هايم هم گفتم يكي از دلايل حضورم در اين پروژه شخص آقاي عياري بود كه به هر حال يك آدم صاحب‌نام است و به مسائل نگاه خاصي دارد، دليل ديگرم هم اين بود كه بدانم آيا از پس يك نقش تاريخي برمي‌آيم يا نه. دوست داشتم اين نوع كار را تجربه كنم. در حقيقت مي‌خواستم خودم را براي خودم محك بزنم.
قبول داريد كه با پذيرش چنين نقشي كار را براي انتخاب‌هاي بعديتان سخت‌تر كرده‌ايد؟
بله، البته من اين سختي كه در كار بازيگري وجود دارد را دوست دارم. به‌نظرم اين مشكل همه بازيگرهاي ما است كه وقتي در يك نقش مي‌درخشند، ديگر آنها را براي همان نقش انتخاب مي‌كنند.
براي من هم در حال حاضر كه مشغول خواندن فيلمنامه‌هاي مختلف هستم، سخت بودن نقش مهم است و اينكه بدانم بايد براي رسيدن و نزديك شدن به آن تلاش كنم، اين موضوع نه تنها براي من بلكه براي همه بازيگرها (البته بازيگر به معناي واقعي كلمه) جذاب است چه به كمك گريم و لباس و چه با به‌كارگيري بيان، بدن، تمركز و... بايد سعي كنيم به شخصيت نزديك شويم چون معتقدم يك نقش راحت را هميشه مي‌شود بازي كرد. براي من شخصاً جذاب است كه يك كار متفاوت از ساير نقش‌هايم بازي كنم و بتوانم خودم را بسنجم و با خودم كلنجار روم.
خودتان شخصاً چقدر تلاش مي‌كنيد كه تكرار نشويد؟
تا جايي كه شرايط مالي و زندگي اجازه دهد سعي مي‌كنم كه تكرار نشوم و متفاوت ديده شوم ولي هميشه نمي‌شود اين‌گونه كار كرد خيلي وقت‌ها آدم مجبور مي‌شود در قالب‌هاي گذشته هم كار كند.
بازي در مجموعه «روزگار قريب» تاثيري در روند بازيگريتان داشته است؟
بله، در مورد انتخاب‌هاي خودم خيلي تاثيرگذار بوده است.
شما گذري داشتيد از قالب طنز به جدي، اين گذر برايتان چگونه بود؟
من قبل و بعد از بازي در «روزگار قريب» باز هم تجربه نقش جدي داشتم، به همين دليل اين گذر خيلي سخت نبود شخصاً فكر مي‌كنم كساني كه كار طنز و كمدي انجام مي‌دهند آدم‌هايي هستند كه از نظر هوشي در درجه بالاتري از بازيگراني كه زندگي روزمره را بازي مي‌كنند قرار دارند. براي همين وقتي قرار باشد كه از يك پله بالاتر به يك پله پايين‌تر بياييد نبايد تلاش زيادي كنيد در حقيقت براي يك بازيگر كار سختي نخواهد بود. خيلي خوب است كه يك بازيگر كار طنز را بشناسد چون رئاليستي بازي كردن و زندگي روزمره را به تصوير كشيدن خيلي كار سختي نيست.
در حين بازي در نقش «طبيب» با پلاني برخورد كرديد كه بازي در آن برايتان مشكل باشد؟
من بايد سعي مي‌كردم تحت‌تاثير شرايط پشت‌صحنه نباشم اگر چه شرايط كار در يك منطقه كويري به نوعي مي‌توانست به بازي‌مان كمك كند ولي گاهي اوقات هم آزاردهنده بود چون هميشه كساني بودند كه از فرط گرماي زياد هوا بي‌حس و حال شده بودند و خطر سكته كردن زير آفتاب، غش كردن و... برايمان وجود داشت با اين شرايط ما بايد به كارمان ادامه مي‌داديم. اين تضادي كه بين پشت صحنه و صحنه حاكم بود بسيار اذيت‌كننده بود. چون ما وقتي جلوي دوربين مي‌آمديم بايد فراموش مي‌كرديم كه كجا زندگي مي‌كنيم، شب‌ها كجا مي‌خوابيم يا با چه مشكلاتي دست و پنجه نرم مي‌كنيم. برسيم به آخرين كارتان سريال «نشاني». شرايط بازي در اين سريال چگونه پيش آمد؟
من و رامبد جوان قبلا در يك مجموعه اپيزوديك با هم كار كرده بوديم و از كار با رامبد بسيار راضي بودم. با هم دوست هستيم و من خيلي از سلايق او را قبول دارم. در سريال «نشاني» ابتدا قرار بود نقش محسن داماد را سيامك انصاري بازي كند اما به دليل اينكه سر كار ديگري بود كه طولاني شده بود اعلام كردند كه نمي‌توانند در اين كار حضور داشته باشند بعد رامبد جوان نقش را به من پيشنهاد داد و... فكر مي‌كنم توانايي‌هاي رامبد خيلي بيشتر از آن چيزي است كه در «نشاني» ديده شد به همين علت معتقدم رامبد جوان را نبايد تنها با سريال نشاني سنجيد بلكه بايد كارهاي بعدي او را ديد.
چرا؟
فكر مي‌كنم شايد رامبد خيلي با فيلمنامه اخت نشده بود يا اينكه شكل فيلمنامه اين‌گونه بود. هنوز فرصت نشده تا بتوانم آن را بررسي كارشناسانه كنم. بيشتر احساس مي‌كنم رامبد در اين مجموعه خيلي سرحال نبود يا شايد فاصله پيش‌توليد تا توليد خيلي فشرده بود چون وقتي يك فيلمنامه به كارگردان پيشنهاد مي‌شود تا از ذهن آن كارگردان بگذرد و با آن اخت شود و تبديلش كند به ذهنيت خودش كمي زمان مي‌برد. اتفاقا طبق گفته كارگردان فقط يك ماه بين پيش‌توليد تا توليد فاصله بوده است. در زمان توليد هم به هر حال به‌خاطر شب عيد، فشار كاري روي گروه بود،‌تايم كمي براي ضبط داشتيم، برنامه‌ريزي‌ها مشكل بود و... همه اين مسائل تاثيرگذار بود. سريال لوكشين‌هاي متعددي در شمال و كشور دوبي داشت يك بخش‌هايي از كار را دو گروه كار كردند. چند بازيگر اسم و رسم‌دار در گروه بودند و... همه اينها كار را سخت مي‌كرد. مطمئنا اگر زمان بيشتري داشتيم و رامبد حال بهتري داشت كار خيلي بهتر ارائه داده مي‌شد.
لذت‌بخش‌ترين لحظاتي كه در اين سريال بازي كرديد، مربوط به كدام بخش داستان بود؟
پلان غلت‌خوردنم از روي پله‌ها.
 سه شنبه 31 ارديبهشت 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: هموطن سلام]
[مشاهده در: www.hamvatansalam.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 694]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن