واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جوانی بگذرد تو قدرش ندانینکتههای گرانقیمت از علما و بزرگان درباره ارزش جوانی
بسم الله الرحمن الرحیمبسیار شنیدهایم که قدر جوانی را بدان و بسیار دیدهایم پیرانی را که افسوس جوانی را میخورند. در حدیثی زیبا میخوانیم: «شَیْئَانِ لَا یَعْرِفُ فَضْلَهُمَا إِلَّا مَنْ فَقَدَهُمَا الشَّبَابُ وَ الْعَافِیَةُ» (1)؛دو چیزاند كه قدرشان را نشناسد مگر كسى كه آن دو را از دست بدهد: جوانى و سلامت. (2) بهاى دو چیز گران مایه را شناسى چو از دست بیرون رود یكى نوجوانى و عهد شباب دگر نعمـت تنـدرسـتى بُود (3) در روایتی آمده است که حضرت عیسى علیه السّلام با گروهی از جوانان روبهرو شد که مشغول تفریح و... بودند و از حال آنها سؤال کرد؛گفتند: بیكاریم. عیسى علیه السّلام فرمود:«شما چنین میپندارید؛ شما را چندان كار است كه اگر بكنید ساعتى نتوانید كه خالى باشید، و قدر چهار چیز را چهار كس دانند: اوّل- قدر جوانى را پیر داند، دوّم- قدر تندرستى را بیمار داند، سیّم- قدر زندگانى را مرده داند، چهارم- قدر فراغت را درمانده داند.» (4) حکایات و کلماتی که در ذیل از علما و بزرگان میخوانیم، حکایت از توجه و اهتمام ویژه ایشان به جوانان دارد؛ حتی جوانانی که به ظاهر در محیطهای ناسالم و در معرض انحرافات قرار دارند مانند جوّ دانشگاهی زمان طاغوت. جانهای پاکعلامه تهرانی درباره عارف بزرگ سید هاشم حداد میگویند: «یک روز با ماشین دوستی به همراه جناب حداد به جایی می رفتیم. در بین راه چون آن دوست در دانشگاه تهران کاری داشت، در کناری ماشین را نگه داشت و به دنبال کارش رفت. آقا در این حین خیلی خوشحال شدند و فرمودند:عجب جانهای مستعدی از جوانان، در این محیط می باشد! حیف است که انسان نمی تواند لب بگشاید و از اسرار و مخفیات پرده بر دارد!» (5) مرا عضو انجمن خود بدانیدیکی از جوانان متدین دوران طاغوت میگوید: حدود سال 1329 شمسی که دورانی بسیار تاریک و ظلمانی بود فعالیت دشمنان اسلام و روحانیت به اوج رسیده بود و از هر طرف برای گمراهی نسل جوان از اسلام هجوم آورده بودند؛ مسیحیت، توده ای ها، فرقه ضاله بهائیت، دراویش و حکومت وقت همه در تلاش بودند تا نسل جوان را میان تهی و از دین و اخلاق جدا سازند. جمعی اندک از جوانان بر آن شدیم که با عنایت الهی و با مشورت و هدایت آیت الله کوهستانی انجمن جوانان مسلمان بهشهر را در خصوص حفظ دیانت آنان تشکیل دهیم وقتی با معظم له مشورت کردیم بسیار ما را تشویق کرد و فرمود:«مرا عضو انجمن خود بدانید.»آن بزرگوار با احتیاطی که درباره مصرف سهم امام علیه السلام داشت گاه به بنده اجازه می داد تا از سهم امام علیه السلام برای تبلیغ و هدایت جوانان استفاده کنم و برنامه و چگونگی مصرف ومقدار آن را نیز به وی گزارش کنم. (6) دیدی آن بوسه چه کار کرد؟حجت الاسلام درودی نقل می کند: روزی در محضر مرحوم آقاجان (آیت الله شیخ محمد کوهستانی) نشسته بودیم که جوانی با ریشی تراشیده و صاف خدمت ایشان رسید، پس از استفاده از محضرشان موقعی که می خواست با آقاجان خداحافظی کند آقا از وی تفقد کرد و برخلاف معمول صورتش را بوسید. یکی از اهالی محل که در حضور آقا نشسته بود اعتراض کرد که آقا جان چرا صورت این جوان ریش تراشیده را بوسیدی؟آقا در پاسخش چیزی نفرمود تا آن که پس از دو سه هفته همان جوان با عده ای دیگر از جوانان خدمت آقاجان شرف یاب شدند و اتفاقاً پیرمرد معترض نیز حضور داشت، پس از مرخص شدن آن جوانان آقا پاسخ آن اعتراض را داد و فرمود:«دیدی آن بوسه چه کار کرد؟!» (7) روز به روز ترقی کنیمآیت الله العظمی بهجت در رهنمودهایی به جوانان و نوجوانان میفرماید:«نوجوانها و جوانها باید ملتفت باشند که همچنانی که خودشان در این سن هستند و روز به روز به سن بالا می روند، علم و ایمانشان هم باید همین جور باشد، مطابق این باشد، معلوماتشان، از همان کلاس اول علوم دینیه، به بالا برود، ایمانشان ملازم با همین علمشان باشد.باید بدانید اینکه ما مسلمانها، امتیازی از غیر مسلمانها نداریم الا به قرآن و عترت، و الا ما هم مثل غیر مسلمانها می شویم. اگر ما قرآن نداشته باشیم، مثل غیر مسلمانها هستیم، اگر ما عترت را نداشته باشیم، مثل مسلمانهایی که اهل ایمان نیستند هستیم.باید ملتفت باشیم روز به روز در این دو امر ترقی بکنیم. همچنان که سنّ ما به بالا می رود، معلومات ما هم در همین دو امر، بالا برود. این طرف، آن طرف نرود و الا گم می شود، گمش نکنند؛ گمراهش نکنند؛ این دو اصل اصیل را از اینها نتوانند بگیرند...» (8) پی نوشت ها:(1) تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، ص324، متفرقات أخلاقی(2) گنج حكمت یا احادیث منظوم، ص124، قدر جوانى و سلامت(3) دیوان كامل دكتر قاسم رسا، ص402(4) شهاب الأخبار با ترجمه، فضائل سورههاى قرآن، ص92(5) سایت صالحین(6) کتاب بر قله پارسایی(7) همان(8) سایت صالحینفرآوری: رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 267]