واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: به چه رشته اي علاقه دارم (4)
قسمت اول، قسمت دوم و قسمت سوم اين نوشتار را حتما ببينيد. به دنبال بحث تشخيص استعداد، بايد اين نکته را توجه کرد که تشخيص استعداد از مقوله هاي خودشناسي است. به بيان ديگر براي شناخت بهتر استعدادهاي دروني خود لازم است بيشتر به مساله خودشناسي بپردازيم.اما اينکه خودشناسي در اين قسمت چطور انجام ميشود و اين مساله چگونه ميتواند با تشخيص استعداد دروني، ارتباط داشته باشد، نياز به مقداري توضيح و تفصيل دارد.در اين مقاله به بررسي اين موارد خواهيم پراخت. تشخيص استعداد از مقوله خودشناسي است. خودشناسي با شناخت ديگران شباهت و مشترکاتي دارد. ما براي شناخت ديگران چه ميکنيم؟ در رفتارهاي آنها دقت ميکنيم و از برآيند رفتارهاي آنها و ارزيابي آماري آن به داوري در بارة آنان ميرسيم. براي آنکه در بارة خود نيز به داوري برسيم لازم است رفتارهاي گذشتة خود را به ياد آوريم و فهرست مفصلي از آن تهيه کنيم. با توجه به اشرافي که نسبت به رفتارهاي ظاهري و باطني خود داريم در نگاشتن اين فهرست موفقتر از هنگامي که در باره ديگران قضاوت ميکنيم عمل خواهيم کرد. اين فهرست را در فرصت شايستهاي بارها و بارها بررسي و تجزيه و تحليل نماييم تا به معاني و بواطن آن دست يابيم. با تجزيه و تحليل رفتارها و احساسات خود، مختصات شخصيتي خود را به دست ميآوريم. بدين منظور بايد در خاطرات گذشته تأمل کنيم، در دورة زماني نسبتا درازي به خود نظر افکنيم، و نشانگان خاصي را در تاريخ زندگي خود رصد کنيم. اين نشانهها به منزلة صداي زنگ هشدار بايد حساسيت و توجه ما را برانگيزد. مثلا بنگريم که در چه مطالعات يا فعاليتهايي غوطهور ميشويم و از پرداختن به چه نوع کارهايي احساس خستگي و دشواري و دلزدگي نميکنيم؟ در چه کارهايي گذشت زمان را درک نميکنيم؟ چه کارهايي را با شتاب و بيدردسر انجام ميدهيم و با کمترين تجربه، در آن به آساني با موفقيت ظاهر ميشويم؟ چه کارهايي را ساده و سهل و روان تصور ميکنيم و در آن جرأتِ اقدام و حوصلة ويژه براي استمرار داريم، در مقابل از چه کارهايي نوعا فرار ميکنيم و رغبت و رمق کافي براي آن نداريم؟ حين مطالعه يا مباحثة کدام مطالب سؤالهاي متعدد و اشکالهاي جدي براي ما پيش ميآيد و از استاد يا مؤلفِ کتاب، مچگيري ميکنيم؟ در چه موضوعاتي قدرت جذب بالا داريم و ذهن ما به خوبي درگير ميشود؟ چه آموزههايي نظر ما را جلب و گوش ما را تيز ميگرداند و هوش و حواس ما در آنجا زندهتر و فعالتر عمل ميکند؟ چه موضوعاتي دغدغة مستمر ما ميگردد و ذهن ما آنرا به سرعت رها نميکند؟ در چه مواردي خلاقيت داريم و نظريات نوين يا ابتکارات قابل توجهي توليد ميکنيم که اعجاب اطرافيان را برمي انگيزد؟ از کدام سوژهها استقبال جدي ميکنيم؟ تجزيه و تحليل و نگاه ما از زاويه چه موضوعي است و در نطق باطني خود بيشتر با چه کلماتي و با چه نگاهي اظهار نظر ميکنيم؟ کدام سوژهها براي ما لذتبخش است و کدام يک را به تکلّف تحمّل ميکنيم؟ ويژگيها و نقاط قوت ما در مقايسه با اطرافيان و دوستان همرديفمان چيست؟ موفقيتها و ناکاميهاي ما چه چيزهايي بوده است؟ در جمع دوستان که قرار ميگيريم در چه مطالبي بيشتر حضور ذهن داريم و نظر ميدهيم؟ اکثر کتابهايي که طي مدتي طولاني ـ مثلا سه چهار سال گذشته ـ خواندهايم در چه موضوعاتي بوده است؟ فراواني کدام يک از مباحث در دست نوشتههاي ما بيشتر است؟ قفسة کتابخانة ما بيشتر شامل چه نوع کتابهايي است؟ در کتابفروشيها نوعا مقابل کدام قفسهها بيشتر درنگ ميکنيم؟ در ساعات فراغت و نشاط خود جذب چه کارهايي ميشويم؟تلاش کنيم که خودمان باشيم. يعني مطابق ذائقه و علاقة فطري خود عمل کنيم و آمادگي ذاتي خود را فعال کنيم. بيجهت و با تکلّف اداي ديگران را در نياوريم و حسرت نعمت ديگران را نخوريم. ثبت اين ويژگيهاي شخصيتي و تهية فهرست مکتوبي از اين پاسخها امکان بازخواني و بررسي دقيق آن را فراهم ميکند و حساسيت، گرايش، علاقه، سليقه، جهتگيري و ذائقة ما را تا مرز اطمينانبخشي آشکار ميگرداند.البته پاسخ هريک از اين سؤالها تنها درجهاي از احتمال در ذهن ما ايجاد ميکند. يعني هيچ يک از اين پاسخها به تنهايي، نميتواند ما را به استعداد و علاقة ذاتيمان منتقل سازد و همواره احتمال ميدهيم اين موضوع به گونهاي اتفاقي يا بر اثر عواملِ واسطة متفرقه پديد آمده باشد. اما از تراکم اين احتمالات و برداشت يک معدل کلي از اين پاسخها به کشف نهايي نزديک خواهيم شد. اگر فرض کنيم که اکثر اين پاسخها در زمان نسبتا درازي، همگون و در يک ردة موضوعي قرار داشته باشند در بارة ويژگيهاي خود حدسهاي قريب به يقين و قابل اعتمادي ميزنيم. استفاده از نظر ديگران در اين زمينه بسيار مفيد است. شنيدن ويژگيهاي خود از زبان ديگران نوعا دقتهاي تازه و دستاوردهاي شيريني را براي ما ايجاد ميکند. آنچه ديگران از ما ميبينند و به زبان ميآورند چه بسا بر خود ما مخفي باشد يا به تفصيل و وضوح آشکار نباشد. دوستان نزديکي که در دورة زماني بلندي با ما مرتبط بوده و رفتارها، حساسيتها و اظهار نظرهاي ما را ديده يا شنيدهاند، ميتوانند در کشف برخي از آن نشانگان ما را مدد رسانند. بسيار شايسته است در اين زمينه پيشقدم شويم و از دوستان اهل دقت يا اساتيد نزديک خود بپرسيم که آنها حساسيتها و علاقههاي ما را چگونه يافتهاند و ما را مناسب چه فضاهايي ميدانند؟ اين اطلاعات را نيز به آن يادداشتها بيافزاييم و فهرست ويژگيهاي خود را تکميل کنيم. علاقه انسان در نوسان و مقداري تابع شرايط بيروني است. انسان خصوصا در ايام جواني که آمادگي فراگيري بالايي دارد از آشنايي با هر دانشي و کسب هر مهارتي احساس لذت و رضايت و مالکيت ميکند. لذا اجمالا هر گونه استعدادي هم دارد. همين مسئله باعث ميشود امر تشخيص استعداد اندکي دشوار ميشود و مقداري ضريب خطا ايجاد ميکند. به اين احتمال خطا بايد توجه داشت. اما از آن نبايد هراسيد. اگر اطلاعات فراواني از قبيل آنچه گفته شد در باره خود فراهم آوريم ميتوانيم بر اين احتمال خطا غلبه کنيم. پس از رسيدن به يک پاسخ اطمينانبخش تلاش کنيم که خودمان باشيم. يعني مطابق ذائقه و علاقة فطري خود عمل کنيم و آمادگي ذاتي خود را فعال کنيم. بيجهت و با تکلّف اداي ديگران را در نياوريم و حسرت نعمت ديگران را نخوريم. خداي متعال انسانها را به گونههاي مختلف و براي مأموريتهاي متفاوت آفريده است و از هر کس متناسب با نعمتي که ارزانياش ساخته مسئوليت خواسته است.موضوع تشخيص استعداد در دانش نوين روانشناسي مورد عنايت واقع شده و دستاورد ارزشمندي يافته است. با مراجعه به مشاور و مطالعة کتب مربوط ميتوان از اين دانش نيز بهره گرفت.منبع: طلبه و انتخاب رشته تحصيلي – محمد عالم زاده نوريتهيه وفرآوري: محمد حسين امين – گروه حوزه علميه تبيان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 463]