واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: بناي شناخت بر مبناي وحي
جام جم آنلاين: هدف از اين نوشتار، معرفي اجمالي كتاب «اسلاميسازي معرفت» با تدوين و ترجمه مجيد مرادي است. پژوهش در مباني فلسفي، معرفتشناختي و روششناختي علم ديني و بررسي نسبت بين علم و دين، به منظور بررسي و تبيين امكان، ضرورت و ساختار علم ديني از ضرورتهاي پژوهشي در حوزه فلسفه علوم انساني و اجتماعي به شمار ميرود.
به طور كلي از حدود 200 سال پيش كه علم غربي وارد جهان اسلام شد، واكنشهاي متفاوتي در برابر پذيرش علم جديد در جهان اسلام رخ داده است. بعضي ديدگاهها علم جديد را ناسازگار با اسلام تلقي و آن را طرد كردند. از ديد آنها، تنها راه چاره براي جبران عقب افتادگي جهان اسلام، تبعيت از آموزههاي اسلامي است.
گروهي ديگر كه قائل به امري فراتر از سازگاري بين علم جديد و دين بودند، با آغوش باز به استقبال علم جديد رفتند و براي پذيرش آن تلاش بسيار كردند. از ديدگاه اين افراد، تنها راه علاج عقبماندگي جوامع اسلامي، تسلط بر علم جديد است. اين تفكر علم جديد را تنها منبع روشنگري واقعي ميداند.
بعضي ديدگاهها نيز تنها به دنبال اين بودهاند كه صرفا سازگاري اسلام با علم جديد را نشان دهند. برخي دانشمندان مسلمان برآنند كه يافتههاي علم جديد را بايد از ضمائم فلسفي آن جدا كرد. اينان در حالي كه كوشش دانشمندان غربي را براي كشف اسرار طبيعت ميستايند، مسلمانان را از ملزومات مادهگرايانه علم جديد برحذر ميدارند.
از نظر اين گروه، علم جديد تنها ميتواند بعضي از ويژگيهاي جهان فيزيكي را توضيح دهد؛ اما نميتواند مدعي همه دانشها باشد. علم جديد را بايد در متن جهانبيني اسلامي قرار داد؛ متني كه در آن، سطوح بالاتر دانش به رسميت شناخته ميشود و نقش علم در نزديك كردن ما به خداوند تحقق مييابد.
در قرون گذشته، واكنشهاي گسترده و گوناگوني در سطح جهان اسلام در برابر غرب و علم غربي صورت پذيرفته است.
اوايل دهه 70 برخي نخبگان در پاكستان و مالزي، حركت اسلامي كردن دانشگاه را دنبال كردند و هماكنون نيز اين تلاشها توسط برخي موسسات پيگيري ميشود. اقبال لاهوري از شخصيتهاي اثرگذار در اين عرصه بوده است.
دردهه70 پروفسور نقيبالعطاس در مالزي كتابي با عنوان آموزش اسلامي نگاشت و در آن مساله اسلامي شدن علم و دانشگاه را مطرح كرد. از ديگر كشورهاي اسلامي كه در اين زمينه تلاش كرده، مصر است.
اين كشور با سابقه آموزههاي انديشمنداني نظير سيدجمالالدين اسدآبادي و شيخمحمد عبده، در جريان مبارزهاي كه به رهبري دانشگاه الازهر و ديگر محافل ديني بر ضد سكولاريسم ميشد، شاهد قويترين صحنههاي برخورد جدي در مقابل حركت سكولار شدن دانشگاهها بوده است.
مدافعان يا مخالفان نظريه اسلامي شدن علوم، دفاعيات يا اشكالاتي را براي اين نظريه مطرح ميكنند كه گاهي نشان از برخورد سطحي با اين نظريه است.
برخي در دفاع از اين نظريه، تشويق اسلام به علم و دستور به تصرف در طبيعت را موجب اتصاف علوم به صفت اسلامي ميشمارند و مخالفي از آن سو، بدون درك محتوا و با تقليل اين ايده در حد تصورات شخصي خود و تصوير اصطلاحاتي مانند فيزيك اسلامي و شيمي اسلامي و... اصل اين ايده را به سخره ميگيرد؛ اما حقيقت اين است كه نظريه اسلاميسازي معرفت آن گونه كه اعضاي حلقه المعهد العالمي للفكر الاسلامي مطرح كردهاند، از مبانياي فلسفي برخوردار است.
اسلاميسازي معرفت به معناي گسستن ارتباط ميان دستاورد علمي تمدني بشري و ارجاعات (منابع) فلسفي پوزيتيويستي به اشكال مختلف آن و كاربست دوباره اين علوم در يك دستگاه روشي و معرفتي ديني غيرپوزيتيويستي است.
اسلاميسازي معرفت، قصد اسلاميسازي علوم تطبيقي و قواعد علمي را دارد و اين كار با درك همگوني قوانين اين علوم و قوانين هستي كه ارزش ديني مبتني بر آن است ميسر ميشود.
جريان اثباتگرايي در علم كه اگوست كنت با استفاده از انديشههاي برخي متفكران پيش از خود مانند راجر بيكن و سن سيمون آن را به عنوان يك مكتب سازماندهي كرد، حتي در غرب با انتقادهاي جدي از سوي ابطالگرايان (مانند پوپر) و نظريهپردازان مكتب فرانكفورت (نظريه انتقادي) مواجه شد.
مدافعان نظريه اسلاميسازي معرفت در نقض الگوي رقيب خود، يعني اثباتگرايي و نيز در اثبات الگوي هنجارگرايي خود، بيشترين بهره را از ادبيات مكتب فرانكفورت بردهاند. در پشت سر روشهاي علمي جديد هم فلسفههاي پوزيتيويستي و مادي قرار دارد كه انگارههاي مادي آنها را درباره جهان و انسان و زندگي توجيه ميكند بنابراين نميتوان ادعاي بيطرفي و واقعنمايي علوم را پذيرفت.
برخي از اين مدافعان با استفاده از ادبيات نظريه انتقادي، وحدت روش علوم طبيعي و علوم انساني را نادرست ميشمارند و تصريح ميكنند كه نظريه اسلامي بر آن است كه حقيقت علمي منحصر به تجربه و وجود واقعي منحصر به وجود مادي نيست و پايبندي به روش علمي در مطالعه پديدههاي اجتماعي ضرورتا به اين اعتقاد نميانجامد كه علم تجربي تنها راه مشروع است و راههاي ديگر مردودند.
يكي از اين مدافعان اسلاميسازي معرفت3 روش علمي را از يكديگر متمايز ميكند؛ روش استنباطي، روش تجربي و روش تاريخي و روش چهارمي را به نام روش اسلامي اضافه ميكند و آن را به وحي كه يكي از منابع معرفت در حوزه علوم اجتماعي و ديگر حوزههاست، مستند ميداند.
وي معتقد است، اضافه شدن روش اسلامي به روشهاي ديگر در نهايت اهميت است؛ زيرا اين روش از ميزان بالايي از تعيينگرايي، صدق و واقعگرايي برخوردار است، حتي بالاتر از ميزان واقعگرايي ديگر روشهاي سهگانه ياد شده است.
كتاب «اسلاميسازي معرفت» با تدوين و ترجمه مجيد مرادي، مجموعهاي است كه در پي ارائه ديدگاههاي برخي نظريهپردازان عربزبان است كه از باورمندان معاصر به علم ديني به شمار ميآيند. اين مجموعه شامل مقالاتي از دكتر لؤي صافي، محمد ابوالقاسم حاج حمد، طه جابر العلواني، عبدالحميد ابوسليمان و اسماعيل الفاروقي و نيز گفتگو با طه جابر العلواني و جمالالدين عطيه است.
هدف اصلي از تنظيم اين مجموعه، انتقال ايدهها و انديشههاي نظريهپردازان اسلاميسازي معرفت به خوانندگان فارسيزبان است. اين مجموعه توسط پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و با سرويراستاري سعيدرضا عليعسكري منتشر شده است.
جغرافياي اسلاميسازي معرفت، گامي فراسوي روش شناسي اصولي مطالعات اجتماعي، ايده و طرح اسلامي سازي معرفت، درآمدي بر روششناسي معرفتي قرآن، اسلاميسازي دانشگاه و كارآمدسازي آموزش عالي از نظريه تا اجرا و... بخشهاي مختلف اين كتاب را تشكيل ميدهند.
سه شنبه 31 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 522]