واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: شاید تأثیرگذارترین قسمت فیلم که هر بیننده ای را متأثر میکند سکانس پایانی آن باشد، هنگامیکه مادربزرگ دلهره و پریشان احوال منتظر است تا مریم را بیابد و مریم دوان دوان و هراسان خود را..... مرهم را باید یکی از بهترین آثار سینمای ایران در سالیان اخیر به شمار آورد. علیرضا داوودنژاد که چند سالی بود به ساخت آثار پیش پاافتاده ای مثل ملاقات با طوطی و هشت پا و تیغ زن رو آورده بود، این بار فیلمی را به سینمای ایران هدیه کرده است که اگر شرایط کمی مهیا میبود میتوانست به پدیده ای در سینمای ایران بدل شود. «پدیده» از این جهت که این فیلم به دور از هرگونه خودسانسوری و چشم پوشی بر روی حقایق، با الهام گرفتن از حقیقت محض جامعه و تقابل میان سنت و مدرنیته در میان افراد جامعه و به خصوص تقابل میان نسلهای پیشین با نسل جوان امروزی ساخته شده است. مرهم بر دردها و مصائب نسل جوان امروز مرهم مؤثری میگذارد و به نوعی فیلمیآموزنده برای خانوادهها نیز محسوب میشود. صراحت لهجه داوود نژاد در مرهم قابل تحسین است. تا کنون کمتر کارگردانی جرأت بیان این گونه حقایق را، آن هم به دور از هر گونه پرده پوشی داشته است. مرهم دوباره داوود نژاد را به دوران اوج کاری اش بازگردانده است و خاطرات فیلمهای ناب این کارگردان همچون مصائب شیرین و بچههای بد را در ذهن مخاطبان و دوست داران سینمای او زنده میسازد. در یک برانداز کلی فیلم متوجه میشویم مرهم چزو آن دسته فیلمهای انگشت شماری است که همه چیز آن درست و به جا و در سر جای خود قرار دارد. انتخاب بازیگران، فیلمنامه، عوامل فنی و غیره خیره کننده است و تمامی اینها نشان از آگاهی داوود نژاد دارد که دانسته اقدام به ساخت این فیلم نموده است و نه از روی سرخوشی! بر خلاف چیزی که این سالها مد شده، اتفاقات فیلم مرهم بسیار منطقی است. فیلم از فیلمنامه ای برخوردار است که در عین سادگی، بسیار قرص و محکم است. با وجود اینکه به نظر میرسد در بسیاری صحنهها بازیگران از امکان بداهه سازی برخوردار بوده اند، اما در فرایند نهایی رویدادها و روابط علت و معلولی فیلم، مبتنی بر فیلمنامه ای محکم و منطقی به نظر میرسد. شخصیتهای فیلم به خوبی برای مخاطب شناسانده میشوند و مخاطب با آنها ارتباط مؤثری برقرار میکند. مرهم به دور از کلیشه سازی روایتی دلنشین از دختران فراری را برای مخاطبانش به ارمغان میآورد و در پایان فیلمنامه با یک گره گشایی بی نظیر به اتمام میرسد. روایت ساده و صادقانه مرهم مهم ترین و مثبت ترین نکته این فیلم است. فیلم بدون آنکه بخواهد بیننده را دچار کلافگی و سردرگمی کند با روایتی شفاف داستان زندگی دختری به نام مریم (با بازی طناز طباطبایی) را روایت میکند که دیگر نمیخواهد در خانواده به شدت سنت گرای خود زندگی کند. او میخواهد آداب و رسوم خانوادگی را که سالها بر دختران تحمیل میشده را نادیده بیانگارد، مریم میخواهد به تعبیر خود «آزادانه» زندگی کند، تجربه کند و بیاموزد. به همین دلیل بعد از دعوای شدیدی که با مادر و پدر خود میکند از خانه فرار کرده و به دل جامعه پناه میبرد. او به تدریج گرفتار اعتیاد میشود و در این میان تنها کسی که هنوز حامی او باقی میماند مادربزرگ اش (با بازی کبری حسن زاده) است. پیرزنی مهربان که مرتب با وی در تماس است و مکراراً به مریم کمکهای مالی و معنوی میرساند. حتی هنگامیکه مریم قصد دارد با چند نفر از دوستانش به شمال برود، اشرف السادات مادربزرگ پیر و مهربان وی نیز به طور جداگانه به خانه یکی از دوستان قدیمیاش در شمال میرود. مریم که در سراسر این سفر با حوادثی تلخ و دردآور مواجه میشود در انتها سرخورده و درمانده در حالی که همه به او نظر سوء داشته اند هیچ آغوشی را پر مهرتر از آغوش مادربزرگ اش نمییابد و در حالی که هیچ کس او را پناه نداده و وی از همه جا رانده شده است در میان بازوان پرمهر مادربزرگ اش به اصل خویش باز میگردد. شاید تأثیرگذارترین قسمت فیلم که هر بیننده ای را متأثر میکند سکانس پایانی آن باشد، هنگامیکه مادربزرگ دلهره و پریشان احوال منتظر است تا مریم را بیابد و مریم دوان دوان و هراسان خود را از دور به مادربزرگش میرساند، این صحنه که به شدت اثر گذار و قابل درک است به نوعی بیانگر برداشته شدن فاصله میان دو نسل پیشین و امروزی است، نمای فیلم در این سکانس از کلوزآپ به لانگ شات و اکستریم لانگ شات میرسد که خود بیانگر احساس یکی شدن میان دو نسل دور افتاده از هم است. مریم دیوانه وار هق هق میکند و مادربزرگ با دستهای پرچروکش او را نوازش میکند...مهم ترین نکته فیلم این است که داوود نژاد بدون دادن شعار و هرگونه شعارزدگی نتیجه فیلم خود را به زیبایی هرچه تمام تر به تصویر کشیده است. بر خلاف نظر برخی، فیلم مرهم تنها بیان درد مریم نیست، این فیلم بیان درد مشترکی است میان نسلهای پیشین و نسل امروزی است که به این شکل در مرهم نمایان شده است. دردی که میبایست به آن توجه کرد و چاره ای برایش اندیشید. میزانسنهای مرهم با دوربین روی دست و سبک صحنه پردازی آزادی که داوونژاد برای ساختار آن برگزیده، با درونمایه آن تطابق قابل تحسینی دارد. که این نشان از باریک بینی علیرضا داوود نژاد دارد. به عبارت دیگر یکی از کلیدی ترین نکاتی که سوای فیلمنامه فیلم مرهم را به اوج رسانده است فیلمبرداری فوق العاده و شگفت انگیز فیلم است. دوربین پر تحرکی که مدام از این سو به آن سو میرود به نوعی بیننده را با گیجی و سرگشتگی مریم همراه میکند. داوود نژاد به بهترین شکل ممکن از تکنیک دوربین روی دست در مرهم استفاده کرده است و برخلاف اغلب فیلمهایی که از این تکنیک استفاده میکنند و استفاده شان از این تکنیک غیرضروری به نظر میآید، استفاده از دوربین روی دست در مرهم به باورپذیرتر شدن فیلم از سوی مخاطب کمک شایانی کرده است. اصولاً داوود نژاد نیمیاز موفقیت فیلم اش را مرهون فیلمبرداری شگفت انگیز محمدرضا شیخی است. بازی بازیگران فیلم مرهم عالی است و همه و همه در این فیلم بسیار خوش درخشیده اند. بازی فوق العاده کبری حسن زاده (اشرف السادات) بدون شک مهم ترین و تاثیر گذار ترین بازی در فیلم مرهم به شمار میرود. این بازیگر که پیش از این تجربه بازیگری در هیچ فیلمی را نداشته است آنقدر در این فیلم خوب ظاهر شده است که برای آن هیچ حد و مرزی را نمیتوان تعیین نمود. بازی شگفت انگیز این بازیگر در جاهایی باعث میشود تا بیننده از شخصیت اصلی قصه (مریم) دور شود و بیشتر با این شخصیت همذات پنداری نماید. طناز طباطبایی نیز یکی دیگر از نقاط قوت فیلم مرهم به شمار میرود. طباطبایی به حدی قابل قبول در این نقش ظاهر شده است که بیننده را به صورت کاملاً ناخودآگاه با خود همراه میسازد. به نحوی که بیننده با شادی او شاد و با غم او غمگین میشود و مدام دلهره این را دارد که قرار است چه بلایی بر سر این دختر بیاید. رضا داوود نژاد نیز در این فیلم بازی خاصی را ارائه داده است. دیگر از بازیهای غیر قابل قبول وی در سایر فیلمها و سریالهای طنز بی محتوایش خبری نیست. او با هوشمندی هرچه تمام تر شخصیت «رضا» را در عین این که بسیار «مرد» است به سبک و سیاق فیلمهای فارسیهای قبل از انقلاب که اتفاقاً این سالها خیلی مد روز شده است «فردین» گونه پیش نبرده. این مهم یکی از نکات قوت و مثبت فیلم مرهم به شمار میرود. به عنوان نمونه در صحنه ای که مریم در یکی از جادههای فرعی شمال در حال فرار از دست مردی است که به او نظر سوء دارد ناگهان رضا که در حال رانندگی است سر میرسد، بیننده در این جا انتظار دارد تا رضا از ماشین پیاده شده و مانند اغلب فیلمفارسیها با مشت و لگد به جان مرد هرزه بیافتد، اما رضا با متانت و آرامی در حالی که حتی از ماشینش پیاده هم نمیشود مریم را وادار میکند که سوار ماشین اش شود و سپس او را به یکی از ویلاهای مادربزرگ متمول اش در شمال میبرد و به مریم سکنی میدهد. در کل توجه نشان دادن داوود نژاد به مسئله دخترانی که در این نوع فضا قرار میگیرند، نکته بسیار مثبتی است که سالیان سال بود بدان آن گونه که باید و شاید پرداخته نشده بود و نقطه اوج آن سالها قبل در فیلم دختری با کفشهای کتانی نمود پیدا کرده بود. از دیگر نکات قابل توجه فیلم میتوان به موسیقی متن آن، که کاملاً با مضمون فیلم همخوانی دارد و همچنین طراحی صحنه و لباس فوق العاده فیلم که توسط شیرین شازده احمدی انجام شده است و به واقعگرایی فیلم کمک شایان توجهی کرده اشاره داشت.در مجموع مرهم فیلمی است برای همه نسلها. فیلمی است که به راحتی میتواند با نسل جوان و مادران و پدران و حتی مادربزرگها و پدربزرگهای آنها ارتباط برقرار نماید. مرهم به خانوادهها میآموزد که نسبت به هم درک متقابل داشته باشند و به دور از هرگونه زورگویی و خشونت سعی کنند تا حرف طرف مقابلشان را درک نمایند. داوود نژاد با ساخت این فیلم میخواهد ارتباطی عمیق را میان نسلهای مختلف جامعه ایجاد کند، ارتباطی دلنشین که گویی در خانواده خود داوود نژاد نیز به شدت حضور دارد و حضور اقوام مختلف داوود نژاد در فیلمهایش نیز به نوعی بیانگر همین مهم است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 743]