تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835308971
امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر!
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر!نگاهی گذرا به سه دهه شعر فارسی در گفت وشنود اختصاصی تبیان با اسماعیل امینی (بخش سوم)بخش اول، بخش دوم
اگر مصاحبه ی ما را با آقای امینی دنبال کرده باشید در جریان صحبت های ما هستید، و اگر خیر باید بگویم در مصاحبه ای با موضوع کلی شعر که با ایشان داشتیم در دو قسمت پیشین به تعریفی کلی از نخستین نکاتی که در نگاه اول به شعر سه دهه بعد از پیروزی انقلاب است و هم چنین پرداختن به فرهنگ شعری مان، آزاداندیشی و همه جانبهنگری نسبت به شعر پرداختیم و در ادامه ...- من در مقابل میگویم که چهقدر از این واکنش آنها، سلبی و منتقدانه بوده است و چه مقدار از نادیدگیای که آنها نسبت به پدیدههایی چون جنگ و اعتقادات ما نشان میدهند یا اصلاً قضیه را نمیبینند، مربوط به سیاستهای متولیان شعر بوده است، یعنی متولیان آمدهاند و هی این را تبلیغ کردهاند و آمدهاند یک مفهومی را آنقدر تبلیغ مستقیم کردهاند و آنقدر کوبانده اندش توی سر مخاطب و مردم که آن طیف را به سکوت مطلق در قبال این موضوعات واداشتهاند. دیگر اینکه اصلاً در واقعیت ماجرا، به جز یک چند نفری، چقدر از شاعران جنگ و شاعران انقلابی بعد از انقلاب به صحنه آمدهاند که حرفی برای گفتن داشتهاند؟ در مقابل، متولیان چقدر اجازه دادهاند که شاعران آن طیف – طیف روشنفکر - هم وارد این ماجرا بشوند. شما فراموش نکنید که یکی از غزلهای ماندگار درباره جنگ و درباره جانباز را سیمین بهبهانی گفته است؛ چه ما او را قبول داشته باشیم و چه قبولش نداشته باشیم. ولی ماجرا این است که در خیلی جاها ما آمده و دیدهایم که شاعر روشنفکر را تنها به این دلیل خیلی کوچک که این آدم روشنفکر است، از آن محدوده خارج کردهاند و گفتهاند که این «اَخی» است. چقدر شما ـ شما که میگویم سوءتفاهم نشود ـ چقدر شاعران این طرف، بیانصافی کردهاند در این موضع. یک طرفه به قاضی نرویم، استاد. حالا عرض میکنم خدمتتان. ببینید، من همان اول بحث، یک مقدمهای گفتم که شما شاید به آن توجه نکردهاید. گفتم که اصلاً جنگ میان شاعران و ناشاعران است، شاعران، هیچ جنگی با هم ندارند. شاعران از هر جنسی که باشند، هر اعتقادی که داشته باشند، چون نسبت به زیبایی و شعر و هنر تعهد دارند، هیچ ستیزی با هم نمیکنند؛ در هر قالبی که شعر بگویند و برای هر اعتقادی که شعر بگویند. درست شد؟ من میگویم که جنگ میان شاعران و ناشاعران است. هیچ فرقی هم نمیکند که این ناشاعران در طیف شاعرانی باشند که منسوب به انقلابند، چون ناشاعر هم داریم و این «ناشاعر» اصلاً به معنی اتهام نیست، آدمی معمولی است، مثلاً یک کارمند است، یک کارمند فرهنگی است. یک نفر تحلیلگر سیاسی است، یک نفر عضو فلان حزب است. چه در اینطرف و چه در آنطرف، و اینها هستند که با هم جنگ دارند، و الا شاعر میتواند همه را تحمل کند. آنهایی که تحمل نکردهاند، چه از آنطرف حذف کرده باشند و چه از اینطرف، شاعر نیستند، آدمهایی عادی هستند. توجه کردید؟ آدمی بوده که شعر را به صورت شغل میدیده، میگفته این شغل من است و اگر دیگری بیاید، رقیب من میشود، مثل دو نفر که بر سر یک کالای تجاری رقابت دارند. من در اول بحث، اتفاقاً همین را گفتم. شما نگاه کنید آنهایی را که شاعرند، آیا از آنها یک چنین رفتاری بروز کرده است؟ قطعاً چه در این طیف و چه در آن طیف؛ بروز نکرده است. اما آدمهایی که با اغراض دیگر وارد شعر شدهاند، مثلاً فرض کنید مأمور حزب سیاسی، چه در طرف ما و چه در طرف آنها، جنگ، میان آنها بوده است.- استاد، اصلاً ماجرا این است که ما در خیلی موارد آمدهایم و دیدهایم و شاهد بودهایم که این اواخر حداقل در حوزه ادبیات داستانی اعتراف کردهاند که مهمترین اثر داستانی در حوزه جنگ «زمین سوخته» اثر احمد محمود بوده است. اما در خیلی موارد از سوی شاعران این اتفاق نیفتاده. برای مثال اسم نمیبرم مثلاً آقای X، آقای Y. همین آقایان آمدهاند و گفتهاند این خانمها و این آقایان اگر شعری در مورد جنگ و انقلاب گفتهاند، از سر حب و بغض بوده، در حالی که نگاه خودشان توأم با حب و بغض بوده است.ببینید، من اصلاً وارد این مجادلات نمیشود.- چرا استاد، لطفاً وارد مجادلات بشوید، چون دوست دارم منتقدانه حرف بزنیم.ببینید، من نظرم را گفتم. به نظرم هر جا که بر سر این چیزها جنگ و ستیز بوده، بر سر خود شعر نبوده است، چون خود شعر هیچ امتیازی ندارد. آن جنگ و ستیز حتماً بر سر امتیازات حاشیهای شعر بوده. بر سر کسب قدرت سیاسی، منابع اقتصادی و کسب عنوان در هر دو طرف بوده است. آنهایی که درگیر این ستیز بودهاند حتماً شاعر نبودهاند. من نمیخواهم اسم ببرم، ولی شما از هر دو طرف در نظرتان اسمهایی را بیاورید.- دو طرف یعنی روشنفکر و غیرروشنفکر؟نه، یعنی شاعران دینی و غیردینی. ببینید، من دیدهام که شاعران توانستهاند کنار هم بنشینند و با هم زندگی کنند، با هم شعر بگویند، دغدغه همدیگر را درک کنند و غصه هم را بخورند و آنهایی که ناشاعرند، حتی در طیف شاعران انقلاب، نمیتوانستند دیگری را تحمل کنند، مثلاً زنده یاد قیصر امینپور را نمیتوانستند تحمل کنند.- ولی آنطرفیها توانستند قیصر را تحمل کنند؛ قیصر آن اواخر در کیان مینوشت.منظورم این است که آنهایی که شاعرند، میتوانند همدیگر را تحمل و با هم نشستوبرخاست کنند، چون نوع نگاهشان به جهان یکی است. خودتان هم میدانید که پشت شعر هم هیچ چیزی نیست، نه منابع مادی، نه هیچگونه منافعی، بنابراین شاعران از هر جای دنیا که باشند حرف همدیگر را میفهمند.- من یک نقدی به آخر فرمایش شما دارم. آن نقد این است که ما تعداد بیستتا بیست و پنج مناسبت مذهبی در طول سال داریم و چند مناسبت ملی-انقلابی که اینها با هم بالای سی مناسبت میشود ـ حالا هر چقدر ـ اما بعدش چه میشود؟ ما در هر نقطهای از کشور یک حوزه هنری مخصوص آن منطقه داریم، یک اداره ارشاد داریم، تکوتوکی هم بخش فرهنگی فلان و سازمان فرهنگی- هنری شهرداری فلان منطقه در فرهنگسراها و غیره را هم داریم. مجموع شب شعرهای ما و کلاسهای شعرخوانی که اکثراً هم رایگان است و میتواند بچههای 15-20 ساله و بالاتر را جذب کند، متولیانش دولتی و به نوعی حکومتی هستند. همه این متولیان ترجیح میدهند تا برای اینکه یکجورهایی خودشان را مقیدتر و مذهبیتر نشان بدهند، در مناسبتها وارد عمل شوند تا یک راندمان کاری سالانهای را به مدیر بالادستشان نشان بدهند، مدام شب شعر مناسبتی میگذارند، شب شعر قدس و شعر 22 بهمن میگذارند. این وسط یکسری سکه هم توزیع میشود. درنهایت این مناسبتها و این سکههاست که جهتهای شعری ما را تعیین میکند. میان کسی که به صورت دلی و خودانگیخته برای محرّم و غدیر و جنگ شعر میگوید، با کسی که خود را برای فلان شب شعر آماده میکند و ذهنش را به زور «میشِعرانَد» [!] تفاوت از زمین تا آسمان است. حتماً متوجه شدهاید که میخواهم چه بگویم؛ پس بسم الله...بله متوجه شدم. شما باید چند چیز را از هم جدا کنید. اولینش این است که در همه جای دنیا فعالیتهای فرهنگی- هنری نیاز به کمک دارد، یعنی فرهنگ و هنر خودش نمیتواند روی پای خودش بایستد؛ در تمام دنیا هم همینطوری است. حالا یا بخش خصوصی از آنها حمایت میکند یا بخش دولتی. در بعضی جاها بخش خصوصی خیلی قوی است و این کار را بر عهده میگیرد، مثلاً فلان بانک میآید شب شعر میگذارد. فلان شرکت صنعتی میآید شب شعر میگذارد. خب، آنها این هوشمندی را دارند که خیلی در محتوا دخالت نمیکنند، یعنی فقط امکاناتش را فراهم میکنند. میگویند همین که شما میآیید در سالن اجتماعات فلان بانک، شب شعر برگزار میکنید، برای ما افتخار است و تأکید هم نمیکنند که حتماً باید اسم بانک شان را در شعرمان ببریم.- اما در اینجا، دبیرِ آنجایی که میخواهد فلان شب شعر برگزار کند، راساً میآید و میگوید: «شعر دفاع مقدس» و نه هیچ چیز دیگر، بهصراحت هم پوستر و فراخوان و آگهی چاپ میکنند و همه میدانند که باید همان یک نوع شعر را در آنجا بخوانند و اگر هم نداشته باشند، آن شعر را میگویند! آخر شعر که گفتنی نیست، آمدنی است. یعنی مشکل چنین چرخه ای این است که برگزارکنندگان، هیچگاه نمیآیند بگویند که آی اهالی فلان منطقه، شعرهایتان - از هر نوعی - را بیاورید و بخوانید.من با شما موافقم. من که از اینها دفاع نمیکنم. ببینید این معضل، علتش این است که معمولاً اینجور کارها به دست کسانی داده شده که کارمندند. آدم هایی معمولیاند، هنرمند نیستند.- یعنی این چرخه صددرصد به ضرر همه چیز است. به آخرش که نگاه میکنید، می بینید که به ضرر شعر مثلاً «دفاع مقدس» هم تمام میشود. یعنی کاری انجام نمیشود که هیچ، بعضاً استعداد افراد را هم از ریل خودش خارج میکند و سطح آن ها را به سفارشی گویی تنزل میدهد. یک چیز دیگر هم هست، آن هم اینکه کسی که کار را تدارک میبیند، بعداً احساس میکند که خودش ارباب است، حتی اربابِ اندیشه من است. این اداره دولتی را ساختهاند که برای من، نویسنده و شاعر و کاغذ و قلم بیاورد، یک لیوان آب بیاورد، میز درست کند. همین متولی بعداً میخواهد ببیند که در سر من نوعی هم چه میگذرد. این چیزی را که نوشتهام، به سفارش او نوشتهام یا نه. من کارمند او نیستم، او پشتیبان من است. درواقع او خادم من-شاعر است، ولی دوست دارد که من خادم او باشم و بدون تردید بدینگونه است. ببینید، من که به دانشگاه میروم، تمام مجموعه دانشگاه برای من که معلم هستم، شرایطی را فراهم میکنند تا بروم آنجا و درسم بدهم، درست شد؟ درواقع همه آنها به دانشجو و استاد خدمت میکنند. اما این مجامع فرهنگی ما غالباً خیال میکنند که خودشان ارباب شاعران و نویسندگان هم هستند. طبعاً این تفکر و نگاه، غلط است. روال غلطی بوده که سالهاست وجود دارد و متأسفانه بسیار هم آسیبزده است و چون این مدیران هم مرتباً عوض میشوند، تا میآیند و متوجه میشوند که دارند اشتباه میکنند، تا یککم ملایم میشوند، یککم اوضاع کار به دستشان میآید، روال کار را می خواهند عوض کنند، ارباب بعدی میآید و او هم دوست دارد از نو دخالت کند. چطور میشود که مجامع بزرگ ما از جذب بزرگانمان عاجزند؟یعنی یککم که بچهها در کارشان قوی و حرفهای میشوند، عرصه را رها میکنند. دوباره بچههای آماتور میآیند که ناگزیرند آنها هم بهتدریج سفارشگویی پیشه کنند و معلوم نیست که دسته اخیر هم رهایی یابند.- چگونه میشود شعر را از این حالت بیرون کشید؟ آیا اصلاً امکان دارد؟ من هم میخواهم این نکته را این جوری بگویم که یک طرف قضیه این است که وقتی روندی که شما گفتید به صورت روند غالب، جاری و عرف درمیآید، مدیر بعدی هم میآید و یک مقدار وسیعتر کار میکند ـ یعنی اربابانهتر برخورد میکند ـ بالطبع، آن مجله روشنفکری هم فکر میکند که باید خودش را از این جریانی که شکل بازاری پیدا کرده است، دور نشان دهد.ببین برادر عزیز، بحثی که من دارم این است که اولاً ما نگران خودِ شعر نباید باشیم، چراکه شعر اصلاً این چیزی نیست که در مطبوعات و در مجامع میبینیم یا در شب شعرها عرضه میشود.علی شیرازیبخش ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 341]
صفحات پیشنهادی
امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر!
امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر!نگاهی گذرا به سه دهه شعر فارسی در گفت وشنود اختصاصی تبیان با اسماعیل امینی (بخش سوم)بخش اول، بخش دوم ...
امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر!نگاهی گذرا به سه دهه شعر فارسی در گفت وشنود اختصاصی تبیان با اسماعیل امینی (بخش سوم)بخش اول، بخش دوم ...
تازهترين خبرها از فيلم جديد عليرضا اميني
امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر! ... حمید عسگری موسیقی هفت دقیقه ... داریوش شهریاری برای هفتمین فیلم بلند علیرضا امینی دو ترانه سروده و حمید ...
امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر! ... حمید عسگری موسیقی هفت دقیقه ... داریوش شهریاری برای هفتمین فیلم بلند علیرضا امینی دو ترانه سروده و حمید ...
محله گمشده پاتریک مودیانو از زبان مترجم
احادیث و روایات: امام صادق (ع):به خدا قسم سه چيز حق است: هيچ ثروتى بر اثر پرداخت صدقه و زكات كم نشد، در حق هيچ .... امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر!
احادیث و روایات: امام صادق (ع):به خدا قسم سه چيز حق است: هيچ ثروتى بر اثر پرداخت صدقه و زكات كم نشد، در حق هيچ .... امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر!
اخبار جشنواره های ادبی آن و یار و یادگار
بر اساس این فراخوان، جشنواره "آن" در رشتههای شعر کوتاه سنتی (رباعی و دوبیتی)، شعر کوتاه نو (نیمایی و آزاد؛ .... امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر!
بر اساس این فراخوان، جشنواره "آن" در رشتههای شعر کوتاه سنتی (رباعی و دوبیتی)، شعر کوتاه نو (نیمایی و آزاد؛ .... امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر!
انتشار بعضی کتابها حرام است
احادیث و روایات: امام علی (ع):نـادانى، مايـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است. .... امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر! تفاهم و اختلاف مشترک · اخبار جشنواره های ...
احادیث و روایات: امام علی (ع):نـادانى، مايـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است. .... امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر! تفاهم و اختلاف مشترک · اخبار جشنواره های ...
رومئو کاستلوچی در 15 دقیقه
آنچه اتفاق افتاد یک پرفورمنس ساده بود، نه یک تئاتر و کسانی که با پرفورمنس آشنایی دارند، میدانند که این .... امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر!
آنچه اتفاق افتاد یک پرفورمنس ساده بود، نه یک تئاتر و کسانی که با پرفورمنس آشنایی دارند، میدانند که این .... امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر!
چرا با هم سر جنگ داريم؟
امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر! چه در اینطرف و چه در آنطرف، و اینها هستند که با هم جنگ دارند، و الا شاعر میتواند ... چرا استاد، لطفاً وارد مجادلات بشوید، ...
امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر! چه در اینطرف و چه در آنطرف، و اینها هستند که با هم جنگ دارند، و الا شاعر میتواند ... چرا استاد، لطفاً وارد مجادلات بشوید، ...
سه جایزه برای فیلم فرهادی
احادیث و روایات: پیامبر اکرم (ص):بسم اللّه الرحمن الرحيم، كليد هر نوشتهاى است. .... امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر! تفاهم و اختلاف مشترک ...
احادیث و روایات: پیامبر اکرم (ص):بسم اللّه الرحمن الرحيم، كليد هر نوشتهاى است. .... امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر! تفاهم و اختلاف مشترک ...
تفاهم و اختلاف مشترک
تفاهم و اختلاف مشترکنسبت به همسر خود دیدگاه مثبت داشته باشید و بکوشید همیشه در مرحله ی اول کارهای خوب او را ... امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر!
تفاهم و اختلاف مشترکنسبت به همسر خود دیدگاه مثبت داشته باشید و بکوشید همیشه در مرحله ی اول کارهای خوب او را ... امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر!
ماجرای ده شلمرود زنده یاد منوچهر احترامی
به گفته خود وی، پیشینه سکونت اجداد پدری و مادری او در تهران دست کم تا قرن نهم هجری میرسد. او از کودکی هوش، ... امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر!
به گفته خود وی، پیشینه سکونت اجداد پدری و مادری او در تهران دست کم تا قرن نهم هجری میرسد. او از کودکی هوش، ... امینی : نگرانی ما از والیان شعر است نه از خود شعر!
-
گوناگون
پربازدیدترینها