واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: بنا نيست زحمات اين مخترع بزرگ را نديده گرفته شود؛ اما به گواه رسانه هاي غربي و به نقل از كنگره آمريكا، مخترع اوليه تلفن، بل انگليسي نبوده بلكه به لحاظ ترتيب و توالي تاريخي، مخترع اوليه تلفن آنتونيوميوچي ايتاليايي بوده است. قطعنامه شماره 269 كنگره آمريكا در يازدهم ژوئن 2002، اعلام مي كند: به علت ورشكستگي مالي مخترع و حراج اموالش، اگر ميوچي قادر مي بود عوارض ده دلاري ثبت اختراع تلفن خود را در سال 1874 بپردازد، الكساندربل بعد از وي (1876)، نمي توانست اختراع تلفن را به نام خود به ثبت برساند. البته از حيث سخت افزاري و نه شيوه برقراري ارتباط (كه گفتار جايگاه نخست را دارد)، اين انسانهاي اوليه بودند كه براي نخستين بار با مشعلهاي شعله ور، يكديگر را از حال و روز هم با خبر مي كردند. به عبارت دقيقتر تا آنجا كه تاريخ سراغ دارد، نسل نخست دستگاه ارتباط جمعي مشعلهاي شعله ور بودند و بعدها به تدريج كبوتران نامه رسان جانشين مشعل شدند. اما در ايران باستان نخستين سيستم منظم ارتباط جمعي كه در تاريخ نظام ديوان سالاري به ثبت رسيده ، پيك يا چاپار بود كه به مروز تا امروز به پست تغيير ساختار داده است. در يونان باستان متصدي امور پيك را افدالموس بازيلئوس يا چشم پادشاه مي ناميدند و در ايران نيز به كارگزاران خبري سپسك يا چشم و گوش پادشاه مي گفتند. وظيفه اصلي اين دستگاه نظارت و مراقبت در كارهاي ماموران كشوري و لشكري و اوضاع رعيت و اجتماع و مخابره سريع رويدادها به پايتخت بود كه موجب مي شد شاه به طور مداوم از امور كشور آگاه باشد. به تدريج كه جلوتر مي آييم در تاريخ ايران به نوع بخصوصي از وسيله ارتباط جمعي در قالب شكل خاصي از معماري كه تنها بازمانده آن دوران، هم اكنون در شيراز مي باشد، بر مي خوريم و آن گهواره ديد است. بسياري ساخت اين بنا را كه هم اكنون بر روي تپه اي مشرف به دروازه قرآن جاي گرفته ، مربوط به عضدالدوله ديلمي ميدانند و بعضي ها آن را قديمي تر و مربوط به دوران ساساني، اما با توجه به نزديكي به پرسپوليس و پاسارگاد، بسياري نيز آن را از يادگاران دوران هخامنشيان مي دانند. فلسفه ساخت اين بنا كه به شكل يك اتاق كوچك با قاعده اي مربع، چهار ستون و يك گنبد در بالا و چهار طاق در چهار گوشه مي باشد، به منزله برج ديدباني بود كه معمولا بر روي ارتفاعات يا نوك كوه ها بنا مي شد. در هر برج ، نگهباني با چراغي مي ايستاد كه براي ارسال پيام در روز، با باز و بسته كردن در شعله دادن و خروج دود از آن (به صورت كوتاه يا بلند شبيه علايم مورس) و در شب نيز با باز و بسته كردن همان در نور ، به پست بعد ارسال مي نمود و بدين وسيله تازه ترين اخبار و رويدادها با ارسال اين علايم و با سرعت زياد به اقصي نقاط كشور ارسال مي شد. نسل نخست شركت مخابرات در ايران، به تلگراف خانه مشهور بود كه در ميدان توپخانه تهران ساختمان اوليه آن بنا شد. به گواه تاريخ روزي كه تلگرافخانه در تهران افتتاح شد مردم باور نمي كردند قادر باشند، با كمك اين دستگاه بتوانند از شهري به شهر ديگر صحبتهايشان را مخابره كنند و حتي افراد خرافاتي به وجود ارواح شياطين در سيمهاي تلگراف معتقد بودند مردم را از مخابرات تلگرافي مطلقا برحذر مي داشتند. به همين جهت وزير تلگراف وقت مرحوم عليقلي خان مخبرالدوله با اجازه شاه يكي دو روز را به مردم اجازه داد كه مجاني با دوستان خود كه در شهرهاي اصفهان يا شيراز و تبريز و نقاط ديگر صحبت كنند، چيزي بپرسند و جواب بخواهند تا مردم يقين كنند كه تلگراف شعبده بازي نيست. مردم نيز ازدحام كردند و سيل مخابرات به ولايات روان شد و هر كس هر چه در دل داشت، بر صفحه كاغذ آورده به طرف مخاطب مخابره نمود زيرا اين نوع حرف زدن مفت بود. مدتي گذشت و چون مقصود وزير در جلب نظر مردم حاصل شد، دستور داد اين جمله را بر روي صفحه كاغذي بنويسند و بر بالاي در ورودي تلگرافخانه الصاق نمايند از امروز به بعد حرف مفت قبول نمي شود و بدين ترين ضرب المثل حرفت مفت نيز وارد ادبيات ايران شد. اين تنها بخش كوچكي از حكايت پر رمز و راز سير تكوين و تكميل مخابرات در جهان و البته در ايران مي باشد. هر چند امروز ديگر در ادبيات ما واژگاني چون مشعل، چاپار، تلگراف و خلاصه حرف مفت، ديگر جايي ندارند و حتي خيلي ها با اين نوع ادبيات بيگانه اند و در مقابل واژگاني چون: پهناي باند اينترنت و فيبر نوري و ... جاي آنها را گرفته ، اما حقيقت آن است همه اينها حاصل استفاده بهينه از دانش و تجربه گذشتگاني مي باشد كه تنها به فكر رفاه حال خود نبودند و اين وظيفه ماست تا سهمي از امكانات امروز را براي آيندگان بگذاريم.666/110
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 366]