واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ناسخ و منسوخ
آنچه گذشت:در شماره اول بحث آمد که: اهمیّت شناخت نسخ و توجه به این امر، از سخن بزرگان دین به خوبى مشهود است. در مورد قرآن، كه كتاب قانون اسلام است، آشنایى با ناسخ و منسوخ آن تأكید و توصیه شده است.ابوعبدالرحمن سُلَمى از علىبن ابىطالب نقل مىكند كه آن حضرت در برخورد با یك قاضى از او پرسید:هَلْ تَعْرِفُ النّاسِخَ مِنَ الْمَنْسوخِ؟ فقال: لا، فقال: هَلَكْتَ واَهْلَكْتَ؛آیا ناسخ و منسوخ قرآن را مىشناسى؟ گفت: نه. حضرت فرمود: خودت را هلاك نمودى و دیگران را به ورطه هلاكت افكندى. در شماره دوم گفتیم این بحث، تاریخی بوده و آن را هزارساله نامیدیم و سیر تطور آن و نظرات دانشمندان در آن باره را برایتان آوردیم.در سومین قسمت ارکان نسخ را شرح دادیم که: عبارتند از 1- منسوخ (حكم اول)؛ 2- منسوخٌبهِ (حكم دوم)، و 3- ناسخ، و گفتیم که هر یك داراى شروطى هستند. فسمت چهارم: شرایط حكم منسوخ (حكم اول) اولین شرط حکم منسوخ این است که حكم شرعى باشد. بنابراین حكم عقلى و نیز آنچه مربوط به اخبار و وقایع خارجى است، از مدار بحث خارج مىشود. به عنوان مثال اگر با آمدن تشریعى، اباحه اصلیه كه از حكم عقل استنباط شده است از بین برود، اصطلاحاً به آن نسخ گفته نمىشود. ذكر این نكته نیز لازم است كه حكم شرعى، اعم از تكلیفى و وضعى است. دومین شرط آن است که منسوخ محدود به زمان معینى نشده باشد. تمامى احكامى كه از ابتدا و بهگونهاى صریح، محدود به زمانى شدهاند، با پایان یافتن زمان حكم به طور قهرى منتفى مىشوند. ارتفاع حكم در این صورت از مصادیق نسخ اصطلاحى نیست.شرط فوق از آنجا برمىآید كه گفتهاند: دلیل منسوخ باید ظهور در استمرار و دوام داشته باشد.آیةاللَّه خوئى بر این باورند كه ظهور حكم منسوخ در استمرار، زمانى است كه هیچگونه شائبهاى از محدودیت زمانى در آن وجود نداشته باشد. اگر در آیهاى، اشارهاى به احتمال پایانیافتن حكم در زمانى شده باشد، این مورد نیز خارج از نسخ مصطلح خواهد بود. ایشان بر همین اساس در مورد آیات 109 از سوره بقره و 15 از سوره نساء كه بسیارى آنها را در شمار آیات منسوخ گرفتهاند، منسوخ بودن این آیات را رد كردهاند.1اما به نظر مىرسد، ایجاد چنین محدودیتى در اصطلاح روا نباشد، زیرا آنچه مهم است، استفاده استمرار و دوام، از حكم اول است، و این امر تا زمانى كه حكم صراحتاً محدود به زمان مشخص و معینى نشده باشد وجود دارد. به عنوان مثال در آیه پانزده از سوره نساء: فامسكُوهُنَّ فِى البیوتِ حتَّى یتوفّاهُنَّ الموت أو یجعلَ اللَّهُ لَهُن سبیلاً؛ آنان (= زنان) را در خانهها نگاه دارید تا مرگشان فرا رسد، یا خدا راهى براى آنان قراردهد. گرچه از تعبیر در آیه، احتمال رفع این حكم در آینده داده مىشود، ولى صرف احتمال، نمىتواند به اصل استمرار و دوام حكم لطمهاى وارد سازد؛ به عبارت دیگر، مادام كه حكم دیگرى نیاید، این حكم به قوت خود باقى بوده و همین اندازه براى اصطلاح نسخ كافى است.دقت در تعریفى كه از سوى آیةاللَّه خوئى ارائه شده است، نشان مىدهد كه این تعریف، متضمن این شرط (ظهور حكم منسوخ در استمرار و دوام) حتى به همان معناى مورد نظر ایشان، نیست. بار دیگر تعریف را مرور مىكنیم: هو رفعُ أمرٍ ثابتٍ فِى الشریعةِ المقدسةِ، بِارتفاعِ أمَدِه وزمانِه، سَواء أكان ذلكَ الأمرُ المرتفعُ مِنَ الأحكامِ التكلیفیة أمِ الوضعیة.... از تعریف فوق، هیچگاه، دوام زمانى امرى كه قبلاً در شریعت مقدس ثابت بوده است، استفاده نمىگردد؛ بلكه تعبیر «بارتفاع أمده و زمانه» موهم این امر است كه آن شریعت، داراى اَمَد و زمانى در ظاهر بوده است؛ در حالى كه منظور ایشان، دقیقاً برخلاف معنایى است كه از ظاهر تعریف استفاده مىگردد. در میان كسانى كه نسخ اصطلاحى را تعریف نمودهاند، هیچكس تعبیر «بارتفاع اَمَده وزمانه» را به كار نبرده است. در شماره آتی شرایط حکم دوم یا همان منسوخ به را خواهیم آورد.تنظیم : گروه دین و اندیشه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 235]