واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نظر اوشو در مورد ازدواجازدواج از امور مقدس در هر آیین به شمار می رود، که در ادیان و ملل مختلف با رسومات خاصی انجام گرفته و رسما به ثبت می رسد. ازدواج در هر کشوری که صورت گیرد، همیشه به دنبال خود تعهداتی را نیز دارا بوده، که طرفین باید قبل و بعد از ازدواج به آن تعهدات عمل کنند.
هدف ازدواج تشکیل خانواده و بقای نسل انسانیت است، و یکی از اهداف که در سیر ازدواج دیده می شود انجام اعمال زناشویی و ارضای شهوت جنسی طرفین می باشد. که در سایه یک ازدواج رسمی به این مهم نیز دست پیدا میکنند .اوشو ؛ این عارف هندی نظر دیگری در مورد ازدواج داشته و آن را اسارت زن معرفی می کند، آن هم اسارتی به طول تاریخ و خود را مبارز با مردان متعصب تاریخ معرفی می کند، و می گوید که می خواهد زنان را از اسارت مردان نجات دهد البته منظور اوشو از اسارت این نیست که مردان به زنان ظلم می کنند، بلکه منظورش این است که با انجام ازدواج مردان زنان را مجبور می کنند که فقط با یک مرد عمل زناشویی انجام دهند، و این یعنی اسارت زن در دست مرد.(ازدواج مصنوعی است و ساخته انسان. اوشو راز ج 1 ص 78)تعهد و ازدواج با یکدیگر انس گرفته اند و این در حالی است که حتی افرادی را که حاضر نیستند در یک جامعه تن به ازدواج بدهند، انسانهای بی تعهد قلمداد می کنند. تعهد را نمی توان تحمیل کرد ؛ این یکی از مشکلات ریشه ای در روابط انسانها است. مردها بیشتر نیاز به آزادی دارند و زنها بیشتر به عشق نیاز دارند، تا آزادی. این مشکلات در روابط تمامی زوج ها در سراسر دنیا وجود دارد. (اوشو، در هوای اشراق، ص 364)اوشو؛ این عارف هندی نظر دیگری در مورد ازدواج داشته و آن را اسارت زن معرفی می کند و می گوید که می خواهد زنان را از اسارت مردان نجات دهد البته منظور اوشو از اسارت این نیست که مردان به زنان ظلم می کنند، بلکه منظورش این است که با انجام ازدواج مردان زنان را مجبور می کنند که فقط با یک مرد عمل زناشویی انجام دهند، و این یعنی اسارت زن در دست مردبرای اوشو عشق مهمترین مسآله است و باید همه چیز برای عشق فدا شود. او می گوید ازدواج عشق را از بین می برد.ازدواج وسیله ای است برای فرار از ترس تغییرات. ازدواج وسیله ای است تا پیوند را تثبیت کند، اما عشق چنان پدیده ای است که به محض تلاش برای تثبیت آن، خواهد مرد. ایستایی در عشق همان و نابودی عشق همان. (اوشو، پیوند، ص، 72)
در واقع اوشو طرفدار یک نوع زندگی آزاد و بدون تعهد است و این را دلیل شهامت می داند . رابطه داشتن و در عین حال مستقل بودن این همان شهامت است. (اوشو، آفتاب در سایه، ص 140)اوشو می گوید اگر ازدواجی نباشد دیگر مشکل و درگیری نیز نخواهد بود. و اینگونه مثال می زند که؛ آیا شما یک شتر زن ذلیل دیده اید و برای پایان دادن به مشکلات و درگیری ها، باید ازدواج برداشته شود. و این روش پاک کردن صورت مسأله به جای حل کردن آن است. او معتقد است که در باب مسائل زناشویی همه انسانها باید مانند حیوانات زندگی کنند و محدودیتی در باب روابط جنسی نداشته باشند.اما سوالی که مطرح است این است که آیا ارتباط جنسی در بین حیوانات آزاد است، به بیان دیگر ؛ هر حیوانی می تواند آزادانه با هم نوع خود روابط جنسی داشته باشد و یا این که این آزادی مطلقی که اوشو از آن صحبت می کند، حتی در میان حیوانات هم وجود ندارد و تصور می شود با این حرف اوشو می خواهد انسانها را به مقامی پست تر از حیوانات بکشاند. آن هم انسانی که بالاترین مخلوق خداوند بوده و خداوند او را بر تمام حیوانات برتری داده به واسطه فکر و فهمی که به او ارزانی داشته است.در بین پرندگان؛ پیدا کردن جفت مناسب و ساختن خانه و کمک در نگهداری از تخمها برای به دنیا آمدن جوجه ها و در واقع تشکیل یک خانواده کوچک، و پایبندی به تعهدات و مسئولیت هایی که بر عهده هر یک از پرنده نر و ماده می باشد، دلیل محکمی در آزاد نبودن روابط جنسی در بین حیوانات استبرای مثال؛ خروسی که 10 مرغ داشته باشد، آیا اجازه می دهد که ؛ خروسی دیگر به مرغهایش نزدیک شود و آزادانه با مرغ او اعمال جنسی داشته باشد، و یا تا سر حد مرگ با او مبارزه می کند و مانع او می شود. و یا در جنگل حیواناتی که دسته جمعی زندگی می کنند ما شاهد این مطلب (آزادی جنسی) نیستیم.در بین پرندگان؛ پیدا کردن جفت مناسب و ساختن خانه و کمک در نگهداری از تخمها برای به دنیا آمدن جوجه ها و در واقع تشکیل یک خانواده کوچک، و پایبندی به تعهدات و مسئولیت هایی که بر عهده هر یک از پرنده نر و ماده می باشد، دلیل محکمی در آزاد نبودن روابط جنسی در بین حیوانات است.اینها تماما شاهد بر این مطلبند که: در بین حیواناتی که اوشو می گوید باید مانند آنها ازدواجی در کار نباشد، آزادی مساجل جنسی وجود نداشته و وقتی دو موجود با هم جفت شوند به تعهدات شان نسبت به این جفت شدن عمل می کنند.اوشو روابط سالم و قانونی که در ازدواج برقرار می شود را نمی پسندد و از آن اظهار ناخشنودی می کند. من سراپا طرفدار عشقم، چون عشق شکست می خورد. من از ازدواج دل خوشی ندارم، چون ازدواج موفق می شود و به تو ثبات و آرامشی دائمی می بخشد و خطر همین جاست، تو به یک اسباب بازی راضی می شوی. (اوشو، الماسها، ص 230)در پونا و اوشو پارکهایی که سانیاسین ها تشکیل می دهند، این مسأله دیده می شود که انسانهایی که وارد آنجا می شوند اعتقادی به ازدواج نداشته و با هم روابط جنسی آزاد دارند. و این در واقع یکی از خصوصیات شهر راژنیش پورام آمریکا نیز بود.این در حالی است که می بینیم منشی خصوصی اوشو (شیلا) که سالها در کنار اوشو بوده قبل از اخراج اوشو از آمریکا با یکی از طرفداران سوئیسی اوشو ازدواج کرده و برای از دست ندادن همسر خود و داشتن زندگی آرام، به آلمان غربی فرار می کند.داریوش عشقیگروه دین تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 571]