واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: داستان فیلم مهرشاد کارخانی درباره یک دختر و پسر 24، 25 ساله است که در یک صبح با هم آشنا میشوند. شخصیت پسر یک راننده جوان مسافر کشی است که با دختری از طریق یک... مکانی که میخواهم این بار بروم پر از خاطره ریز و درشت است برای من و کسان دیگر. میخواهم بروم به لاله زار برای گرفتن گزارشی از پشت صحنه فیلم «سینما سوخته» جدیدترین ساخته مهرشاد کارخانی. روزگار سپری شده سینماهای لاله زار این روزها فقط میتوان رد پای سینماهای لاله زار را در گزارشها و خاطرهها پیدا کرد؛ همان سرنوشت تلخ آنها که مکرر در مکرر بازگو شده است. خاطره این سینماها در فیلمهایی که همین نزدیکی دیدهایم دوباره زنده شده است. فیلمسازان مطرح در سکانسهایی کوتاه به این سینماها پرداخته اند. به همین فیلمهایی که از عید تا حالا روی پرده رفته اند نگاه کنید؛ فیلم «وقتی همه خوابیم» بهرام بیضایی و تردید «واروژ کریم مسیحی». یکی دم در سینما سوخته قهرمانش میمیرد و دیگری در سینمای قدیمی فکر میکند و دور هم جمع میشوند. تا آنجایی که یادم میآید و چندین بار نیز برای تهیه گزارش از سینماهای لاله زار به این خیابان رفته ام حتی تا اوایل دهه 80 سینماهای لاله زار، به لطف فیلمهای اکشن بازمانده از اواسط دهه 70 و اواخر این دهه، با بازی جمشید هاشم پور و فرامرز قریبیان حداقل توانسته بودند خود را برای مدتی سر پا نگه دارند ولی الان جز ویرانهیی از آنها چیزی باقی نمانده است. اگر نسل قبلتر از ما خاطرههای بسیار خوش خود از تماشای فیلمهای محبوبش در سینماهای لاله زار را با آب و تاب و اشتیاقی فراوان برای دیگران تعریف میکند و نسل ما خاطراتی نه چندان جدی حداقل از سر پا ماندن سینماهای لاله زار به ضرب فیلمهای اکشن به یاد دارد حالا دیگر خبری از سینماییترین خیابان شهر تهران و سینماهای مشهورش نیست. زمانی لاله زار با تعداد سینماهای بیشمارش شناخته میشد ولی حالا با فروشگاههای بیشمار الکتریکی. از ریسمان باز تا سینما سوخته این روزها کارخانی در حال ساخت سومین فیلم بلند خود با عنوان «سینما سوخته» در لاله زار است؛ فیلمیکه فضایی شبیه ریسمان باز دارد، فیلمی که اکثر لوکیشنهایش در آن واقع است. فیلمبرداری «سینما سوخته» با پشت سر گذاشتن لوکیشن سینماهای تعطیل شدهیی چون شیرین، توسکا، فلور، داریوش، مهتاب، نیاگارا، ب. ب، رکس، ایران و کریستال به سینما متروپل لاله زار رسید؛ همان جایی که قرار بود من در آن منتظر شوم. شاید کمی دیر رسیده ام، شاید برنامه آنها تغییر کرده بود. اما اتفاق تلخ و شیرینی با هم افتاد. شنیدم گروه فیلمبرداری برای فیلمبرداری به خیابانی در نزدیکی پارک شهر رفته است. همین اتفاق بود که مرا از این سر لاله زار روانه آن سر لاله زار کرد آن هم پیاده و همین میشود که هر چی سینما بود را یک بار دیگر ببینم؛ سینماهایی که در فیلم «سینما سوخته» جایگاهی قابل تامل دارند. به دنبال پوستر فیلمهای قدیمی به لوکیشن فیلم در خیابانی نزدیک پارک شهر میرسم. مهرشاد کارخانی با دو نفر از عوامل فیلم که گویا دست اندرکاران طراحی صحنه و لباس هستند صحبت میکند. برای صحنههایی از فیلم نیاز به پوستر فیلمهای قدیمی سینما هست. کارخانی پوستر و بنر فیلمهایی را که لازم است به آنها میگوید؛ بیلیارد باز، فیلمهای فلینی مثل جاده یا وسترنهای جان فورد... روایتگر یک قرار عاشقانه داستان فیلم مهرشاد کارخانی درباره یک دختر و پسر 24، 25 ساله است که در یک صبح با هم آشنا میشوند. شخصیت پسر یک راننده جوان مسافر کشی است که با دختری از طریق یک عکس قدیمی آشنا میشود. در واقع این دو روایتگر قرار عاشقانه یک زن بلیت فروش و یک مرد آپاراتچی در گذشته هستند. مرثیهیی برای عشقهای منقرض شده مهرشاد کارخانی درباره فیلمیکه میسازد، میگوید؛ «سینما سوخته» را در واقع میتوان مرثیهیی برای سینماهای سوخته و تعطیل شده شهر تهران و عشقهای منقرض شده و قدیمی دانست. فیلمی ضدقصه که فضای فیلم شبیه ریسمان باز یک کمی آرامتر و نرمتر است. «سینما سوخته» خیلی داستان سرراستی ندارد و به نوعی مینی مالیستی است. داستان فیلم از جنوب شهر یعنی از جوادیه شروع میشود. بعد دو شخصیت اصلی فیلم به هم میخورند و سپس به خیابانهای بالاتر که سینماها در آن قرار دارند، میروند. اهمیت سکوت بازیگران مهرشاد کارخانی این بار نه به سراغ پژمان بازغی و بابک حمیدیان رفته است نه حمید گودرزی و نه نیوشا ضیغمی. او این بار سراغ بازیگران جوانی رفته است که اصلاً مشهور نیستند. برای این ریسک بزرگی که برای خیلیها تبدیل میشود به اکران نشدن، دلایل خاص خود را دارد. میگوید؛ «فضای کلی فیلم ایجاب میکند که برای باورپذیری از چهرهیی که همیشه آن را دیده ایم، استفاده نکنیم. بازی بازیگران در فیلم «سینما سوخته» رئال ویژه است و سکوت بازیگر هم در این فیلم خیلی مهم است. که این سکوت بازیگر به نوعی یاد آور سکوت در فیلم «ریسمان باز» است.» روناک یونسی در نقش یک زن پیر در فیلم سینما سوخته نیلوفر شهیدی در نقش شخصیت دختر و میلاد کی مرام در نقش پسر راننده مسافرکش بازی میکنند. پسر مسافرکش در واقع پسر توران زن بلیت فروش است و دختر برادرزاده آپاراتچی است. البته ما آپاراتچی را در طول فیلم نمیبینیم ولی توران را میبینیم با وضعیتی که در واقع افسرده و به هم ریخته است. جالب است نقش این زن 50 ساله و پیر را روناک یونسی بازیگر جوان و شناخته شده تلویزیون و سینما بازی میکند. تحقیق و تحقیق کارخانی تحقیقات بسیار مفصلی درباره سینماهای سوخته و تعطیل شده، آپاراتچیها و مدیران سینما، پخش کنندههای فیلم و... برای ساخت این فیلم انجام داده است. فضاهایی از فیلم نیز برگرفته از دوران کودکی و نوجوانی خود کارگردان است. کارخانی میگوید؛ «سینما سوخته به نوعی درباره اثرگذاری فیلمها و سالنهای سینما است و اینکه فیلم دیدن به طور جدی و واقعی روی پرده سینما چقدر ارزش دارد.» خاطرات یک آپاراتچی قدیمی ادامه فیلمبرداری در لوکیشن دیگری جلوی سینما فردوسی (سینما ب. ب سابق) در حوالی میدان فردوسی است. قرار است صحنهیی از این فیلم روبه روی سینما فردوسی گرفته شود. میلاد کی مرام و نیلوفر شهیدی بازیگران اصلی این فیلم در این صحنه سوار بر ماشینی هستند که روبه روی سینما است. قبل از شروع فیلمبرداری این صحنه فرصتی پیش میآید که من و مهرشاد کارخانی پای صحبتهای یک آپاراتچی قدیمی بنشینیم که حرفهای بسیار جذاب و نوستالژیکی از فیلمهای پرمخاطب سینمای ایران در چند دهه قبل دارد. از سینمایی که از سال 54 تا سال 57 ساخت آن طول کشید اما هنوز افتتاح نشده بود که پس از حوادث بعد از انقلاب آسیب دید. یا سینما «استیل» که مردم اسم استیل گدا را روی آن گذاشته بودند. مهرشاد کارخانی هم از خاطرات خود از آن سینماها میگوید؛ از سینما شیرین که فیلم طوقی را سر پا دیده و سالن سینما به قول خودش غلغله بوده، یا سینماهایی که به خاطر استقبال مردم، مردم را با چوب بیرون میکردند یا سینماهایی که از ساعت هشت صبح پر بودند و سینماهایی که نصفه و نیمه فیلم نشان میدادند... حرکت به سمت ساده گرایی فرشاد محمدی فیلمبردار فیلم سینما سوخته نیز درباره ویژگیهای این فیلم میگوید؛ «سینما سوخته بیشتر یک کار خیابانی و نور پردازی و فضاهای فیلم خارجی است و به نوعی شبیه ریسمان باز است و قصه دوتا آدم را از صبح تا غروب بازگو میکند. بالانس نوری برای ما در این فیلم سخت بود.» محمدی همچنین میگوید؛ «ما در این فیلم سعی میکنیم به سمت ساده گرایی برویم و عناصر اضافی را در کادر حذف کنیم. کار کردن در جنوب شهر بسیار سخت است.» شخصیت درونگرای ساکت میلاد کی مرام بازیگر نقش اصلی این فیلم نیز میگوید؛ «شخصیتی که در این فیلم بازی میکنم، یک شخصیت درونگرای ساکت است که دغدغههای ذهنی زیادی دارد. برای من این کاراکتر جذابیت بسیار زیادی دارد. سینما سوخته کار بسیار سختی بود و تنشهایی هر از گاهی در کار به وجود میآمد که مهرشاد کارخانی با آرامش فضا را آرام تر میکرد. با اینکه فیلمبرداری این کار تنها 30 روز طول کشید ولی احساس میکنم چهار پنج ماه طول کشید.» فیلمسازی با فیلمنامههای در انتظار ساخت مهرشاد کارخانی پس از موفقیت فیلم ریسمان باز قصد ساخت فیلمهای دیگری را نیز داشت که فعلاً توانست ساخت فیلم « سینما سوخته» را کلید بزند؛ فیلمنامهیی مثل«زنبورها». زنبورها داستان دو شخصیت جوان است که کارشان را از دست داده اند و آنها با تلاش و امید برای یک مبارزه سخت آماده میشوند. «زنبورها» حال و هوایی شبیه «ریسمان باز» فیلم قبلی کارخانی دارد و او از مدتی قبل قصد ساخت آن را داشته که تا به امروز امکان پذیر نشده است. به گفته کارخانی فیلم زنبورها پروداکشن سنگینی دارد. یا فیلمنامه سگ کور فیلمنامه دیگری است که سماواتی تهیه کننده آن به تازگی تقاضای پروانه ساخت آن را ارائه کرده است. خیابان خلوت نیز در دوران جنگ میگذرد و از داستانی عاشقانه برخوردار است. «مهرشاد کارخانی» همچنین فیلمنامه «سبزپری» بر مبنای اثری از پرویز دوایی را آماده کرده و برای تولید به دنبال سرمایه گذار مناسب است. به گفته کارخانی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در زمان آقای آفریده با ساخت این فیلم موافقت کرده بود و فضا و موقعیتش اگر به وجود آید خیلی دوست دارد آن را بسازد. فیلمیکه به گفته کارخانی با نگاه شاعرانه پرویز دوایی کار خاصی است. جوانی و لاله زار مهرشاد کارخانی با دومین فیلمش ریسمان باز محبوب منتقدان و تماشاگران علاقه مند سینما شد؛ فیلمیکه زودتر از اولین فیلمش «گناه من» اکران شد. البته ریسمان باز همانند بسیاری از فیلمهای متعلق به سینمای مستقل این سالها اکران چندان موفقی نداشت ولی با توجه به سالنهایی که در اختیار داشت میتوان گفت این فیلم از فروش خوبی برخوردار شد. فیلمیکه اگر سینماهای بهتری در اختیارش قرار میگرفت قطعاً فیلم پرفروشی میشد. حالا باید امیدوار باشیم این فیلم هم اثر قابل قبولی باشد و یک اتفاق در سینما محسوب شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 456]