تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836615337
به مناسبت سي امين سالگرد پيروزي انقلاب (3)وضعيتسياسى ايران در آستانه انقلاب اسلامى
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: به مناسبت سي امين سالگرد پيروزي انقلاب (3)وضعيتسياسى ايران در آستانه انقلاب اسلامى
خبرگزاري فارس: در زمان محمد رضا شاه، قانون اساسى كاملا مورد سوء استفاده وى قرار مىگرفت و عملا از استقلال قوا خبرى نبود و تمام تصميمات مهم - و از جمله انتصاب و بركنارى نخست وزير و وزراء، صاحبان پستهاى بالا، استانداران و غيره - توسط شاه اخذ مىشد.
وضعيتسياسى ايران در آستانه وقوع انقلاب اسلامى را در دو موضوع كلى زير بررسى مىكنيم:
الف) استبداد و روشها، ابزار و نتايج آن
استبداد شديد شاه و به تبع او دولتمردان ايرانى، امرى آشكار و زبانزد همگان بود.وى به جز قدرت خويش قدرت ديگرى برايش قابل تحمل نبود.هرگاه احساس مىكرد فردى از مقدارى نفوذ مردمى برخوردار شده است، اگر مقامى رسمى داشتبلادرنگ او را بر كنار مىكرد و چه از مقامات باشد چه از مردم، حتى او را نابود مىنمود. (1)
شاه تا مىتوانست در مقابل فشارهاى داخلى يا خارجى - منجمله فشار نهادهاى بين المللى - براى كاهش استبداد ايستادگى مىكرد.
شاه حتى مغرور به اين بود كه تمام كسانى را كه در برابرش مقاومتبه خرج داده بودند، تصفيه كرده و بدون ريا و نيرنگ اعتراف مىكرد كه از دموكراسى متنفر است. (2)
سوء استفاده شاه از قدرت و روشهاى او
در زمان محمد رضا شاه، قانون اساسى كاملا مورد سوء استفاده وى قرار مىگرفت و عملا از استقلال قوا خبرى نبود و تمام تصميمات مهم - و از جمله انتصاب و بركنارى نخست وزير و وزراء، صاحبان پستهاى بالا، استانداران و غيره - توسط شاه اخذ مىشد.البته سلطه شاه بر سياستهاى نظامى و خارجى كشور از بقيه آشكارتر بود.
در اين دوران، شاه با تفرقه انداختن بين افراد و سازمانهاى داراى وظايف متداخل و ايجاد و تحريك دشمنى و حسادت بين آنها حكومت مىكرد. (3)
همچنين نهادهايى مانند بازرسى شاهنشاهى، ساواك، نيروهاى مسلح شاهنشاهى، دادگاههاى نظامى و افراد ذينفوذ خاص و قدرت اقتصادى و سياسى خانواده سلطنتى در راستاى هدايت نهادهايى مانند دفتر نخست وزيرى و وزراء، مجلس، مطبوعات و غيره و در جهت منافع و خواسته شاه، عمل مىكردند و گاه خود، وظايف اينها را انجام مىدادند.كابينه هيچ تصميم مهمى نمىگرفت و حد اكثر اينكه وزرا براى اجراى تصميمات شاه مشورت مىكردند.شاه يك نخست وزير تشريفاتى مىخواست و هويدا - كه از سال 1344 تا 1355- اين سمت را در اختيار داشت، بخوبى اين نقش را ايفا نمود.
يكى از نتايج استبداد شاه اين بود كه وزرا براى باقى ماندن بر سركار هميشه تلاش مىكردند وزارت خانه آنها نظر موافق شاه را جلب كند و بنابراين آمار و حقايق قلب مىشد.با اين وجود، شاه هر وقتبه قربانى نياز داشت، گناه سياستهاى خود را به گردن نخست وزير با وزرا مىانداخت و آنها را بر كنار مىكرد.مثلا هويدا مسئول شكستهاى متوالى برنامه عمرانى پنجم - مانند خاموشىهاى برق در بهار و تابستان سال 1356- معرفى گرديد.
از سوى ديگر، انتخاب نخست وزير و وزيران عمدتا از بين افراد وابسته به سازمانهاى جاسوسى شاه و آمريكا و فراماسونرى صورت مىگرفت.در كتاب انقلاب ايران و مبانى رهبرى امام خمينى، كه در گرماگرم درگيرىهاى زمان انقلاب بصورت پاورقى در يكى از روزنامهها منتشر مىشد، در اين رابطه آمده است:
«آمارى كه از وابستگىهاى افراد شناخته شده هيئت وزيران هويدا، آموزگار، شريفامامى، و ازهارى به دست آمده...حكايت از آن دارد كه 38%فراماسون، 24%عضو سيا و 21%عضو ساواك بودهاند» . (4)
استخدام و كنترل نخبگان (5)
در ايران پيش از انقلاب، حدود 40 خانواده ويژه - كه از نظر سياسى و ثروت خيلى نيرومند بودند - وجود داشت.اكثريتبالايى از نخبگان سياسى از اين خانوادهها برگزيده مىشدند و يك بررسى نشان مىدهد كه 75%نخبگان سياسى، حد اقل يك خويشاوند ذينفوذ داشتهاند.البته استخدام سياسى نخبگان محدود به اعضاى خانوادههاى فوق نبود، بلكه گروه كوچكى از تنكوكراتهاى طبقه متوسط نيز به همكارى پذيرفته شدند.نخبگان سياسى مهمتر بدليل احساس عدم امنيتشاه و بى اعتمادى او، بدون توجه به امر كيفيت دست چين مىشدند و تعداد آنها به كسانى كه مىشد كه كنترل شوند و تهديدى براى رژيم نباشند كاهش ميافت.به همين دليل به عنوان مثال: همسر شاه، فرح، رئيس 26 سازمان حكومتى بود و هزاران تصميم معمولى حكومتى به جاى رستههاى پايينتر توسط شاه اخذ مىشد.
از سوى ديگر، روشهاى كنترل نخبگان با انواع مختلفى از مجازات براى نخبگان «خطاكار» ، تغيير متناوب افراد براى جلوگيرى از بروز حمايت مردمى براى آنها، و ايجاد تفرقه بين آنان مانند گماردن افراد رقيب به رياست آژانسهاى حكومتى و بعهده گرفتن نقش موازنه بين آنها توسط شاه، تكميل مىشد.عدم امنيتشغلى نخبگان باعث فساد و جمع آورى پول توسط آنها براى روز مبادا مىشد.
نخبگان ادارى و نقش آنها
به دليل تحولات اقتصادى ناشى از گران شدن قيمت نفت كه به يك بوروكراسى متخصص و ماهر نياز داشت، درها به سوى روشنفكران - كه بدليل افزايش تعدادشان يك بوروكراسى حكومت غول پيكر پديد آورده بر آن مسلط گرديدند - باز شد.وقتى انقلاب آغاز شد و همراه با پيشرفت انقلاب، توقف خدمات كشورى پشت رژيم را شكست.
سخنان تكرارى و خستگى مردم
شاه در سخنان خود به طور مكرر روى موضوعات خاصى مانند رسيدن به دروازههاى تمدن بزرگ، انقلاب سفيد، اصلاحات ارضى و صنعتى شدن كشور مانور مىداد.در سالها و ماههاى پايانى، شنيدن اين سخنان براى مردم كه نتايجبرنامههاى او را مىديدند، خسته كننده و تنفر انگيز به نظر مىرسيد.به قول يكى از نويسندگان «وعده رسيدن به دروازههاى تمدن بزرگ بقدر ابلهانه و بلند پروازانه بود كه نه فقط اميدى بر نمىانگيخت، بلكه هر شنوندهاى را خشمگين و از آينده نوميد مىكرد» . (6)
اين تنفر و خستگى، به هنگام بازگو شدن القابى كه به شاه داده شده بود - مانند آريا مهر يا بزرگ ارتشتاران - كه اين القاب مكرر و فراوان از دستگاههاى تبليغاتى شنيده مىشد نيز به چشم مىخورد.
شاه با دادن وعدههاى بسيار تلاش مىكرد بر استحكام قدرتش بيفزايد.اما بر خلاف اين انديشه ماكياولى - كه وعدهها (بدقولى) باعث ثبات تاج و تخت هستند - اين سخنان در نهايت اثرات معكوس بخشيد.
سازمان اطلاعات و امنيت كشور (ساواك)
در شكل گيرى ساواك، كه از اواخر سال 1335 كار خود را آغاز كرد، آمريكا و اسرائيل نقش عمدهاى داشتند. (7)
اين سازمان بويژه در زمان حاكميت نصيرى (دوره نخست وزيرى هويدا) با هزاران مامور رسمى و تعداد بسيار زيادى خبرچين و بهرهگيرى از شيوههاى متنوع در شكنجه و سركوبى، كار كنترل تمامى محافل، سازمانها، نهادها، مراكز و افراد مظنون را به عهده داشت.بدينوسيله، ساواك كه در تمام روزنامهها حضور داشت.براى آنها سر مقاله مىنوشتيا مطالب را ديكته مىكرد.در ادارات همه تحت مراقبتبودند.در ضيافتها هر كس به فرد مجاور خود بدگمان بود.در اطاقهاى هتلها، ميكروفون كار گذاشته شده بود. كتابها و حتى نامههايى كه از خارج مىرسيد كنترل مىشد.نامهها با بى دقتى زياد باز و بعد با سنجاق دوخته مىشد.
ساواك گاه براى دستگيرى يك گروه كوچك به منظور اينكه فرد يا افراد مورد نظر فرار نكنند، دهها نفر را دستگير مىكرد.
رژيم شاه علاوه بر بهره گيرى از نيروهاى گارد (مانند گارد شاهنشاهى و گارد دانشگاه) در سركوبىها از نيروهاى ارتش، ژاندارمرى و شهربانى نيز بهره مىبرد. (8)
علاوه بر اين، ساواك براى حضور دائمى در افكار مردم و القاى ترس (مثلا با مصاحبههاى مقام امنيتى - ثابتى) تلاش مىكرد. ايجاد «كميته مشترك ضد خرابكارى» با كمك شهربانى در سال 1350 به ساواك حضور آشكار بيشترى مىبخشيد.
بدين ترتيب، ساواك توانسته بود به جز تعدادى از رهبران مذهبى و برخى از روشنفكران و تبعيدشدگان به خارج همه را بترساند.
همچنين ساواك در راستاى كنترل مخالفين در خارج از كشور، پولهاى هنگفتى براى رؤساى ساواك در خارج ارسال مىكرد و به اشخاص داخلى يا سياستمداران خارجى و از جمله يكصد روزنامه و نشريه خارجى مبالغ بسيارى حق السكوت مىداد. (9)
مجموعا 4 نفر - كه عبارت بودند از تيمور بختيار، پاكروان، نصيرى و مقدم - به ترتيب به عنوان رياستساواك منصوب شدند:
نفر اول در سال 1340 به دليل احساس خطر شاه از وى، بر كنار شد و سپس بدستيكى از مامورين ساواك در عراق به قتل رسيد. جاى وى را پاكروان گرفت.بدنبال حمله به شاه در 21 فروردين 1344 در كاخ مرمر، پاكروان نيز عزل شد و نصيرى كه قبلا مامور بركنارى مصدق، فرماندار نظامى تهران در جريان قيام 15 خرداد و از مهرههاى مطمئن شاه بود، به رياستساواك رسيد.نصيرى در جريان انقلاب كه شاه به قربانى نياز داشت، قربانى شاه شد و مقدم به جايش منصوب شد.اين هر سه نفر اخير، با پيروزى انقلاب دستگير شده و توسط دادگاههاى انقلاب اسلامى محاكمه و اعدام شدند. (10)
بطور كلى، القاى ترس مفرط باعث تنفر سركوب شده گرديده بود، هنگامى كه با تحولات انقلابى در سال 1356 و 1357 در اين ترس تزلزل ايجاد شد و روحيه انقلابى پديد آمد، ساواك مهاجم به هدف حملات انقلابيون تبديل شد و افشاى گسترده اعمال و شكنجههاى روحى و جسمى ساواك دهان به دهان نقل شده بر طغيانهاى عمومى مىافزود.مجموعه تحولات و اوضاع سياسى كه تا كنون تشريح شد، در ايجاد و تقويت زمينههاى نارضايتى مؤثر افتاد.اما نمىتوان همچون بعضى از منابع (11)نقش عامل سياسى را مطلق نمود و ريشه انقلاب اسلامى ايران را تنها در استبداد و ديكتاتورى رژيم گذشته دانست.
ب) وابستگى به بيگانگان
رژيم شاه عميقا در جنبههاى مختلف سياسى، اقتصادى، نظامى و غيره...به آمريكا و كشورهايى كه در اردوى اين كشور بودند، پيوند خورده بود.اين پيوند يك رابطه سالم دو جانبه نبود، بلكه در بسيارى از موارد به وابستگى گسترده اين رژيم به بيگانگان - كه اين وابستگى به طور مكرر مورد انتقاد مخالفين قرار مىگرفت - انجاميده بود.
مبارزه با نفوذ بيگانه در ايران به پايان قرن 19- زمانى كه علما با اعطاى امتياز رويتر به مقابله برخاستند - بر مىگردد.اين بدبينى و مخالفتبا نفوذ خارجى در ايران، از پس از سقوط دكتر مصدق و جايگزينى آمريكا به جاى انگليس - و به اين دليل كه ايرانيان به آمريكا به عنوان حاكم نامرئى كشور مىنگريستند و با شعار شاه آمريكايى - عليه آمريكائيان ادامه يافت و در انقلاب اسلامى به اوج خود رسيد.
پس از جنگ دوم جهانى و همزمان با تشديد جنگ سرد بين شرق و غرب، آمريكا در راستاى جلوگيرى از توسعه شوروى و كمونيزم و حفظ منافع خود، ابتدا دستبه كمكهاى سياسى (مثلا كمك در خروج نيروهاى روسيه از كشور) زد و سپس همراه با اين كمكها، كمكهاى اقتصادى و نظامى خود به رژيم شاه را به كشور سرازير ساخت.در اين رابطه، بر اساس يك پيمان نظامى دو جانبه در سال 1947 يك ماموريت نظامى آمريكايى - تحت عنوان رشد كارايى ارتش ايران - بر عهده رژيم شاه قرار گرفت.اين قرار داد تا پايان سلطنت محمد رضا شاه ادامه يافت.آمريكا همچنين، در سرنگونى حكومت دكتر مصدق مداخله داشت.پس از اين سرنگونى تا سال 1967، آمريكا حدود يك ميليارد دلار به رژيم شاه كمك اقتصادى نمود، تا به گفته آنها ضعف اقتصادى باعث نفوذ كمونيزم و روسها در ايران نگردد.آمريكا، همچنين در راستاى سياستسد بندى در اطراف اتحاد شوروى، ايران راوارد پيمان بغداد - كه بعدا به نام پيمان مركزى يا سنتو (CENTO) مشهور شد - نمود.
علاوه بر اين، منابع به امضاى يك قرارداد سرى نظامى بين آمريكا و ايران در سال 1959 اشاره دارند كه بر اساس آن آمريكا در صورت وقوع تجاوز به ايران به يارى ايران مىشتافت. (12)
اما هر چند تلاشهاى آمريكائيان در زمينه ايران، ظاهرا تحت عنوان كمك صورت مىگرفت، عملا ايران را به آمريكا وابسته كرد. همراهى و خود باختگى شاه و دولتمردان ايرانى نيز اين روند را تشديد كرد.آمريكا از اين وابستگى در زمينههاى مختلف سياسى، اقتصادى، نظامى و استراتژيك از ايران بهره مىبرد: بر اساس دكترين نيكسون، ايران به ژاندارم آمريكا در منطقه تبديل شد.قصد اين دكترين ايجاد قدرتهاى منطقهاى براى حمايت از منافع بين المللى آمريكا و ساير كشورهاى غربى در مقابل روسها بود.در نتيجه، رئيس جمهور آمريكا - نيكسون - با فروش هر نوع تسليحات مرسوم به ايران موافقت نمود.تا اواسط دهه 1350 ايران به بزرگترين خريدار تسليحات آمريكايى تبديل شده بود.از سال 1950 تا زمان سقوط شاه، ايران قرار دادهاى خريد تجهيزات و خدمات نظامى به ارزش حدود 20 ميليارد دلار با آمريكا امضا كرد.از سوى ديگر، آمريكا 40%سهام كنسرسيوم نفتى را بدست آورد و به اقسام سرمايه گذارىها در ايران اقدام نمود.روابط اقتصادى بين ايران و آمريكا نيز اين برداشت ايرانىها را كه روابط ايران - آمريكا ماهيتا امپرياليستى است، تاييد مىكرد.بعنوان مثال، براى هر دلارى كه ايران از تجارت با آمريكا بدست مىآورد دو دلار براى كالاهاى آمريكايى مىپرداخت.
علاوه بر اينها، آمريكا و ساير كشورهاى اردوگاه غرب دستشاه را در زمينه سركوبى مخافين نيز باز گذاشته، كمكهاى خود در اين زمينه را نيز به عمل مىآوردند.
از ميان تلاشهاى آمريكا در زمينه ايران - كه ايرانيان را به وابستگى شاه به آمريكا بيشتر از پيش معتقد مىساخت - مىتوان از درخواست آمريكا براى كسب مصونيت ديپلماتيك براى اتباع آمريكايى در ايران و تصويب آن كه مقابله شديد امام خمينى «ره» را به دنبال داشت، ورود هزاران متخصص نظامى آمريكايى و تنفر مردم از ارزشهاى جديدى كه اين افراد بهكشور تزريق مىكردند و مداخله شاه در عمان (ظفار)، ارسال تجهيزات نظامى توسط شاه به مراكش، اردن، زئير، درگيرى نظامى ايران در سومالى، عمليات نظامى عليه ناراضيان بلوچ در پاكستان و ارسال جتهاى فانتوم براى حفظ رئيس جمهور ويتنام جنوبى - و ان تيو - نام برد كه همه اين مداخلات و درگيريهاى نظامى يا تجهيزات ارسالى به دستور آمريكا و در راستاى منافع بين المللى اين كشور صورت مىگرفت.بدين ترتيب، به شاه به عنوان يك عنصر آمريكايى نگريسته مىشد.
روابط با اسرائيل و آفريقاى جنوبى
روابط شاه و اسرائيل يكى از عوامل مخالفت عمومى با رژيم شاه بود، بر خلاف نظر عموم مردم ايران و افكار عمومى در جهان عرب كه خواستار نابودى رژيم اسرائيل بودند، رژيم شاه روابطى گسترده با اسرائيل داشت.در يكى از منابع طرفدار رژيم شاه آمده بود: «هدف كنونى ناسيوناليسم عرب...نابود ساختن اسرائيل، گسترش پان عربيسم در منطقه خليج فارس و سوسياليزم راديكال است. ناسيوناليسم عرب اغلب مخالفتبا بيگانگان خصوصا بريتانيا و ايالات متحده را در بردارد.هيچيك از اين مسائل با دكترين كنونى ايران...مطابقت ندارد» . (13)
بدين ترتيب، شاه 65%نفت مورد نياز اسرائيل را تامين مىكرد.كالاهاى اسرائيلى به سوى ايران سرازير بود.ساواك و موساد همكارى گستردهاى داشتند و آژانس يهود كه فعاليت عمدهاش مهاجرت يهوديان به فلسطين است در تهران دفتر نمايندگى باز كرده بود.همچنين، مشهور است كه در جنگ سال 1967 هواپيماهاى آمريكايى در ايران فرود آمده، پس از تغيير رنگ و آرم به اسرائيل مىرفتند.
شاه عليرغم مخالفتهاى داخلى و جهانى و از آن جمله انتقاد نيم ميليارد نفر سكنه آفريقا، با رژيم نژاد پرست (آپارتايد) آفريقاى جنوبى نيز روابط حسنه داشت و 95%نفت مورد نياز اين رژيم را تامين مىكرد. (14)
بطور كلى، متهورانهترين حملات عليه آمريكا و اسرائيل از طرف امام خمينى «ره» صورت مىگرفت.ايشان شديدا و به طور مكرر در سخنرانىها و اعلاميههاى خود رژيم شاه را به دليل وابستگى سياسى، اقتصادى و نظامى به آمريكا و رابطه با اسرائيل مورد نكوهش قرار مىدادند (15).
پىنوشتها:
1. نظر عمومى مردم بر اين است كه مرگ مشكوك بسيارى از افراد صاحب نام مانند تختى، حاج آقا مصطفى خمينى و دكتر شريعتى توسط شاه صورت گرفته است.وزرا نيز اگر مىخواستند در قدرت بمانند بايد از نظر فكرى خود را بى تفاوت مىكردند.
2. كلربرير، پير بلانشه، ايران: انقلاب به نام خدا، ترجمه قاسم صنعوى (تهران: كتاب سحاب)، ص 121.
3. مثلا هويدا به نفوذ هوشنگ انصارى وزير دارايى و جمشيد آموزگار وزير كشور كه قرار بود رهبران دو جناح حزب رستاخيز باشند، حسادت مىورزيد.خود او دبير كل موقتحزب شده بود.
4. سيروس پرهام، انقلاب ايران و مبانى رهبرى امام خمينى (تهران: انتشارات امير كبير، 1357)، ص 26.
5. كلمه نخبه اصطلاحا درباره مفهوم حژخدب بكار مىرود كه در اينجا به معنى كسانى است كه اداره امور را بر عهده دارند.اين واژه در معناى كلى خود روشنفكران و گروهاى فكرى را نيز شامل مىشود.
6. مهدى پرهام، فرهنگ سكوت، مجموعه سى مقاله (تهران، بى تا، 1357) ص ص 12- 11.
7. براى كسب اطلاعات مشروح درباره چگونگى تشكيل و سازماندهى ساواك و نقش آمريكا، انگليس و اسرائيل در ايجاد آموزش آن رجوع كنيد به حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوى (2 جلد، تهران: انتشارات روزنامه اطلاعات، 1370) جلد 1، ص ص 476- 381.
8. گارد شاهنشاهى كه در مركز آن سازمان افسران قرار داشت و مطمئنترين نيروى نظامى شاه بود، بطور اخص حفاظت از شاه را بر عهده داشت.
9. حسين ارژنگى، غارتگرى در ايران (تهران: ناشر نويسنده، 1358) ص ص 26- 18 و 42- 40.
10. حاتم قادرى، تحليلى از انقلاب اسلامى ايران (تهران: دفتر تحقيقات و برنامه ريزى درسى وزارت آموزش و پرورش، 1366)، ص ص 54- 53.
11.See Mohsen Nodjomi,Deictaorship and rise of popularMovement :the case of iran (ann arbor :u.m.i,1986) ,pp.178 -179.
12. سيد جلال الدين مدنى، تاريخ سياسى معاصر ايران (2 جلد، قم: دفتر انتشارات اسلامى، 1361)، جلد 1، ص 176.
13. حافظ فرمانفرمائيان، تحليل تاريخى سياستخارجى ايران از آغاز تا امروز، ترجمه اسماعيل شاكرى (تهران: انتشارات مركز مطالعات عالى بين المللى دانشگاه تهران، 1355)، ص 62.
14. گ.ل.بوندارفسكى، تاريخ توسعه طلبى آمريكا در ايران (تهران: انتشارات آلفا، 1358)، ص 112.
15. به عنوان مثال رجوع كنيد به: فلسطين و صهيونيزم (كلام امام)، دفتر نوزدهم (تهران: انتشارات امير كبير، 1363)، ص ص 63- 41.
حميد روحانى، بررسى و تحليلى از نهضت امام خمينى (2 جلد، تهران: انتشارات راه امام، 1360)، ج 1، صفحات 413، 457، 692، 716، 726 و...
................................................................................................
منبع:كتاب جرعه جارى، ص 117گردآورنده: على ذو علم نويسنده: مصطفى ملكوتيان
سه شنبه 1 بهمن 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 132]
-
گوناگون
پربازدیدترینها