تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه انسان چهل ساله شود و خوبيش بيشتر از بديش نشود، شيطان بر پيشانى او بوسه م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836292211




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خنده‏ های مشايي و ماجرای خورش سیب


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: خنده‏ های مشايي و ماجرای خورش سیب  خنده ناتمام مشايي، خواست حضار براي پايان سخنراني رحيمي و استفاده از فرمايشات رهبري، نامه نويسي قمي ها و اظهارات رهبري به يك طلبه بخشي از حواشي مراسم هيأت دولت با رهبر انقلاب بود.پايگاه‌ اطلاع‌رساني دفتر حفظ‌ و نشر آثار حضرت‌ آيت‌الله العظمي خامنه‌اي گزارشي از حاشيه ديدار رهبر معظم انقلاب اسلامي با مسئولان اجرايي قم كه با حضور اعضاي هيئت دولت برگزار شد را به قلم «مهدي قزلي» منتشر كرده كه مشروح آ‌ن در ذيل مي‌آيد:صبح چهارشنبه ديدار رهبر با مسئولان اجرايي استان قم بود. مسئولان اجرايي هم يعني همه. از استانداري گرفته تا شهرداري و نيروي انتظامي و... و همه آنهايي كه به نحوي با مردم قم سر و كار دارند. اين جلسه يعني سفر قم رهبر دارد تمام مي‌شود، چون مسئولان تقريباً آخرين گروهي هستند كه به ديدار رهبر مي‌روند. جلسه هنوز شروع نشده بود كه وزرا يكي يكي داخل شدند. معلوم است صبح جلسه هيات دولت بوده و آنها بعد از جلسه آمده‌اند مثل بقيه در جلسه عمومي.در سفرهاي استاني رهبر رسم بر اين است كه هيأت دولت بدون رئيس جمهور بيايد. استاندار و معاون اول رئيس جمهور گزارش‌هايي به رهبر دادند. هر بندي را مي‌خواندند حضار صلوات مي‌فرستادند كه يعني بس است و ما مي‌خواهيم رهبر صحبت كند. حالا گزارش معاون اول رئيس جمهور در ظاهر بايد به كام قمي‌ها مي‌بود: خانه‌دار شدن قمي‌ها از شهري و روستايي، حل شدن مشكل آب شرب، قطار سريع‌السير تهران-قم و... ولي حضار مي‌خواستند رهبر صحبت كند.از وسط‌هاي جلسه ما بيرون آمديم و رفتيم سمت حسينيه امام خميني رهبر در قم؛ نزديك ميدان صفاييه.اطراف دفتر رهبري در قم مغازه باز بود. تعدادي از مردم نشسته بودند و نامه مي‌نوشتند. صحنه نامه نوشتن مردم براي حل مشكلات‌شان هميشه برايم دردآور بوده چون حداقل 2 موضوع براي آدم روشن مي‌شود. يكي اينكه مشكلاتي هست و دوم اينكه راهي براي حل‌شان پيدا نشده كه مردم مجبور مي‌شوند نامه مستقيم بنويسند. از بين مردم كه گذشتيم، به لطف هماهنگي‌هاي قبلي داخل شديم. قرار بود جلسه هيأت دولت با رهبر باشد و البته ناهار. فكر نمي‌كنم ديگر جلسه‌اي باشد چون وزرا صبح جلسه عمومي آمدند و معاون اول هم گزارش داد.داخل حسينيه كه ‌شديم بعضي رفتيم براي وضو گرفتن. كار احمقانه‌اي است ولي ليطمئن قلبي آب لوله‌كشي را مزمزه كردم كه شور باشد! با آب شور وضو گرفتم و وارد حسينيه شدم. كف حسينيه مثل حسينيه تهران زيلو نيست، فرش‌هاي ماشيني يك‌دست و درازي است كه عرض يك متر دارند و طولِ طولاني و رويشان نقش سجاده تكرار شده است.ديوارهاي حسينيه تا بالاي كمر يك آدم با قد متوسط سنگ شده (به سبك قمي‌ها) و بقيه‌اش تا سقف گچ است؛ بدون رنگ. روي ديوار سمت قبله حسينيه هم يك پرده سرمه‌اي رنگ بلند نصب است.وزرا ساعت 12 آمدند و مسئولان اجرايي ما را چند بار جابه‌جا كردند تا براي آنها جا پيدا كنند. آخر سر هم ما را كه قيافه‌مان برايشان آشنا بود، بردند پشت پانل‌ها. اولش خورد توي ذوق‌مان؛ من و دو نفر ديگر، ولي وقتي رهبر از همان جا آمد و رفت براي نماز و با ما سلام عليك كرد، اخم‌مان باز شد.الله اكبر و بسم الله و نماز شروع شد. بعد از نماز رهبر نشستند روي صندلي هميشگي و كمي ذكر و بعد با يكي دو نفر در صف اول چيزي گفتند به لبخند، و كلمه‌ ناهار را توانستم لب‌خواني كنم. چند لحظه بعد رهبر بلند شدند و بقيه هم به تبع. ايشان از همان جا كه ما بوديم دوباره برگشت و ما هم پشت سرشان و قاطي وزرا رفتيم عقب حسينيه كه سفره‌ها پهن بود. نشستم كنار ستوني كه از يك طرف پناه داشته باشم. لاريجاني و معاون اول و استاندار با راهنمايي مسئولان جلسه نشستند كنار ميز غذاي كوچك رهبر. ما شروع كرديم به ناخنك زدن و خوردن سبزي و نان و ماست و رهبر بدون اين‌كه چيزي بخورد سر مي‌گرداند و به تكان سر با جماعت خوش و بش مي‌كرد. وزير بهداشت بعد از اين‌كه صحبت‌هاي آرام معاون اول تمام شد، با خوشحالي تمام آمد كنار صندلي رهبر و چند جمله گفت و شنيد و برگشت سر جايش. كم كم از پشت پرده بشقاب‌هاي استيل خورش و بعد ديس‌هاي برنج وارد مجلس شد. اين خورش را به حال نديده بودم.بغل دستي‌ام به نفر كناري‌اش گفت: آقاي فلاني مردم توي جلسه براي مسأله آب چنان صلواتي فرستادند كه وظايف شما سنگين‌تر شد. بعد تكه ناني را ماستي كرد و گذاشت توي دهانش و ادامه داد: اگر حل بشه خيلي خوبه.يكي از مسئولان اجرايي بيت طلبه جواني را سر سفره جابه‌جا كرد. طلبه سرگردان بود كجا بنشيند. رهبر پرسيد: چرا سر پا ايستاديد. طلبه گفت: مثل اين‌كه بايد جايم را عوض كنم، مي‌شه از پشت سر شما رد شوم. رهبر گفت: برو. هيچ آدابي و ترتيبي مجوي.طلبه رد شد و رهبر ادامه داد: هر چه مي‌خواهد دل تنگت... بخور!مشغول خوردن شديم و طبق معمول كنار صندلي رهبر يك نفر نشسته و مشكلاتش را حل و فصل مي‌كند. يكي از وزرا جلو مي‌آمد تا با رهبر صحبت كند كه محافظي با ادب خواهش كرد بگذارد براي بعد از ناهار. وزير هم قبول كرد و برگشت. به هر حال وزراي آموزش و پرورش، دفاع، بهداشت، رئيس مجلس، معاون اول رئيس جمهور و... صحبت‌هايشان را كردند.رئيس دفتر رئيس جمهور با يكي از خانم‌هاي دولت بحثي طولاني و احتمالاً خنده‌دار را پي‌گيري مي‌كرد كه خنده‌شان قطع نمي‌شد. معاون پارلماني غذايي را داد به رهبر تا تبرك كند، رهبر هم دعايي خواند. چند دقيقه بعد هم چفيه‌اي گرفت. مديران استان قم غذاي‌شان را سريع‌تر خورده بودند و هر كدام‌شان وزير مربوطه را پيدا كرده بودند و تندتند گزارش مي‌دادند و سعي مي‌كردند دستورات لازم را بگيرند.وقتي رهبر از سر سفره بلند ‌شد مطمئن ‌شدم جلسه ديگر تمام است؛ البته اين جور جلسات معمولا تمامي ندارد. مسئولان نشسته و سر پا گپ مي‌زدند و پوشه‌هاي زير بغل‌شان را به هم نشان مي‌دادند، گاهي امضايي زير نامه‌اي مي‌گرفتند يا زير نامه‌اي را امضا مي‌كردند.ديگر تراكم جمعيت كمتر شد. ما هم ديگر بايد مي‌رفتيم. مزه غذا هنوز زير زبانم بود. از يكي از دوستان پرسيدم: راستي فلاني خورش ناهار امروز چي بود؟ من تا حالا نديده بودم.گفت: واقعاً تا حالا خورش سيب نخورده بودي. بين مشهدي‌ها خيلي غذاي معروفيه!از حسينيه كه بيرون آمديم، از تجمع مردمي كه اميد داخل شدن داشتند، گذشتيم و سنگيني نگاه حسرت‌آلودشان را حس كرديم. كمي آن‌طرف‌تر مردم هنوز داشتند نامه مي‌نوشتند.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 345]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن