تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):آيا به چيزى با فضيلت تر از نماز و روزه و صدقه (زكات) آگاهتان نكنم؟ و آن اصلاح م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829237265




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

معروف به خوي حيواني


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: معروف به خوی حیوانیخشم و غضب از خویهاى حیوانى
خشم
در ابتدا نگهداشتن خود از خشم ورزى خیلى آسان است، ولى اگر خوددارى نكردید و ادامه دادید، كار به جایى مى رسد كه دیگر جلوگیرى آن مشكل بلكه محال مى گردد. «خشم» از جهت حیوانیتى كه انسان دارد، امرى است طبیعى و آن از احساس ناملایم از دیگرى، یا چیزى در انسان یا حیوان پیدا مى شود، وقتى با مانعى در مقصدش برخورد مى كند یا خلاف میلى مشاهده مى نماید، ناراحت مى شود، دشنامى از دیگرى شنید یا ستمى به او رفت، حس ‍ انتقامى در شخص پیدامى شود و خونش به جوش مىآید؛ لذا برخى اوقات رنگش به سرخى مىگراید و حركت خون در چهره اش آشكار مى شود آن وقت نفسش تحریك مى شود كه انتقام بگیرد.حس انتقامجویى در او پیدا مى شود، لذا نخست به زبانش خلاف حقیقت مى گوید، فحش و ناسزا مى دهد و قذف مى كند، یا با دست و پا كارهایى انجام مى دهد.در آن حال نمى فهمد چه مى كند. حال حیوانى است كه ملاحظه حق نمى كند و ممكن است به هر باطلى دست بزند؛ درست مثل حیوان، وقتى در خشم فرو مى رود، جز انتقام، چیزى نمى داند، گاهى پیراهن خودش را پاره مى كند یا چون دسترسى به دیگرى پیدا نمى كند، خودش را مى زند.وقتى هم كه خشم شدید شد و نتوانست مطابق میلش انتقام بگیرد، گاهى به جوش آمدن خون، او را مبتلا به سكته مى كند. مىشناسیم بعضى از افراد را كه در حال خشم سكته كردند و مردند یا فلج شدند. شخص نماز خوان است اما نماز تنها، او را آدم نمىكند، باید كف نفس كند تا جهت حیوانیش  تقویت نشود، گرگ درنده نشود، سگ و گرگ، گوشت و پوست را پاره مى كنند؛ اما آدمى در حال خشم، آبروى طرف را مى ریزد كه بالاتر از ستمهاى ظاهرى است.در آن حال نمى فهمد چه مى كند. حال حیوانى است كه ملاحظه حق نمى كند و ممكن است به هر باطلى دست بزند؛ درست مثل حیوان، وقتى در خشم فرو مى رود، جز انتقام، چیزى نمى داند  راه گریز از خشماگر كسى خواهان دورى از این خوى حیوانى است، باید در قدم اول بنا بگذارد كه هنگام خشم جلو خودش را بگیرد، در ابتدا نگهداشتن خود از خشم ورزى خیلى آسان است، ولى اگر خوددارى نكردید و ادامه دادید، كار به جایى مى رسد كه دیگر جلوگیرى آن مشكل بلكه محال مى گردد. شما اكنون جوان هستید، در اول تكلیف هستید، هنوز حیوانیت در شما تحقق پیدا نكرده است، مى توانید جلو خودتان را به آسانى بگیرید. اگر بر فرض ‍ كسى به شما دشنام داد، مى توانید از پاسخش خوددارى كنید، با مقدارى تمرین برایتان آسان مى گردد. مالك اشتر و جوان بى ادب  «مالك اشتر» سپهسالار لشكر على علیه السلام بود؛ حضرت امیر علیه السلام درباره اش مى فرماید: «همانطور كه من با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بودم، مالك هم با من بود.» از حیث مقام ظاهرى بزرگ قبیله «كنده» و فرمانده كل لشكر بود. روزى در بازار كوفه مى رفت در حالى كه لباس مندرس و كوتاهى در بر داشت ؛ یكى از جوانان گستاخ كه او را نمى شناخت، خواست مالك را دست بیندازد لذا او را مسخره كرد و ریگى به طرف او پرتاب نمود.مالك بدون اینكه به او تعرض نماید رد شد و رفت. به جوان گفتند: شناختى او كى بود؟ گفت : نه گفتند: او «مالك اشتر» بود. جوان خیلى ترسید و ناراحت شد، دنبال مالك رفت و سراغش را گرفت، گفتند وارد این مسجد شده است. جوان هم به مسجد درآمد اما دید مالك نماز مى خواند. از نماز كه فارغ شد؛ جوان روى دست و پاى مالك افتاد و گفت من شما را نشناختم ؛ جسارت كردم، مرا ببخشید.فرمود: «من همان وقت تو را عفو كردم، اكنون به مسجد آمده ام تا نماز گزارم و برایت دعا كنم كه خدا نیز تو را عفو نماید.»«مالك» شیعه على علیه السلام است، آیا به ما هم مى شود شیعه گفت؟ چه چیز ما به شیعه على علیه السلام مى ماند؟ «و الكاظمین الغیظ»(1)؛ كسانى كه خشم خود را فرو مى نشانند، غیظ خود را فرو مى خورند، نه اینكه وقتى به او كلوخى پرتاب شود برگردد به او سنگى بزند، بلكه باید وقتى به لغو برخورد كرد نسبت به آن، بى اعتنا و بزرگوار بگذرد.(2) ...اى برادر! اندكى پیش از این به خانه من آمدى و چنین و چنان گفتى؛ اگر نسبتهائى را كه به من داده‏اى راست و بهجا بوده، از خدا مى‏خواهم از كرده‏هاى من درگذرد و اگر آنچه را به من نسبت دادى در من وجود نداشته خدا از گناه تو درگذرد.
امام سجاد(ع)
حکایتی درس آموز از امام سجاد علیه السلامگفته‏اند مردى از خویشاوندان آن حضرت بر او وارد شده ناسزا گفت حضرت پاسخى به وى نداد؛ چون از حضور آن جناب خارج شد حضرت سجاد به حاضران توجه كرده فرمود: گفته‏هاى این مرد را شنیدید؟ من هم مى‏خواهم با من بیائید تا به‏بینید به او چه خواهم گفت.عرض كردند البته همراه شما خواهیم آمد و دوست میداریم گفتگوى شما را با او بشنویم. حضرت از جا برخاسته و این آیه را مى‏خواند «وَ الْكاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»(3)؛ آنها كه خشم‏ خود را فرومى‏نشانند و از كرده مردم درمیگذرند و خدا مردم نیكوكار را دوست میدارد.ما از تلاوت این آیه استفاده كردیم كه حضرتش به او سخنى نخواهد گفت؛ چون در خانه آن مرد رسیدیم، وی را آواز داده و فرمود بگوئید اینك على بن الحسین [علیهما السلام] درب خانه تو آمده.نامبرده به مجردى كه نام آن حضرت را شنید خود را براى هر گونه ناراحتى آماده كرد و یقین داشت حضرتش براى آن درب خانه وى آمده تا مكافات كرده او را بنماید. هنگامى كه برابر با آن حضرت شد حضرت به او فرمود: «اى برادر اندكى پیش از این به خانه من آمدى و چنین و چنان گفتى؛ اگر نسبتهائى را كه به من داده‏اى راست و بهجا بوده، از خدا مى‏خواهم از كرده‏هاى من درگذرد و اگر آنچه را به من نسبت دادى در من وجود نداشته خدا از گناه تو درگذرد.»آن مرد متأثر شده و میان دو چشم آن حضرت را بوسید و با كمال شرمسارى عرض كرد: آرى آنچه به شما نسبت دادم و درباره شما گفتم، در شخص شما وجود ندارد و من خود سزاوارتر به آنم. (4) پی نوشت ها:(1) سوره آل عمران، آیه 134(2) (3) سوره آل عمران، آیه 134(4) الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص: 145؛ ارشاد - ترجمه ساعدى خراسانى، ص499، باب هفتم؛ زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام، مناقب و فضائل حضرت سجاد علیه السلام ص362فرآوری: محمد حسین امین، گروه حوزه علمیه تبیان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 364]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن