واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دنیا دست کیه ؟!دین گریزی چرا ؟ دین گرایی چگونه ؟(1)
صدا كه زمخت میشود، پشت لب كه سبز می شود ، احساس جنسی كه پیدا میشود ، یعنی فرد از كودكی فاصله گرفته و "نوجوان " شده . به گونهای که احساس میکند دوباره متولد شده . احساس می كند تا به حال درست و حسابی زندگی نكرده ، چشم هایش خیلی چیزها را ندیده، گوش هایش خیلی حرف ها را نشنیده ، انگار تا به حال احساسش فلج بوده و در كل ،انگار نوجوان رعنای ما تازه فهمیده كه : " دنیا دست كیه ! " در كنار تمام اینها، چیزی مثل سوزش یك نقطه ی نورانی و عمیق ، او را به سمت تمایلات ایمانی و اخلاقی می كشاند . احساس می كند كه چقدربه خدا نزدیك است ، چقدردلش برای دین و آئین و عقیده اش می تپد . از مبداء هستی ، دلیل آفرینش ، شناخت خالق ، و چگونگی ارتباط با خدا می پرسد .اینجاست كه با تمام وجود می خواهد بداند و بداند و بداند ." به عقیده روان شناسان، دوران جوانی و بلوغ، دوره ی بروز احساسات مذهبی است. جوانان از هر ملت و نژادی، به طور فطری، خواهان معرفت الهی و سجایای اخلاقی اند. این خواهش عمیق طبیعی ، باعث شده است كه دانشمندان روان شناس، دوران بلوغ و جوانی را سنین "ماورای طبیعی" بنامند و در مباحث «روان شناسی جوان» مستقلا درباره ی آن گفت وگو كنند.حتی كودكانی كه در خانواده های دور از مذهب و ایمان پرورش یافته اند، در دوران بلوغ ، علاقه ی بیش تری نسبت به مسائل مذهبی از خود نشان می دهند . " (1)"این حس ، در شانزده سالگی به اوج میرسد که اگر خوب هدایت شود، عامل مهمی برای رشد معنوی جوانان است. " (2)جوان امروز، اهل منطق و بحث و نظر است . به دنبال جواب قانع كننده می گردد برای دغدغه هایش . اگر بیابد ، مذهبی می شود . اگر نیابد ، یا به سمت عرفان های پرزرق و برقی می رود كه متولیانش به جوان ها نزدیكترند پس با توجه به این همه شور و میل باطنی ، چرا "جوان" را مترادف "جاهل" می نامند و او را ناشی و غیرقابل اعتماد می دانند ؟ چرا او را با چوب "بی تجربگی " از خود می رانند و می خواهند مطیع اوامر بزرگ ترها باشد و حرفی جز "چشم" نگوید ؟ چرا خیلی ساده از سوالهای "وجودشناسی " اش می گذرند و به شك شبهه های دینی او برچسب "كفر" می زنند ؟
جوان امروز، اهل منطق و بحث و نظر است . به دنبال جواب قانع كننده می گردد برای دغدغه هایش . اگر بیابد ، مذهبی می شود . اگر نیابد ، یا به سمت عرفان های پرزرق و برقی می رود كه متولیانش به جوان ها نزدیكترند مثل بودیسم و عرفان سرخ پوستى و ترجمه ى كتاب هاى مسیحى و هندى ، یا قید زندگی مذهبی را می زند و لاقید می شود .جوانان ایرانی در باطن دین دار هستند. هم از نظر فطری هم از بعد تاریخی . به قول شهید مطهرى:" آن نجابت ایرانى با نورانى بودن اسلام، وقتى با هم ممزوج مى شود، از ما یك ملت مقاوم، نجیب، عفیف و دیندار مى سازد."(3) در طول تاریخ ،این جوان ها بوده اند كه سرنوشت ها را رقم زدند و پیش بردند . از ابتدای تاریخ گرفته تا عصر معاصر :- ابتدای تاریخ اسلام : "عمار" ، كه در سنین جوانی اسلام نوظهور را پذیرفت و پدر و مادر پیرش ، سمیه و یاسر را نیزبه اسلام دعوت كرد.- عصر معاصر : عاملان اصلی انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس .مشكل كار از كجاست ؟دغدغه ی اصلی والدینی كه می خواهند فرزندانی مذهبی داشته باشند این است : مسائل دینی ، احكام شرعی ، واجبات و مستحبات و مكروهات ، و هزاران نكته ی مهم و ضروری مربوط به دین . یك مربی خبره ، آن است كه در مقابل هر سوالی ، جوابی داشته باشد . اما اینكه چگونه ، با چه لحنی و از چه دریچه ای با سوال كننده ارتباط برقرار كند ، عامل بسیار مهم تری است. یك مربی خبره ، باید یك روان شناس چیره دست نیز باشد . جوان ، به لحاظ شوروحال وصف ناشدنی ، نیروی جوانی و سرزندگی ، در تمام قوم ها وملیت ها ، تاثیرگذار بوده و سرنوشت ساز . ولی آنچه مایه ی تاسف و دریغ است ، سوءاستفاده از این همه شور و هیجان جهت پیشبرد اهداف سیاسی ، فرهنگی ، و غیره است .جوان امروز ، مجالی می خواهد كه خارج از كشمكش ها و هیاهوهای سیاسی ، بدون شعارهای توخالی و فریبكارانه ، كه دم از حمایت از جوانان می زند ، ولی در واقع می خواهد از او كالایی بسازد جهت پیشبرد اهداف شوم خود ، فقط ذات پاك و فطرت خداجوی او را ببیند ، عطش این همه سوال و شبهه را درك كند ، دردهای او را حس كند ، و مرهم مهربان و فهمیده ای باشد برای خستگی هایش .
به طوری كه رهبر انقلاب می فرمایند :بی توجهی به دغدغه های واقعی جوانان و استفاده از آنان به عنوان كالایی كه تنها در مواقع خاص نظیر انتخابات مورد استفاده دارد، امری كاملا غلط و بی انصافی به جوانان است.(4) جوان امروز ، در این دوره از تاریخ ، از چپ و راست رفتن و به دنبال این و آن رفتن خسته شده است. جوان امروز ، مجالی می خواهد كه خارج از كشمكش ها و هیاهوهای سیاسی ، بدون شعارهای توخالی و فریبكارانه ، كه دم از حمایت از جوانان می زند ، ولی در واقع می خواهد از او كالایی بسازد جهت پیشبرد اهداف شوم خود ، فقط ذات پاك و فطرت خداجوی او را ببیند ، عطش این همه سوال و شبهه را درك كند ، دردهای او را حس كند ، و مرهم مهربان و فهمیده ای باشد برای خستگی هایش . اما متاسفانه آنچه این روزها یافت نمی شود و كمیاب است ، فانوسی روشن بر سر دوراهی هاست . آنچه این روزها زیاد دیده می شود ، سرگردانی و بلاتكلیفی است . در این مقاله به چند مورد از عواملی كه سبب دلزدگی و پریشانی جوان امروز از دین می شود اشاره می كنیم :- بسیاری از آدم های مذهبی ، خودشان به حرف های خودشان عمل نمی كنند . ریاكاری و دورویی ، جهت منافع مادی بسیار دیده می شود . در این شرایط ، كمتر جوانی قدم جای قدمِ بهترین مقتدا، امام علی (علیه السلام) می گذارد كه می گویند : "انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال ، ببین چه چیزی می گوید ، نبین چه كسی می گوید "- همان طور كه گفتیم تمام جوانان فطرتا خداجو هستند، اما بیشترشان مطالعه ی خاصی نسبت به مذهب ندارند و تمام دانسته هایشان مربوط به دروس دینی مدارس و دانشكاه هاست؛ كه متاسفانه با كمبود افراد متخصص در این زمینه روبرو هستیم . معلمان دینی ، گاه معاون مدیر و معلم حرفه و فن هم هستند ، معلمان دینی ، گاه خودشان آنقدر كه باید و شاید مسلط به دین نیستند و شاید در ذهن خودشان نیز هزاران سوال دینی باشد ؛پس چه جای مدد است از كوری كه عصاكش كور است ؟ عامل دیگری كه جوانان را از مذهب دور می كند این تفكر است كه مذهب با تجدد در تضاد است- آنچه هنوزدر بین لایه های فرهنگی جامعه ی ما -هرچند كمرنگ و پنهان- وجود دارد ، خرافاتی است كه عوام مردم آن را به نام دین و دینداری می گذارند و زیر پا گذاشتن آن را،كاری غیر دینی تلقی می كنند . اینهاست كه از جهل والدین و مربیان برمی خیزد و با منطق جوان امروز ناسازگار است . -
عامل دیگری كه جوانان را از مذهب دور می كند این تفكر است كه مذهب با تجدد در تضاد است. " كسانى كه چنین تفكرى دارند، نه تصورشان از دین صحیح است و نه از نوخواهى و پیشرفت ، آنان مى اندیشند لازمه دیندارى ، پشت پا زدن به هر چیزى است كه رنگ نو داشته باشد و لازمـه تـجـدد و پـیـشرفت ، روى آوردن به هر چیز نو است گرچه امرى ضد ارزش باشد . حال آن كه مـى دانـیم هیچ گاه دین ، مخصوصا دین اسلام به ما دستور نداده كه با تجدد و نوگرایى مخالف بـاشیم ، هیچ آیه و روایتى و عملكرد هیچ یك از پیشوایان مذهبى ، چنین ادعایى را ثابت نمى كند. جامعه اى مى تواند در اوج پیشرفت صنعتى باشد، و در هـمـان حـال هـم صددرصد، پاى بند اصول انسانى و ارزش هاى معنوى باشد .پس هیچ گونه تضادى بین مذهب و پیشرفت واقعى نیست ." (5)- این روزها شبكه های ماهواره ای یا جلسات خصوصی ، كه با تبلیغاتی جوان پسند ، شبهاتی -به ظاهر عقلانی- را مطرح می كنند كه ظاهرا دین در پاسخگویی آنها ناتوان است ، مثل قارچ در حال زیاد شدن است .ولی حیف و صد حیف كه تعداد افرادی كه با زبانی موثر به این شبهات پاسخ می دهند و ذهن سرگردان جوان را به سرمنزل مقصود برسانند ، انگشت شمارند .جوان امروز فكر می كند اگر "دین" را به زندگی اش راه دهد ، باید با راحتی و آسایش خداحافظی كند ، فكر می كند "دین" دست و پا گیر است و راه دلش را سد می كند . ولی نمی داند كه "دین " را خدا برای ما آورد ، تا بهتر و آزادتر زندگی كنیم ؛ البته اگر "دین " مان ، دور از افراط و تفریط و تعصب باشد . ادامه دارد ... پی نوشت ها :1- مقاله " آسیب شناسی تربیت دینی جوانان " ، دكتر محمود گلزاری ، برگرفته از مجله پگاه حوزه، شماره 15، اول تیر 1380.2- برگرفته از كتاب "با جوانان" ، تالیف آیةالله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی3- برگرفته از كتاب " خدمات متقابل اسلام و ایران " استاد شهید مطهری ، انتشارات صدرا4- گوشه ای از بیانات مهم مقام معظم رهبری در جمع جوانان گیلان.5- برگرفته از كتاب " آنچه یك جوان باید بداند " نویسنده : رضا فرهادیان گروه خانواده و زندگی تبیان .نویسنده : سرور حاجی سعید
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 396]