واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دستهای خالی ادبیات پیش روی سینما
فقدان اقتباس سینمایی در گفتگو با اهالی هنر هفتمبحث اقتباس سینمایی از آثار ادبی از جمله موضوعاتی است که در عرصه فرهنگی و خصوصاً سینمای ایران، همواره مورد کنکاش و بررسی دستاندرکاران و متولیان فرهنگ کشور قرار گرفته است. سالهای سال است که در اکثر قریب به اتفاق همایشها، نشستها و حتی جشنهای سینمایی ضعف فیلمنامه به عنوان مهمترین کمبود سینمای ایران مطرح میشود و جملگی متخصصان و کارشناسان امر این ضعف را ناشی از سستی داستانگویی در فیلمنامهها میدانند. اینکه چرا به رغم اشراف و اطلاع سینماگران و همه آنهایی که دستی بر آتش سینما دارند بر این کمبود و ضعف، هیچ گاه شاهد تلاش در خور و قابل توجهی برای رفع آن نبودیم، از جمله سئوالات بیجوابی است که ظاهراً قرار است هیچ گاه به پاسخ نرسد. هستند کسانی که بنا بر تجربه و سابقهشان در وادی سینمای ایران، جدی گرفتن بحث اقتباس ادبی را یکی از راههای برون رفت از این کلاف سردرگم عنوان میکنند و البته در مقابل دیگرانی هم وجود دارند که مشکل سینمای ایران را فراتر از مباحثی چون اقتباس ادبی و سستی فیلمنامهها میبینند.رماننویسهایی که سینما را نمیشناسندسیروس تسلیمی فیلمنامهنویس و تهیهکننده سینما در گفتوگو با خبرآنلاین ضمن اشاره به ضعفهای ادبیات داستانی و کمبودهای رمان ایرانی برای به تصویر کشیده شدن گفت: «ادبیات داستانی ما به دلیل برخی مسائل، ادبیاتی به شدت ذهنگراست. به بیان سادهتر ادبیات ما تصویری نیست و پیاده کردن ذهنیت در سینما، هم به لحاظ دراماتیک و هم به لحاظ اجرا مشکلات خاص خود را دارد.»تسلیمی با اشاره به تاثیرگذاری مسائل مالی در این زمینه اظهار داشت: «مشکل دیگر سهم ناچیزی است که سینمای ایران برای بخش فیلمنامه در نظر میگیرد. همه جای دنیا بین سه تا پنج درصد هزینه تمام شده یک فیلم را به فیلمنامه اختصاص میدهند، اما در سینمای ما این شاخص حتی به نیم درصد هم نمیرسد.»وی در ادامه افزود: «نتیجه اینکه از یک طرف فیلمنامهنویسهای ما رفتن به سمت مقوله وقتگیری چون اقتباس را به صرفه نمیدانند و از طرف دیگر تهیهکنندههای ما هم لزومی نمیبینند علاوه بر فیلمنامه هزینه مضاعفی را برای خرید حق اقتباس متحمل شوند. در نتیجه همه به سمت سفارش و خرید ارزانترین و دمدستترین ایدهها و داستانها که اکثراً خود کپی و اقتباس از فیلمهای هالیوودی و این اواخر فیلمفارسیهای قبل از انقلاب هستند میروند.»تهیهکننده فیلم «زندان زنان» کم کاری رماننویسهای ایرانی در شناخت سینما و ابزار آن را دلیلی دیگر بر مهجور ماندن بحث اقتباس در سینمای ایران عنوان کرد و گفت: «اگر در غرب تعداد اقتباسها از آثار مکتوب و رمانهای پرفروش زیاد است، یک بخش قضیه به این بر میگردد که نویسنده رمان یا رمانهای مورد نظر از ابتدای نگارش رمان فرض را بر این گذاشته که ممکن است بعدها رمان مورد نظر به فیلم تبدیل شود.»نتیجه اینکه از یک طرف فیلمنامهنویسهای ما رفتن به سمت مقوله وقتگیری چون اقتباس را به صرفه نمیدانند و از طرف دیگر تهیهکنندههای ما هم لزومی نمیبینند علاوه بر فیلمنامه هزینه مضاعفی را برای خرید حق اقتباس متحمل شوند. در نتیجه همه به سمت سفارش و خرید ارزانترین و دمدستترین ایدهها و داستانها که اکثراً خود کپی و اقتباس از فیلمهای هالیوودی و این اواخر فیلمفارسیهای قبل از انقلاب هستند میروند.»وی در ادامه افزود: «نتیجه چنین فرضی این میشود که نویسنده فوق هنگام نوشتن رمان خود المانهای تصویری را به المانهای ذهنی ترجیح داده و بطور خلاصه تصویریتر بنویسد، اما نویسندههای ما متاسفانه آنچنان که باید و شاید مدیوم سینما را نمیشناسند و حتی میتوان گفت با ساختار یک فیلمنامه استاندارد نیز آشنا نیستند. البته دغدغهای هم برای شناخت مقوله سینما ندارند و به نوعی سرگرم کار خود هستند. همه این عوامل در انتها دست به دست یکدیگر میدهند تا سینما نتواند از این پتانسیلی که در عرصه ادبیات داستانی ما وجود دارد استفاده بایسته و شایستهای داشته باشد.»تهیهکننده «پرنده کوچک خوشبختی» با اشاره به محدودیت های موجود در عرصه چاپ و نشر کتاب اظهار داشت: «متاسفانه به دلایل مختلفی که من به شخصه مهمترین آنها را بحث ممیزی میدانم، انتشار یک کتاب در ایران هیچ گاه واقعهای فرهنگی را رقم نزده است. این ربطی به زمان حال ندارد و شاید بتوان گفت در دوره پیش از انقلاب این ادعا نمود روشنتر و بارزتری هم داشته است.»وی در ادامه افزود: «آن زمان هم تیراژ کتابها بین دو تا سه هزار نسخه بود و تنها برخی رمانهای خاص شاید به تیراژهای بالاتری دست مییافتند. نتیجه چنین رفتاری که در تمام اعصار بر سر کتاب در این سرزمین رفته این میشود که قشر روشنفکر و کتابخوان ما رقبتی به خواندن آن نداشته باشد چون فرض بر این است تنها کتابهایی موفق به دریافت مجوز میشوند که به مقدار کافی و وافی پالایش شده باشند و خب چنین کتابی قطعاً ارزش خواند ندارد.»تسلیمی در انتها اهمیت کتاب و فیلم را در یک راستا ارزیابی کرده و گفت: «وقتی قشر فرهیخته و کتابخوان ما به کتابهای موجود در بازار بیاعتماد است و آنها را به عنوان یک کالای فرهنگی به رسمیت نمیشناسد، چه تضمینی وجود دارد که فیلم ساخته شده از روی این کتاب مورد توجه مردم قرار بگیرد.»اقتباس، انتهای صف مشکلاتمهدی سجادهچی فیلمنامهنویس در برابر سئوال خبرنگار خبرآنلاین در خصوص چرایی نادیده گرفته شدن بحث اقتباس در سینمای ایران، گفت: «من سئوال شما را با یک سئوال جواب میدهم؛ مگر کلاً چه تعداد رمان بزرگ و مشهور در دنیا وجود دارد که بتوان از آنها برای ساخت فیلم اقتباس کرد؟ رمانهای بزرگ تاریخ ادبیات جهان به لحاظ کمیتی تعداد مشخصی دارند و تصور نمیکنم از تولید یک سال سینمای ایران یعنی عدد 100 بالاتر باشند.»وی در ادامه افزود: «این مفهومی که ما امروز از آن با عنوان اقتباس یاد میکنیم، در سینمای دنیا و خصوصاً آمریکا برگرفته از یک نوع ادبیات عوامانه یا به بیان بهتر عوامپسند است. در این وادی کتابهای پرفروش و آثاری که مورد توجه مردم قرار گرفتهاند برای ساخت فیلم در نظر گرفته میشوند و اگر بخواهیم از سردمداران این عرصه یادی بکنیم بیشک افرادی چون دن براون، استفن کینگ و دانیل استیل در صدر این یادآوری قرار خواهند گرفت.»نویسنده فیلمنامه «مرد نامرئی» با اشاره به تفاوت دیدگاهها نسبت به معنای اقتباس، در ایران و دیگر کشورهای صاحب سینمای جهان اظهار داشت: «مبحث اقتباس در سینمای آمریکا پیوندی گسست ناپذیر با ادبیات عامهپسند آن دیار دارد، اما در کشور ما تا صحبت از اقتباس میشود همه به یاد ادبیات فاخرمان میافتند. غافل از این که ادبیات سطح بالای ما بیشتر فرم است و به لحاظ قصه آنچنان نحیف است که با هیچ ترفندی نمیتوان آن را به سینما پیوند زد.»وی ادامه داد: «واقعیت این است که رمانهای ایرانی بیشتر بر پایه ادبیات مدرن نوشته شدهاند و محصول ادبیات مدرن برای به تصویر کشیده شدن با مشکلات زیادی مواجه است. این بحث در همه جای دنیا موضوعیت دارد و از رهآورد ادبیات مدرن در همه جای دنیا فیلمهای معدودی ساخته میشود. این فیلمها آثار خاصی هستند که برای فروش انبوه ساخته نشدهاند و البته مخاطبان خاص خود را هم دارند.»سجادهچی با بیان اینکه تلاش ما ایرانیها برای به تصویر کشیدن ادبیات مدرن- که کمترین قرابت را با سینما دارد - تنها یک سوءتفاهم است و بس، گفت: «اگر قرار است در سینمای ایران به سمت اقتباس برویم باید همان ادبیات عامهپسندی که هالیوود از آن استفاده میکند و اتفاقاً ما هم از آن بیبهره نیستیم را جدی بگیریم. مشخصه بارز ادبیات عامهپسند داستانهای پر پیچ و خم و جذاب با عمق کم است. این به درد سینما میخورد نه ادبیات مدرن که فاقد قصههای پیچیده است و فقط ساختار ادبی پیچیدهای دارد.»نویسنده فیلمنامه «روز سوم» با بیان اینکه سینماگران ما رغبتی به اقتباس از ادبیات عامهپسند ایرانی از خود نشان نمیدهند اظهار داشت: «سینماگران ایرانی به نوعی شأن خود را بالاتر از آن میدانند که کتابهای عامه پسند را که اتفاقاً مورد استقبال مردم نیز هستند حتی برای خواندن انتخاب کنند. امروز سینما در دنیا هنر صنعتی عامیانه به حساب میآید که وجه صنعتیاش پر رنگتر از وجه هنری آن نمود دارد. در این هنر صنعت عامیانه بحث سرگرمسازی اولویت بالایی دارد و درست به همین دلیل هیچ کس حکم نمیکند در بحث اقتباس همه به سراغ «جنگ و صلح» و «جنایت و مکافات» بروند.»وی در ادامه افزود: «البته نکتهای هم این میان وجود دارد که توجه به آن لازم است. درست است که در سطور بالا از احاطه ادبیات عامیانه بر صنعت سینمای آمریکا گفتیم، اما این دلیل نمیشود که تصور کنیم راه نجات سینمای ما در بحث اقتباس چنگ زدن به ادبیات عامیانه داخلی است. باید قبول کنیم ادبیات عامیانه ما بسیار حقیر و ضعیف است. اگر از ادبیات عامیانه امریکا سخن گفتیم نامهایی چون دن براون و استفن کینگ را برای مثال انتخاب کردیم. حال اگر بخواهیم قلههای ادبیات عامیانه خودمان را مثال بیاوریم تصور نمیکنم نتیجه آنچنان که انتظار داریم پذیرفتنی باشد.»سجادهچی در انتها با اشاره به اینکه سینمای ایران از ابتدا تعریف درست و مشخصی برای مفهوم اقتباس نداشت گفت: «میخواهم بگویم اصلاً چه اصراری است که اینقدر روی این بخش پافشاری کنیم. بحث اقتباس تنها یکی از مشکلات ریز و درشتی است که سینمای ما با آن دست به گریبان است و فعلاً ضرورتی برای پرداختن به این مبحث وجود ندارد. اگر هم قرار است اقتباس را جدی بگیریم باید به روش خودمان و با توجه به داشتههایمان عمل کنیم. ما به اندازه سینمای امریکا دستمان در این خصوص باز نیست و قطعاً عرصه جولانمان محدودتر از آنهاست. این موضوعی است که هیچگاه نباید فراموش کنیم.» نوشته : علی اناریتنظیم برای تبیان : مسعود عجمی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 211]