محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846639331
روزنهاى به آفتاب
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: روزنهاى به سوى آفتاب
نخلها آغوش گشوده بودند، شب آرام بود و ماه تماشا مىکرد و دهکده «صریا» که موسى بن جعفر علیهالسلام سنگ بناى آن را گذاشته بود، گامهاى پر طنین زمان را مىشمرد. ستارهها، خیره خیره، چشم به خانهاى گلین با پنجرههاى کوچک دوخته و گوش سپرده بودند تا با نخستین گریه شادىبخش مولودى خجسته، دل شاد شوند و خوشه خوشه، ایمان به پاى او بریزند. رایحه دلنواز ملکوت، خانه را در آغوش فشرد. «على» دیگرى، پاى به دنیا گذاشت و «محمد»ى دیگر، او را در آغوش گرفت. آن شب، نیمه ذیحجه سال 212ه . ق بود. مراسم نامگذارىاز سنتهاى زیباى اسلامى هنگام تولد کودک، گزینش نامى نیکو، عقیقه کردن براى او، تراشیدن موى سر نوزاد و صدقه دادن هم وزن آن با طلا یا نقره، دعا و خواستن خیر و برکت و سعادت براى اوست. امام جواد علیهالسلام نیز چنین کرد: نام فرزند خود را به نشانه علاقهمندى به جد بزرگوارش و به پاس احترام به جایگاه او، على نهاد. او چهارمین فرد از پیشوایان عصمت و طهارت بود که به این نام آراسته گردید. آنان به پاس علاقه و احترام نسبت به این نام و براى مبارزه با دشمنان دینستیز این نام، فرزندان پسر خود را على و دختران خود را فاطمه علیهاالسلام مىنامیدند و خود نیز بر این موضوع اذعان مىداشتند که «اگر خدا به آنان هزار فرزند دهد، نام همه آنها را على خواهند گذاشت».کنیهها و لقبهاکنیهاش، «ابوالحسن» بود و آراسته به لقبهاى: نجیب، مرتضى، هادى، نقى، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، طیّب، متوکل، عسکرى و نظامى - به سبب اقامت امام در محیط نظامى تبعید -. لقبهاى برازنده دیگرى چون، ناصح، موثق، شهید، وفى، خالص نیز در برخى اسناد براى ایشان ذکر شده است که هریک به گونهاى گویایى جایگاه بلند شخصیت ایشان است. مادر امام هادى علیهالسلام سمانه مغربیه، بانوى ارجمندى بود که شایستگى همسرى جوادالأئمه علیهالسلام و افتخار مادرى امام هادى علیهالسلام را یافت. او زنى متمایز از دیگران بود و با ازدواج با امام جواد علیهالسلام و قرار گرفتن در معرض جاذبههاى درخشان امامت، تا آنجا درخشید که امام هادى علیهالسلام درباره او فرمود:مادرم، داناى جایگاه من و اهل بهشت است. او چنان است که شیطان از او مىگریزد و فریب حیلهگران دنیاپرست در او کارگر نیست. خدا پاسدار و نگهبان اوست و او در شمار مادران راستگو و درستکردار است. خاستگاه تربیتىامام هادى علیهالسلام در محیط علم، ادب، اخلاق و پرهیزکارى پرورش یافت؛ در خانه و دامان پیشوایى بزرگ و مادرى پاکدامن و مهرورز؛ در محیطى که هر روز شاهد تلاش خستگىناپذیر پدر مهربانش براى نجات بشریت از تاریکى نادانى و مبارزه با محدودیتها، دینزدایىها و فتنهگرىهاى حاکمان جامعه آن روز بود.او از همان اوان کودکى با چهره واقعى دستگاه حاکم آشنا شد و خط مشى سیاسى آنان را شناسایى کرد. ترفندهاى ضد دینى و سیاستبازىهاى دغلکارانه آنان را شناخت و خود را براى مبارزهاى گویا و شفاف و روشنگرانه آماده ساخت.این پرورش صحیح و ظلمستیزانه، آتشى از قهر و دشمنى با زورگویان و زرپرستان در دل او برافروخت؛ تا آنجا که وقتى پدرش، امام جواد علیهالسلام ، از مدینه به عراق فراخوانده شد، وى را در دامان مهرگستر خود نشانید و فرمود: پسرم! دوست دارى از عراق چه برایت سوغات آورم؟ او که انگیزه دشمن را از فراخوانى پدرش به عراق دریافته بود، با بغضى سنگین در گلو و دندانهایى به هم فشرده از خشم گفت: شمشیرى خفتناپذیر بسان پارههاى آتش!؟ امام به فرزند دیگرش، موسى، رو کرد و از او پرسید: فرزندم! تو از سوغات عراق چه دوست دارى؟ موسى پاسخ داد: فرش اتاق! امام دست نوازش بر سر جانشین خود که شش یا هفت سال بیشتر نداشت، کشید و در تحسین پیشواى پسین امت فرمود: «ابوالحسن میراثدار و شبیه من است و موسى به مادرش همانند است».سمانه مغربیه، بانوى ارجمندى بود که شایستگى همسرى جوادالأئمه علیهالسلام و افتخار مادرى امام هادى علیهالسلام را یافت. او زنى متمایز از دیگران بود و با ازدواج با امام جواد علیهالسلام و قرار گرفتن در معرض جاذبههاى درخشان امامت، تا آنجا درخشید که امام هادى علیهالسلام درباره او فرمود:مادرم، داناى جایگاه من و اهل بهشت استکودکى و نوجوانى امام هادى علیهالسلام او نیز کودکى بود در میان دیگر کودکان، با این تفاوت که دریایى از دانش و بینش درون سینه داشت. خانهاش در مدینه بود؛ شهرى که مهد پرورش نیکان و زادگاه پیشوایان بود. مدینه شهرى بود بلندآوازه و هر از چندگاهى در خود کودکى را مىیافت که بر اثر پرورش در خانه وحى و طهارت، شگفتى همگان را برمىانگیخت. هادى علیهالسلام نیز از آن دسته بود.همانگونه که خداوند علم و حکمت را در کودکى به برخى از پیامبران خود ارزانى داشته بود، او نیز از این موهبت یزدانى برخوردار بود. کودک بود، ولى در شمار بزرگان دودمان هاشم؛ خُرد بود، ولى خردمند و دانشمند شهر؛ فرزند بود، ولى پدر دانش و بینش و این همه را از پدرى بزرگ چون محمدبن على علیهالسلام به میراث داشت.
داستان او و آموزگار تحمیلىاش از سوى دستگاه حاکم، سند خوبى بر این گفته است. معتصم عباسى براى مردم فریبى و به نمایش گذاشتن خیرخواهى خود و کمارج ساختن جایگاه علمى امامان، آموزگارى ناصبى و با گرایشى مخالف اهلبیت علیهمالسلام براى امام هادى علیهالسلام مىفرستد. جُنیدى ناصبى، آموزگار کودکى شش ساله مىشود و آموزش خود را آغاز مىکند. پس از زمانى، از وضعیت درسى کودک مىپرسند.جنیدى زبردست که تحت تأثیر دانایى کودک قرار گرفته بود، از شیوه پرسش مىآشوبد و مىگوید: «کودک؟! کدام کودک؟ بگو پیرِ خرد! به خدا سوگندتان مىدهم آیا در این شهر بزرگ دانشمندتر و ادیبتر از او سراغ دارید؟» با لحنى آمیخته به احترام، در حالى که کمترین گرایشى به خاندان پیامبر ندارد، مىگوید: «به خدا، هرجا که من با تکیه بر پشتوانه ادبىام به نکتهاى اشاره مىکنم که به گمانم فقط خودم به آن دست یافتهام و روزنهاى را آشکار مىسازم، او دروازههایى از آن را به رویم مىگشاید که حیرتزده مىشوم و من از او مىآموزم. مردم مىانگارند من آموزگار او هستم، اما به خدا قسم، او آموزگار من است و من دانشآموز اویم!او بهترین آفریدگان است و دانشمندترین مردم. گاهى براى آموزش و آزمایش، پیش از ورودش به اتاق درس از او مىخواهم که سورهاى از قرآن را بخواند. مىپرسد: کدام سوره؟ من سورهاى طولانى را نام مىبرم. چنان با قرائتى درست و صوتى دلنوازتر از داود علیهالسلام برایم مىخواند و تأویل و تفسیر آیات را چنان به زیبایى مىگوید که شگفتى وجودم را در هم مىپیچد. سبحان اللّه! در میان این دیوارهاى بلند و سیاه مدینه او این همه دانش را از کجا گرد آورده است؟!»این دانش ژرف و بینش شگرف، هم نقشه مکارانه معتصم را نقشى لرزان بر آب مىسازد و هم آموزگار ناصبى را به دوستدارى از شیفتگان اهلبیت علیهمالسلام پیامبر صلىاللهعلیهوآله تبدیل مىکند. شهادت پدرشهادت پدر، جگر سوزترین رویداد زندگانى امام هادى علیهالسلام است. هنگامى که مردم با معتصم که تازه به خلافت رسیده بود، بیعت کردند، معتصم براى گرفتن بیعت، جوادالائمه علیهالسلام را به بغداد فراخواند. او به عبدالملک زیّات، والى مدینه نوشت که امام را همراه امالفضل، دختر مأمون که همسر امام بود، به بغداد بفرستد. او به محض ورود امام به بغداد، در عملى فریبکارانه، از ایشان تمجید بسیار مىکند و آنگاه، شربتى مسموم براى ام الفضل مىفرستد تا امام را مسموم سازد. امام، نخست از خوردن آن خوددارى مىکند و پس از اجبار به نوشیدن آن، جام شهادت را سر مىکشد.شخصى که همواره همراه امام بود، مىگوید: «امام جواد در بغداد بهسر مىبرد. من در مدینه نزد علىالنقى علیهالسلام نشسته بودم. او که در آن زمان کودک بود، کتابى را باز کرده بود و مىخواند که ناگهان دیدم، رنگش تغییر کرد و برآشفت. برخاست و داخل خانهشان دوید که همزمان، صداى گریه و شیون از خانه آنها برخاست. پس از چند لحظه بیرون آمد. من با تعجب علّت آن را پرسیدم، فرمود: هماکنون پدر بزرگوارم از دنیا رفت. دوباره پرسیدم: از کجا مىدانید؟ فرمود: در من حالتى ایجاد شد که تا کنون با آن بیگانه بودم و آن نور امامت بود که بر من تابیده شد و دریافتم که پدرم از دنیا رفته و امامت به من منتقل شده است». او در این روز، هشت سال بیشتر نداشت.امام هادى علیهالسلام نیز بسان پدر بزرگوار خود، با کنیزى از بانوان ارجمند و پرهیزکار زمان خود ازدواج کرد. او، حدیثه نام داشت و در پاکدامنى، شیوه بزرگ بانوان اسلام را برگزیده بود. ثمره این پیوند، چهار پسر و یک دختر بود به نامهاى: ابومحمد الحسن (امام عسکرى علیهالسلام )، حسین، محمد، جعفر و علّیّه. حسین و برادرش، حسن علیهالسلام را «سبطین» مىخواندند و آن دو را به جدشان امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام تشبیه مىکردندنص بر امامتامام جواد علیهالسلام در دوران زندگانى پربرکت خود بر تبیین مسئله جانشینى خویش اهتمام فراوان داشت. از این رو، نصوص بسیارى بر امامت على النقى علیهالسلام پس از ایشان در کتابهاى تاریخى آمده است. در واپسین سفرى که امام جواد علیهالسلام به بغداد مىرفت، اسماعیلبن مهران از ایشان مىپرسد: فدایت شوم! از اندیشه جان شما بیمناکم، امام پس از شما کیست؟ امام با تبسمى ملیح بر چهره فرمود: در سنت الهى شک و گمان راه ندارد.هنگامى که امام به بغداد رفت، او دوباره این پرسش را تکرار مىکند؛ زیرا اشخاص دیگرى نیز مانند زیدبن موسىبن جعفر و موسىبن جواد مبرقع بودند که گمان گرایش مردم بهسوى آنها مىرفت. گرچه موسى احترام خاصى به برادر خود، هادى علیهالسلام گذاشته و از سوى دیگر، امامت خود را رد کرده بود، ولى به هرحال شیعیان مىخواستند از سوى امام عصر خویش، نصى بر این مسئله داشته باشند و به وظیفه خود آگاهانه عمل کنند. بههمین سبب امام جواد علیهالسلام در پاسخ فرمود: جانشینى پس از من، از آن فرزندم على است.
خیرانى به نقل از پدرش مىگوید: «من ملازم و گماشته خانه امام جواد علیهالسلام بودم و احمدبن محمدبن عیسى اشعرى، هر شب مىآمد تا وضعیت بیمارى امام را بداند. هرگاه فرستاده امام که میان آن حضرت و خیرانى پیغام مىآورد و مىبرد، پیش خیرانى مىآمد، احمدبن محمد برمىخاست و مىرفت و آن فرستاده با خیرانى خلوت مىکرد. او مىگوید: شبى آن فرستاده بیرون آمد و احمدبن محمد برخاست و بیرون رفت و فرستاده با من خلوت کرد. احمد کمى قدم زد و برگشت و در جایى ایستاد که صداى ما را مىشنید. فرستاده گفت: مولایت به تو سلام رسانید و فرمود: من از دنیا مىروم و امر امامت به فرزندم على منتقل خواهد شد. پس فرستاده رفت و احمد داخل شد. وقتى وارد شد، از من پرسید: او به تو چه مىگفت؟ گفتم: خیر بود! احمد گفت: من صحبتهایتان را شنیدم. سپس شنیدههایش را باز گفت. به او گفتم: کارى کردى که خدا بر تو حرام کرده بود؛ زیرا از جاسوسى و تجسس منع فرموده است. حالا که شنیدهاى پس بر این سخن گواه باش، شاید روزى به آن نیازمند شویم. مبادا تا زمانى که امام فرمود، آن را براى کسى بازگویى!بامداد که شد، من عین دستور امام را در ده نسخه نوشتم و آنها را مهر زدم و به ده تن از بزرگان و سرشناسان شیعه سپردم و به همگى آنان گفتم: اگر پیش از آنکه من این کاغذها را از شما بخواهم، مرگم فرا رسید، شما آن را باز کنید و به نوشتههاى آن عمل کنید. وقتى امام جواد علیهالسلام از دنیا رفت، من از خانه خود بیرون نرفتم تا آگاه شدم که بزرگان شیعه در خانه محمدبن فرج جمع شده و در امر امامت به گفتوگو پرداختهاند. محمدبن فرج، نامهاى برایم نوشت و مرا از آن گردهمایى آگاه ساخت. نوشته بود: اگر ترس فاش شدن مطلب نبود، من همراه این گروه پیش تو مىآمدم، ولى دوست دارم تو نزد ما بیایى. من نزد آنان رفتم و دیدم که مردم گرد آمدهاند. من از امامت امام هادى علیهالسلام به آنان گفتم، ولى آنان در گفتههایم تردید کردند. من به آن ده تن که کاغذها نزدشان بود و همگى در مجلس حضور داشتند، گفتم: کاغذهایى را که نزدتان به امانت گذاشته بودم، بیرون بیاورید؛ این، آن چیزى است که من بدان مأمور شدهام. برخى گفتند: ما دوست داشتیم که شخص دیگرى نیز به این گفتههاى تو گواهى مىداد و آن را تأیید مىکرد. گفتم: خدا حاجت شما را نیز برآورد؛ این احمدبن محمد اشعرى بر گفتههاى من گواه است، از او بپرسید. مردم از او پرسیدند، ولى او از گواهى دادن خوددارى کرد. من او را به مباهله دعوت کردم، ولى او ترسید و اقرار کرد و گفت: آرى من آن را شنیدهام، ولى مىخواستم این افتخار نصیب یک عرب شده باشد، ولى اکنون که پاى مباهله به میان آمده است، راهى براى پوشانیدن حقیقت و کتمان راستى باقى نمانده است. سپس جریان را بازگو کرد و همگى مردمى که در آن مجلس حضور داشتند، به امامت على النقى علیهالسلام معتقد شدند و از جا برخاستند». همسر، فرزندان و نوادگانامام هادى علیهالسلام نیز بسان پدر بزرگوار خود، با کنیزى از بانوان ارجمند و پرهیزکار زمان خود ازدواج کرد. او، حدیثه نام داشت و در پاکدامنى، شیوه بزرگ بانوان اسلام را برگزیده بود. ثمره این پیوند، چهار پسر و یک دختر بود به نامهاى: ابومحمد الحسن (امام عسکرى علیهالسلام )، حسین، محمد، جعفر و علّیّه. حسین و برادرش، حسن علیهالسلام را «سبطین» مىخواندند و آن دو را به جدشان امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام تشبیه مىکردند؛ چرا که نام پدران آنان نیز على علیهالسلام بود. حسین، بسیار تقواپیشه و درستکار بود و همواره به امامت برادر خود اقرار داشت. او در بقعهاى که قبر عسکریین علیهماالسلام در آن قرار دارد، مدفون است.ابوجعفر، محمد فرزند بزرگ امام هادى علیهالسلام بود. او نیز فردى پرهیزکار بود. برخى گمان مىکردند که او پس از امام به جانشینى خواهد رسید، ولى پیش از شهادت پدر بدرود حیات گفت. روز درگذشت او، جمعى از بنىهاشم در خانه امام هادى علیهالسلام بودند. جمعیت بسیارى از علویان، عباسیان و قریش و دیگر مردم مدینه حضور داشتند که امام حسن عسکرى علیهالسلام ، با حالتى گریان وارد شد. امام هادى علیهالسلام به او فرمود: «فرزندم خداى را سپاس گو که امر خدا به تو روى آورده است (و تو جانشین من خواهى بود). حاضران که او را نمىشناختند، پرسیدند: مگر او کیست؟ گفتند: او حسن بن على علیهالسلام است.محمد را در هشت فرسخى سامرا، نزدیک روستاى «بلد» به خاک سپردند. کرامات بسیارى از ایشان دیده شده است و حتى اهل سنت و اعراب بادیهنشین نیز به او و زیارتگاهش ارج مىنهند؛ تا جایى که از ترس او، سوگند دروغ به او نمىخورند و پیوسته از اطراف و اکناف هدایا و نذورات را به مزار او مىآورند.جعفربن على النقى همان است که ادعاى امامت کرد و جعفر کذّاب نام گرفت و اخبار بسیارى در نکوهش او وارد شده است. محسن و عیسى دو تن دیگر از فرزندان امامند که انسانهایى بسیار پارسا و پرهیزکار بودند. محسن در دوران خلافت مقتدر بالله در سال 300 ه . ق، در دمشق قیام کرد، ولى به شهادت رسید. سر او را به بغداد فرستادند و در کنار پل بغداد آویختند.شمسالدین محمدبن على از نوادگان اوست که او را به میرسلطان البخارى مىشناسند و اولاد او را نیز بخاریون نامیدهاند. او سیدى بلندمرتبه، زاهد و پرهیزکار بود که در بخارا مىزیست. در اواخر عمر خود به روم سفر کرد و در شهر بورسا اقامت گزید و در سال 832 یا 833 ه.ق. از دنیا رفت و در همانجا به خاک سپرده شد. براى او در آن شهر آرامگاهى بنا کردند که مورد توجه مردم است و نذورات فراوانى به آنجا مىبرند. نویسنده: ابوالفضل هادى منشگروه دین و اندیشه تبیان۱. ابن شهر آشوب مازندرانى، مناقب آل ابىطالب، بیروت، دارالاضواء، ج ۴، ص ۳۸۲. در بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۹۷، «بصریا» خوانده شده است.۲. همان.۳. محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳، چ دوم، ج ۴۴، ص ۲۱۲. دلیل نامگذارى على در اهلبیت علیهمالسلام ۴. مناقب آل ابىطالب، ج ۴، ص ۴۰۱.۵. همان.۶. محمدبن جریربن رستم طبرى، دلائل الامامه، نجف، منشورات المطبعه الحیدریه، ۱۳۶۹ ه . ق، ص ۲۱۶؛ ابوالحسن على بن الحسین المسعودى، اثبات الوصیه، برگردان: محمد جواد نجفى، تهران، کتابفروشى اسلامیه، ۱۳۴۳ ه . ش، ص ۴۲۸.۷. ابن عصفور البحرانى، وفیات الائمه، بیروت، دارالبلاغه، ۱۴۱۲، چ ۱، ص ۳۵۳؛ بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۲۳.۸. باقر شریف قرشى، حیاه الامام على الهادى، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۸ ه . ق، چ اول، ص ۲۳.۹. على محمد على دخیّل، ائمتنا، بیروت، دار مکتبه الامام الرضا علیهالسلام ، ۱۴۰۲ ه . ق، چ ششم، ج ۲، ص ۲۵۲.۱۰. امام الهادى علیهالسلام ، ص ۲۳.۱۱. شیخ عباس قمى، منتهى الآمال، قم، انتشارات هجرت، ۱۳۷۴، چ هشتم، ج ۲، ص ۶۱۴ .۱۲. منتهى الآمال، ج ۲، ص ۶۱۶ .۱۳. وفیات الائمه، ص ۳۵۳.۱۴. ائمتنا، ج ۲، ص ۲۱۶؛ محمد بن یعقوب کلینى، اصول کافى، تهران، مکتبه الصدوق، ۱۳۸۱ ه . ق، ج ۱، ص ۳۲۴.۱۵. سوره حجرات (۴۹) آیه ۱۲.۱۶. محمد بن نعمان (مفید)، الارشاد، ج ۲، ص ۴۲۰، على بن ابى الفتح اربلى، کشف الغمه فى معرفه الائمه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۳، ص ۲۳۴.۱۷. محمد بن نعمان (مفید)، الارشاد، برگردان: هاشم رسولى محلاتى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۷۸ ه . ش، ج ۲، ص ۴۲۰؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۳۴.۱۸. همان.۱۹. منتهى الآمال، ج ۲، ص ۶۸۷ .۲۰. همان.۲۱. همان.۲۲. همان، ص ۶۹۰ .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 127]
صفحات پیشنهادی
«توقيع» روزنهاى به آفتاب
«توقيع» روزنهاى به آفتاب نويسنده:خدامراد سليميان «توقيع» به معنى امضا كردن نامه و فرمان و نشان كردن برنامه و منشور مىباشد، و نيز پاسخ هايى است كه بزرگان و ...
«توقيع» روزنهاى به آفتاب نويسنده:خدامراد سليميان «توقيع» به معنى امضا كردن نامه و فرمان و نشان كردن برنامه و منشور مىباشد، و نيز پاسخ هايى است كه بزرگان و ...
روزنهاى به آفتاب
روزنهاى به آفتاب-روزنهاى به سوى آفتابنخلها آغوش گشوده بودند، شب آرام بود و ماه تماشا مىکرد و دهکده «صریا» که موسى بن جعفر علیهالسلام سنگ بناى آن را گذاشته ...
روزنهاى به آفتاب-روزنهاى به سوى آفتابنخلها آغوش گشوده بودند، شب آرام بود و ماه تماشا مىکرد و دهکده «صریا» که موسى بن جعفر علیهالسلام سنگ بناى آن را گذاشته ...
آفتاب از روزنه هم مي تابد
آفتاب از روزنه هم مي تابد-حتماً مي دانيد در مورد آخرالزمان، آينده عالم و فرجام امت اسلامي، به شيوه اي خاص در قرآن و اسناد تاريخي صحبت شده است. اما آخرالزمان چه مقطعي از ...
آفتاب از روزنه هم مي تابد-حتماً مي دانيد در مورد آخرالزمان، آينده عالم و فرجام امت اسلامي، به شيوه اي خاص در قرآن و اسناد تاريخي صحبت شده است. اما آخرالزمان چه مقطعي از ...
موزه فلسطين جلوه گاه روزنه اي به نور شد
موزه فلسطين جلوه گاه روزنه اي به نور شد تهران-حيات موزه هنرهاي معاصر فلسطين، ... با نام "روزنه اي به نور"بود كه به معماري حرم هشتمين امير قافله نور و آفتاب طوس، حضرت ...
موزه فلسطين جلوه گاه روزنه اي به نور شد تهران-حيات موزه هنرهاي معاصر فلسطين، ... با نام "روزنه اي به نور"بود كه به معماري حرم هشتمين امير قافله نور و آفتاب طوس، حضرت ...
موزه فلسطين روزنه اي به نور مي گشايد
3 نوامبر 2008 – موزه فلسطين روزنه اي به نور مي گشايد خبرگزاري موج - موزه هنرهاي معاصر فلسطين، در آستانه ميلاد پر بركت هشتمين مهر سپهر امامت، آفتاب طوس علي ...
3 نوامبر 2008 – موزه فلسطين روزنه اي به نور مي گشايد خبرگزاري موج - موزه هنرهاي معاصر فلسطين، در آستانه ميلاد پر بركت هشتمين مهر سپهر امامت، آفتاب طوس علي ...
موزه فلسطين جلوه گر روزنه اي به نور شد
5 نوامبر 2008 – موزه فلسطين جلوه گر روزنه اي به نور شد خبرگزاري موج - موزه هنرهاي ... با نام روزنه اي به نور بود كه به معماري حرم هشتمين امير قافله نور و آفتاب طوس، ...
5 نوامبر 2008 – موزه فلسطين جلوه گر روزنه اي به نور شد خبرگزاري موج - موزه هنرهاي ... با نام روزنه اي به نور بود كه به معماري حرم هشتمين امير قافله نور و آفتاب طوس، ...
روايت عكاسان از آفتاب
عكاساني كه با توجه به شرايط خاص دوربينهاي آنالوگ آن زمان بايد تمامي تلاش خود را به خرج ميدادند تا بهترين عكس را در فرصت ... موزه فلسطين جلوه گر روزنه اي به نور شد ...
عكاساني كه با توجه به شرايط خاص دوربينهاي آنالوگ آن زمان بايد تمامي تلاش خود را به خرج ميدادند تا بهترين عكس را در فرصت ... موزه فلسطين جلوه گر روزنه اي به نور شد ...
روزنه ای به سوی اسرار الهی
روزنه ای به سوی اسرار الهی نویسنده: سید رحیم توکل فرمت جاوا حجم کتاب: 163 KB حجاب دنيا...شرايط محرم اسرار ... پرهيز از محروميّت ...اقسام بلا... اقبال و ادبار دل.
روزنه ای به سوی اسرار الهی نویسنده: سید رحیم توکل فرمت جاوا حجم کتاب: 163 KB حجاب دنيا...شرايط محرم اسرار ... پرهيز از محروميّت ...اقسام بلا... اقبال و ادبار دل.
روزنه اي به دنياي پژوهش
روزنه اي به دنياي پژوهش گزاره هاي پژوهش «اگر مي خواهي از دوران تحصيل و زندگي لذت ببري، کارها را جدي بگير و در کنار دانش، روش بياموز». «پرمودبترا»مقدمهرويکرد به ...
روزنه اي به دنياي پژوهش گزاره هاي پژوهش «اگر مي خواهي از دوران تحصيل و زندگي لذت ببري، کارها را جدي بگير و در کنار دانش، روش بياموز». «پرمودبترا»مقدمهرويکرد به ...
در وادي هنر
4 نوامبر 2008 – موزه هنرهاي معاصر فلسطين در آستانه ميلاد پربركت هشتمين مهر سپهر امامت آفتاب طوس علي بن موسي الرضا(ع ) نمايشگاه « روزنه اي به نور » را برگزار ...
4 نوامبر 2008 – موزه هنرهاي معاصر فلسطين در آستانه ميلاد پربركت هشتمين مهر سپهر امامت آفتاب طوس علي بن موسي الرضا(ع ) نمايشگاه « روزنه اي به نور » را برگزار ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها