تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 25 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترين سخن، كتاب خدا و بهترين روش، روش پيامبر صلى‏لله‏ عليه ‏و ‏آله و بدترين ام...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815875746




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اکران هاي 87 (24)- روز بر مي آيد


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اکران هاي 87 (24)- روز بر مي آيد
اکران هاي 87 (24)- روز بر مي آيد کارگردان: بيژن ميرباقري فيلم نامه: سعيد شاهسواري، بيژن باقري، (با تشکر از بهرام عظيم پور)مدير فيلمبرداري: مهدي جعفريتدوين گر: سعيد شاهسواريموسيقي: کيودان جهانشاهيصداگذاري و ميکس: حسين ابوالصدقصدابردار: آرش برومندطراح چهره پردازي: الهام صالحيمدير هنري: فرهاد عليزاده آهيبازيگران: داريوش فرهنگ، يکتا ناصر، امير آقايي، مهران رجبيتهيه کننده: سعيد شاهسواري90 دقيقهدستيار کارگردان و برنامه ريز: عليرضا بزدوده. دستيار اول فيلمبردار: عليرضا سليمانيان. دستيار صدا: ميثم يارديلو. عکاس: شهداد بانکي.منشي صحنه: راحله پروين نيا. دستياران فيلمبرداري: وحيد ابراهيم، محمد سالم مشايخي. دستيار صحنه و لباس: کامياب امين عشايري. دستيار لباس: مژگان عيوضي. دستيار گريم: احسان رشيدي. مدير توليد: محمدحسين شهباز زاده. سينه موبيل: ايرج ابراهيمي. روابط عمومي: کارن معتمدي. سانسيتومتري: محسن چيت ساز. اتالوناژ: جمشيد وفايي، محسن جمشيدي. قطع نگاتيو: موسي مکوندي، ياسمن مهدوي، حسن فرح بخش. چاپ و ظهور: محمود کريمي، سيامک سعيدي، حسن قهرماني، حميد اصغري، داود ابراهيمي. تصحيح رنگ ديجيتال: استوديو روشنا، حميد سبک دست. لابراتوار: شرکت فيلم ساز. مسئول لابراتوار: ناصر انصاري. تدارکات: سيدرسول حسيني، اسماعيل دهقاني، هراچيک استپانيان، تقي حکيمي. حمل و نقل: حيدري نوروز. اپتيک ليزري: محمدصادق جوادي. تنظيم باند نوري: الهه موسوي. تله سينما: ماهان سليماني. کنترل: عباس شمس. پخش از فيلميران.شروع نمايش: از سيزدهم شهريورسينماهاي نمايش دهنده: فرهنگ2، آزادي، سپيده، فلسطين، مرکزي، ايران، کارون.خلاصه داستان:در سال هاي اوليه انقلاب است. جلال و همسرش فروغ در راه سفر به شمال هستند. آنها به ويلاي دکتر وحيدي مي روند تا پس از سال ها مدتي را با هم سپري کنند. در بين راه جلال تلفني مي فهمد که براي مأموريتي کوتاه بايد برگردد. او اين موضوع را از همسرش پنهان مي کند تا زمان رسيدن به ويلا و سپس با وجود دلخوري فروغ به تهران برمي گردد. فروغ به کار نظافت ويلا و آماده کردن شام مشغول مي شود که پليس محلي سر مي رسد و از هويت او و همسرش مي پرسد و قرار مي شود که شب هنگام با آمدن جلال، براي انجام برخي تحقيقات برگردد. پس از تاريک شدن هوا جلال سر مي رسد و به فروغ خبر مي دهد که به دليل خرابي اتومبيلش در راه، کسي را که به کمکش آمده براي شام دعوت کرده.مهمان کسي نيست جز يک آقاي مهندس بازنشسته که در دوران استراحتش به زنبورداري و نگه داري از گل و گياه مشغول است. فروغ با شنيدن صداي مهندس منقلب مي شود اما سعي در حفظ آرامش خود دارد. پس از شام، هنگامي که مهندس آماده ي رفتن مي شود، فروغ نيز براي استراحت به يکي از اتاق ها مي رود که ناگهان با جمله ي مهندس رو به رو مي شود که سفارش مي کند براي سلامتي اش پيش از خواب کمي راه برود. فروغ پس از شنيدن اين جمله سلاح شوهرش را برمي دارد و مهندس را در ميان بهت جلال تهديد به کشتن مي کند. فروغ پس از مجبور کردن جلال به بستن مهندس، برايش توضيح مي دهد که در سال هاي اسارتش در زندان هاي شاه، همين «آقاي مهندس» بوده که به فجيع ترين شکل شکنجه اش مي داده. مهندس ناباورانه شاهد رفتار خشمگين فروغ است و تأکيد مي کند در زماني که زن به آن اشاره دارد، اصلاً در ايران نبوده است. جلال ميان اعتماد به زنش و عمل به وظايفش به عنوان حقوق دان مردد است، اما سرانجام به خواسته ي همسرش تن مي دهد و به او کمک مي کند. پس از حمله ي قلبي مهندس، جلال براي آوردن قرص هاي او به ويلايش مي رود. در اين ميان فروغ و جلال يقين پيدا کرده اند که مهندس قلابي همان جلاد ساواک است. در يک لحظه غفلت، مهندس که درمانده گوشه اي افتاده بود به فروغ حمله ور مي شود و او را مضروب مي کند. حالا فروغ اسير مهندس است. در همين هنگام جلال نيز کلکسيون پيپ هاي مهندس را در خانه ي او پيدا مي کند که روي هر کدام اسم يکي از قربانيان حک شده است. جلال که مي خواهد هر چه سريع تر خودش را به فروغ برساند، ناگهان با افراشته پليس منطقه رو به رو مي شود و چاره اي ندارد جز مضروب کردن او و گريختن از آن مکان. او به ويلا مي رسد و فروغ را در وضعيتي مجروح مي يابد و سپس رد مهندس را دنبال مي کند. پليس هم که به آن جا آمده، به ياري خانواده مي شتابد. جلال مهندس را پيدا مي کند و در حالي که مي خواهد او را تحويل بدهد، مجبور به کشتنش مي شود. روز برآمده و هوا روشن روشن شده است.منبع: سالنامه فيلم - ش 18/س
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 319]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن