واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: لطف پنهان خدا
"لطف پنهان" که به بیان زندگانی آیت الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی(ره) فرزند فاضل و گرانقدر حضرت امام خمینی(س) میپردازد توسط موسسه کتاب همشهری منتشر شد.به گزارش تبیان، کتاب همشهری به مناسبت سالروز شهادت حاج آقا مصطفی خمینی یکی از آثار خود را با عنوان "لطف پنهان" به شرح مختصر زندگی فرزند فاضل و گرانقدر حضرت امام خمینی(ره) اختصاص داده است."لطف پنهان" در قطع جیبی و چهل صفحه به قلم "مهدی قیصری" به صورت داستانی تدوین گردیده و توسط موسسهی کتاب روزنامهی همشهری در 400 هزار نسخه منتشر شده است. طرح جلد این اثر را نیز که تصویری از شهید حاج آقا مصطفی خمینی در جوانی است "آرزو یزدانی" طراحی کرده است."لطف پنهان" با بیانی شیوا به صورت داستانی نگارش یافته است و روایت آن از زبان آیت الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی به صورت اول شخص است که زندگانی خانوادگی و شخصی اش را تا شهادت بیان می دارد. بخش پایانی این اثر نیز از زمان شهادت ایشان و از زبان حاج سید احمد آقای خمینی بیان شده است.نویسنده به سرعت از تولد روح الله و تحصیلات او در حوزه علمیه قم و ازدواج ایشان می گذرد تا به تولد حاج آقا مصطفی و زندگانی ایشان برسد و به بیان فضایل علمی و اخلاقی ایشان بپردازداین اثر با بیان سابقه خانوادگی خاندان خمینی آغاز می شود و پس از بیان چگونگی مهاجرت سیداحمد از علمای بزرگ در نیمه قرن سیزدهم قمری به خمین و ازدواج ایشان، تولد و تحصیل و شهادت آقا مصطفی پدر بزرگوار حضرت امام را در مبارزه با خوانین خمین بیان میکند.نویسنده به سرعت از تولد روح الله و تحصیلات او در حوزه علمیه قم و ازدواج ایشان می گذرد تا به تولد حاج آقا مصطفی و زندگانی ایشان برسد و به بیان فضایل علمی و اخلاقی ایشان بپردازد. داستان جالب ازدواج آیت الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی با دختر آیت الله شیخ مرتضی حائری از قسمت های جذاب این اثر است.نقش و تاثیرگذاری حاج آقا مصطفی به عنوان فرزند ارشد حضرت امام (ره) در رویدادهای سال 41 و 42 و تبعید ایشان به ترکیه وسپس به عراق به خوبی بیان شده است.در بخشی از این اثر که به دستگیری حضرت امام (ره) در سال 42 مربوط می شود می خوانیم:"همه اهل منزل بیدار شده بودند و هراس وجودشان را گرفته بود، حتی بچه های کوچک بیدار شدند. خواستم مانع دستگیری پدر شوم، اما ماموران مرا تهدید کردند و پدر هم از من خواست مقاومت نکنم و به ما دلداری داد. چند صفحه پایانی لطف پنهان نیز به روایت شهادت و چگونگی عزاداری و اطلاع حضرت امام از این امر و واکنش ایشان به آن اختصاص یافته است ماموران از ترس بیدار شدن مردم، پدر را بلافاصله به درون ماشین برده و ماشین را خاموش تا جلو خیابان هل دادند و بلافاصله ایشان را به سمت تهران حرکت دادند. تنها کاری که میتوانستم بکنم این بود که داخل کوچه آمدم و داد زدم "مردم! خمینی را بردند."در ادامه نیز راوی به شرح چگونگی حضور حضرت امام در نجف و فعالیت های ایشان در عراق تا برهه شهادت حاج آقا مصطفی پرداخته است. چند صفحه پایانی لطف پنهان نیز به روایت شهادت و چگونگی عزاداری و اطلاع حضرت امام از این امر و واکنش ایشان به آن اختصاص یافته است و با این جملات از زبان حاج سید احمدآقای خمینی یادگار گرانقدر حضرت امام (س) پایان یافته است:برادرم آقا مصطفی ستاره صبحی برای فجر انقلاب اسلامی بود، خدایش رحمت کند. بخش کتابخوانی تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 424]