تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به خداوند امیدوار باش، امیدی که تو را بر انجام معصیتش جرات نبخشد و از خداو...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837684953




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شاهی مثل شکوفه بهاری به زمین ریخته بود


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شاهی مثل شکوفه بهاری به زمین ریخته بودروایت مراسم "سلام نوروز" در "خاطرات اعتماد السلطنه"
شاهی مثل شکوفه بهاری به زمین ریخته بود
با این که ناصرالدین شاه ترک بود و سال ها در تقویم ئیلان ئیل و پیچی ئیل بود، آداب ایرانی را به جا می آورد و با آن که حکومتش به زوال می رفت هر سال جمعیت و شکوه مجلس تحویل سال نو را بزرگ تر می گرفت.روز نوشت های اعتمادالسلطنه از مراسم تحویل در سالهای مختلف شبیه به هم است. لباس پوشیدن شاه و بر تخت نشستن و خطبه تحویل خواندن هر سال به همان روال تکرار می شده اما جزئیاتی که هر سال اضافه می شد از توپ سلام در کردن تا عیدانه را در کیسه دادن، این آداب را مفصل تر می کرد. روایت اعتماد السلطنه، هم علاقه عمومی به عید ایرانی را نشان می دهد هم به خوبی فضای دربار ناصری و رقابت کودکانه ی بزرگان برای نزدیکی به شاه را تصویر می کند. شنبه 10 شعبان 1308 سنه تو شقان نیلدیشب شش ساعت و جهل دقیقه از شب گذشته تحویل شمس به برج حمل شد. پنج ساعت از شب گذشته لباس رسمی پوشیده با سلطان احمد میرزا نوه مرحوم عمادالدوله طرف درخانه رفتم. از دیوان خانه که گذشتیم جمعیت زیادی دیدیم. معلوم شده ظهیرالدوله مردم را ساعت چهار دعوت نموده. چون بندگان همایون بیرون خوابیده بودند درهای باغ را بسته بودند، این همه جمعیت از علما و اهل قلم و اهل نظام تماما در حیاط صندوق خانه و پشت دروازه ها مانده، ازدحامی شده بود. به زحمت از میان مردم گذشتیم، وارد باغ شدیم. من مستقیما خدمت شاه رفتم. تازه از خواب برخاسته بودند، لباس می پوشیدند که به سلام تشریف برده، جلوس فرمایند.در صف وزرا خواستم بایستم، دیدم میرزا عباس خان و امیرلشکر طوری دوش به دوش و شانه به شانه ایستاده اند که به هیچ وجه میل ندارند به من راه بدهند. به خلاف عادتی که دارم پررویی نمی کنم، امشب پررویی کردم، جلوی امین لشکر ایستادم. یعنی پشتم را به او کردم. این پررویی جهتی داشت، چون شگون من همیشه این است در وقت تحویل باید صورت شاه را ببینم، لابد آن جا ایستادم. معلومات امسال این بود که شاهی هر سال بندگان همایون به دست مبارک مرحمت می فرمودند، امسال در کیسه های بافته جگری که هر کیسه عبارت از یکصد و پنجاه عدد شاهی بود ریخته بودند و با کیسه به مردم می دادند و دست لافی که معمول بود هر سال ناظر قبل از تحویل می داد موقوف شده است. من تحمل کردم تا جمعیت کم شد.پشت سر شاه زاده ایستاده بودم تا خلوت شود جلو بروم. بندگان همایون ملتفت شدند احضارم فرمودند و فرمودند چرا با وزرا نیامدی شاهی بگیری. عرض کردم مقصود زیارت جمال مبارک است، هرقدر بیشتر این سعادت دست بدهد افتخار بیشتر است. یک کیسه شاهی مرحمت فرمودند. چند قدمی که دور شدم مجددا احضار فرمودند. یک کیسه شاهی مرحمت فرمودند که از قول من به مادرت بده. چون در این سلام عام این مرحمت یک نوع افتخار برای من بود به زمین افتاده سجده کردم. وقتی از پهلوی وزیر اعظم گذشتم، شنیدم به حکیم الممالک می گوید امسال به جهت مادرش هل گل داد، سال دیگر به جهت زنش خواهد فرستاد. از این مضمون حضرات متالم نشدم زیرا که از راه حسد بود. هرگاه به جای وزیر اعظم بودم بدتر می گفتم.هزار و دویست و سیصد نفر با بلیت دعوت شده بودند و از قرار مذکور زیاده از دو هزار نفر بودند. طوری که شاهی هرکیسه بسته می شود حالا کم آمد. به بعضی ها دوباره آوردند دادند و به برخی ها هیچ نرسید. چهارشنبه 13 شهر رمضان المبارک 1311 یونت ئیلدیشب اگرچه تحویل بایستی در اول مغرب می شد لیکن محض رمضان و آسایش مردم زیج دیگری را منتخب کردند و قریب به سه تحویل حمل واقع شد. مجلس تحویل امسال از سال گذشته پر جمعیت تر و بی نظم تر بود. هزار و دویست و سیصد نفر با بلیت دعوت شده بودند و از قرار مذکور زیاده از دو هزار نفر بودند. طوری که شاهی هرکیسه بسته می شود حالا کم آمد. به بعضی ها دوباره آوردند دادند و به برخی ها هیچ نرسید. خداوند انشاالله سالیان دراز وجود مبارک پادشاه ما را سالم بدارد و از آفات و عاهات محفوظ دارد. ولیکن نوکر خوب نصیب این ذات اقدس هم بفرماید.گداها دم پله موزه که سلام تحویل آنجا واقع بود ایستاده یقه مردم را گرفته عیدی می خواستند و کفش دارهای سلطنتی دویست، سیصد زوج کفش کهنه از خارج آورده بودند. کفش های نو مردم را می دزدیدند تا شخص مستاصل شده مبلغی به آن ها می داد و کفش کهنه ها را از آن ها گرفته می پوشید. هیهات، هیهات، کو آن زمان که من خودم شاهد و ناظر بودم اوایل دولت پادشاه وقتی که پدرم حاجی علی خان حاجب بار و امین دربار بود، از جیب یکی از شاهزادگان محترم چند عدد دو هزاری و شاهی به زمین ریخت. یکی از قاپوچیان درب سلام خم شد از زمین برچیند که فی الفور چخماقی به کله اش خورد و جا به جا خوابیده و مشهور شد که به همان صدمه مرد و از آن به بعد از دم کلاه فرنگی وسط باغ مشهور به کلاه فرنگی آغامحمدخانی که موقع سلام تحویل بود تا دم آلاقاپی، شاهی مثل برگ شکوفه بهاری به زمین ریخته بود و احدی قدرت این را نداشت که نگاه کند. بلی چهل و چند سال قبل از این، دولت جوان و خدام پیر بودند و دنیا دیده، حالا سلطنت پیر و خدام جوان نورسیده اند.روزانه خاطرات اعتمادالسلطنه، با مقدمه و فهارس ایرج افشار، موسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ پنجم 1379بخش ادبیات تبیانمنبع: مجله داستان، شماره 72





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 442]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن