تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات دانش، آموزش به كسانى كه شايسته آن‏اند و كوشش در عمل به آن است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803878113




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عشق به يادگيري مداوم


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عشق به يادگيري مداوم
عشق به يادگيري مداوم   نويسنده : غلامرضا جمشيد نژاد   روز سوم ذي حجه سال 362 قمري / َ973 ميلادي ، در ساحل شرقي رود جيحون در روستاي ((بيرون)) از توابع شهر كات در منطقه خوارزم (بخشي از تركستان امروزي) كودكي در خانواده اي گمنام چشم به جهان گشود و او را محمد ناميدند. پس از تولد نوزاد، مادرش ديده از جهان فرو بست و پدرش احمد نيز پس از چندي دار فاني را وداع گفت. در آن زمان ، در ناحيه شرقي جيحون به مركزيت شهر كات ، خانداني موسوم به آل عراق حكومت مي كردند كه به دانش پروري شهره بودند و دانشمنداني چند نيز از اقوام ايشان برخاسته بود. از جمله اين بزرگان ابونصر عراق بود كه چون مكنتي نيز داشت ، سرپرستي و پرورش آن نوزاد يتيم را بر عهده گرفت. محمد بيروني ، بعدها خودش در اين باره نوشته است : ((من در حقيقت نسبت خود را نمي دانم حتي نمي دانم جدم كه بوده است. خانواده عراق مرا با شير خود بزرگ كردند و ابونصر عراق حاضر شد، پرورش مرا به عهده بگيرد)). بيروني در كودكي پس از فراگيري خواندن و نوشتن به لهجه خوارزمي ، ((از لهجه هاي خراساني زبان فارسي))، در مكتب خانه شهر كات به آموختن قرآن و شرعيات پرداخت و پس از چندي براي امرار معاش ، شاگرد مرد يوناني گياه شناسي شد كه در آن شهر به سر مي برد. وي براي استاد يوناني گياهان و بذر آنها را جمع آوري كرده ، درباره آنها از استاد سوالاتي مي كرد و پاسخها را براي خود يادداشت مي نمود و بعدها، در نگارش كتاب ارزشمند الصيدنه خود از اين يادداشت ها استفاده كرد. ابوريحان سنين نوجواني را زير نظر ابونصر عراق به سر آورد. در حالي كه اين حكيم و رياضيدان بزرگ نسبت به تعليم و تربيت شاگرد يتيمش ، از هيچ كوششي دريغ نكرد و هر چه از فنون رياضي استنباط كرده بود، به او آموخت و از كليه تاليفاتش نسخه اي تهيه كرده ، به ابوريحان داد. بعلاوه، وي 12 كتاب نيز در پاسخ پرسشهايش نوشت كه خوشبختانه ، اكثر آنها اكنون به زيور چاپ آراسته شده اند. از جمله ، كتاب سموت ، درباره شكل قطاع كه ابونصر در آغاز آن را به درخواست ابوسعيد سجزي (د: 415 قمري) به رشته تحرير درآورد. سجزي رياضيدان بزرگ كه ((اسطرلاب زورقي ، را بر پايه حركت وضعي زمين از مغرب به مشرق اختراع كرده است و اين اختراع او سخت مورد توجه بيروني قرار گرفت و سبب پيدايش ترديد وي ، در اعتقاد قدماي يوناني ، مبني بر سكون و مركزيت زمين و حركت خورشيد به دور آن ، شد)). در ساحل غربي جيحون شهر ديگري به نام گرگانج وجود داشت و در آن شهر، خانداني ديگر به نام ((آل مامون)) حكومت مي كردند. ايشان نيز مانند آل عراق ، مردمي دانش دوست بودند. اساسا، اهالي خوارزم كه شاخه اي از درخت تنومند قوم ايراني و چشمه اي از منبع جوشان زبان فارسي را تشكيل مي دادند، مردمي حقيقت جو و دانش طلب به شمار مي رفتند و درباره هر دو خاندان حكومتي منطقه ، كانون علم و مركز فرهنگ بود. ابوريحان به كمك ابونصر عراق با دانشمندان بزرگي كه در آن كانون گرد آمده بودند، از جمله ابوسهل مسيحي و شاگردش ابن سينا و... ارتباط يافت. نبوغ تحصيلي ابوريحان نظر استاد ابوسهل را به خود جلب كرد، به طوري كه وي مشتاق شد تا او را تحت تعليم و تربيت خود قرار دهد و از آن پس او نيز چون ابونصر، برايش 12 كتاب تاليف كرد، از جمله : ((رساله اي در حركت و سكون زمين )). از اين زمان بود كه ابوريحان در روستاي بوشكانز خوارزم ، رسما به انجام كارهاي رصدي و تحقيقات نجومي اشتغال يافت. حدود سال 378 قمري پس از پيدايش اختلافي ميان آل عراق و استيلاي كامل مامونيان برد و سوي جيحون بيروني در صدد پيدا كردن محل امني برآمد تا بتواند به كندو كاوهاي علمي خود ادامه دهد. او بدين منظور، به برخي شهرهاي مركزي ايران ، از جمله ري سفر كرد و در ري با دانشمنداني ، چون ابومحمود خجندي و ابوالحسن كوشيار كه در دربار فخرالدوله ديلمي (366 378 قمري ) به سر مي بردند، ملاقات كرد، اما با توجه به خاطره تربيتي خود از ابونصر، در اينان چنان جاذبه اي نيافت كه در خدمتشان ماندگار شود. لذا شهرهاي مركزي را به قصد گرگان و به عزم ديدار قابوس زياري كه پس از درگذشت فخرالدوله مجددا به حكومت نشسته بود، پشت سر گذارد. قابوس كه خود اديب و دانشمند بود، بيروني را در كنف حمايت گرفت و در كتابخانه ويژه اش را به روي او گشود، تا آسوده خاطر به تاليف و تحقيق علمي بپردازد. در اين فرصت ، ابوريحان تا سال 391 قمري كتاب ((الاثار الباقيه عن القرون الخاليه)). يعني نشانه هاي برجا مانده از نسلهاي گذشته را تاليف كرد كه انصافا معتبرترين گنجينه تواريخ و كيفيت گاه شماري و جشنها و ايام مشهور ملل مختلف است ، توام با ذكر اكتشافات ارزنده رياضي و طبيعي خود وي از قبيل : تسطيح كره بر سطح مستوي و ترسيم نقشه هاي جغرافيايي و كشف علل جزر و مد رودخانه ها و فوران آب از بعضي چاهها و نيز توصيف چشمه هاي متناوب و... در همين مدت ، وي كتابهاي ديگري نيز تاليف كرد و به اعمال رصدي چندي دست زد، از جمله ; طول و عرض جغرافيايي شهر گرگان را تصحيح كرد (طول 80 درجه و 10 دقيقه ، عرض 38 درجه و 10 دقيقه) و در جدول مشخصات شهرها به ثبت رساند. در اين هنگام ، قابوس تصميم گرفت ابوريحان را نديم هميشگي خود و وزير صاحب اختيار جميع امور كشور گرداند، به طوري كه در همه جا و در همه كار راي او مطاع باشد. ابوريحان اين پيشنهاد را نپذيرفت. هواي بازگشت به خوارزم و استفاده مجدد از محضر استادان پيشين ، او را وادار كرد در اوايل سال 394 قمري از گرگان به شهر گرگانج بشتابد. او شب چهارشنبه 14 رمضان همان سال ، در گرگانج خوارزم يك ماه گرفتگي را رصد كرد. از آن به بعد، با ابن سينا و ديگر دانشمندان علوم رياضي و طبيعي در دربار علي بن مامون كه منصب خوارزمشاهي يافته بود، مقيم گشت. مامونيان خوارزم در آراستگي به فضايل علمي و اخلاقي و در حمايت از دانشمندان ، شهرتي تام داشتند. وزير ايشان ابوالحسن سهيلي بود كه دانش و حسن خلق وي ، موجب جلب حكيماني بزرگ چون بيروني ، ابن سينا، ابوسهل مسيحي ، ابونصر عراق و ابوالخير خمار به دربار مامونيان گشته بود. ابوريحان 14 سال نزد مامونيان و در كنار استادان پيشين خود، با كمال عزت و حرمت ، به افاضه و استفاضه و اكتشافات علمي و رصدهاي نجومي اشتغال داشت. مركز تحقيقاتش ، به طور عمده ، همان روستاي بوشكانز، در ساحل غربي جيحون بود و در همين دوره ، رساله هايي در مسائل اجتماعي نوشت و نيز به تصحيح زيجها پرداخت. همچنين در خواص آبهاي حوزه آرال و جيحون بررسي و وزن مخصوص آنها را تعيين كرد. بيروني و غزنويان ، بهار سال 408 قمري ، سلطان محمود غزنوي (حك َ378 421 قمري ) كه به توصيف بيروني : ((همچون شيري شرزه هنوز شكاري را نگرفته ، به شكاري ديگر پنجه مي انداخت ))، با لشگري انبوه قصد خوارزم كرد و آنجا را فتح نمود و بدين ترتيب ، كانون فرهنگي مامونيان از هم پاشيد. در اين بين ، جمعي از دانشمندان علوم عقلي ، از جمله ابوسهل و ابن سينا به سوي مركز ايران گريختند، اما گروهي ديگر از جمله عبدالصمد حكيم ، استاد فلسفه ابوريحان و ابونصر عراق ، استاد و مربي محبوب وي در رياضي و فيزيك ، به دست سلطان محمود گرفتار شده ، به تهمت سست اعتقادي و بهانه هايي واهي ، به شهادت رسيدند. راي بر آن بود، تا ابوريحان نيز به قتل رسد، اما تدبير وزير صاحب خرد سلطان محمود، يعني احمد ميمندي كه گفت: ((اين شخص بزرگترين منجمان است كه وجودش براي دربار پادشاه لازم و ضروري است ))، موجب نجات وي شد و سلطان محمود او را، همچون غنيمتي گرانبها، با خود به غزنين برد. بزرگترين بهره اي كه از دربار محمود، نصيب ابوريحان شد، سفر به هندوستان در ركاب شاه بود. وي ضمن چند سال اقامت در آن سرزمين ، با رنج و مشقتي بسيار، با علماي هند و برهمنان طرح دوستي ريخت و زبان سنسكريت را كه كليد فهم معارف هندي است ، فرا گرفت و بدين وسيله ، چند كتاب علمي را از آن زبان به عربي ترجمه كرد. او موفق شد شاهكاري عظيم نيز به نام: ((في تحقيق ماللهند = در بررسي ميراث هند))، تاليف كند كه هنوز هم پس از هزار و اندي سال بزرگترين و معتبرترين سند تحقيق دانشمندان جهان درباره هندوستان است. او در اين كتاب با بي غرضي كامل ، واقعيت علوم و معارف هندي را نشان داده و در عين حال ، به مقايسه آنها با معارف يوناني و اسلامي نيز پرداخته است. بيروني هيچ گاه نسبت به سلطان محمود به دليل كشتار استادانش نظر خوشي نيافت. به اين دليل ، همواره ترجيح مي داد بيشتر وقت خود را بيرون غزنين و به دور از دربار، صرف تحقيق و تاليف كند. چون مسعود غزنوي (حك َ421 - 432 قمري) بر تخت شاهي پدر نشست ، به دليل علاقه وافرش به علوم رياضي و هيات نجوم ، به عظمت مقام بيروني بيش از محمود ارج مي نهاد و از هيچ گونه احترامي نسبت به وي كوتاهي نمي كرد. ابوريحان ، در اين دوره ، كتاب بي نظير خود ((قانون مسعودي )) را در رياضي و نجوم تاؤليف كرد. دانشمندان اين كتاب را به عنوان مجسطي اسلامي در مقابل مجسطي بطلميوس به شمار آورده اند. امير مسعود، پس از تاليف اين كتاب ، به نشان قدرداني ، يك فيلوار نقره براي بيروني فرستاد، اما بيروني به عذر اين كه نگهداري مال و ثروت او را از كارهاي علمي باز مي دارد، با استغناي طبع ، آن را نپذيرفت. پس از مسعود، امير مودود (حك: 432 - 441 قمري سلطنت يافت. وي مانند پدر، با بيروني در نهايت احترام رفتار مي كرد و همين امر سبب شد تا ابوريحان با فراغت بال ، به آماده كردن كتاب بسيار ارزشمند ((الجماهر في معرفه الجواهر= مباحث عمومي در ثروت شناسي )) مشغول شود. اين كتاب در يكي از شاخه هاي علوم اجتماعي و اقتصادي و كاني شناسي به منزلت در دانه اي بي نظير است.

روش پژوهش بيروني   به اين ترتيب ، بيروني ، آن كودك يتيم روستايي با تلاش شبانه روزي و كوشش پيگير و مستمر، سرآمد نوابغ روزگار خويش شد. او در فلسفه الهي و علوم رياضي و طبيعي و اقتصادي چنان استاد و ماهر شد كه در هر زمينه ، به كليات طبيعت ، رياضيات را نيز به كار مي گرفت. وي پيوسته با سلاح آزمايش علمي به جنگ خرافات رفته ، در مسائل طبيعي ، به هيچ وجه ، تسليم تقليد كوركورانه نمي شد. تجارب وي در اثبات بطلان دو عقيده مشهور كه مي گفتند خوردن الماس زهر كشنده است و ديگر اين كه چشم افعي از ديدن زمرد كور مي شود، بسيار در خور توجه است. در مورد اول ، دستور داد در حضورش ، الماس را به خورد سگي دادند و مشاهده كرد كه نه تنها سگ نمرد، بلكه هيچ گونه علايم مسموميت نيز در وي پديدار نشد. درباره عقيده دوم ، يك افعي بزرگ را مدت 9 ماه تمام در سرما و گرما و شرايط زيستي مختلف ، نگاه داشت. نخست جايش را با زمرد فرش كرد. سپس يك قلاده زمرد به گردنش بست. سرانجام يك رشته زمرد برابر چشمش آويخت پس از مدتي كه به اين وضع ادامه داد، بر وي معلوم شد چشم افعي ، نه تنها از ديدن زمرد كور نمي شود، بلكه ممكن است ، مايه افزايش بينايي وي باشد. پس از انجام اين آزمايش ها، به شوخي ، چنين گفت: ((فقط يك كار باقي مانده كه سوزني چون ميل آهنين از زمرد بسازيم و چشم حيوان را با آن ميله كور كنيم!)) اكتشافات بيروني   از جمله تلاشهاي بيروني ، در علوم طبيعي ، مي توان اين تجربيات را نام برد: 1- مقايسه سرعت نور و صوت ، در نتيجه ، تشخيص اين كه سرعت نور، مافوق همه سرعتهاست - الاؤثارالباقيه، ص 256 2- بيان كامل حالت چهارم ماده كه پلاسما نام دارد و بيان كيفيت حركت پاراتيكول ها در پلاسما. 3- اكتشاف اين كه گلها مي توانند داراي 3 4 5 6 و 18 كاسبرگ باشند; ولي هيچ گلي داراي 7 يا 9ا گاسبرگ نيست. 4- بحث درباره اشعه خورشيد و اعتقاد بر تابش شعاع از جسم رويت شده كه ابن هيثم ، فيزيكدان معاصر بيروني، نيز بر اين اعتقاد بوده است. 5- بيروني در باب زمين شناسي نيز نظريه هاي ارزشمندي ابراز داشته است. از جمله با تحليلي درست ، اثبات كرده است كه مصب رود جيحون، در آغاز، درياي خزر بوده ، سپس به درياچه آرال تغيير مسير داده است. 6- همچنين با تكيه بر پيدايش گوش ماهي و فسيلهاي حيوانات دريايي در صحراي عربستان ، هندوستان ، مصر و سودان و با توجه به دلايل و مشاهدات ديگر اعلام كرد اين مناطق ، قبلا دريا بوده است. 7- او مخصوصا يادآوري كرده است در مطالعه قشر زمين بايد به تغيير و تحول دايمي قشر زمين توجه داشت. 8- بيروني علاوه بر ابزارهاي رصدي متعدد كره اي ساخت كه يكي از اولين كره هاي علمي ساخته شده در آسياي ميانه و خاور نزديك است. در آن كره ، نقاط مسكوني را چنان با دقت علامت گذاري كرده كه مي توانيم مختصات جغرافيايي هر نقطه را به خوبي تعيين كنيم. 9- تحقيقات سيستماتيك بيروني در باب موقعيت ، جهت ، مساحت ، شكل و رسوبات رودخانه ها و همچنين توضيحاتش درباره چاههاي آرتزين ، مبتني بر اساس قانون ظروف مرتبطه و نيز معلوماتش درباره درياي بالتيك و مديترانه و درياي جنوب و... نشان مي دهد كه وي به جريان آب در طبيعت چه در روي زمين و چه در اعماق آن ، كاملا آشنايي داشته است. 10- درباره تعيين وزن مخصوص فلزات و اجسام ديگر، به دليل دقت بيشتر، منحصرا با روشهاي ابتكاري و دستگاه هاي اختراعي خودكار مي كرد و به نتايجي بسيار دقيق و نزديك به نتايج امروزي رسيده است. 11-ابوريحان با نظريه دقيق خويش ، يعني تقاطر، در باب ساختمان زمين ، براي نخستين بار، به وجود قاره خشك هم قطر با ربع مسكون شمالي پي برد و به طور صريح و روشن ، به تعيين مختصات آن پرداخت و اعلام كرد بايد سرزمين ديگري مابين اقيانوس اطلس و اقيانوس آرام ، متقاطر با تمام قاره خشك 90 درجه عرض شمالي موجود باشد و مي دانيم كه پس از 475 سال قمري كريستف كلمب ، آن سرزمين را عملا كشف كرد و آن را امريكا ناميدند. 12- وي همچنين در باب اين كه آيا در نيم كره جنوبي زمين نيز خشكي قابل عمارتي هست يا نه مفصلا بحث كرده است. وي خود را در گزينش روش تحقيق علمي و تجربي بي غرضانه ، مديون 2 تن از حكماي قبل از خود مي دانست و ضمن ستايش ايشان خود را از پيروانشان مي شمرد. يكي از آن دو، محمدبن زكرياي رازي و ديگري ، استاد ابوالعباس محمد ايرانشهري از علماي بزرگ نيشابور بود. عشق به يادگيري مداوم   ابوريحان كه از آغاز كودكي با عشقي كامل جوياي دانش و بينش بود، تا پايان عمر و تا آخرين رمق ، چشم از مشاهده علمي بر نداشت و فكر و قلم و قدم از راه تحقيق بيرون نگذاشت. او در رياضيات ، هندسه ، مثلثات ، علم هيات ، نقشه برداري ، زمين شناسي ، علوم طبيعي ، علم اخلاق ، علوم اقتصادي و جامعه شناسي و مخصوصا دين شناسي تبحر داشت و بيش از حدود 150 جلد كتاب و رساله در زمينه همه علوم عصر خويش تاليف كرد و جالب آن است كه از سرودن شعر و كارهاي ادبي هم غافل نماند. ابوريحان علاوه بر همه اينها يك مترجم والامقام چند زبانه نيز بوده كه زبانهاي فارسي و عربي و عبري و سرياني و سنسكريت را به طور كامل و زبان يوناني را تا حدودي مي دانسته است. سرانجام پاي سخن فقيه ابوالحسن و لولجي مي نشينيم و به توصيف او از لحظه هاي آخر عمر استاد بيروني گوش فرا مي دهيم كه گفته است: ((در حال احتضار بر بالين ابوريحان وارد شده نشستم. ناگهان چشم باز كرد و چون مرا ديد و شناخت ، در باب يك مساله فقهي ، از مسائل ارث ، معروف به ((مساله جدات)) از من سوال كرد. بدو گفتم: اي حكيم! اكنون چه جاي اين سوال است؟ گفت: اي برادر! كدام بهتر است ، اين مساله را دانسته بميرم، يا ندانسته؟ پس جواب مساله را بدو گفتم و خداحافظي كرده ، بيرون آمدم. هنوز چند گامي نرفته بودم كه صداي شيون به گوشم رسيد! ...آري دست اجل استاد رئيس را از ما گرفته بود (ياقوت حموي: معجم الادباؤ، چاپ قاهره ، 17،181 182) آري! آن مرد عاشق حقيقت و آن عالم بزرگوار عالم تشيع و جهان اسلام و ايران ، بدين گونه پس از يك عمر تحقيق ب سال 440 قمري 1048 ميلادي ، چشم از جهان فروبست و به سراي جاويد شتافت. منبع: جام جم آن لاین /ن  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 478]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن