واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: به همین دلیل چند قسمتی كه از طنز مسافران میگذرد مثل جوكی است كه خوب تعریف نمیشود و گاه بعد از چند ثانیه متوجه آن میشویم و میخندیم و گاه مجبوریم برای دیگران... جنگ ستارگان شاید این از بدشانسی پروژه «مسافران» به خصوص رامبد جوان باشد كه این سریال در زمانی روی آنتن میرود كه مردم خیلی حوصله خندیدن ندارند و آنقدر حساس شده اند كه تاب دیدن برنامه ای را كه مطابق با سلیقهشان نیست نمیآورند. شاید اگر مسافران در زمان دیگری پخش میشد روی خیلی از كاستیها چشم میپوشاندند و شاید فرصت بیشتری به آن میدادند. شاید ما هم دل و دماغ بیشتری برای پرداختن به آن داشتیم و شاید ما هم از كنار آن میگذشتیم و میگفتیم: «آنقدر برنامههای تلویزیونی بیعیب و ایراد نیست كه لازم باشد مته به خشخاش بگذاریم یا بزنیم.» برای شروع باید بگویم منظور من از انتخاب این تیتر، تقابل گروهی كه به همراه «مهران مدیری» به اوج كارهای طنز تلویزیونی در سالهای اخیر رسیدند نیست. گروهی كه تصمیم گرفتند منفك از مهران مدیری و این بار به همراه «رامبد جوان» تجربه تازه ای را در این زمینه به خصوص محك بزنند و به گونهای از تواناییها یا بهتر بگویم جایگاه خود در این موفقیتها دفاع كنند. كسانی نظیر «محسن چگینی» كه به عنوان تهیه كننده نقش مهمی در شكل گیری طنزهای شبانه دارد و «پیمان قاسم خانی» كه تواناییهای خود را نه فقط در كنار مهران مدیری بلكه در كنار كارگردانهای بزرگی چون كمال تبریزی و مرضیه برومند هم به اثبات رسانده است. به هر حال تعارف است اگر بخواهیم بگوییم كه مهران مدیری كنجكاوانه سریال مسافران را دنبال نمیكند یا اینكه این سریال برای تك تك عواملش اهمیت خاصی سوای نگرانیهای یك گروه برای ساختن و ارائه یك كار خوب ندارد و در این میان رامبد جوان هم كه اولین كارگردانی طنز شبانه 50 قسمتی را تجربه میكند مستثنی نیست. چراكه موفقیت مسافران میتواند سكوی پرتابی برایش باشد یا در صورت عدم رضایت مخاطبان، كارگردانی وی را در این زمینه زیرسوال و انتقاد ببرد. حال اینكه چرا از تیتر «جنگ ستارگان» وام گرفتم به این دلیل بود كه موسیقی تیتراژ مسافران تا به اینجای كار بیشتر از خود سریال مورد توجه قرار گرفته است. تیتراژی كه «سعید ذهنی» با برداشتی هنرمندانه از ملودی جنگ ستارگان و میكس آن با ریتم ساز و ضرب ایرانی مناسب با یك طنز شبانه ساخته است. و اما مسافران و اینكه چرا تا به اینجای كار توقعها را برآورده نكرده است زمانی كه باخبر شدم پروژه ای به تهیه كنندگی محسن چگینی و با گروه نویسندگان خوب و صاحب سبك به سرپرستی «پیمان قاسم خانی» همراه با بازیگران مطرح در حوزه طنز و به كارگردانی رامبد جوان در حال ساخت است خوشحال شدم چراكه بر این باورم كه كارهای تلویزیونی نباید به باندبازی، گروه گرایی و مافیایی نظری فوتبال بدل شود و عدم رقابت صحیح، ارتقای این برنامهها كه پرمخاطبترین هم هستند را به خطر بیندازد و باز شدن این حصارها یقینا بجا و به موقع است. گرچه برای اینكه بتوانیم نقد منصفانه تری از یك سریال داشته باشیم لازم است نیمی از كار روی آنتن رفته باشد اما در سریالهای طنز كه معمولا داستان اصلی در حاشیه قرار میگیرد و قصههای فرعی فونداسیون كار را تشكیل میدهند میتوان زودتر به آن پرداخت. به خصوص وقتی پروژه ای همزمان با پخش، تولید هم میشود و توجه به واكنشها در حذف نقاط ضعف و پررنگ كردن نقاط قوت مفید است چراكه به قولی نفس به نفس مخاطب دارد. متنها یك گام از كارگردانی جلوتر استپیمان قاسم خانی و مهران مدیری پس از سالها كار با یكدیگر دست هم را به خوبی میخوانند و هر یك میدانند كه دیگری از او چه میخواهد كه مسلما به راحتی به این تفاهم كاری نرسیده اند. حال سوال من این است: آیا نوشتههایی با این ظرافت برای شروع كار با كارگردانی جدید مناسب بود؟ چراكه نوشتهها آنقدر لبه مرزی است كه حتی یك حركت زیاد و كم میتواند مفهوم آن را تغییر دهد و شاید این بدشانسی رامبد جوان در نخستین تجربه اینچنینی او است. به خاطر دارم سال گذشته گفت وگویی با رامبد جوان داشتم و از او پرسیدم: «آیا تصمیم نداری یك كار طنز شبانه را تجربه كنی؟» و او پاسخ داد: «من هرگز شجاعت این كار را نخواهم داشت چراكه كارگردانی یك چنین پروژه ای بسیار سخت و ریسك پذیر است» و در ادامه اضافه كرد: «من همیشه مهران مدیری را تحسین میكنم و عقیده دارم كه او یك استثناست.» به همین دلیل وقتی از كارگردانی او در این پروژه مطلع شدم گوشی را برداشتم و تبریك گفتم چراكه عقیده دارم او هم میتواند استثنا باشد به شرط آنكه در جای درستی قرار بگیرد اما... رامبد جوان یك هنرمند تئاتری است كه مثل هر اهل تئاتری یادگرفته تا دوربین را با بازی به دوش بكشد یا یقینا اگر یك كارگردان تلویزیونی او را همراهی میكرد موفق تر بود. او یادگرفته كه باید مستقیم با مخاطب ارتباط داشته باشد و به همین دلیل نوع بازی او و كارگردانی او در زمینه طنز بیشتر در قالب طنز موقعیت است یا حتی كمدی بزن بكوب تا طنز كلامی، یعنی درست نقطه مقابل مسافران كه بیشتر بار طنز متون بازی با كلمات است و به همین دلیل چند قسمتی كه از طنز مسافران میگذرد مثل جوكی است كه خوب تعریف نمیشود و گاه بعد از چند ثانیه متوجه آن میشویم و میخندیم و گاه مجبوریم برای دیگران توضیح دهیم كه جریان از چه قرار است و این نوع طنز مناسب با سلیقه مخاطب عام كه مخاطب تلویزیونی را شامل میشود نیست حتی اگر گروه نویسندگانش در مصاحبههایی كه پیرامون كارهای قبلی خود داشتند گفته باشند: «نگاهی به سلیقه و نظر مخاطب ندارند و برحسب نظر خودشان مینویسند.» ریسك بزرگ ساختن 20 قسمت از سریال قبل از پخشاجازه بدهید گریزی بزنیم به سریال طنز «نقطه چین» كه بعد از موفقیت «پاورچین» ساخته شد. سریالی كه در شروع با استقبال مخاطب مواجه نبود اما خیلی زود محك خورد، ایرادها غربال شد تا جایی كه بعضی از شخصیتها تغییر كردند، بعضیها كنار گذاشته و برخی دیگر اضافه شدند و حتی كاراكتر و حرفه بازیگر اصلی هم تغییر كرد و به این ترتیب نقطه چین از خطر جست. ساختن 20 قسمت از یك سریال روتین 50 قسمتی هم یكی از اشتباهات در پروژه مسافران بود كه این فاصله طولانی امكان روتوش و ارتباط با سلیقه مخاطب را محدود كرده است. در سریال مسافران، سختگیری لازم روی بازیها وجود نداردشاید بشود این را هم به گردن تئاتری بودن رامبد جوان انداخت كه همانگونه ای كه در تئاتر بازیها تكرارشدنی نیست به راحتی از روی بازیها رد میشود و در مسافران اینطور به نظر میرسد كه در هر صحنه با یكی، دو برداشت تثبیت شده است و سختگیری در كار نیست. البته شاید بی ارتباط نباشد به این هم اشاره كنم كه یكی از بازیگران همیشگی كارهای مهران مدیری میگفت: «ایراد حضور در كارهای مهران مدیری این است كه بعد از كار كردن با وی هماهنگی با كارگردانهای دیگر هم برای خود بازیگر و هم برای كارگردان جدید سخت است و هر دو دچار نوعی سردرگمی میشوند.» شخصیتها و بازیگران در مسافرانشخصیت «شهاب» با بازی «نصرالله رادش» محبوب ترین در این سریال است، كه هم خوب به آن پرداخته شده و هم اینكه رادش به خوبی از عهده آن برآمده است. شخصیت فرخ (حمید لولایی) و فرید (رامبد جوان) گرچه هر یك تعریف شده است و قرار است فرخ، فردی مادی، عصبی و خودخواه و فرید شخصیتی، انسانی، ساده و ایده آلیست باشد اما این اطلاعات را ما از قصه شنیده ایم و مخاطب هنوز با آن دو ارتباط خاصی برقرار نكرده است. در مورد «سحر دولتشاهی» و «محمدحسن معجونی» با این مقدمه شروع میكنم كه در نوعی از كمدی شخصیتهایی جدی وجود دارند كه در حقیقت زمینه را برای شخصیتها و موقعیتهای طنز آماده میسازند و بازی و شخصیت پردازی آنها به مراتب سخت تر از كمدینهاست. مثل لورلهاردی، برادران ماركس و در حال حاضر بازیگرانی نظیر بیلی كریستال. شخصیت «ناهید» با بازی «سحر دولتشاهی» و بهرام «محمدحسن معجونی» هم در این دسته قرار میگیرد كه هر دو در این زمینه بسیار موفق هستند. مثلا همین كه مخاطب مسافران خیلی به ناهید علاقهمند نیست نشان میدهد كه او به خوبی از عهده ارائه شخصیت خود برآمده است. در مورد «حامد كیازال» بازیگر خردسال نقش فربد هم باید بگویم در این زمانه كه بازیگران خردسال میتوانند در كنار بزرگان روی فرش قرمز بروند و نامزد بهترینها شوند و ما نیز در ایران بارها بازیگران خردسالی داشته ایم كه تحسین همگان را برانگیختند (مانند نیكی نصیریان در بزنگاه) خیلی توقعها را برآورده نمیكند و این بازیگر بازیگوش گرچه خیلی شیرین است اما یك لحظه دوربین را فراموش نمیكند و حتی مرضیه برومند هم در همه بچههای من نتوانست از پس او بربیاید چراكه معمولا كودكانی در بازیگری موفق هستند كه بازی را به بازی میگیرند و مثل بازیهای كودكانه در نقششان زندگی میكنند. و... شقایق دهقان كه نقش ستاره را به عهده دارد. شخصیتی تكراری كه مستقیما از «پاورچین» و «برره» به فضا پرتاب شده و حال با مسافران به زمین برگشته است. شقایق دهقان كه هنوز میتواند «زیر نور ماه» باشد اما چرا در سایه یك شخصیت كه حتی «تیپ» هم محسوب نمیشود باقی مانده است را باید از همسر و برادر همسرش پرسید. چراكه كاملا واضح است آنها چنین شخصیتی از او میخواهند و در قالب چنین شخصیتی برای او متن مینویسند. و در آخر اگر اجازه بدهید این بار من به جای بهرام به كنفدراسیون گزارش كنم كه: آدمهای كره زمین به خصوص ایرانیها راحت نمیخندند. این روزها كه اصلاحوصله خندیدن ندارند. ساختن سریال طنز برای آنها راحت نیست. خیلی زود دل زده میشوند. معمولابه طنزی كه تلنگری به مسائل روزمره شان داشته باشد بسیار علاقه مندند. حال اگر نمیشود به هر مساله ای ناخونك زد و خط قرمزها روز به روز پررنگ تر میشود همین سریال «جومونگ» هم بد نیست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 721]