واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: t="عکس : قتل 4 عضو يك خانواده به دست 2 كارگر " src="http://www.news.niksalehi.com/khabar/images546456456456464.jpeg" width="150" height="100" border="0" />
2 كارگر ساختماني كه 4 عضو يك خانواده را با انگيزه سرقت به قتل رسانده بودند چندي پيش تيتر يكي از صفحههاي حوادث شدند. آنها پس از اين قتلعام مقدار اندكي طلا و 700 هزار تومان پول سرقت و فرار كرده بودند. اجساد 4عضو اين خانواده با فاصله از يكديگر روي زمين افتاده بود و از صحنه جنايت اين طور استنباط ميشد كه جاني يا جانيان بدون اينكه به زور و خشونت متوسل شوند براحتي و با اجازه صاحبخانه وارد منزل شدهاند و ابتدا مرد ميانسال و سپس ديگر اعضاي خانواده او را قتلعام كردهاند. پزشكي قانوني با توجه به آثار جراحاتي كه روي بدن مقتولان وجود داشت اعلام كرد آنها مورد ضرب و جرح قرار گرفتهاند، همچنين كبوديهاي دور گردن آنها از خفه شدنشان حكايت داشت. تا آنجا كه مطلعان خبر داشتند اين خانواده ثروتمند در آرامش زندگي ميكردند و با فرد يا افرادي دشمني نداشتند. كارآگاهان مطلع شدند حدود يك هفته قبل از وقوع جنايت، پدر خانواده 2 كارگر ساختماني را به صورت روزمزد استخدام كرده و تعميراتي را در منزلش انجام داده بود. اين كارگران كه خيلي زود دستگير شدند عاملان قتلعام بودند كه به جرم خود نيز اعتراف كردند. ابراهيم يكي از قاتلان در اعترافاتش گفت: «من و مرتضي ميدانستيم صبحهاي جمعه اين خيابان كاملا خلوت و زمان براي اجراي نقشهمان مناسب است. ما آن روز به اين بهانه كه ابزار كارمان در خانه جامانده است به آنجا رفتيم و بعد از ورود به منزل ابتدا با چوب چند ضربه به سر پدر خانواده زديم و او را با سيم برق خفه كرديم، بعد به اتاقها رفتيم و همسر و 2 فرزند او را نيز با چوب كتك زديم و با پارچه خفهشان كرديم. سپس به جستوجو در خانه پرداختيم و توانستيم مقداري طلا و مبلغي وجه نقد كه در مجموع معادل 700 هزار تومان بود پيدا كنيم و با برداشتن اين اموال فرار كرديم.» مريم رامشت، روان شناس انتقامجويي پنهان پليس پيش از آنكه به قضيه سرقت مشكوك شود، حدس ميزد كه اين قتلعام كار يك يا چند انتقامجو باشد. مريم رامشت، روانشناس نيز چنين نظري دارد: «قتلهايي كه اينگونه با خشونت بالا صورت ميگيرد معمولا ناشي از انتقام هستند. در اين مورد به نظر ميرسد نوعي انتقامجويي پنهان وجود دارد كه در اثر حس غبطه و حسادت به وجود آمده است.» او ادامه ميدهد: «اين دو كارگر در خانه مقتولان كار كردهاند و بعيد نيست كه در مناسبات و ارتباطاتي كه بين آنها بوده اختلافاتي پيش آمده باشد. اما اگر هم اين طور نباشد ممكن است اين دو فرد در مقام مقايسه خود و اين خانواده دچار عصبانيت پنهان شده باشند. در چنين مواردي معمولا احساس حقارتي كه در فرد به وجود ميآيد به قدري است كه ميتواند حادثههاي ناگواري چون قتل را رقم بزند. حس حسادت قاتلان ممكن است در نهايت منجر به اين عمل فجيع شده باشد.» اين روانشناس در ادامه توضيح ميدهد: «معمولا افرادي دست به اين قتلها ميزنند كه قبح خشونت براي آنها ريخته است. قتلهايي كه با اين حد خشونت انجام ميگيرند نشان از اختلال شخصيت قاتلان دارند. اين افراد معمولا رفتارهاي ضداجتماعي دارند و در عين حال كه ممكن است در ظاهر سر به زير باشند، در درون خود عصبانيت و رفتار ضد اجتماعي را پرورش ميدهند.» به گفته او اگر سابقه قاتلان حرفهاي بررسي شود اين حس حسادت و در پي آن اختلالات شخصيتي را ميتوان يافت: «احساس حقارت وجه اشتراك بسياري از قاتلهاست. حس حسادت و چشم و همچشمي در بسياري از قاتلان ديده ميشود. اما ممكن است چشم و همچشمي، آغازي باشد براي يك حس حقارتكشنده و حسادتي كه باعث شود انسان دست به فجايع غير انساني بزند. احساس كمبودي كه يك قاتل دارد، باعث ميشود اين كمبود در وجودش به عقده حقارت تبديل شود. اگر اين مساله را ريشهيابي كنيم، ممكن است به يك چشم و همچشمي ساده در دوران كودكي او برسيم.» او با اشاره به اينكه بيشتر اين احساس در دوران نوجواني به وجود ميآيد تصريح ميكند: «پدر و مادرها بايد دقت كنند كه هرگز فرزندان خود را با ديگران مقايسه نكنند. مقايسه فرزندان با ديگران باعث ميشود آنها عزت نفس خود را از دست بدهند و دچار عقده حقارت شوند.» او به موضوع فقر نيز اشاره ميكند و ميافزايد: «مساله مهم ديگر فقر اقتصادي است كه از هر چيزي خطرناكتر است. قطعا فقر يكي از ريشههاي اين جنايت بوده است.» صفر خاكي ، كارشناس حقوقي احتياط را فراموش نكنيد از قديم گفته شده كه احتياط شرط عقل است. جانب احتياط را بايد در همه امور رعايت كرد. چه در مسائل اجتماعي، چه در كار و چه در خانواده. به دليل اينكه خانواده جمع كوچكي است از حساسيت خاصي برخوردار است. به همين دليل ورود هر كسي به اين مجموعه كوچك اگر بدون مطالعه و پيشينه ذهني صورت بگيرد ممكن است خطرآفرين باشد. كسي كه تاجر است، حتما در محل كار يا خانه خود نياز به كارگر و كارمند دارد. اما براي انتخاب كارگر خود بايد موارد امنيتي را در نظر بگيرد. افرادي را شناسايي كند كه به آنها اعتماد دارد، كساني كه از نظر رفتارهاي اجتماعي قابل پذيرش باشند. اين محيطها بسيار جرمخيز هستند. چرا كارگر و كارمند اطلاعات شخصي صاحب كار را دارند و پاي پول هم در ميان است. مثلا پرونده قتلي را به ياد ميآورم كه مربوط به يك خير مدرسهساز بود كه توسط كارگرش به قتل رسيده بود. اين قاتل با توجه به اطلاعاتي كه به دست آورده بود برنامهريزي كرده و مرتكب قتل شده بود. مقتول هم كه پا به سن گذاشته بود ديگر حوصله گزينش كارگران خود را نداشت. به همين دليل افراد كج انديش به درون راه يافته بودند و در نهايت مرگ او را رقم زدند. در مورد اين تاجر برنج هم همين مورد صدق ميكند. مجرمان تنها به منفعت مالي خود فكر ميكنند و حاضرند هر سدي را از ميان بردارند و ممكن است دست به آدم ربايي و قتل هم بزنند. توصيه ما به كساني كه كارگر استخدام ميكنند اين است كه سعي كنند افرادي را انتخاب كنند كه روي آنها شناخت دارند يا آشنايي آنها را معرفي كرده باشد كه اگر مشكلي پيش آمد جوابگو باشد. از آنها ضمانت محكم بگيرند و اطلاعات مالي خود را به هيچ وجه در اختيار آنها قرار ندهند. كارگران هرگز نبايد از محل اختفاي پول و اشياي قيمتي كارفرما با خبر شوند. متاسفانه در شرايط بد اقتصادي، با ديدن اينكه به دست آوردن پول بدون زحمت و با حذف يك نفر چقدر آسان است براي قاتلان وسوسهانگيز است. گاهي احساس ميكنند اين پول حق آنهاست و بايد آن را بگيرند. خوب است به اين نكته نيز اشاره كنيم كه سرقت از كارفرما جزو جرايم مشدده است و مجازات شديدتري براي سارق در نظر گرفته ميشود. امان الله قرايي مقدم ،جامعه شناس قاتلان،محصول جامعه هستند امانالله قرايي مقدم، جامعهشناس در گفتوگويي كوتاه به بررسي پيشزمينههاي اين جنايت پرداخته است. به نظر شما اين قتل با انگيزه قبلي و از پيش طراحي شده بوده يا صرفا به خاطر سرقت صورت گرفته؟ به طور قطع اين قتل با انگيزه قبلي و شناسايي صورت گرفته و بي شك ريشه در گذشته اين افراد داشته است. كساني كه اين كار را كردهاند از نظر خانوادگي دچار مشكل بودهاند و از فقر رنج ميبردهاندو احتمالا در خانوادههاي آنها اختلال وجود داشته و از خانوادههاي بيسرپرست يا بدسرپرست هستند. آيا اين مسائل باعث ميشود به خاطر 700هزار تومان دست به قتل بزنند؟ آنها فكر نميكردهاند كه فقط 700 هزار تومان گيرشان بيايد. احتمالا پيش خود فكر كردهاند كه اين فرد تاجر برنج است و حتما پول و طلاي بيشتري در خانه دارد. احتمالا خانواده اين دو قاتل در فقر و تنگدستي به سر ميبردهاند و در خانوادهشان ريشه خشونت مفرط هم بوده است. اين افراد در دل خود دشمني با جامعه را پرورش دادهاند كه ريشه در دوران كودكي آنها دارد. به عقيده شما اين افراد قاتل بالفطره هستند؟ قاتل بالفطره به عقيده من وجود ندارد. قاتل محصول جامعه است. نابهنجاريهاي درون نظام اجتماعي چه به لحاظ ساختار و چه از نظر كاركرد، باعث اين اتفاقات ميشود. از بين رفتن معنويات و كمرنگ شدن ارتباطات همه موثر هستند. در اينجا بايد بگوييم كه جامعه بايد محاكمه شود. اين افراد به سزاي اعمال خود خواهند رسيد، اما ماجرا تمام نميشود. چرا كه اين افراد زاييده اجتماع هستند. اين نظريه كه در گذشته گفته ميشد خشونت و كار خلاف ريشه در ژن دارد و بستگي به ژنتيك افراد دارد امروزه ديگر قابل پذيرش نيست. با جامعه چه بايد كرد؟ اول از همه بيكاري بايد از بين برود. اگر از من بپرسيد راهحل اصلي چيست ميگويم اشتغال، اشتغال، اشتغال. در گام بعدي برقراري عدالت اجتماعي و از بين بردن اختلاف طبقاتي است. تا زماني كه فقر بالاست و روح ماديات و شيءگرايي در جامعه حاكم است اوضاع درست نخواهد شد. پس همزمان هم بايد فرهنگسازي بشود و هم مشكلات جدي جامعه حل شود. سارا لقايي سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1469]