واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: قصه فیلم داستان دو كارمند بانك است كه بر حسب یك اتفاق متهم به دزدی شدهاند و پای سرگرد عنایتی، بازرس ویژه اداره آگاهی به این قضیه كشیده میشود... حتما اسم اختلاس و مفسد اقتصادی به گوشتان خورده است. به قول یكی از دوستان «دزدی باكلاس»، چون هم پول كلانی به یكباره به دست میآید و هم دردسر كمتری دارد، چراكه نیاز به بالا رفتن از دیوار مردم، شاهكلید و از این دست تجهیزات ندارد، بلكه یك جور بیوجدانی و استفاده از رانت میخواهد كه لقب باكلاس مفسد اقتصادی نصیبش شود. انشاءالله كسی دنبال این لقبها نباشد؛ اما به محض این كه شنیدم در یك جایی از این تهران بزرگ یكی از همین اختلاسها در حال وقوع است، سراسیمه یك آژانس گرفتم و خودم را به محل مورد نظر یا همان لوكیشن رساندم.برخلاف روزهای دیگر تا مقصد كه پونك بود ترافیك آزاردهندهای را شاهد نبودم و فرصت زیادی نداشتم درباره فیلم تلویزیونی «دو روز در جاده» فكر كنم، چون فقط فرصت كردم كمی كارنامه شاهین باباپور را مرور كنم. او كه كارگردانی این تلهفیلم را بهعهده دارد، فارغالتحصیل كارشناسی ارشد دانشكده هنر در رشته نمایش است. وی فعالیت خود را با كار دستیاری و برنامهریزی سریال «پدرسالار» آغاز كرد و تاكنون كه 41 بهار زندگی خود را پشتسر گذاشته به عنوان نویسنده، بازیگر، مدیر تولید، دستیار، برنامهریز و كارگردان در بیش از 40 فیلم سینمایی و تلویزیونی حضور داشته است. وقتی به كوچه باغهای پونك رسیدم، هوای دلانگیزش روح آدم را صیقل میداد. وارد یكی از كوچههای قدیمی شدم و طبق نشانیای كه از نوید شیرازی، برنامهریز این پروژه گرفته بودم به خانهای كاهگلی با دری چوبی رسیدم، اما خانهای كه دقالباب كردم نیز فضای روحبخشی را به من نوید میداد. داخل خانه بازسازی شده بود، اما همچنان به بركت پیرزنی كه صاحب و ساكن آنجا بود همان صفای از یاد رفته امروزیها روی تخت كنار حوض پر از ماهیهای قرمز، زیر درختان سر به فلك كشیدهاش حاكم بود. بیشتر اعضای گروه صمیمیای كه شاهین باباپور دور خودش جمع كرده بود، آشنا بودند از خودش گرفته تا شهناز شهبازی كه با رویی گشاده در این پروژه در نقش همسر باباپور با یك جعبه شیرینی حاضر شده بود تا قوت قلب همسرش باشد.ورود من به لوكیشن همزمان با تصویربرداری سكانسی از داخل اتاقها بود كه این شانسی شد تا صدای دقالباب من فرشید كیوانمهر، صدابردار این تلهفیلم را آزار ندهد. میخواهم سراغ برنامهریز بروم كه صدای كات كارگردان سكوت حاكم بر لوكیشن را میشكند و دیگر نیاز نیست پاورچین پاورچین قدمهایم را بردارم. قرار است سكانس بعدی در حیاط گرفته شود و تا گروه آماده شوند بعد از سلام و احوالپرسی با تكتكشان به سراغ شاهین باباپور میروم تا این بار گزارشم با گپ كوتاهی درباره كار با كارگردان آغاز شود. او درباره این فیلم تلویزیونی میگوید: از 15 فروردین پیشتولید كار را شروع كردیم و 8 اردیبهشت تصویربرداری آن آغاز شد. قصه فیلم داستان دو كارمند بانك است كه بر حسب یك اتفاق متهم به دزدی شدهاند و پای سرگرد عنایتی، بازرس ویژه اداره آگاهی به این قضیه كشیده میشود. با تعریف این بخش از داستان فیلم متوجه میشویم كه فیلم كاری اجتماعی ـ پلیسی است و میتواند با گرههایی كه در قصه طرح شده، بیننده را با خود بكشاند.او با اشاره به این كه این كار برای سیمافیلم تهیه میشود، افزود: بازیگرانی چون حمیدرضا پگاه، حمیدرضا افشار، میكائیل شهرستانی، اتابك نادری، حسین معلومی، شبنم معززی و امیر غفارمنش ایفاگر نقشهای این قصه هستند. باباپور كه از میان تجربیاتش در زمینههای مختلف تولید، بیشتر نویسندگی و كارگردانی را میپسندد در جواب این سوال كه بازیگری را ادامه میدهد یا خیر، با لبخند میگوید، هر جا كه بازیگری ناز كند، خودم جایش بازی میكنم. شاهین باباپور كسی است كه در سلماس به دنبال جایی میگشت تا فیلم ببیند و در آن زمان كه همه در شهرش به این حرفه مطربی میگفتند و با توجه به مخالفت خانواده و اقوامش سختیها و حرفهای زیادی را تحمل كرده و در سال 1367 رشته پزشكی را رها میكند و با باز شدن دانشگاه هنر به تحصیل در این رشته میپردازد تا به علاقهاش یعنی فیلم و سینما برسد. او میگوید وقتی همه اسم مرا در تیتراژ «پدرسالار» دیدند و با توجه به برنامههای تلویزیونی كه با نشان دادن پشت صحنه این حرفه، سلامت این كار را برای خانوادهها آشكار كردند، علاقهمند شدند تا فرزندانشان را وارد این حرفه كنند. اما در صحبتهای این جوان متوجه شدم با توجه به علاقهاش در این كار، اما پشیمان است كه پزشكی را كنار گذاشته و میگوید، اگر پزشكی را كنار نمیگذاشتم شاید موفقتر از الان و رشته كارگردانی بودم. سرعت كار كارگردان و به قولی تولیدی كار كردن او به گروه تسری پیدا كرده و در نتیجه عوامل نیز با شتاب صحنهها را آماده میكنند و ناچار گپ زدن با كارگردان بیش از اندازه كوتاه میشود تا سكانس70، پلان 12 با قاببندی هوشنگ غفوری، تصویربردار پروژه براساس دكوپاژ ثبت شود. سرگرد عنایتی (میكائیل شهرستانی) همراه سروان حسن دوست (اتابك نادری) كه دستیار سرگرد است روی تخت نشستهاند و رعنا (شبنم معززی) كه همسر حمید نوریزاد (حمیدرضا پگاه) یكی از متهمان پرونده است، كنار آنها ایستاده كه هر 3 نفر در قاب دوربین قرار دارند.سرگرد و سروان كه قصد رفتن دارند از روی تخت بلند میشوند و با صدای رعنا كه سرگرد را صدا میزند، حركت تراولینگ آغاز شده و از عنایتی و حسن دوست میگذرد تا به قاب بسته رعنا برسد.رعنا: جناب سرگرد موضوعی هست كه شاید شما در جریان نباشید. بعد از این ماجرا یك نفر چندبار با من تماس گرفت و گفت كه حمید در سرقت بانك هیچ نقشی نداره... حمید بیگناهه؛ قسم میخورم. ما توی زندگیمون كم و كسری نداریم كه حمید بهخاطرش دزدی كنه، مطمئنم. عنایتی و حسن دوست خداحافظی كرده و از خانه خارج میشوند. این پلان در واقع با كات كارگردان و تغییر زاویه دوربین بر اساس دكوپاژ در پلان 13 از سكانس 70 گرفته میشود. در این پلان با خروج آن دو نفر دوربین همزمان با بازیگران به سمت در میرود. شبنم معززی كه دومین تجربهاش با شاهین باباپور بعد از مجموعه «پاتوق» است از علت همكاری خود با این گروه میگوید: در این پروژه نقش تنها زن این كار را به نام رعنا بازی میكنم و تأثیرگذاری آن در این قصه برایم جذاب است و اصولا در انتخاب نقشهایم به طول نقش توجه ندارم بلكه همیشه تاثیرگذاریهای آن نقش در طول قصه برایم مهم بوده است و همچنین با توجه به این كه در كار قبلی تجربه خوبی با كارگردان داشتم، دوست داشتم دوباره این تجربه تكرار شود.گروه، شرایط تصویربرداری از سكانس 66 را كه باید جلوی در خانه نوریزاد باشد فراهم میكند. حمید و حسینی كه سرپرست وی در اداره است، قصد مسافرت دارند تا سكههای دزدیده شده را مخفی كنند.پیكان جلوی خانه حمید ایستاده و حسینی داخل ماشین منتظر اوست، حمید از رعنا كه جلوی در خانه ایستاده خداحافظی میكند و سوار ماشین میشود.نكته حساس كار همینجاست كه از یك پیكان برای این صحنه استفاده شده كه خود این پیكان هم حكایتهایی درست كرد تا پلان آخر سكانس 66 با چند برداشت تصویربرداری شود. ازجمله این حكایتها برداشتی است كه خودرو استارت نمیخورد و در برداشت بعدی كه مشكل استارت حل میشود هنگام سوار شدن حمید، در خودرو باز نمیشود و خلاصه این اتفاقات شاید روند كار را كند كرد، اما موجبات خنده عوامل برای رفع خستگی در كار را فراهم كرد. به هر حال پس از 6برداشت این پلان به خیر و خوشی به پایان میرسد.به سراغ حمیدرضا پگاه میروم. او كه برایش فرقی نمیكند در سینما كار كند یا تلویزیون بلكه مهمترین انگیزهاش كار خوب است درباره نقش خود در این تله فیلم میگوید: من در یك بانك به صورت قراردادی مشغول كار هستم. تاكید بر قراردادی بودنش میكنم چرا كه در ایجاد ماجراهای این قصه نقش بسزایی دارد و از طرفی كاراكتری كه بازی میكنم شخصیت طماعی است و همین خصلت نیز باعث اتفاقاتی میشود كه در فیلم شكل میگیرد.اوكه برخلاف نقشهای سینماییاش در كارهای تلویزیونی معمولا به عنوان شخصیت مثبت معرفی شده است، این باركاراكتر منفی تلویزیونی را نیز تجربه میكند. وی در این باره معتقد است به دلیل ماجراهایی كه بیشتر برای این گونه نقشها اتفاق میافتد تا نقشهای مثبت، كاراكتر منفی جای كار بیشتری دارد و برای بازیگر جذابتر به نظر میآید. هنوز گروه برای سكانس بعدی آماده نشده كه از فرصت استفاده میكنم تا با حمیدرضا افشار نیز صحبت كنم.وی كه معتقد است جنس كار در مدیوم تلویزیون و سینما متفاوت است، درباره همكاریاش با شاهین باباپور میگوید: این اولین تجربه من با اوست، ولی متوجه شدم كه از توانایی بسیار بالا و سرعت خوبی برخوردار است. او با توجه به شناختی كه از رسانه دارد، سرعت عملش در جهت تولید قابل تحسین است. افشار از شتابزدگی و سرعت در تولید این فیلم راضی است به دلیل این كه دقایق كیفیت تولید در آن رعایت میشود. در صورتی كه معتقد است در خیلی از كارها این استاندارد رعایت نمیشود و كیفیت فدای سرعت عمل میشود.این بازیگر كه در نقش حسینی، همان كارمندی كه جزو متهمان اصلی پرونده اختلاس است در این تلهفیلم ظاهر شده درباره حرفه بازیگری با علاقه صحبت میكند و با توجه به این كه فعالیت سینماییاش بر تلویزیون بیش از اندازه میچربد؛ دنیـای بازیگری را آنقـدر دوست دارد كه به شــرط پیشنهاد نقش و سوژه خوب برایش كار تلویزیونی و سینمایی فرق نمیكند. او از سال 1380 تا 1386 در خارج از كشور در رشته تئاتر و فیلم مشغول به تحصیل بوده كه دلیل كمكاری خود را نیز همین مشغلهاش در تحصیل و همچنین تدریس میداند.حمیدرضا افشار كارش را با تئاتر آغاز كرده و «شوكران» بهروز افخمی اولین تجربه جلوی دوربینش بوده است و پس از آن در آثاری چون مسافر (سیروس مقدم)، خانه پدری (فریدون حسنپور)، شب دهم (حسن فتحی)، رئیس (مسعود كیمیایی) و محاكمه در خیابان (مسعود كیمیایی) ایفای نقش كرده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 663]