تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش منافق در زبان او و دانش مؤمن در كردار اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816445799




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تاريخچه و تحول آموزش عالي ايران از آغاز تا وقوع انقلاب اسلامي


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تاريخچه و تحول آموزش عالي ايران از آغاز تا وقوع انقلاب اسلامي
تاريخچه و تحول آموزش عالي ايران از آغاز تا وقوع انقلاب اسلامي پس از بررسي مختصر پيرامون آموزش عالي و اهداف تشکيل دهنده ي آن، شايسته است کيفيت ورود آموزش عالي به کشور و تحولاتي که در طول تاريخ به خود ديده، به عنوان زمينه هاي اوليه و دوره اي که موجبات تحول و انقلاب آموزشي در ايران را فراهم آورده است، مورد بررسي قرار گيرد. الف) تاريخچه ي آموزش عالي در ايران سابقه ي آموزش عالي در ايران به زمان هاي بسيار قديم باز مي گردد، به گونه اي که تاريخ نگاران کهنسال ترين دانشگاه جهان را «جندي شاپور» معرفي مي کنند. اين دانشگاه که در دوران قبل از اسلام به وجود آمد و شهرت جهاني يافت و به شاهپور اول - پادشاه ساساني - منسوب بوده، از قرن چهارم تا دهم ميلادي تداوم داشته است. دانشگاه جندي شاپور يا گندي شاپور از لحاظ آموزش و تحقيق در فلسفه و طب شهرت داشت. «اين دانشگاه دامنه ي علوم آن روز را وسعت بخشيد و با تلفيق نکات مثبت از روش هاي يوناني و هندي، قوانيني وضع شد که در دنياي آن روز روش نوين علم پزشکي بود». (1)اردشير بابکان در قرن سوم ميلادي، تعداد زيادي کتاب هاي ادبي و علمي را از هندوستان و بيزانس فراهم آورد و دستور داد که در محل دهکده ي شاه آباد کنوني در خوزستان که به نام پسرش «گندي شاپور» ناميد، نگهداري کنند. شاپور اول (272 - 241 م) نيز با انتقال اقامتگاه خويش بدان ناحيه، اهميت و مرتبت شايسته اي به اين کانون علمي بخشيد. دانشگاه مذکور، در زمان خسرو انوشيروان (579 - 531 م) ترقي بسيار کرد و توجه خاص وي به ادبيات، فلسفه و علوم سبب رونق دانش هايي همچون هيئت، نجوم، مهندسي، حکمت عملي و علوم اداري گشت. به هر صورت، آنچه که مسلم به نظر مي رسد، اين است که دانشگاه گندي شاپور در حدود هزار و هفتصد سال پيش بنا گرديد و تا پنج قرن گاهواره ي علوم پزشکي، فلسفه، نجوم و رياضيات بود. بسياري از کتاب ها که به زبان هاي مختلف پيرامون علم پزشکي و تاريخچه ي آن نوشته شده با نام جندي شاپور يا گندي شاپور توأم است. با ظهور اسلام و توسعه ي معارف اسلامي، اين مرکز بزرگ علمي به تدريج اهميت و اعتبار خود را از دست داد تا آنکه در حدود قرن پنجم هجري، خواجه نظام الملک (ابوعلي حسن بن اسحق) به ترويج علم و هنر و تأسيس مدارس عالي همت گمارد. او در سال 485 هجري، ساختمان نظاميه ي بغداد را آغاز کرد و در شهرهاي ديگر ايران نيز از قبيل نيشابور، بلخ، هرات، آمل، اصفهان دست به تأسيس مدارس عالي موسوم به «نظاميه» زد (2) که مهمترين و معروف ترين آنها مدارس بيهقيه و سعيديه بود (3) و مواد درسي آن شامل فقه، حديث، تفسير، علم حساب و پزشکي مي شد. (4)در واقع با پيدايش نظاميه هاي مذکور، امور آموزش عالي در اين مراکز مستقر گرديد که از لحاظ سازمان و تشکيلات، نسبت به مدارس سابق پيشرفته تر و مجهزتر بودند و براي مدارس بعدي، نمونه و سرمشق واقع شدند. همچنين، نظام الملک جهت اداره ي اين مدارس، موقوفاتي تعيين کرد که از درآمد آن هزينه ي نگهداري مدرسه، مواجب مدرسان، کارکنان و کتابداري و... تأديه مي شده است. در اين مقطع زماني که سراسر جهان را ظلمت جهل فرا گرفته بود، دانشمنداني همچون شيخ الرئيس ابوعلي سينا، ابوحامد محمد غزالي، خواجه نصيرالدين طوسي، سعدي شيرازي، انوري و... در اين مدارس عالي پرورش يا به تدريس اشتغال داشته، مشعل علم را در مشرق زمين فروزان نگهداشتند، به طوري که حتي آثار دانشمندان اين عصر تا آغاز نهضت علمي و فني در قرن هجدهم در مراکز علمي و معتبر جهان تدريس مي شده است. البته هدف خواجه نظام الملک از تأسيس نظاميه هاي مذکور، جلوگيري از نابودي آيين دلخواهش - سني گري - بود و انگيزه هاي سياسي را نيز در نظر داشت، (5) ولي مراکز مذکور، دانشگاه هاي دولتي بودند که براي اجراي سياست فرهنگي دولت پديدار شدند. با علم به اينکه گسترش آموزش در سطوح بالا و تعداد مدارس هر کشور، به وضع اجتماعي و سياسي آن بستگي دارد، در ايران نيز در ادواري که ثبات سياسي و اجتماعي حاکم بود، تعداد اين مراکز افزوده مي گشت، ولي از آغاز قرن هفتم هجري که هجوم قوم مغول به ايران شروع شد تا قرن دهم هجري که حکومت صفويان در ايران مستقر گرديد، مدارس عالي رو به ويراني نهاد. در دوره ي صفويان، موجبات وحدت ملي، از طريق وحدت در عقايد مذهبي فراهم آمد و مدارس عالي ديني به منظور تربيت مبلغان مذهب جعفري و معلماني که بتوانند فرايض ديني را به کودکان و جوانان بياموزند و آنان را به آداب تشيع آشنا کنند، بنيان گذاري شد. در مدارس عالي دوره ي صفوي، طلاب علوم ديني به تحصيل فقه، اصول، معاني و بيان، علم کلام و شرعيات اشتغال داشتند. از هنگام تأسيس دانشگاه جندي شاپور تا زمان تشکيل دولت صفويه، آموزش عالي سنتي ايران همواره نيازمند حمايت دولت ها بوده و به همين جهت همگام با تحولات سياسي، دچار فراز و نشيب مي شده است. حاکمان حکومت صفويه در پرتو وحدت سياسي و مذهبي که به ارمغان آوردند، سيستمي را بنيان گذاري نمودند که به موجب آن، مردم خودشان دواطلب ايجاد، اداره و حفظ مدارس شدند و اين نظام تا به امروز در آموزش عالي کما بيش به همان نحو عمل مي کند. (6)ب) نظام آموزش عالي نوين در ايران 1- تأسيس دارالفنون برخورد ملت ايران با ملل اروپايي، بخصوص در اثر تجاوز کشورهاي روسيه و انگلستان در اوايل قرن سيزدهم هجري، پيامد مهمي براي ايران داشت. اولياي امور دريافتند که ايران از قافله ي تمدن به خصوص در زمينه هاي مختلف علوم، فنون و صنايع، به کلي عقب مانده است و براي مقابله با تجاوز کشورهاي غربي، راه چاره را در اين ديدند که هر چه سريع تر به کسب علوم و فنون غربي همت گمارند، لذا اين فکر را از دو طريق به مرحله ي عمل گذاردند؛ در مرحله ي اول با اعزام محصلان ايراني به خارج براي کسب علوم جديد - اين بحث در مقوله ي تاريخچه ي دانشگاه، در فصول بعد به تفصيل مورد بررسي قرار مي گيرد - و در مرحله ي دوم با استخدام خارجي مشاوران براي تعليم و تربيت ايرانيان در رشته ها و فنون علمي جديد. اين سياست که به تأسيس مدارس جديد در ايران - طبق نمونه ي مدارس ممالک غرب - منتهي شد، باعث گرديد که دستگاه آموزش و پرورش جديد ايران از دستگاه آموزش و پرورش قديم جدا شود. هسته ي اوليه ي تعليمات عاليه ي نوين در ايران با ايجاد مدرسه ي دارالفنون شکل گرفت. در سال 1266 هـ . ق ميرزا تقي خان اميرکبير در گوشه اي از ارگ تهران بناي مدرسه اي را به سبک مدارس عاليه ي اروپا شروع کرد و آن را دارالفنون ناميد. (7)اميرکبير که در مراحل خدمات ديواني خود در آذربايجان، شاهد بسياري از تجارب تلخ و ناگوار بود و ترتيبات زندگي و معارف جديد را به اجمال در مدت اقامت کوتاه خود در روسيه و مأمورت طولاني خويش در کشور عثماني ديده و در جريان کارهاي اداري، قرار گرفته بود، احتياج ايران را به افرادي کاردان که از معارف جديد با اطلاع باشند، دريافته بود (8) و خوب مي دانست که مستشاران خارجي کاري براي ايران انجام نمي دهند و نبايد به آنها خيلي اميد داشت. البته در ارتباط با اهداف ايجاد مدرسه ي دارالفنون، نظرات متفاوتي وجود دارد. بعضي از تاريخ نگاران، اهداف نظامي موجود در ذهن امير را، در درجه ي دوم اهميت قرار مي دهند؛ (9) از جمله ي اين افراد فريدون آدميت است که در کتاب «اميرکبير و ايران» مي نويسد: «ذهن امير... در درجه ي اول معطوف به دانش و فن جديد بود و بعد به علوم نظامي توجه داشت» (10) برخي ديگر، آن را مدرسه اي فني، نظامي و صنعتي دانسته اند، (11) ولي در نخستين خبر که در شماره ي 29 روزنامه وقايع اتفاقيه، مورخ 23 شوال 1267 هجري انتشار يافت، هدف از تأسيس آن تعليم و تعلم علوم و صنايع اعلام شد. کليه ي اقدامات پيرامون راه اندازي دارالفنون، از احداث و ترتيب محل گرفته تا اعزام نماينده براي استخدام استاد و متخصص به اتريش و شهر پروس و تنظيم برنامه ها و مواد درسي را شخص امير کبير با جديت و علاقه ي تمام پيگيري کرد و سامان داد، ولي زماني که استادان و معلمان خارجي وارد ايران شدند، دو روز از عزل امير کبير و خلع عناوين و القاب او مي گذشت و قرار بود مقدمات کار فراهم شود تا امير تحت عنوان يکي از آحاد رعيت مردم به فين کاشان تبعيد گردد. بنابر آنچه گفته شد، آموزش عالي نوين در ايران با ايجاد دارالفنون همراه است که پيرامون اين مسأله، ذکر نکاتي چند لازم مي نمايد. نکته ي اول اين که به دليل نبود معلمان کافي، هيأت آموزشي دارالفنون از کشورهاي خارج، يعني کشورهايي که از نظر اميرکبير از مداخله در امور سياسي مملکت خودداري کرده و تنها به کار تدريس اشتغال داشتند، - معلمان اتريشي و پروسي - تأمين مي شد؛ ولي انگليسي ها در قبال اين اقدام سکوت نکردند و براي جلوگيري از ورود صحيح علم و صنعت اروپايي به ايران، در کار معلمان اتريشي اخلال ايجاد کردند و به جاي آنها، عده اي افسر ايتاليايي ضد اتريشي را به عنوان معلم در مدرسه ي جديد و در سپاه ايران وارد نمودند. بدين سبب، خشت اول ورود آموزش عالي نوين به ايران کج نهاده شد. هر چند پس از چند سال معلمان ايراني به تدريج جاي معلمان اروپايي را گرفتند، ولي هيچ گاه مدرسه از معلم اروپايي خالي و مستغني نبود. نکته ي دوم اين که شاگردان دارالفنون از برگزيدگان خانواده هاي اعيان و اشراف بودند (12) و اين مدرسه، به نوجوانان عادي تعلقي نداشت. پس از آن که قبول شدگان در اولين امتحان نهايي دارالفنون، گواهينامه گرفتند و عده اي از آنان از طرف دولت ايران به فرانسه اعزام شدند، تمايل زيادي از جانب مردم نسبت به تحصيل در اين مدرسه ابراز شد، ولي دولت به جاي استفاده از اين تمايل، درصدد جلوگيري از توقع آنان برآمد و طي بيانيه اي - که خالي از جنبه ي سياسي نبود - عدم نياز به تعليم و تربيت محصلان جديد را اعلام نمود. (13)به اين ترتيب، دو عامل فوق، يعني بهره گيري از افسران شورشي ايتاليايي در مقابل معلمان اتريشي و توأم کردن سياست با تدريس - ترساندن شاه از مدرسه و اهل مدرسه - باعث شد تا اين مدرسه نتواند به اهداف عاليه ي خود، از جمله ارتقاي کشور به حد کشورهاي ديگر نايل گردد و افرادي را پروراند که قادر به مرتفع کردن احتياجات علمي و فني کشور نبودند. در آخر هم به هيچ يک از فارغ التحصيلان دارالفنون و اروپا رفتگان آن، کاري متناسب با تحصيلات آنها رجوع نشد. اما به طور کلي، مدرسه ي دارالفنون با استفاده از معلمان اروپايي، در شناساندن تمدن اروپا و فرهنگ جديد مغرب زمين به ايرانيان، عامل بسيار مؤثري بود و (14) فارغ التحصيلان دارالفنون، اغلب از طريق ترجمه و تأليف کتب درسي به اين اقدام دامن مي زدند و صنف جديدي به وجود آوردند که در تحويل فکري دو نسل بعد اثر گذاشت.هر چند تأسيس دارالفنون در درجه ي اول براي رفع احتياجات دستگاه دولت و کساني بود که مي خواستند در مقام هاي دولتي ، وظايف و مسئوليت هايي به عهده بگيرند، (15) ولي دولت براي اولين بار، احساس مسئوليت مستقيم در تأسيس مدارس نمود. 2- ايجاد مدارس ديگرپس از دارالفنون، مدارس ديگري چون مدرسه ي علوم سياسي (1317 ه . ق)، مدرسه ي فلاحت (1319 هـ . ق) مدرسه ي طب (1337 هـ . ق) و دارالمعلمين عالي (1307 هـ. ق) تأسيس شدند. 3- مديريت مراکز آموزش عالي از دارالفنون تا تأسيس دانشگاه تهران نخستين مدارس عالي تأسيس شده در اين مقطع، تحت نفوذ کامل دربار قرار داشتند، حتي مدرسه ي دارالفنون که به عنوان اولين مؤسسه ي آموزش عالي احداث گرديد، خود جزيي از تشکيلات دربار بود و رئيس مدرسه زير نظر شاه در کليه ي امور مدرسه استقلال کامل داشت. «اين مدرسه تا سال 1232 شمسي زير نظر يکي از شاهزادگان يا رجال درباري اداره مي شد و از اين سال به بعد به عهده ي وزارت علوم گذاشته شد». (16)مدارس بعدي نيز از نظر تشکيلات اداري و حوزه ي اختيارات، زير نظر کامل حکومت قرار داشتند. اصولاً مدارس عالي در اين تاريخ، هنوز فاقد شبکه ي اداري توسعه يافته بود و با سازمان اداري ساده و متمرکز اداره مي شد، ولي به تدريج با گسترش اين مدارس، اداره ي آنها به عهده ي وزارت معارف گذاشته شد. ج) تحول دانشگاه ها از تأسيس دانشگاه تهران تا پيروزي انقلاب اسلامي 1- نحوه ي تأسيس دانشگاه تهران قبل از تأسيس دانشگاه تهران، مراکز علمي به صورت پراکنده و جدا از يکديگر قرار داشتند، اما بعدها به منظور تمرکز مدارس عالي در يک محدوده ي معين (17) و براي آن که تعليمات عاليه در ايران بر پايه ي اساسي استوار گردد و امور آموزشي و علمي مدارس عاليه تحت نظم و ترتيب معيني درآيد، قانون تأسيس دانشگاه تهران در خردادماه 1313 به تصويب مجلس رسيد. (18)فکر تأسيس دانشگاه از سال 1307 و در زمان وزارت معارف سيد محمد تدين به وجود آمد، ولي چون امکانات لازم فراهم نبود، اجراي آن به تأخير افتاد؛ با اين توضيح که در سال 1305 در مذاکرات قبل از دستور مجلس شوراي ملي، دکتر سنگ درباره ي تأسيس «اونيورسيته» از وزير معارف پرسيد که «آيا اقدامي شده يا نه؟»، و در ادامه اضافه کرد: «به واسطه نداشتن اورنيورسيته است که محصل به اروپا مي رود و دست ما به طرف خارجي ها براي جلب مستخدمين خارجي دراز است.» (19)در سال 1310، دکتر عيسي صديق اطراف دولت آمريکا براي مطالعه در امور آموزش و پرورش آن کشور دعوت شد و همان وقت، وزير دربار، عبدالحسين تيمورتاش، ملقب به سردار معظم به دستور رضا خان وي را مأمور ساخت که طرحي براي تأسيس يک دارالفنون (که بعدها دانشگاه تهران خوانده شد) در تهران با تعيين نوع تأسيسات، عده ي معلم و بودجه ي آن تهيه و تقديم دارد. وي نيز طرح کلي را تهيه کرد و در خرداد ماه 1310 آن را از نيويورک براي وزير دربار فرستاد. سپس طرح مزبور در مورد تصويب رضاخان قرار گرفت و دستور اجراي آن را به وزير معارف وقت، يحيي خان قراگوزلوي اعتمادالدوله داد. قانون تأسيس دانشگاه در کميسيوني مرکب از دکتر صديق - رئيس دارالفنون عالي - دکتر شفق، دکتر سياسي، دکتر حسابي و محمد علي گرگاني - رئيس وقت ادره ي بازنشستگي کشور - مورد مطالعه و رسيدگي قرار گرفت. سرانجام در سال 1313 هـ . ش فکر تأسيس دانشگاه و مرکزي که جامع همه يا اغلب مدارس عاليه باشد به مرحله ي عمل درآمد. به موجب قانون مصوب خرداد آن سال، تأسيس «دانشگاه از تصويب مجلس شوراي ملي گذشت. افتتاح رسمي دانشگاه تهران روز جمعه 24 اسفند 1313 يک ساعت و نيم پيش از ظهر در دانشکده ي حقوق انجام پذيرفت». (20)در قسمتي از سخنراني نخست وزير وقت در مراسم افتتاحيه آمده است: «اينک دانشگاهي که تأسيس مي کنيم، بايد به آن مقام برسد که در ساختن علم با دانشگاه هاي ممالک ديگر هم قدم شود». (21) همچنين محمد علي فروغي، در نطق خود پيرامون مقام رياست دانشگاه چنين گفت: «قسمت اعظم امور دانشگاه بر عهده ي هيأت شورايي مرکب از اساتيد محول مي شود و رئيس هم بايد داشته باشد، ولي چون وزارت معارف هنوز نتوانسته است در انتخاب رئيس دانشگاه تصميم قطعي بگيرد و براي اينکه در کار تأخير نشود، نظر دولت بر اين شد که آقاي وزير معارف که از بدو تصدي خود به خدمت معارف، کمال اهتمام و مراقبت را در تکميل و ترقي آن امور به کار برده اند، فعلا رياست دانشگاه را کفالت کنند تا وقتي که تصميم قطعي در اين باب گرفته شود...» (22) اولين جلسه ي شورايي دانشگاه قبل از ظهر روز شنبه 25 اسفند ماه 1313 تشکيل شد و مطابق مقررات قانون که بايستي رئيس هر يک از دانشکده ها و حداقل يک تن استاد به نمايندگي آن دانشکده در شوراي دانشگاه برگزيده شود، انتخاب مزبور به عمل آمد. (23)دانشگاه تهران همچنين داراي شعبي بود که هر يک در رديف دانشکده محسوب مي شدند. اين دانشکده ها عبارت بودند از:1- طب و شعب و فروع آن؛ 2- حقوق و علوم سياسي و اقتصادي؛ 3- فني؛ 4- علوم معقول و منقول؛ 5- علوم طبيعي و رياضي؛ 6- ادبيات، فلسفه و علوم تربيتي. به موجب قانون تأسيس دانشگاه تهران، دانش سراي عالي ممکن بود از مؤسسات دانشگاه محسوب شود. به علاوه پيش بيني شده بود که مؤسسات ديگري بنا بر اقتضا به دانشگاه منضم گردد. (24) «دانشسراي عالي در سال 1338 از دانشگاه تهران جدا شد و استقلال يافت. تا سال 1320 دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي کشور منحصر به دانشگاه تهران - دانشسراي عالي - سه آموزشگاه و دو هنرستان بود که تا سال 1327 آموزشگاه عالي بهداري اصفهان و شيراز، آموزشگاه عالي اختصاصي هواپيمايي کشوري و آموزشگاه عالي پرستاري به آنها افزوده شد.» (25)2- تأسيس دانشگاه هاي شهرستان ها از سال 1326 ش با تأسيس دانشگاه تبريز، دولت به فکر ايجاد دانشگاه هايي در شهرستان ها افتاد. در تاريخ سوم خردادماه 1328 بنا به تصويب مجلس، به وزارت فرهنگ اجازه داده شد که در شهرستان هاي مشهد، اصفهان، شيراز و هر شهرستان ديگري که وزارت فرهنگ لازم بداند، به تدريج دانشگاه تأسيس نموده و دانشگاه تبريز را تکميل و در اهواز اقدام به تأسيس دانشکده ي پزشکي نمايد. آموزشگاه عالي بهداري مشهد که در سال 1318 و آموزشگاه هاي بهداري اصفهان و شيراز که هر دو در سال 1325 تأسيس يافته بودند، به ترتيب هسته هاي نخستين ايجاد دانشگاه هاي مشهد، اصفهان و شيراز را تشکيل دادند. دانشگاه شيراز که در سال 1335 رسميت يافته بود، در سال 1341 با ارائه ي طرحي نوين تبديل به دانشگاه پهلوي شد و از سال 1340 به بعد، دولت اجازه ي تأسيس مدارس عالي به اشخاص و هيأت هاي خصوصي را هم صادر کرد. از سال 1332 تا 1341 دانشگاه اهواز، ملي، مدرسه ي عالي نقشه برداري، مدرسه ي عالي ادبيات و زبان هاي خارجي، دانشکده ي پلي تکنيک و انيستيتو خوار و بار به وجود آمدند و تا سال 1357 تعداد دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي کشور به 23 دانشگاه و 206 مؤسسه ي آموزش عالي در دوره هاي روزانه، شبانه و در سطوح مختلف تحصيلي بالغ گشت. پي نوشت : 1- امير متقي، آموزش عالي در ايران و جهان، انتشارات دانشگاه فردوسي مشهد، مشهد 1348، ص 16. 2- محمد مشايخي، پيشين، صص 125 - 126. 3- منوچهر افضل، راهنماي آموزش عالي در ايران، مؤسسه ي فرهنگ منطقه اي، تهران 1348، ص 2. 4- محمد مشايخي، پيشين، ص 126. 5- جرجي زيدان، تاريخ تمدن اسلام، ترجمه ي علي جواهر کلام، انتشارات اميرکبير، تهران 1336، ص 304. 6- سيد محمد تقي طيب و فرامرز اولاد زاد، ارزيابي گسترش آموزش عالي ايران، امور اجتماعي سازمان شاهنشاهي بازرسي آموزش عالي و پژوهش علمي، تهران 1353، ص 5. 7- تاريخچه ي دريافت شهريه از دانشجويان و سوابق استفاده از آموزش رايگان، جزوه ي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 1366، ص 10. 8- محمد پناهي سمناني، اميرکبير تجلي افتخارات ملي، انتشارات کتاب نمونه، تهران 1376، ص 200. 9- همان، ص 200. 10- فريدون آدميت، امير کبير و ايران، انتشارات خوارزمي، تهران 1362، صص 353 - 354. 11- حسين محبوبي اردکاني، پيشين، ص 256. 12- عيسي صديق، تاريخ فرهنگ ايران، انتشارات دانشگاه تهران، تهران 1354، ص 352. 13- حسين محبوبي اردکاني، تاريخ تحول دانشگاه تهران و مؤسسات عالي آموزشي ايران در عصر خجسته ي پهلوي، دانشگاه تهران، تهران 1350، صص 50 - 51. 14- عيسي صديق، پيشين، ص 354. 15- منوچهر افضل، پيشين، ص 4. 16- مرزبان، سير آموزش عالي، ص 7. 17- آموزش عالي در ايران، (دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي)، انتشارات سنجش آموزش کشور، تهران 2535، ص 34. 18- تاريخچه ي دريافت شهريه از دانشجويان و...، پيشين، ص 3.19- حسين محبوبي اردکاني، تاريخ تحول دانشگاه تهران و...، پيشين، ص 55.20- همان، ص56. 21- چگونگي تأسيس دانشگاه استعماري در ايران و...، روزنامه ي جمهوري اسلامي، 24 آذرماه، 1361، ص 5.22- روزنامه ي اطلاعات (26 اسفند 1313). 23- روزنامه ي اطلاعات (28 اسفند 1313).24- آموزش عالي در ايران، پيشين، ص 33. 25- همان.منبع:کتاب انقلاب فرهنگي در جمهوري اسلامي/س





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 584]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن