واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شيرواني داغ، ميزبان برف زمستاني
طرح قصه اين فيلم را چند سال قبل نوشته بودم. در طول اين چند سال فرصت نشد كه به سراغ آن بروم تا اواسط سال گذشته ، كه متناسب با تغيير شرايط، كمي آن را اصلاح كردم. احساسم اين بود كه ميتوان از اين قصه يك فيلم اجتماعي خوب در آورد.«برف روي شيرواني داغ»، ساخته جديد محمد هادي كريمي ضمن سرگرم كردن تماشاچي خود، قصد مطرح كردن بعضي از مسائل اجتماعي را داردفيلم، براساس فيلمنامهاي از خود كارگردان ساخته شده و هماكنون در مرحله تدوين قرار دارد. كار تدوين «برف روي شيرواني داغ» را حسين غضنفري به عهده دارد. اين فيلم كه توسط حسن كريمي و در شهر تهران فيلمبرداري شده، قصه جمع شدن گروهي از جوانان هم سن و سال را در يك خانه قديمي روايت ميكند آنچه اين افراد را به يكديگر وصل ميكند، رابطه آنها با استادشان است. مرگ استاد كه يك شاعر مشهور است، باعث ميشود شاگردان وي به مراسم تدفين او بيايند. اما مرگ نويسنده با رمز و رازي همراه است كه شاگردان او تلاش ميكنند آن را بگشايند. اين، خط اصلي قصه فيلم را تشكيل ميدهد.شهاب حسيني، آنا نعمتي، كورش تهامي، خاطره اسدي، اميرحسين آرمان، فرخ نعمتي و هنگامه قاضياني بازيگران فيلم هستند. كريمي، كار حرفهاي سينما را با نوشتن فيلمنامه شروع كرد. 14 فيلمنامه او قبل از اين تبديل به فيلم سينمايي شدهاند. وي اولين فيلم خود «غيرمنتظره» را سه سال پيش ساخت. دومين كار سينمايي او، «امشب، شب مهتابه» سال قبل روي پرده سينماها بود.
اين فيلمساز درباره ساخته جديد خود به «دوچرخه» ميگويد: «طرح قصه اين فيلم را چند سال قبل نوشته بودم. در طول اين چند سال فرصت نشد كه به سراغ آن بروم تا اواسط سال گذشته ، كه متناسب با تغيير شرايط، كمي آن را اصلاح كردم. احساسم اين بود كه ميتوان از اين قصه يك فيلم اجتماعي خوب در آورد. دو فيلم قبلي كه ساختهام حال و هوايي روانشناختي داشتند و خيلي بر روي شخصيت و پيچيدگيهاي دروني آدمها متمركز بودند. در آنها شخصيتهاي اصلي در يك موقعيت خاص قرار ميگرفتند و آنها را در برابر يك اتفاق يا علامت سؤال ناگهاني ميگذاشتم، اما در فيلم جديد در كنار شخصيتپردازي، وجه اجتماعي قصه برايم اهميت ويژهاي داشته است.»«برف روي شيرواني داغ» در كنار وجه اجتماعي مورد نظر كريمي، فيلمي پرشخصيت است كه هر يك داراي ديدگاه و پس زمينه متفاوتي هستند. اين فيلمساز در اين باره چنين توضيح ميدهد: «بله، در اين فيلم برخلاف كارهاي قبليام، تماشاچي با تعداد زيادي آدم سروكار دارد. در واقع داستان با اين آدمها جلو ميرود. هر يك از اين افراد رابطهاي خاص با شاعر داشتهاند و حالا با توجه به اثري كه از او بهجا مانده، تلاش دارند از اين اثر راز گشايي كنند و اينكار معماي مرگ شاعر را حل ميكند. در همين حال، تلاش اين افراد در طول قصه، باعث رمزگشايي از شخصيت خود آنها نيز ميشود.
كريمي تأكيد ميكند كه وجود رمز و راز در قصه، آن را به سمت يك كار پليسي و ماجراجويانه نميبرد. به گفته او: «در قصه فيلم عنصر تعليق كه خاص كارهاي پليسي است وجود دارد و از اين جنبه هم ميتوان به فيلم نگاه كرد. اما اين مسئله فقط نوعي رنگآميزي براي لحن روايتي فيلم است و شكل و قالب اصلي كار، همان بعد اجتماعي است. نام فيلم هم ارتباط كاملي با قصه فيلم دارد و آن هم به نوعي نياز به رازگشايي دارد. زماني كه تماشاچي قصه را دنبال ميكند، ميتواند حدس بزند اين نام استعارهاي از چيست.» تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 263]