واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تعبير ترس
![پژمان بازغي](http://img.tebyan.net/big/1388/09/9668128115154155688748218194180171688623.jpg)
موج سينماي دلهره در ايران ، شتاب بيشتري به خود گرفته است و هر بار فيلمي در ژانر وحشت بر پرده اكران ميشود ؛ هرچند بيشتر آثار توليد شده در اين گونه سينمايي به دليل فقر تكنيك و ضعف فيلمنامه، آثار درخشاني نيستند ؛ اما خطر ساخت چنين فيلمهايي و شجاعت تجربه كردن آن، فتح باب خوبي براي جهش در اين ژانر جذاب و پرهيجان است.فيلم «خواب ليلا» اما گونه نادرتري از اين ژانر را تجربه ميكند و با حركت به سمت سينماي تريلر و ترس روانكاوانه قصد دارد اين ترس را در لايههاي عميقتري از روان مخاطب و ضمير ناخودآگاه او دنبال كند ، پس بنياد وحشت خود را براساس يك فوبيا و ترس مرضي قرار ميدهد تا از تصنعي بودن اين ترس جلوگيري كرده ، علاوه بر منطق دراماتيكي، منطق روانشناختي هم به آن اضافه كند. گرچه به نظر ميرسد هيچ روانشناس و روانكاوي، سويه علمي و روانشناختي فيلم را نپذيرد.به گزارش جام جم ، در اين فيلم علم روانكاوي و تكنيكهاي آن مثل هيپنوتيزم و خواب مصنوعي نه در مقام علمي آن كه بيشتر در كاركردهاي ترسآور و هيجانانگيزي كه دارد، مورد استفاده قرار گرفته است. خواب ليلا، ايده خوبي دارد كه در اجرا به خاطر استفاده غلط از تمهيدات روانشناختي منطق دراماتيكي داستان را مخدوش كرده و پايان مبهم و غيرشفافش بيش از آن كه به ترس مخاطب بينجامد، موجب گيجي او ميشود.خواب ليلا در واقع تجسم ترس و دلهرههاي دروني آدمي و عينيت يافتن ضمير ناخودآگاه است كه ريشه بسياري از رنجهاي دروني و گرههاي رواني و عقدههاي انسان است كه در توهم، ترس، اضطراب و افسردگي خود را نشان ميدهد و آدمي را در بند خود به اسارت ميگيرد. خواهر دوقلوي ليلا كه در سيماي يك كودك بر او مستولي ميشود، در واقع بازتابي از ضمير ناخوآگاه اوست كه مدام او را آزار ميدهد. خيلي از ما آدميان در درون خويش و در ساحت فردي شخصيت خود با اين كودك در كشمكش و تقابل هستيم كه البته اين با مساله كودك درون هم در جاهايي همپوشاني دارد. كودك ميتواند نمادي از وجدان آدمي باشد كه دائم او را به چالش با روزمرگي و هستي درونياش ميكشاند و در مرز واقعيت و رويا زيست ميكند.از اين رو ديگراني كه نميبينندش و دركي از آن ندارند، انسان را به توهم و خيالاتي بودن متهم ميكنند؛ همان واكنشي كه خاله ليلا در مقابل او داشت؛ هرچند در ميانه راه معلوم ميشود نگراني او از آگاهي ليلا درباره گذشتهاش بيدليل نبوده است. موج سينماي دلهره در ايران ، شتاب بيشتري به خود گرفته است و هر بار فيلمي در ژانر وحشت بر پرده اكران ميشود ؛ هرچند بيشتر آثار توليد شده در اين گونه سينمايي به دليل فقر تكنيك و ضعف فيلمنامه، آثار درخشاني نيستند ؛ اما خطر ساخت چنين فيلمهايي و شجاعت تجربه كردن آن، فتح باب خوبي براي جهش در اين ژانر جذاب و پرهيجان است.درواقع او نمادي از همان بخش از ضمير ناخودآگاه آدمي است كه در برابر كشف حقيقت و آشكار شدن نيازها و شناختهاي سركوب شده مقاومت ميكند و دست به خودسانسوري ميزند. توانايي دكتر سهرابي دقيقا در همين نقطه رقم ميخورد؛ جايي كه او اين توانايي را دارد كه با ايجاد مرگ موقت و هيپنوتيزم عميق، اين مقاومت را بشكند و از مرزهاي خودسانسوري عبور كند و درواقع با آوردن آگاهي به سطح خودآگاه، ترس و دلهره ناشي از ابهام و بيگانگي را بشكند. امام علي(ع) جمله زيبا و روانكاوانهاي دارد: مردم از چيزي ميترسند كه نسبت به آن شناخت ندارند. درواقع ترس و جهل نسبت مستقيمي با هم دارند و موجب زايش يكديگر ميشوند.ضرباهنگ فيلم و اساسا منطق دراماتيك قصه تا جايي كه به دكتر سهرابي ختم ميشود، فرآيند منطقي و باورپذيري را فراهم ميآورند؛ اما منطق غيرعلمي داستان از جايي كه وارد مرگ موقت ميشويم، دچار گسست شده و منطق داستان را دچار تناقص ميكند، بويژه اينكه عمل خواب مصنوعي تكرار شده و جديت علمي خود را از دست ميدهد. درواقع هيپنوتيزم به يك بازي روانكاوانه بدل ميشود كه بويژه در مرحله پاياني جذابيت و تعليقپذيري خود را از دست ميدهد. در پايان مخاطب بدرستي نميتواند تشخيص دهد كه مريم، خواهر دوقلوي ليلا مرده است يا زنده يا مريم همان همسر دكتر سهرابي است يا مريم توسط ليلا كشته شده است يا خير يا...اين سوالات در ذهن مخاطب باقي ميماند و قصه، پاسخ روشن و قاطعي درباره آن ندارد. به لحاظ فرم و ساختار روايي، خواب ليلا فيلم جذابي است و تعليقپذيري معمايي و پركششي دارد، ضمن اينكه تصويربرداري زيباشناسانه محمود كلاري و نوع نورپردازي و قاب دوربين به گونهاي است كه مخاطب را با پرسشهاي زيادي همراه كند و روي خط خود ميكشاند؛ اما عدم پاسخ شفاف از سوي فيلم براي پاسخ دادن به اين پرسشها و ابهامات، مخاطب را گيج ميكند؛ به طوري كه ترس نسبي تماشاي فيلم هم به او نميچسبد و نيمهكاره رها ميماند و به ضمير ناخوآگاه مخاطب رانده ميشود. خواب ليلا با گرهافكني خوبي شروع ميشود؛ اما فرآيندي كه در مسير گرهگشايي طي ميكند، خيلي منطقي و باورپذير نيست و اين منطق روايي بويژه در بخشهاي پاياني و گرهگشايي از داستان مخدوش شده و تاثيرگذاري خود را از دست ميدهد.فيلم سرشار از مفاهيم نشانه شناختي است كه هسته معنايي آن در نسبت ميان خواب و مرگ يا مرگ و زندگي شكل ميگيرد. اينكه نسبت ميان آن دو مثل نزديكي و در هماني ضمير ناخودآگاه و زيست جهان واقعي آدمهاست كه هر كدام دنياي پيچيده دروني خود را دارند. خواب ليلا به لحاظ بازيگري خيلي ضعيف است، غير از ليلا زارع كه توانسته ارتباط سمپاتيك خوبي با نقش برقرار كند، بازيگران ديگر انگار نقش را خيلي جدي نگرفتهاند، حتي فاطمه معتمدآريا خيلي خنثي و حتي در جاهايي ضعيف بازي كرده است. ضمن اينكه انتخابات پژمان بازغي در نقش يك دكتر روانكاو چندان مناسب نيست و جالب اينكه او چگونه ميتواند بيمار خود را هيپنوتيزم كند كه اولا خود بشدت با ضمير درونياش درگير است و ثانيا با اين عصبيت و دلهره چگونه ميتواند به انجام امري بپردازد كه آرامش و سكوت شرط اصلي آن است. فيلمهاي تريلر و ترسهاي رواني بيش از آن كه مبتني بر تمهيدات تكنيكي و بيروني باشد، به مناسبات منطقي و علمي تكيه دارد كه ترس را تئوريزه كرده و به آن كسوتي علمي ميبخشد.با اين حال خواب ليلا، فيلم خوشساختي با تكنيكها و جلوههاي بصري خوب است و يك بخش مهم از سينماي وحشت را كه پشتوانه روانشناختي دارد، نشان ميدهد. موقعيتهاي رواني آدمي از ظرفيت دراماتيكي و پردامنهاي برخوردار است كه ميتواند لايههاي جذابي از اين ژانر را به سطح بيروني بياورد و به شكل نمايشي صورتبندي كند. براي موفقيت در اين شكل از ژانر هم به تمهيدات و تكنيكهاي فني نياز است و هم روايتي پرتعليق مبتني بر منطق روانشناختي قصه تا خواب ليلا را به رويا بدل كند، نه كابوس. شايد هم كارگردان با پايانبندي مبهم خود خواسته باشد اين تعليق را همچنان در ذهن مخاطبان خود زنده نگه دارد تا از پيچيدگي موقعيت قهرمان قصه خود دفاع كرده باشد. گويي اين ابهام، تجربه ترس را در مخاطب زنده نگه داشته و قصه را در حالت تعليق حفظ ميكند، بدين معنا كه خواب ليلا باز هم ميتواند به گونهاي ديگر تعبير شود.تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 430]