واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دعواهای تلخ و ماندگار
خشونت خانگی واقعیتی آزار دهنده و غیر قابل انکار در دنیای امروز است، در جهانی که محیط خانه می باید پناهگاهی باشد تا ساکنانش در آن بیاسایند و خستگی ها و رنج های ناشی از دشواری های محیط بیرون خانه را به فراموشی بسپارند، متاسفانه برای بسیاری از مردم، خانه به جهنمی می ماند که آتش دشمنی، خشم، خشونت، کینه و انتقام در آن هر لحظه شعله ورتر می شود. خشونت های خانگی مخصوص جامعه یا طبقه ی خاصی نیست، بلکه اکنون همه ی کشورهای دنیا و طبقات اجتماعی مختلف با آن دست به گریبانند و تغییر و تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر روزه بر میزان آن افزوده است. خشونت خانگی می تواند جسمانی، جنسی، روانی یا عاطفی باشد. سوءاستفاده مالی و محدود کردن فرد نیز از جمله مشخصه های دیگر خشونت خانگی است.خشونت می تواند عملا یا فقط با تهدید صورت بگیرد؛ همچنین همیشگی یا موقتا اتفاق بیافتد. خشونت در خانواده در میان تمام طبقات اجتماعی، گروه های سنی، نژاد، جنس، شیوه زندگی یا به رغم معلولیت رخ می دهد. خشونت خانگی می تواند در هر زمان – چه در ابتدا و چه پس از گذشت چند سال از ارتباط میان دو نفر رخ بدهد. کودکان نیز از تاثیر منفی خشونت خانگی – چه در کوتاه مدت و چه در دراز مدت – درامان نیستند. تمام اشکال خشونت – روانی، اقتصادی، عاطفی و جسمانی – از قدرت طلبی و سلطه گری فرد آزار رسان ناشی می شود. تجربههایی كه ما از دعواها و خشونتها داریم در بسیاری از موارد، عادی و همیشگیاند. اما گاه برخی از این دعواها بسیار ماندگار و آزاردهنده میشوند و تا مدتها روی ذهن و روان افراد تاثیر میگذارند. مریم كه در كودكی پدر و مادرش از هم جدا شدند و در كنار مادربزرگش بزرگ شده، معتقد است همان قدر كه دعواهای كوچه و بازار عادی و بیاهمیتند، دعواهای خانوادگی عذابآور و دردناكند و مدتها در ذهن آدم میمانند. او میگوید: «من هم مثل خیلی از آدمهای دیگر كلی دعوا و كتككاری توی شهر دیدهام و راحت از كنارشان رد شدهام. اما هیچ وقت كتككاریهای پدر و مادرم را نمیتوانم فراموش كنم. من كوچك بودم و پدر و مادرم با هم مشكل داشتند. مادرم ظرف پرتاب میكرد به سمت پدرم و او با صدای بلند فحش میداد و فریاد میزد. من همیشه این وقتها خودم را توی اتاق قایم میكردم و از ترس اینكه یكیشان بمیرد یا به من صدمهای بزنند، میلرزیدم و اشك میریختم. هنوز هم گاهی خواب پرخاشگریهای پدرم و جیغهای مادرم را میبینم. شاید دیدن دعوای دو نفر غریبه زیاد هم ناراحتكننده نباشد، اما وقتی در جریان خشونتهای بدنی و كلامی خانواده ات قرار بگیری، داستان كاملا فرق می كند.»در بسیاری از موارد خشونت خانوادگی، کودکان هرچند خود به طور مستقیم مورد آزار توسط والدین قرار نگرفته اند، اما در خانه حضور داشته و در معرض مواجهه با آن قرار گرفته اند، بدین معنی که یا خشونت را مشاهده کرده اند و یا به طرق دیگری مانند شنیدن صدای مشاجره خشونت آمیز یا مواجهه با عوارض و آثار آن (مانند آثار ناشی از آزار جسمی بر بدن مادر) از آن اطلاع پیدا کرده اند.بسیاری از افراد بر سر این موضوع اتفاق نظر دارند كه دعواها و خشونتهای خانوادگی تاثیر مخربتری بر روح و روان افراد دارند و فراموش كردن این تجربهها به سادگی امكانپذیر نیست. امیر و زهرا هم كه چند سالی از ازدواجشان میگذرد همین نظر را دارند و بدترین و تلخترین تجربه زندگیشان را روزی میدانند كه به شدت با هم دعوا كردند و كار به میانجیگری همسایهها كشید. امیر تعریف میكند كه «آن روز خسته و عصبی بودم و حال و حوصله نداشتم. وقتی زهرا با من حرف میزد، دلم میخواست كر باشم و نشنوم. آخرش كار به جایی رسید كه دعوایمان شد و من شروع كردم به داد زدن و پرخاش كردن.» زهرا میگوید :«آره. آنقدر دعوا كش پیدا كرد که من از عصبانیت یك سیلی محكم به امیر زدم و دعوا بالا گرفت. آخر هم با پادرمیانی همسایهها ماجرا ختم شد. جالب اینكه چند روز بعد كه همه چیز آرام شده بود، به این نتیجه رسیده بودیم كه سر چه موضوع خندهدار و بیاهمیتی با هم دعوا كردیم.» هر دوی آنها میگفتند كه اگر كمی صبر میكردند تا آرام شوند و بعد پی حرف را میگرفتند، هیچ وقت چنین سوءتفاهمی پیش نمیآمد و این تجربه تلخ و ناخوشایند در ذهنشان حك نمیشد.شاید دعواهای خانوادگی را كه به عقیده خیلیها، اثرگذارترین و تلخترین انواع خشونتها هستند بتوان با تمرین مهارتهای ارتباطی و رفتاری بسیار سادهای مانند صبر، آرامش، اعتماد و خویشتنداری به حداقل رساند، چراكه این دسته از برخوردهای خشونتآمیز نه تنها برای افراد درگیر در دعوا آزاردهنده و گاه حتی غیرقابل تحمل است، بلكه آثار مخرب خشونتهای خانوادگی بر سایر اعضای خانواده و خصوصا فرزندان ممكن است بلندمدت و جبرانناپذیر باشد. تحقیقات نشان می دهد کودکانی که شاهد خشونت والدین خود علیه یکدیگر هستند، میآموزند که در بزرگسالی از خود چنین رفتاری نشان دهند، در نتیجه خشونت از یک نسل به نسل بعدی منتقل میشود و دوام مییابد. در میان انواع خشونتها اعم از خانوادگی، اجتماعی و دولتی، خشونتهای خانوادگی یک آسیب جدی اجتماعی است که با وجود پیشرفتهای فرهنگی و فکری همچنان در جامعه خودنمایی میکند.●خشونت های ناپیدا علاوه بر خشونت های جسمی و فیزیکی که معمولا از خود اثری بر جای می گذارند و در بسیاری موارد قابل تشخیص هستند، نوعی خشونت وجود دارد که در ظاهر خشونت به نظر نمی رسد اما در عمل آثار زیان باری بر جای گذاشته و تحمل آن بسیار مشکل است . این نوع آزار ناامنی عاطفی است که شاید بعد از آزارهای جسمی ، بدترین شکل خشونت خانگی علیه زنان باشد. از سوی دیگر دروغ گفتن ، نفقه ندادن ، به زن و خواسته های مطلوب او بی توجه بودن ، دیر به خانه آمدن ، چشم چرانی کردن ، به قول و قرارهای خانوادگی بی اعتنایی کردن ، با خانواده درد دل نکردن و... نیز به نوعی خشونت خانگی علیه زنان به حساب می آید. ●خشونت کلامی از دیدگاه روانشناسان و مشاوران خانواده ، حرف های آزار دهنده ، رفتار خشونت آمیز محسوب می شود. این حرف های آزاردهنده و ناخوشایند معمولا به صورت ناسزا، لحن تند، تحقیر، تمسخر، تشر، استهزا و... است که می تواند به خشونت خانگی فیزیکی در چارچوب خانه منجر شود. اما تحقیر و تمسخر بارزترین مشکل خشونت کلامی است . تحقیر و تمسخر شخصیت زن برابر فرزندان ، دوستان ، فامیل و آشنایان با کلمات و جملاتی مانند «نمی فهمی ، نمی توانی و...» می تواند اعتماد به نفس را کم کند. همچنین تحقیر و تمسخر فعالیت های زن در خانه مانند ایراد گرفتن از آشپزی ، خانه داری ، بچه داری ، مقایسه خانه داری همسر با دیگر زنان بویژه مادر شوهر، خواهرشوهر، مادر زن و... نیز خشونت کلامی خانگی به حساب می آید. یکی دیگر از خشونت های کلامی ، سکوت آزار دهنده است که می تواند به مانند کلام آزار دهنده یک سلاح خشونتی عاطفی باشد که برخی از مردان برای تنبیه همسر یا دختر خود از آن استفاده می کنند. این نوع رفتار نیز باعث خودباختگی و از بین رفتن اعتماد به نفس و شخصیت زن می شود.
مواجهه کودک با خشونت خانوادگی: بدرفتاری شدید و مزمن با همسر در حضور کودک نیز از مصادیق خشونت روانی علیه کودک است. در بسیاری از موارد خشونت خانوادگی، کودکان هرچند خود به طور مستقیم مورد آزار توسط والدین قرار نگرفته اند، اما در خانه حضور داشته و در معرض مواجهه با آن قرار گرفته اند، بدین معنی که یا خشونت را مشاهده کرده اند و یا به طرق دیگری مانند شنیدن صدای مشاجره خشونت آمیز یا مواجهه با عوارض و آثار آن (مانند آثار ناشی از آزار جسمی بر بدن مادر) از آن اطلاع پیدا کرده اند. کودکان به طرق دیگری نیز ممکن است درگیر خشونت میان والدین خود شوند. آنها ممکن است وادار به دیدن خشونت نسبت به مادر یا همدستی در خشونت توسط پدر شده، از آنها به عنوان گروگان برای تحت فشار قرار دادن مادر و اعمال کنترل نسبت به وی استفاده شود. فرآوری : کهتریبخش خانواده ایرانیمنابع:جهان نیوزپگاه حوزه :: 16 آبان 1388 - شماره 266- گلناز فیروزیپزشکان ایرانروزنامه اعتماد : کتک بخور،تا آدم بشی خشونت خانگی وقتی خشم فرمان میراند برای پرهیز از خشونت ، به نوجوانان مهارت های زندگی بیاموزیم از خودتان شروع کنید خشونت، متهم ردیف اول
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 572]