واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اشباع غریزه در اسرع وقت؟!
چندی پیش مطلبی را با نگاه "امام علی (ع)" در مورد تربیت کودکان دلبندمان در همین بخش مرور کردیم (دستیابی به آرامش جاودانه ) و در آن اصولی را که در یک تربیت موفق ضروری است از دیدگاه آن حضرت بیان نمودیم و اینک در ادامه با ما همراه باشید. 1. اصل امیدواری ـ یأس گریزییکی از امکاناتی که همواره در روند تربیت دینی در نظر گرفته شده است، امکان جبران و تدارک وضعیتهای نامطلوبی است که موجب گمراهی و انحراف میشود. امید به فراهم بودن موقعیت برای رشد و باز نماندن از کاروان هدایت با ارتکاب گناه یا خطا نه تنها سبب ترغیب بسیاری برای ورود به جرگه دین میشود بلکه باعث رشد انگیزه در جهت تداوم حضور در متن دین خواهد شد. فهم و درک این امر برای هر انسانی بسیار اهمیت دارد که هر چند نباید مرتکب گناه شود اما اگر به هر دلیلی نتوانست از گناه اجتناب کند نباید مأیوس و ناامید شود، بلکه میتواند با جبرانِ گناه مزبور و از بین بردن آثار آن نه تنها به حالت اولیه باز گردد، بلکه به دلیل شماتت خویش، حاصل از پشیمانی و ندامت، امکان بازگشت به گناه را کلاً بر خود مسدود مینماید یا به حداقل میرساند. [1]تربیت که موضعی فعال در مواجهه با انسان دارد، دارای دو وجهه است؛ از یک طرف، روحیه عمل و اطاعت و اجتناب از خیالپردازی و دوری از عمل ناخوشایند را در انسان تقویت میکند و از طرف دیگر، با ایجاد سازوکار برگشتپذیری (توبه) در صدد القای روحیه امیدواری جهت نیل به اهداف تربیت حتی با امکان گناه و خطا است.[2] باید توجه داشت که روحیه امیدواری به طور فعال در صدد نفی هرگونه مشخصه یأس و ناامیدی است و از اینرو، مستلزم نوعی یأس گریزی فعّالانه است که خود را در عمل نشان میدهد. خداوند با افتتاح باب توبه و استغفار، زمینه بازگشت و امیدواری را فراهم آورده است.[3]بنابراین، جای هیچ شک و شبههای نیست که پرورشِ ویژگی امیدواری در فرد سبب بروز عمل و اطاعت بیشتر در وی میشود، چرا که امیدواری در مقام عمل اهمیت دارد، نه نوعی امید در خیال و آرزو. از طرف دیگر، رابطهای ناگسستنی بین یأس از نجات با طمع به دنیا وجود دارد؛ کسانی که امیدوار نیستند به عمل روی نمیآورند و خود را در چنبره طمع و آرزوهای دنیایی محصور میکنند. بنابراین، مشاهده میشود که پیوندی مستحکم میان دو اصل سابق " اصل آخرتگرایی ـ دنیاگریزی و اصل عملگرایی ـ آرزو گریزی " با اصل امیدواری ـ یأسگریزی وجود دارد.انسان نباید همواره در صدد پاسخگویی به نیازهای مادی خود برآید، بلکه ضمن تأمین نیازهای اساسی لازم است با جلوگیری از زیادهخواهی، روحیه طمع و هواپرستی را در خویش از بین ببرد.2. اصل پایداری ـ پرهیز از رفاهزدگیامروزه بشر در برابر یک سؤال جدی قرار گرفته است و آن اینکه تا چه حد باید در جهت کسب رفاه و آسایش، پیش رفت و به چه قیمتی باید آن را به دست آورد. آیا اساسا رفاه و راحتی امری است که لزوما برای تداوم حیات انسان، حتی به قیمت سلب هرگونه روحیه پایداری و استقامت در برابر مشکلات، سختیها و ناکامیها ضرورت دارد؟ دیدگاهی که امروزه برای انسان به تصویر کشیده میشود، این است که هرگونه نیاز غریزی باید هر چه سریعتر و به نحو احسن پاسخ داده شود و اشباع گردد. تلاش جهانی برای رفع نیازهای مادی و سر و سامان دادن به سازوکارهای مورد نظر، از این جهت جایی برای اقدامهای مبتنی بر بردباری و تحمل و شکیبایی باقی نگذاشته است. بالا بردن سطح انتظارات و درخواستهای مردم از جهات مختلف مادی و ایجاد این باور که انسان باید حتما در دنیا دارای زندگی مرفّه، بیدغدغه و مملو از آسایش و آرامش ناشی از دستیابی روزافزون به امکانات برتر مادی باشد، روز به روز رونق بیشتری یافته است. در این میان، مقولهای به نام استقامت در برابر محرومیت، بردباری و شکیبایی و بالاخره تقوا و کفّ نفس معنای خود را از دست داده است.
این امر وقتی در سطح گسترده زندگی مطرح میشود و تمام خواستههای انسان را دربرمیگیرد، به دنبال خود، و طمع، هواپرستی و تن پروری، بیتابی و رها کردن خویش را به دنبال دارد. مقوله خودداری در تربیت اسلامی بیانگر این نکته است که انسان نباید همواره در صدد پاسخگویی به نیازهای مادی خود برآید، بلکه ضمن تأمین نیازهای اساسی لازم است با جلوگیری از زیادهخواهی، روحیه طمع و هواپرستی را در خویش از بین ببرد. حتی در صورت فراهم بودن امکانات، پرورش اراده و تحمل در پرهیز از لذات مادی و جسمانی میتواند باعث تعالی شخصیت وی شود. از اینرو، خودِ نفس اجتناب و پایداری به عنوان تمرینی برای تقویت اراده و استقامت در موقعیتهای بحرانی توصیه شده است. اصل پایداری به ما میآموزد که تقوای اجتناب و پرهیز همواره باید با شکیبایی در برابر مشکلات و پایداری در برابر بسیاری از خواستههای حتی مشروع تقویت شود. بنابراین تقوای مزبور با حرص و آز و هواپرستی و تنپروری مخالف است و به طور فعّال جلوی انسان را در پذیرش بیقید و شرط لذات مادی میگیرد. مسلما دین به مقتضای خود دارای دستوراتی است که به نوعی با روحیه لذتطلبی و رفاهزدگی در تعارض است و انجام دادن دستورهای دینی مستلزم استقامت و مقاومت در برابر بسیاری از خواهشهای نفسانی است.[4] 3. اصل تعقل ورزی ـ غفلتزدایییکی دیگر از اصولی که همواره در کلام ناصحانه امام علی علیه السلام مدّنظر قرار گرفته است، توجه به عقل و شکوفایی آن و پرهیز از غفلت و نادانی است.تعقل فرایندی است ناظر به نوعی عاقبتاندیشی و غفلت متضمّن نوعی بیتوجّهی نسبت به عاقبت امور. از اینرو، پدیده تعقل با عنایت به هدف و پایان کار و ترسیم میزان سود و زیان آن، اقدام به گزینش و انجام عمل میکند ولی در موضع غفلت عنایتی نسبت به سرانجام کار و نتیجه آن وجود ندارد بلکه بیشتر تمرکز بر وضعیت کنونی است.رمز آن این است که در موقعیت غافلانه آنچه محورِ انجام کاری قرار میگیرد نیل به لذت فوری و دریافت پاسخ سریع است، هرچند این روند به نوعی ضرر در ورای عمل مزبور منجر شود. اما در موقعیت عاقلانه محور مورد تأکید، همان سرانجام است، هرچند مستلزم نوعی مشقت و اجتناب از لذت و راحتی آنی و فوری باشد. به هر میزان که عوامل شکوفاکننده و تقویتکننده عقل را بیشتر مورد توجه قرار دهیم از امکان بروز غفلت و نادانی جلوگیری خواهد شد. پرورشِ ویژگی امیدواری در فرد سبب بروز عمل و اطاعت بیشتر در وی میشود، چرا که امیدواری در مقام عمل اهمیت دارد، نه نوعی امید در خیال و آرزو. اصل تواضعگرایی ـ تکبرگریزییکی از موانع مهم در طریق تربیت و نیل به سعادت، خودمحوری و غرور و تکبر است. این ویژگی راه پذیرش هدایت را مسدود میکند و سبب ایجاد سدّی بین فرد و عوامل تربیتی میشود. عنصر تواضع در مناسبات تربیتی از نظر امام علی علیه السلام ضرورتی غیرقابل اجتناب است. اگر تواضع و فروتنی و پذیرش این که انسان برای کمال نیازمند غیر خود است و باید در برابر برنامههای او پذیرش داشته باشد، در وی نباشد، امکان تحقق فضای تربیت از بین میرود. غرور و تکبر آفتی برای پندپذیری و رستگاری انسان محسوب میشود.[5] محور تواضع نوعی نگاه به خود از زاویه قبول کاستیها و نقصانهای خویش و محور تکبّر فریفته شدن به امکانات خویش و خودبزرگبینی است. خودپسندی به عنوان آفت عقل و ادراک، نگاه انسان را محدود به خویشتن مینماید و وی را از امکانات بیرون از خود محروم میکند.[6] از اینرو، تمام مظاهر غرور، نخوت و تکبر در قالب خود بزرگبینی،[7] خود برتربینی،[8] خودپرستی،[9] خودپسندی،[10] خودستایی،[11] خودمحوری،[12] خودخواهی[13] و خودنمایی[14] مورد نهی قرار گرفتهاند. تواضع در درون خود باعث شکوفایی عقل و خرد میشود، به نحوی که مرزهای آن به سوی دریافت امکانات برتر دیگر در خارج از وجود خویش گسترش مییابد. به هر میزان که روحیه تواضع در انسان پرورش یابد، امکان نیل به هدایت و قرب الهی بیشتر میشود و به هر میزان که ویژگی تکبر وی را محدود سازد، پافشاری بر ضلالت و گمراهی غیرقابل اجتناب است. از آنجا که تربیت از منظر دین ناظر به غایتهای متعالی است، موضوع تربیت، شخصیت و ضمیر باطنیِ انسان است نه صرف رفتار و اعمال ظاهری او. بدینلحاظ روشهای تربیتی بیش از اینکه دارای وجههای ظاهری بر اساس تنبیه و پاداش باشند از ویژگیها و کارکردهای درونی برخوردارند.پینوشتها:[1]. ستایش خداوندی را سزاست که کسی از رحمت او مأیوس نگردد، و از نعمتهای فراوان او بیرون نرود، خداوندی که از آمرزش او هیچ گنهکاری ناامید نگردد. (نهج البلاغه، خطبه 45) [2]. وبدترین افراد این امت از رحمت خدا نومید نباشید، زیرا که خدای بزرگ فرمود: همانا از امت خدا نومید نباشند جز کافران. (همان، حکمت 377) [3]. مَاکَانَ اللّهُ لِیَفْتَحَ لِعَبدٍ بَابَ التَوْبَةِ وَ یَغْلُقَ عَنْهُ بابَ الْمَغْفِرَةِ؛ اینگونه نیست که خدا درِ توبه کردن را بر بندهای باز گذاشته باشد ولی درِ آمرزش را بر او بسته نگهدارد. (همان، حکمت 435 و نیز ر.ک. نامه 131).[4]. همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله همواره میفرمود گرداگرد بهشت را دشواریها و گرداگرد آتش جهنم را هوسها و شهوات گرفته است... . (نهج البلاغه، خطبه 176).[5]. همان، حکمت 282.[6]. همان، حکمت 212.[7]. همان، حکمت 167 و 398 و خطبه 192.[8]. همان، نامه 53.[9]. همان، خطبه 192 و 117.[10]. همان، نامه 53، 31، خطبه 89، نامه 31، 53.[11]. همان، خطبه 5 و 216.[12]. همان، خطبه 88، حکمت 161.[13]. همان، خطبه 216.[14]. همان، حکمت 333. نویسنده : شهاب الدین مشایخیمنبع : فصلنامه حوزه و دانشگاه ، شماره 27 تنظیم و تلخیص : کهتری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 449]