تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هيچ آيينى، با نادانى رُشد نمى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826559099




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نظام ديوان اسلامي در سده ي نخست هجري


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نظام ديوان اسلامي در سده ي نخست هجري
نظام ديوان اسلامي در سده ي نخست هجري نويسنده: محمدعلي حاتمي منش* با اقتباس از نظام ديواني ايراني چکيده مسلمانان پس از فتح ايران و حاکميت بر قلمرو وسيع ساسانيان، با نظام عريض و طويل نظام ديواني ايراني رو به رو شدند. از آنجا که مسلمانان تا اين زمان، سابقه ي مملکت داري چنداني نداشتند، براي اداره ي اين قلمرو گسترده، ثبت و ضبط اموال و غنايم و همچنين خراجي که از سرزمين هاي مفتوحه به بيت المال مي رسيد به تجربيات چند صد ساله ي ديوان سالاران ايراني نيازمند شدند. در اين مقاله چگونگي آشنايي مسلمانان با نظام ديواني ايراني در پايان عهد ساسانيان، اخذ آن توسط مسلمانان و نيز ميزان تاثيرگذاري نظام ديواني ايراني بر نظام ديواني خلافت اسلامي تا اواخر قرن اول هجري بررسي شده است. همچنين به تغيير ديوان از فارسي به عربي در اواخر اين قرن توجه شده است.کليد واژه ها ديوان، خراج، نظام ديواني ايراني، ساسانيان و امويان.*********************** کارشناس ارشد تاريخ ايران دوره ي اسلامي و مدرس دانشگاه لارستان. دريافت: 26/10/87-پذيرش:7/12/87. E-mail: [email protected]**********************مقدمه اعراب مسلمان پس از ورود به ايران بر قلمرو وسيع ساسانيان دست يافتند. مسلمانان براي اداره اين سرزمين ناچار به استفاده از برخي کارگزاران حکومت پيشين و نيز پاره اي شيوه هاي اداره حکومت توسط ساسانيان بودند، زيرا تجربه حکومت در سطحي وسيع، و بر اقوام و ملل ديگر را نداشتند. دبيران ايراني که يکي ازطبقات مهم و کارآمد دوره ساساني بودند، از جمله کارگزاران بودند که در حکومت رو به گسترش اسلامي به کار گمارده شدند. در پي استفاده از دبيران، نظام اداري ساسانيان نيز توسط آنان در دولت جديد رواج يافت. اين امر از يک سو به دليل نياز مسلمانان و از سوي ديگر، تلاش دبيران ايراني بود. اين که چه عامل يا عواملي در انتقال ميراث ديواني ايران عصر ساساني به حکومت اسلامي موثر بوده و اين انتقال چگونه صورت گرفته است، مهم ترين سئوال اين نوشتار است. بنابراين، با تکيه بر منابع دسته اول و نيز برخي تحقيقات جديد، زمينه هايي که موجب بهره برداري مسلمانان از نظام ديواني ايراني شد، چگونگي اين فرايند و نتيجه آن بررسي شده است. فتح ايران و آشنايي اعراب با شيوه کشورداري ساسانيان هنگامي که عرب هاي مسلمان بر مداين، پايتخت دولت ساساني دست يافتند و بر همه عراق که در آن هنگام استان مرکزي ايران بود و دل ايرانشهر خوانده مي شد، مسلط شدند و ديوان خراج و مجموعه نظام مالي ايران را در اختيار گرفتند، خود را با سازماني منظم و تا حدي پيچيده رو به رو يافتند که تصرف در آن را نه در حد توانايي خويش ديده و نه به مصلحت خود يافتند. بدين سبب نه تنها در آن نظام تغييري نداند، بلکه به حکم ضرورت، برخي از روش هاي خود را هم که تا آن هنگام بدان عمل مي کردند و اکنون با اين نظام، هم خواني نداشت تغيير دادند. يکي از اين تغييرات، تقسيم اراضي مفتوحه بين فاتحان بود که چون با مشکلات فرواني رو به رو مي شد، عمر به پيشنهاد و همفکري حضرت علي (ع) دستور داد تا از تقسيم اراضي صرف نظر شود و زمين ها همچنان در اختيار صاحبان آن باقي بماند و از آن ها خراج ساليانه دريافت شود. (1) به عبارت ديگر، ديوان خراج و ماليات ها بر همان وضعي باقي ماند که پيش از اسلام بود. (2) عمر براي خراجِ آن ها همان نهادهايي را پذيرفت که خسرو انوشيروان بنا نهاده بود. بر اين اساس، نخستين اقدام سعد بن ابي وقاص، فاتح قادسيه نيز واگذاري مسئوليت گردآوري خراج منطقه سواد به دهقانان آن منطقه بود. دهقانان در عهد ساساني مسئوليت گردآوري خراج نواحي مختلف ايران را بر عهده داشتند، اما اين بار به جاي دولت ساساني، از سوي دولت اسلامي متعهد به جمع آوري خراج شدند. بدين سان، بي آن که در اساس به نظام مالي و ديواني دوره ساساني خللي وارد آيد به دولت نوپاي اسلام انتقال يافت. اثر آني و فوري اين اقدام، حفظ وضع موجود و جلوگيري از آشفتگي در فرايند گردآوري خراج و کاهش عايدات بود. شاهد اين مدعا اين که در همان سال نخست که عمر سواد را به تصرف درآورد، مبلغ خراجي که از آن جا دريافت کرد با آن چه پيش از آن به وسيله پادشاهان ايراني وصول مي شد چندان تفاوتي نداشت. (3) پس از آن عمر هيئت هايي را براي تحقيق در مورد مساحت و تعداد مزارع و املاک به منطقه سواد فرستاد. خراجي که مسلمانان از اين اراضي مي گرفتند ابتدا فقط شامل زمين هايي مي شد که محصولات آن ها غلات يا بعضي محصولات معين ديگر، مثل خرما، انگور، زيتون و يونجه بود. چون از محصولات ديگر چيزي اخذ نمي شد، به تدريج روستاييان سعي کردند چيزهايي را کشت کنند که محصول آن ها مشمول خراج نبود. اين نکته سبب شد که قسمتي از اراضي مزروعي سواد، مدتي از ماليات معارف بماند و وقتي در سال 22 قمري مغيره بن شعبه حاکم کوفه، خليفه را متوجه اين نکته کرد، از اين رو مقررات تازه اي در اين باب وضع شد و در پي آن نه تنها از محصولات ديگر، مثل ماش، شبدر و کنجد ماليات وصول شد، بلکه براي اراضي لم يزرع که زراعت آنها در واقع عمداً يا براي آمادگي مجدد جهت کشت متروک مي شد نيز ماليات معين شد. گذشته از اين اراضي که در دست دهقان ها و مالکان سابق ماند، بعضي از اراضي و املاک هم به خانواده سلطنتي ساساني يا کساني متعلق بود که در جنگ ها کشته يا متواري شده بودند. اين اراضي هم هر چند در عمل غالباً در دست روستاييان و کشاورزان سابق باقي ماند، اما در واقع، خالصه امام بود و خلفا آنها را به عنوان «صوافي» در اختيار خويش داشتند و گاهي به شکل اقطاع به اين و آن مي دادند. (4)پس از ورود اسلام به ايران، از اهل ذمه که هم چنان به دين سابق خود پاي بند بودند اما اطاعت از حکومت اسلامي را گردن نهاده بودند، غير از خراج که فقط از صاحبان اراضي گرفته مي شد، جزيه نيز مطالبه شد. جزيه عبارت بود از ماليات سرانه که اختصاص به صاحبان اراضي نداشت و از پيشه وران، صنعت گران و اصناف تمام طبقات شهري و روستايي مادام که اسلام نمي آوردند به نسبت تمکن و استطاعت آن ها دريافت مي شد. جزيه يا گزيت سرانه، در زمان ساسانيان هم از عامه دريافت مي شد، اما طبقات عالي و روحانيون و دهقانان و دبيران از پرداخت آن معاف بودند و به همين دليل، پرداخت آن از قديم، نشانه ضعف و حقارت اجتماعي پرداخت کننده به شمار مي آمد. (5) در کنار دهقانان، استفاده از دبيران عصر ساساني در دولت تازه تأسيس اسلامي نيز ضرورتي مالي و اقتصادي به شمار مي رفت. از ديگر اموري که از دوران ساساني به دوران اسلامي انتقال يافت و در دولت خلفا تا چندين قرن همچنان دست نخورده باقي ماند، تقسيمات کشوري مناطقي بود که نهاد هاي مالياتي آن نقاط بر پايه همان تقسيمات وضع شده بود. تقسيم سرزمين عراق به دوازده استان و شصت «طسوج»، از جمله ي آن تقسيمات بود. (6) گاه شمار ايراني نيز که گردآوري خراج بر اساس آن صورت مي گرفت، هم چنان دست نخورده به عصر اسلامي انتقال يافت، زيرا ملاک عمل در ديوان خراج همان گاه شماري بود و جايگزيني هم نداشت، زيرا گاه شماري عربي قمري بود و در ديوان خراج که مهم ترين منابع مالي آن ماليات هاي کشاورزي و گردش کار در آن براساس سال شمسي بود، کاربردي نداشت. به همين سبب، گاه شماري ايراني در جهان اسلام به عنوان سال خراجي شناخته شد و گذشته از خراج در زمينه هاي ديگر، مانند نجوم و رياضيات و امور ديگري که با سال قمري ارتباط نداشت، کاربرد گسترده اي يافت. همراه با گاه شماري، بسياري از سنت هاي ايراني مرتبط با آن نيز در دولت اسلامي مورد استفاده قرار گرفت. مهم تر از همه عيد نوروز بود که در ايران، آغاز سال مالي شناخته مي شد و در دولت خلفا هم موسم افتتاح سال خراجي بود. همچنين ديگر جشن هاي ايراني مانند مهرگان و سده بهمنجنه و مانند اين ها به دوران اسلامي راه يافت. (7) با اين حال، عمر پس از مدتي تصميم گرفت تقويم جديدي ابداع و بر اساس آن، نامه هايي را که براي افراد ارسال مي شد تاريخ گذاري نمايد. علتش نيز آن بود که ابوموسي به وي نامه اي نوشت و يادآور شد که نامه هايي که عمر مي فرستد تاريخ ندارد. (8) عمر نيز براي حل اين مسئله، جلسه اي ترتب داد تا تقويمي را تدوين کنند. او در اين جلسه، پيشنهاد شروع تاريخ را از تولد پيامبر (ص) و سپس مبعث ايشان ارائه داد، ولي در نهايت به پيشنهاد حضرت علي (ع) مبدا تاريخ، هجرت پيامبر تعيين شد. (9) البته اين تغيير تقويم که صرفاً به منظور تاريخ گذاري نامه ها به وجود آمد باعث از بين رفتن تقويم شمسي که براي محاسبه سال خراجي بود، نشد. تشکيل نخستين ديوان ها در عهد عمر عمر نخستين حاکم مسلماني بود که ديوان را در اسلام تشکيل داد و براي افراد مقرري تعيين کرد. (10) اين کار را در محرم سال 20 صورت گرفت. (11) سبب اين اقدام آن بود که ابو هريره حاکم بحرين نزد عمر رفت و مبلغ پانصد هزار درهم به او عرضه کرد. اين امر، شگفتي عمر را درپي داشت. پس از آن، موضوع را با مردم در ميان گذاشت. در نهايت نيز فردي به وي يادآوري کرد که ايرانيان براي حل مشکلِ ثبت اموال، ديوان هايي ترتيب داده بودند. بنابراين، عمر دستور تشکيل ديوان را داد. (12) ظاهراً هرمزان (مرزبان اهوازي) که درجنگ با مسلمانان به اسارت درآمده و پس از آورده شدن به مدينه، اسلام آورده و در آن جا سکونت گزيده بود) به عمر پيشنهاد تشکيل ديوان را داده بود.از مطالب فوق مي توان علاقه عمر به استفاده از تجربيات پارسيان در امر نظام ديواني را به خوبي دريافت، هم چنان که پاسخ عمر به نامه ابوموسي اشعري مويد اين مطلب است. ابوموسي اشعري به عمر نوشته بود: «خواسته ها انبوه شده است و گيرندگان اش فزوني گرفته اند و جز به ياري پارسيان از نگاهداشت آمار خواسته ها و کسان درمانده ايم، بنويس تا رأي چيست».عمر نيز به ابوموسي نوشت: « آنان را به کاري بازمگردان که خداش از ايشان باز گرفته است. عجمان را هم در پايگاه نهيد که خداشان نهاده است». (13)با اين حال، اشاره شده است که عمر همواره با ايرانيان همنشيني داشت و ايرانيان روش ها و شيوه هاي پادشاهان خود، به خصوص شيوه کشورداري انوشيروان را براي وي بازگو مي کردند و عمر نيز روش هاي آنان را تحسين و از آن پيروي مي کرد. (14)عنايت و توجه عمر به شيوه کشورداري و نظام ديواني ايرانيان را شايد بتوان در کمبود تجربه نظام ديواني مسلمانان و استفاده از تجربيات پارسيان جست و جو کرد، زيرا تا استقرار نظام ديواني اسلامي، نيازمند به کارگيري ايرانيان براي رتق و فتق امور احساس مي شد، چون مسلمانان پيش از اين هيچ تجربه اي از نظام ديواني نداشتند. البته روايتي نيز در دست است که حاکي از عدم اعتماد عمر به ايرانيان است. بر اساس اين روايت، روزي به عمر پيشنهاد دادند که از ايراني با تجربه اي از اهالي انبار براي کار دبيري استفاده کند، اما عمر پيشنهاد استفاده از وي را به بهانه اين که «در اين صورت محرمي از غير مومنان» را در کار خود شريک کرده است، رد کرد. (15)پس از آنکه مال ها و غنيمت هاي به دست آمده از جنگ با ايرانيان زياد و اموال بيت المال افزون شد، عمر تصميم گرفت که بر اساس سبقت مردم در اسلام و ياري کردن پيغمبر (ص) در جنگ ها و همچنين نزديکي به پيغمبر (ص) براي آن ها عطايايي قرار دهد (16) و اگر انصار و مهاجران از حيث نزديکي به پيغمبر (ص) برابر بودند، آن را که پيش تر اسلام آورده بود، مقدم داشت. (17) با اين اوصاف به نظر مي رسد اولين ديواني که در زمان عمر تأسيس شد ديوان خراج يا استيفا بود، زيرا وي خراج کشور فتح شده ايران را بين مسلمانان تقسيم کرد و اسامي گيرندگان خراج را در ديواني موسوم به اين ديوان ثبت نمود. روايتي ديگر در دست است که به تأسيس ديوان جيش در زمان عمر اشاره دارد. حتي بعضي معتقدند اولين ديواني که در زمان عمر بنيان گذاشته شد ديوان جيش بود. (18) بر اساس اين ديدگاه، فردي به عمر پيشنهاد مي کند تا سلاح ها و عطايا و غنايمي را که در اختيار سربازان قرار مي دهد در ديواني ثبت کند. عمر نيز پيشنهاد او را پذيرفت و ديوان جيش را به وجود آورد. (19)هم چنين برخي عمر را بنيان گذار بيت المال نيز دانسته اند، (20) اين در حالي است که عمر در زمان خلافت ابوبکر مسئوليت بين المال مسلمانان را به عهده داشته است. (21) به نظر مي رسد که بيت المال در زمان خلافت ابوبکر بنيان گذاشته شده، ولي فاقد حساب و دفتر بوده است و عمر نخستين حاکم اسلامي بوده که براي بيت المال حساب و کتاب قرار داده است. عمر در کار ترتيب ديوان، مشاوراني نيز داشت، از جمله علي بن ابي طالب (ع) که عمر را به تقسيم مال بين مردم تشويق مي کرد و معتقد بود که ذره اي از اموال بيت المال نبايد در آن باقي بماند. ديگري عثمان بود که او را به شمارش مال ها و مشخص کردن مال گرفته از نگرفته راهنمايي مي کرد. ديگري وليد بن هشام بن مغيره بود که عمر را تشويق مي کرد ديوان و سپاه را بر اساس الگوي شام ترتيب دهد. (22)بدين ترتيب، عمر ثروت بيت المال را در قالب عطا، بخشش و سهم مردم از بيت المال بر حسب تقدم اسلام آوردن و حاضر بودن در نبرد ها بين آن ها تقسيم کرد. اين در حالي است که در زمان پيامبر (ص) لشکريان درجه و مرتبه ي معيني نداشتند و از غنايم، چهار پنجم به لشکريان مي رسيد و يک پنجم به پيامبر (ص). در دوره ي ابوبکر نيز همگان، يعني رزمنده و غير رزمنده در گرفتن عطا برابر بودند. وي معتقد بود که در معاش برابري بهتر از امتياز است. (23)چون عطايا و اموال بين مردم تقسيم شد روزي ابوسفيان نزد عمر رفت و او را يادآور شد که مقرر کردن عطايا و اموال بيت المال براي مردم موجب مي شود تا مردم ديگر به تجارت نپردازند و به اين مقرري ها و عطايا دل خوش کنند و در نتيجه، تجارت با رکود رو به رو شود. عمر پاسخ داد: از اين کار، گريزي نيست زيرا غنايمي که به دست آمده بسيار زياد است. (24) اين مسئله نشان مي دهد که مسلمانان پس از فتح ايران به چه ثروت انبوهي دست يافته بودند که کار و کسب را رها کرده و دلخوش به عطايا بودند، در صورتي که تا پيش از اين، مسلمانان روزگار خود را با تنگ دستي مي گذراندند. در زمان خلافت عثمان و حضرت علي (ع) روند عطايا ادامه پيدا کرد، اما روش هاي به کارگيري آن ها متفاوت بود. مثلاً عثمان به اقوام خويش و بني اميه بيشتر اهميت داده و سهم بيشتري از بيت المال را براي آن ها در نظر مي گرفت. امادر دوران خلافت حضرت علي (ع) هيچ تفاوتي بين افراد در نظر گرفته نمي شد و همه به يک اندازه در بيت المال سهيم بودند. عمر همواره به دبيران و عاملان خويش در ولايات توصيه مي کرد که کار امروز را به فردا موکول نکنند، چون در اين صورت با حجم انبوه کار ها رو به رو مي شوند و نمي توانند به رتق و فتق امور بپردازند. (25) در زمان عمر فقط يک نويسنده، نامه هاي رسمي را مي نگاشت و در عين حال، حسابداري هم به عهده ي او بود و درآمد و هزينه را دردفتر محاسبات قيد مي کرد و حقوق سپاهيان و مأموران کشوري و قاضيان را مي پرداخت. اما به مجرد اينکه دولت اسلامي توسعه يافت، همان يک ديوان (مراسلات و محاسبات) به چندين شعبه تقسيم شد:1. ديوان خراج، مخصوص درآمد هاي مربوط به جزيه و ماليات زمين و محصول؛2. ديوان زمام، معادل سازمان بازرسي کل کشور با شعبه هايي در تمام شهر ها که بعد ها «زمام الازمه» نام گرفت و مخصوص محاسبات لشکري بود؛3.ديوان نفقه، مخصوص محاسبات کشوري؛4. ديوان معادن و اقطاع، مخصوص املاک دولتي و معدن ها؛ 5. ديوان جند، مخصوص ثبت اسامي لشکريان و درجات آن.و از همين ديوان اخير، چند ديوان ديگر، مانند ديوان يا اداره ي نيروي دريايي و اداره ي امور مرزي و غيره پديد آمد. همچنين ديواني براي ارسال مراسلات تعيين شد که آن را ديوان رسايل و انشاء مي گفتند. اگر چه در زمان خلفاي راشدين يکي از ديوان هاي خزانه داري کل محسوب مي شد و تمام درآمد هاي مختلف در آنجا گرد مي آمد، اما در زمان امويان و عباسيان براي هر نوع درآمد، يک خزانه داري جداگانه تشکيل شد. (26)در سال 41 ق حکومت خلفاي راشدين خاتمه يافت. در زمان آنان مأمورين دولت اسلامي عبارت بودند از: 1. خليفه؛ 2. حکمران و عمال خليفه در ممالک اسلامي؛3. کاتب که ديوان يا دفاتر جمع و خرج مالي را اداره مي کرد؛4. گماشته ي مخصوص که او را حاجب مي خواندند؛5. خزانه دار يا متصدي بيت المال؛6. قاضي که مامور دادرسي بود. (27)نظام ديواني اسلامي در عهد امويان پس از پايان دوره ي خلافت خلفاي راشدين و روي کار آمدن امويان، خلافت رنگ سلطنت به خود گرفت و جاه و جلال دربار خلفا فزوني يافت که البته مي توان معاويه را در گسترش اين امر پيشرو قلمداد کرد، زيرا از دوره ي او بود که خلافت به سلطنت تبديل شد.معاويه نخستين فرامانرواي اسلامي بود که نگهبان و پاسبان و دربان به خدمت گرفت و محافظاني هميشه مراقب او بودند. وي همواره روي تخت و بالاتر از مردم مي نشست. همچنين دست به ساختمان سازي زد و آن ها را برافراشت و مردم را در ساختن آن ها بدون مزد به کار مي گماشت. معاويه مال هاي مردم را مصادره و از مقرري مردم نيز زکات دريافت مي کرد. وي نخستين کسي بود که املاک خالصه داشت. (28) معاويه نخستين کسي بود که براي سرعت وصول اخبار، «بريد» را به کار برد. در زمان معاويه عبيدالله بن اوس غساني نامه ها را مي نوشت و سرجون بن منصور رومي نيز نوشته هاي او را در ديوان خراج بر عهده داشت. معاويه منشي ديگري داشت به نام عبدالرحمن دراج. معاويه کار خراج عراق را هم به عبيدالله بن دراج داد که اين دو برادر، غلامان او بودند. (30) عمر بن سعيد بن عاص نيز نويسندگي کار هاي ديوان جند (ديوان قشون) وي را بر عهده داشت. (31)معاويه نخستين کسي بود که ديوان خاتم را برقرار کرد. ديوان خاتم چندين متصدي داشت. هنگامي که نامه اي از جانب خلفه درباره امري صادر مي شد، آن نامه را به ديوان ياد شده آورده، نسخه اي از آن بر مي داشتند و سپس ريسماني از آن مي گذراندند و موم روي آن ريخته، مهر صاحب ديوان را بر آن مي زدند. (32) چيزي که باعث شد معاويه ديوان خاتم را که هم نزد ساسانيان و هم روميان وجود داشت احيا کند، اين بود که به عمرو بن زبير نوشت يک صد هزار درهم از زياد، عامل او در عراق دريافت کند. عمرو نامه را باز کرد و مبلغ را به دويست هزار درهم تغيير داد. وقتي زياد حساب خود را به معاويه تقديم مي کرد، معاويه به او گفت من فقط يک صد هزار درهم به او حواله داده بودم و به او دستور داد که يک صد هزار درهم را از عمرو دريافت کند و او را براي اين کار به زندان انداخت. آنگاه معاويه ديوان خاتم را تشکيل داد و امور آن را به عبيدالله بن محمدِ حميري که قاضي بود، واگذار کرد. (33) همچنين به استفاده از مُهر در جريان نامه نگاري معاويه به امام حسن (ع) براي مشخص شدن شرايط صلح طرفين نيز اشاراتي شده است. (34) البته بايد اين نکته را هم يادآور شد که دربار معاويه به علت استقرار در شام به مرز هاي روم نزديک تر بود، به همين دليل بيشتر تحت تأثير دربار روم و نظام ديواني رومي قرار داشت. اما نظام ديواني در مرز هاي شرقي حکومت اسلامي به واسطه ي هم جواري با ايران، متأثر از نظام ديواني ايراني بود و زياد بن ابيه، والي عراق، چون قسمت شرقي قلمرو اسلامي را تحت سيطره ي خود داشت به واسطه ي اين هم جواري، امور ديواني تحت کنترل خود را از نظام ديواني ساساني اخذ کرده بود و نظام ديواني در آن مناطق، رنگ و بوي ايراني داشت. زياد بن ابيه دوازده سال استاندارد عراق بود. طبق گزارشي او نخستين کسي بود که نسخه برداشتن از نامه را ابداع کرد. او به استفاده از دبيران ايراني براي رسيدگي به ديوان خراج اعتقاد داشت، چون آن ها را دانا تر و باتجربه تر از بقيه مي دانست. همچنين عقيده داشت که واليان يک منطقه بايد از کارمندان و زيردستان خود داناتر و شايسته تر باشند. (35) او همچنين مانند معاويه، نگهباناني را براي محافظت از خود استخدام کرد. (36)در روايتي آمده است که اولين کسي که از عرب، ديوان خاتم (اداره مهرداري) به وجود آورد زياد، والي عراق بود. او آن را از ايرانيان آموخته بود. (37) شاهنشاهان ايران چند جور مهر داشتند، مانند مهر محرمانه، مهر مربوط به املاک دولتي، مهر ماليات، مهر نامه ها و ... و کسي که همه ي اين مهر ها را در دست داشت، زمام دار خوانده مي شد. (38)البته گزارش هايي نيز درباره ي استفاده از مهر در زمان پيامبر (ص) نيز وجود دارد که نشان از وجود ديوان رسائل يا انشاء در صدر اسلام است. طبق اين گزارش ها زماني که پيامبر (ص) تصميم گرفت براي خسرو پرويز نامه اي بنگارد و او را به دين اسلام بخواند، عده اي از صحابه به ايشان يادآور شدند که ايرانيان نامه ي مُهر نشده را باز نمي کنند و معتبر نمي دانند. پس از آن بود که پيامبر (ص) دستور داد مُهري در قالب انگشتر براي وي ساختند و آن نامه را ممهور کرد. عبارت آن نيز «محمد پيامبر خدا» بود که در سه خط حک شده بود. (39) زماني که انگشتر خاتم در دسترس نبود، پيامبر (ص) با ناخن علامت مي گذاشت و گاه نيز نامه را لوله مي کرد و با گِل مُهر مي زد. (40) اين انگشتر پس از پيامبر (ص) به ابوبکر، بعد از او به عمر و سپس به عثمان رسيد و عثمان آن را گم کرد. پيامبر (ص) براي نگارش نامه ها از کاتبان بهره مي برد و آن ها را توسط نامه بر ها براي فرمانروايان کشور هاي همسايه مي فرستاد. همچنين کاتبان متعددي آيات وحي را مي نگاشتند. اين مي تواند دليلي بر تأسيس ديوان رسائل يا انشاء به عنوان اولين ديوان به وجود آمده در صد اسلام باشد. (41)نظام ديواني اسلامي در زمان جانشينان معاويه نيز همانند عهد معاويه ادامه يافت و در برخي موارد تکوين و تکميل شد. تا زمان عبدالملک بن مروان در کوفه و بصره دو ديوان وجود آمده در صدر اسلام باشد. (41)نظام ديواني اسلامي در زمان جانشينان معاويه نيز همانند عهد معاويه ادامه يافت و در برخي موارد تکوين و تکميل شد. تا زمان عبدالملک بن مروان در کوفه و بصره دو ديوان وجود داشت: يکي به عربي براي آمار مردم و اعطا هاي آنان که در زمان عمر تشکيل شده بود. ديوان دوم نيز به فارسي و براي ثبت اموال به وجود آمده بود. در شام نيز چنين بود، يک ديوان به رومي و ديگري به عربي و تا زمان عبدالملک بن مروان اين ترتيب ادامه داشت. (42)عبدالملک بن مروان نخستين خليفه اي بود که ديوان را از فارسي به عربي برگرداند. (43) هنگامي که حجاج زمام امور عراقين (بصره و کوفه) را از جانب عبدالملک به دست گرفت، (44) صالح بن عبدالرحمن از موالي بني تميم برايش نويسندگي مي کرد. او ابو الوليد خوانده مي شد. در آن هنگام «زادان فرخ» ديوان فارسي را اداره مي کرد. سپس صالح بن عبدالرحمن جانشين او شد. وي در دل حجاج راه يافت و از نزديکان او شد و سرانجام در يک مشاجره ي لفظي با زادان فرخ، توانايي خود را به وي نشان داد و ديوان را از فارسي به عربي برگرداند. پس از آن زادان فرخ به دبيران ايراني گفت: «برويد شغل ديگري براي خود جست وجو کنيد». در پي آن حجاج در سال 78 ق به صالح دستور داد ديوان ها را به عربي برگرداند. (45) مردانشاه پسر زادان فرخ، پس از اين اقدام صالح، به او گفت خدا ريشه ي تو را از دنيا بکند به همانگونه که ريشه ي فارسي را قطع کردي. ايرانيان صد هزار درهم به صالح دادند که او از نقل ديوان به عربي اظهار عجز کند، ولي صالح نپذيرفت. (46)البته از گزارش فوق اين طور برمي آيد که امر تغيير ديوان فارسي به عربي، اجتناب ناپذير بود و خواه ناخواه ديوان از فارسي به عربي تغيير پيدا مي کرد و نمي توان اين تغيير ديوان را به حساب لجبازي دو کاتب ايراني نوشت.امر تغيير ديوان فارسي به عربي، نتيجه وخيمي براي آينده ي زبان فارسي و نفوذ فارسي زبانان در ادارات داشت. نتيجه ي ديگري که به اهميت اولي نبود، محروم شدن ايرانيان بود که به عنوان کاتب در ايالات به امور حساب و خراج که به فارسي تنظيم مي شد، مي پرداختند. البته نقل حساب ها و دفاتر دولتي به عربي در عراق به زودي به همه جا سرايت نکرد. (47)علت برگرداندن ديوان شام از رومي به عربي که سرجون بن منصور نصراني کار هاي آن را به عهده داشت نيز اين بود که يک روز عبدالملک از او کاري خواست و او در انجام آن کوتاهي کرد. آنگاه عبدالملک چون احساس کرد که سرجون بن منصور از انجام کار طفره مي رود، مسئله را با ابو ثابت سليمان بن سعد خشني که کار هاي ديوان رسايل را بر عهده داشت در ميان گذاشت و او آمادگي خود را براي تغيير ديوان از رومي به عربي اعلام کرد و عبدالملک نيز دستور تغيير ديوان را صادر کرد. عبدالملک پس از تغيير ديوان توسط ابو ثابت، کار تمام ديوان هاي شام را به او واگذار نمود. (48) سرجون بن منصور نيز پس از آگاهي از اقدام ابو ثابت به کاتبان و ديران رومي گفت که در پي کار ديگري باشند. (49) روايتي ديگر تغيير ديوان به عربي را عهد هشام بن عبدالملک مي داند. (50) احتمال مي رود چون تغيير ديوان به عربي به کندي صورت گرفته و مستلزم گذشت زمان بوده، در زمان هشام نيز ادامه داشته است. در مصر نيز به همين ترتيب در زمان عبدالملک، ديوان که به زبان قبطي بود به عربي برگردانده شد. (51)اقدام ديگر عبدالملک تغيير سکه بود. عرب ها قبل از اسلام با درهم و دينار ايران و روم معامله مي کردند. آن ها پيش از سلام دو نوع دينار داشتند: دينار هرقلي رومي و دينار کسروي ايراني. اما بيشتر معاملات عرب ها با دنيار رومي و درهم ايراني انجام مي شد. عرب ها با پول ايراني و رومي معامله مي کردند و همين که دولت اسلامي تأسيس و توسعه يافت به فکر افتادند که از خود تمدني ايجاد کنند و از آن جمله سکه زدن بود، گر چه از پول هاي رايج ميان ايرانيان و روميان استفاده مي کردند. (52)خالد بن وليد در سال 15 ق در طبريه ديناري ضرب کرد که عيناً مثل دينار رومي، صليب و تاج و چوگان داشت، فقط روي دو طرف سکه به حروف يوناني کلمه ي خالد و (Bon) نقش بود. (Bon) مخفف ابو سليمان کنيه ي خالد بود. سکه ي ديگري نيز موجود است که در زمان معاويه به شکل دينار ايراني تهيه شده و نام معاويه روي آن نقش بسته است. البته اين سکه ها در ممالک اسلامي رسميت نداشت و معاملات معمولي با دنيار و درهم رومي و ايراني انجام مي يافت. (53) دينار هاي ايراني اوزان ثابتي نداشتند و از ده قيراط تا بيست قيراط را در بر مي گرفتند. در زمان پيامبر (ص) ابوبکر، عمر، عثمان، حضرت علي (ع) و معاويه نيز اوزان دينار ها يک سان نبود، تا اينکه عبدالملک بن مروان تصميم گرفت سکه ها را به زبان عربي ضرب کند، از اين رو به حجاج بن يوسف دستور داد تا درهم هايي را به وزن پانزده قيراط ضرب کند و خود او نيز به ضرب دنيار هاي دمشقي مبادرت کرد. (54) انگيزه ي او از اين کار اين بود که بر بالاي نامه هايي که براي امپراتور روم مي نوشت «قُل هُوَ الله اَحَدٌ» ذکر مي کرد و همچنين از پيامبر (ص) ياد مي کرد. امپراتور روم به وي هشدار داد تا دست از اين کارش بردارد و گرنه در دنيار هاي رومي به پيامبر (ص) توهين مي کند. عبدالملک در اين مورد با خالد بن يزيد بن معاويه مشورت کرد و خالد پيشنهاد داد که دينار هاي روميان را از رده خارج کنند و دينار هايي ضرب کنند که روي آن اسم خدا باشد. (55) در نتيجه در سال 76 ق عبدالملک نخست دستور داد سکه هاي درهم و سپس سکه هاي دينار را ضرب کردند. (56)در برخي از نقل ها آمده است که روح بن زنباع به عبدالملک پيشنهاد داد که براي حل مشکل به امام باقر (ع) مراجعه کند، لذا عبدالملک به واسطه ي مشورت با امام باقر (ع) اولين فرد در اسلام بود که سکه ضرب نمود، (57) استاد علامه جعفر مرتضي به نقد و بررسي اين نقل ها پرداخته و با ادله و شواهدي اثبات کرده که اولين سکه در سال 40 هجري و در زمان خلافت اميرمؤمنان علي (ع) ضرب شده است. (58) و از آنجا که اين سکه ها در زمان عبدالملک در بين سال هاي 74-77 هجري ضرب شده و امام باقر (ع) در آن زمان بين 17 تا 19 سال بيشتر نداشتند، و شهرت امام سجاد (ع) بيشتر از امام باقر (ع) بوده، لذا طبق اين دليل و برخي از نقل هاي تاريخي ديگري که آورده اند، فرد مورد مشورت را امام سجاد دانسته اند. (59)در روايتي ديگر آمده است که نخستين کسي که اقدام به ضرب سکه ي اسلامي کرد حجاج بن يوسف بود (60) که بر روي سکه هاي ضرب شده توسط وي عبارت «قُلّ هَوَ اللَّهُ اَحَدٌ» نقش بسته بود. (61) به نظر مي رسد حجاج که عامل عبدالملک در عراق بود تحت تأثير سکه هاي ايراني، عبدالملک را تشويق به ضرب سکه هاي عربي کرده است، چون تلاش مي کرد نفوذ ايرانيان را در نظام ديواني اسلامي از بين ببرد. معمولاً خلفا در امر ضرب سکه با مشکلاتي رو به رو بودند. يکي از مشکلات، قطعه قطعه کردن سکه ها و ديگري ضرب سکه هاي تقلبي بود. به عنوان مثال در دوران خلافت عمر بن عبدالعزيز مردي را به بهانه يضرب سکه هاي تقلبي دست گير نموده و نزد وي بردند که عمر وي را تنبيه کرد و به زندان انداخت و وسايل ضرب سکه وي را نيز در آتش افکند. (62)از ديگر کار هاي عبدالملک، تغيير طراز بود، زيرا يکي از نشانه هاي خلافت، طراز بود که قبل از اسلام نيز در ايران و روم معمول بود، به اين صورت که امپراتوران و شاهنشاهان روي لباس هاي ابريشمي و حرير و پشمي مستخدمان دولتي نام پادشاه يا علامت مخصوص آن دولت را مي نگاشتند؛ يعني تار و پود منسوجي را با رشته هاي طلا يا با نخ هاي رنگين (غير از رنگ پارچه) به هم بافته و روي لباس مستخدمان مي گذاردند تا معين شود که پوشنده ي لباس، مستخدم کدام دولت و پادشاه است. در ايران و روم غالباً اين علامات (طراز) را با تصوير پادشاه و تصوير هاي ديگر تعيين مي کردند. همين که خلفاي اسلام بر تخت شاهنشاهان ايران و امپراتوران روم قرار گرفتند به فکر افتادند که موضوع طراز را نيز از آنان تقليد کنند، اما چون نگاشتن تصوير طبق پاره اي از احاديث نبوي حرام بود، لذا به جاي تصوير نام خود يا بعضي کلمات ديگر را که دلالت بر دعا يا فال نيک داشت به جاي تصوير روي پارچه ها نگاشته و آن را طراز اسلامي ناميدند. نخستين خلفيه اي که طراز اسامي را معمول داشت عبدالملک بن مروان اموي بود، خلفاي اموي که با روميان و ايرانيان رابطه داشتند بسياري از رسوم درباري آن ها را اقتباس کردند که از آن جمله، يکي هم طراز بود و با آن، پرده ها و لباس ها و ظرف ها و امثال آن را زينت مي دادند. مسلمانان طراز را تا مدتي با همان خطوط رومي به کار مي بردند و بيشتر طراز ها، به خصوص قرطاس (نوعي کاغذ الوان پر نقش و نگار مصري که با آن ظرف ها و لباس ها را تزئين مي کردند) در مصر ساخته مي شد و چون غالب مردم مصر در آن زمان به دين مسيح باقي مانده بودند، طراز ها را به خط رومي و با اين عبارت مي نگاشتند: «بنام پدر، پسر و روح القدس». و اين جريان همچنان دوام داشت تا اينکه روزي در مجلس عبدالملک قطعه اي قرطاس آوردند. عبدالملک به فکرش رسيد که معناي کلمات روي قرطاس را بداند و همين که ترجمه ي عربي آن را دانست، بسيار برآشفت که چگونه مسلمانان نادانسته با آن شعار مسيحي دم ساز گشته اند، از اين رو فوري نامه اي به برادر خود عبدالعزيز بن مروان، والي مصر نگاشت که به کليه ي طراز نگاران دستور دهد به جاي طراز رومي مسيحي، به زبان عربي «لا اله الا هو» بنگارند. عبدالعزيز آن دستور را اجرا کرد و قرطاس هاي ساير ممالک نيز به همان ترتيب انجام شد، ولي در اصل و ماهيت آن تغييري داده نشد. عبدالملک پس از معمول داشتن طراز اسلامي، به تمام ممالک تابعه ي خود دستور داد که طرازهاي رومي را باطل کنند و به جاي آن طرازهاي اسلامي به کار برند و متخلفان را با زندان هاي طولاني و تازيانه هاي دردناک کيفر دهند. (63)خلفا اداره هاي مفصلي را براي تهيه ي طراز تأسيس کرده بودند که آن را طرازخانه، و مدير آن را صاحب طراز مي گفتند. صاحب طراز، حقوق کارگران طرازخانه را مي پرداخت و بر دريافت و تهيه ي طراز و جزئيات کار آن نظارت مي کرد و در زمان امويان و عباسيان طرازخانه به منتهاي عظمت و شکوه رسيد و صاحبان طراز (مديران کارخانه ي طراز سازي) از ميان مأموران مقرب و دوست داران مخصوص خليفه انتخاب مي شدند. (64)نتيجه با ورود اسلام به ايران، به دليل فقدان تجربه ي کشورداري نزد عرب هاي مسلمان، وقتي آنها با قملرو وسيع ساسانيان که هم اکنون در اختيار آنان قرار گرفته بود و درآمد سرشار آن رو به رو گشتند، ناچار شدند براي اداره ي اين قلمرو وسيع به نظام ديواني پيشرفته و پر سابقه ي ساساني روي بياورند. براي اين کار مجبور شدند از دبيران که طبقه اي ريشه دار در تاريخ ايران بودند، استفاده کند. اين امر نه تنها موجوديت اين قشر فرهيخته و دانشمند ايراني را تا قرن ها بعد تضمين کرد، بلکه در کنار آن بسياري از مشخصه هاي نظام حکومتي ايران را در نظام حکومتي اسلام تثبيت کرد. از طرفي به دليل نياز مبرمي که حکام اسلامي ايران به امکانات اين طبقه داشتند و به دليل تجربه دهقانان در گردآوري ماليات پيش از اسلام، حکام اسلامي اين وظيفه را پس از ورود خود به ايران به دهقانان واگذار نمودند. دهقانان پيش از اسلام جزء آخرين رده ي بزرگان، يعني آزادان بودند، اما با ورود اسلام به دليل نياز حاکمان جديد به آنها، وجهه و موقعيتي فوق العاده ممتاز تر از گذشته به دست آوردند. از اين رو پس از اسلام، در چند قرن نخست هجري دهقانان جزء معدود طبقاتي از اشراف ساساني بودند که باقي ماندند و رتبه اي برجسته تر از دوره ي ساساني به دست آوردند. طبقه ي دهقان در کنار دبيران، ايرانياني بودند که به نفوذ، تکوين و تثبيت مواريث ايران ساساني در امپراتوري اسلام کمک کردند و در اين امر نقشي اساسي داشتند. بنابراين مي توان دبيران و دهقانان را به عنوان حافظان اصلي ميراث فرهنگي ايران پس از اسلام به شمار آورد. اولين ديواني که از ايرانيان به مسلمانان رسيد، ديوان خراج بود که عمر اين خراج را در قالب عطايا بين مسلمانان تقسيم کرد. البته ديوان جيش نيز به موازات ديوان خراج به وجود آمد. دوران خلافت معاويه را به نوعي مي توان دوره ي گذر خلافت از دوره ي خلفاي راشدين به دوره ي بني اميه و دوره ي تکوين نظام ديواني نام گذاري کرد. در اين دوره، دو ديوان مهم يعني ديوان خاتم و ديوان بريد به نظام ديواني اسلامي افزوده شد. اگرچه زياد بن ابيه، استاندارد وي نيز در پايه گذاري اين ديوان ها و به خصوص ديوان خاتم نقش تأثيرگذاري داشت. يادآوري اين نکته نيز ضروري است که در غرب قلمرو اسلامي (شام)، امويان بر ميراث عظيم رومي ها دست يافتند و به دليل قرار داشتن پايتخت شان در قلمرو پيشين امپراتوري روم، دستگاه هاي ديواني اموي بيشتر رنگ و بوي رومي داشت. بنابراين، نوعي تقسيم بندي اجتناب ناپذير به وجود آمده بود؛ يعني متصرفات شرقي تحت تأثير نظام ديواني ساساني، و متصرفات غربي تحت تأثير نظام ديواني روم تا اينکه در زمان خلافت عبدالملک بن مروان نظام ديواني ايراني و رومي به عربي برگردانده شد. هم زمان با تغيير ديوان، سکه و طراز نيز از شکل هاي ايراني و رومي جدا شد و شکل عربي و اسلامي به خود گرفت.پي نوشتها : 1. احمد بن اسحاق يعقوبي، تاريخ اليعقوبي، ج 2، ص 151-152. 2. عبدالرحمن بن خلدون، العبر و ديوان المبتداء و الخبر، ج 1، ص 203. 3. محمد مهدي ملايري، تاريخ و فرهنگ ايران در دوران انتقال از عصر ساساني به عصر اسلامي، ج 1، ص 8-9.4. عبدالحسين زرين کوب، تاريخ مردم ايران، ج 2، ص 51. 5. زرين کوب، همان، ج 2، ص 51-52. 6. ملايري، همان، ج 1، ص 18. يعقوبي معتقد است که عمر مملکت را به هفت استان مدينه، شام، جزيره، کوفه، بصره، مصر و موصل تقسيم کرد، ر.ک: تاريخ اليعقوبي، ج 2، ص 154. 7. ملايري، همان، ج 1، ص 17-18. 8. ابو عبدالله محمد بن عبدوس جهشياري، الوزراء و الکتاب، ص 47/ ابو علي مسکويه رازي، تجارب الامم، ج 1، ص 413. 9. يعقوبي، همان، ج 2، ص 145/ مسکويه رازي، تجارب الامم، ج 1، ص 413. جهشياري تعيين تاريخ بر اساس هجرت پيامبر (ص) را به پيشنهاد خود عمر و در قرن هفده يا هجده ذکر مي کند، (الوزراء و الکتّاب، ص 47). 10. محمد بن جرير طبري، تاريخ الامم و الملوک، ج 3، ص 277 و ج 5، ص 24/ جهشياري، الوزراء و الکتاب، ص 44/ مسکويه رازي، همان، ج 1، ص 411/ ابن خلدون، العبر، ج 1، ص 203. 11. احمد بن يحيي بلاذري، فتوح البلدان، ص 455/ ابن طقطقي تشکيل ديوان را به عهد عمر، اما در سال 15 ق مي داند (تاريخ فخري در آداب ملک داري و دولت هاي اسلامي، ص 113 نيز ر.ک: ابن خلدون، همان، ج 1، ص 203). 12. يعقوبي، همان، ج 2، ص 153(يعقوبي مبلغ پول آورده شده توسط ابو هريره را هفت صد هزار درهم ذکر مي کند)؛ جهشياري، همان، ص 44-45/ بلاذري، فتوح البلدان، ص 458/ ابن خلدون در مورد تشکيل اولين ديوان، علاوه بر هرمزان، از خالد بن وليد نيز نام مي برد که عمر را به تشکيل آن بر اساس الگوي پادشاهان روم راهنمايي کرد (ر.ک: ابن خلدون، همان، ج 1، ص 203). مسکويه رازي، ابن طقطقي و ماوردي نيز در مورد چگونگي تشکيل ديوان در زمان خلافت عمر، مطالبي را ذکر کرده اند (مسکويه رازي، تجارب الامم، ج 1، ص 411-412/ ابن طقطقي، تاريخ فخري، ص 112-114). ماوردي معتقد است که با پيشنهاد حضرت علي (ع) اولين تشکيلات ديوان اسلامي بنا گذاشته شد (ابي الحسن علي بن محمد بن حبيب بصري بغدادي ماوردي، الاحکام السلطانيه في ولايات الدينيه، ص 337-338). 13. مسکويه رازي، تجارب الامم، ج 1، ص 411-412. 14. همان، ص 415. 15. طبري، تاريخ الامم و الملوک، ج 3، ص 272. 16. براي آگاهي از صورت تفصيلي عطاياي واگذار شده ر.ک: يعقوبي، همان، ج2، ص 153/ بلاذري، فتوح البلدان، ص 453-466/ طبري، تاريخ الامم و الملوک، ج 3، ص 278-279/ ابن طقطقي، همان، ص 114/ عزالدين ابن اثير، الکامل في التاريخ، ج 2، ص 502-504. 17. بلاذري، فتوح البلدان، ص 455. 18. ماوردي، الاحکام السلطانيه، ص 337. 19. جهشياري، الوزراء و الکتاب، ص 45/ مسکويه رازي، تجارب الامم، ج 1، ص 411/ ابن خلدون، العبر، ج 1، ص 203. 20. احمد بن علي قلقشندي، صبح الاعشي في صناعه الانشاء، ج 1، ص 413. 21. همان. 22. بلاذري، فتوح البلدان، ص 454/ طبري، تاريخ الامم و الملوک، ج 3، ص 277-278. 23. عبدالحي کتّاني، نظام اداري مسلمانان در صدر اسلام، ص 110.24. بلاذري، فتوح البلدان، ص 463. 25. جهشياري، الوزراء و الکتاب، ص 44/ طبري، تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 24. 26. جرجي زيدان، تاريخ تمدن اسلام، ص 89. 27. همان، ص 88. ضمناً تا سال 40 ق به مقام هايي چون وزير، فرمانده ارتش و رئيس پليس در منابع اشاره نشده است، بلکه به نظر مي رسد وظايف اين مقامات در شش مقام فوق گنجانده شده بود. 28. يعقوبي، همان، ج 2، ص 232. نيز ر.ک: طبري، تاريخ الامم و الملوک، ج 4، ص 243.29. ابوالحسن علي بن الحسين مسعودي، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 3، ص 4/ ابن طقطقي، تاريخ فخري در آداب ملک داري و دولت هاي اسلامي، ص 145. 30. جهشياري، الوزراء و الکتاب، ص 52/ طبري، تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 25. 31. جهشياري، همان، ص 52. 32. ابن طقطقي، تاريخ فخري در آداب ملک داري و دولت هاي اسلامي، ص 146. 33. جهشياري، الوزراء و الکتاب، ص 52-53/ طبري، همان، ج 4، ص 244/ ابن طقطقي، همان، ص 146/ ابن خلدون، العبر، ج 1،ص 221. 34. ابن خلدون، العبر، ج1، ص 221.35. يعقوبي، تاريخ اليعقوبي، ج 2، ص 234-235.36. ابن اثير تعداد نگهبانان زياد را پانصد نفر ذکر مي کند (ابن اثير، همان، ج 3، ص 451). 37. بلاذري، فتوح البلدان، ص 469.38. جرجي زيدان، تاريخ تمدن اسلام، ص 98. 39. ابن اثير، همان، ج 3، ص 113. بلاذري ساخت مهر را هنگام نوشتن نامه براي امپراتور روم مي داند (بلاذري، فتوح البلدان، ص 467). ابن خلدون نيز ساخت مهر را هنگام نوشتن نامه براي امپراتور روم مي داند (ابن خلدون، العبر، ج 1، ص220. نيز ر.ک: کتّاني، همان، ص 89). 40. کتّاني، نظام اداري مسلمانان در صدر اسلام، ص 90.41. قلقشندي، صبح الاعشي في صناعه الانشاء، ج 1، ص 125-126. براي مشاهده اقداماتي که در رابطه با ديوان رسائل در زمان پيامبر (ص) صورت مي گرفت، ر.ک: کتّاني، نظام اداري مسلمانان در صدر اسلام، ص 69 به بعد. 42. جهشياري، همان، ص 67-68.43. ابن طقطقي، تاريخ فخري در آداب ملک دار و دولت هاي اسلامي، ص 164/ ابن اثير، الکامل في التاريخ، ج 4، ص 522.44. ابن قتيبه دينوري، الامامه و السياسه، ج 2، ص 32. 45. جهشياري، الوزراء و الکتاب، ص 68/ محمد بن اسحاق النديم، الفهرست، ص 300. ابن خلدون معتقد است که زادان فرخ پيش از تغيير ديوان از فارسي به عربي در جنگ با عبدالرحمن بن اشعث کشته شد و پس از آن حجاج به جانشين وي صالح بن عبدالرحمن دستور داد تا ديوان را از فارسي به عربي برگرداند. (ابن خلدون، همان، ج 1، ص 203-204. نيز ر.ک: قلقشندي، همان، ج 1، ص 423). 46. بلاذري، فتوح البلدان، ص 309/ ابن نديم، الفهرست، ص 300-301/ غلامحسين صديقي، جنبش هاي ديني ايراني در قرن هاي دوم و سوم هجري، ص 53. 47. همان، ص 53. 48. جهشياري، الوزراء و الکتاب، ص 69-70/ ابن نديم، الفهرست، ص 301. نيز ر.ک: قلقشندي، صبح الاعشي في صناعه الاشاء، ج 1، ص 423. 49. ابن خلدون، ؟؟؟، ج 1، ص 203.50. ابن نديم، ؟؟؟، ج 1، ص 301. 51. ابن نديم اين امر را به فرمان خالد بن يزيد بن معاويه ذکر مي کند (ابن نديم، الفهرست، ص 300. نيز ر.ک: جرجي زيدان، همان، ص 66).52. جرجي زيدان، تاريخ تمدن اسلام، ص 101-102/ بلاذري، فتوح البلدان، ص 472. 53. جرجي زيدان، همان، ص 101-102. 54. بلاذري، فتوح البلدان، ص 470-471. 55. ابن اثير، الکامل في التاريخ، ج 4، ص 416-417. 56. ابي حنيفه احمد بن داود دينوري، الاخبار الطوال، ص 316. بلاذري ضرب سکه هاي دينار را توسط عبدالملک به سال هفتاد و چهار هجري و ضرب سکه هاي درهم توسط حجاج را سال 75 ق مي داند و معتقد است پس از آن در سال 76 ق دستور ضرب سکه در تمام شهر ها صادر شد (بلاذري، فتوح البلدان، ص 473). 57. جعفر مرتضي عاملي، دراسات و بحوث في التاريخ، ج 1، ص 141-144 به نقل از: بيهقي، المحاسن و المساوي بيهقي، ج 2، ص 232/ حيوه الحيوان، ج 1، ص 51. 58. همان، ص 147-149. 59. همان، ص 150-152.60. يعقوبي، همان، ج 2، ص 281. 61. ابن اثير، الکامل في التاريخ، ج 4، ص 417. 62. بلاذري، همان، ص 475. 63. جرجي زيدان، تاريخ تمدن اسلام، ص 106. نيز ر.ک: ابن خلدون، العبر، ج 1، ص 222-223. 64. ابن خلدون، همان، ج 1، ص 222/ جرجي زيدان، همان، ص 107. منبع:تاريخ در آيينه ي پژوهش، شماره ي 20/ن





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 615]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن