تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833851285
خزاعيها و نقش آنان در تشيع ايران
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خزاعيها و نقش آنان در تشيع ايران شمار زيادي از قبايل عربي به همراه فاتحان و يا بعد از آن در قرن اول و دوم راهي ايران شدند و در شهرها و روستاهاي مختلف ساکن شدند. اينان به تدريج رنگ و بوي ايراني گرفتند اما مدتها طول کشيد تا زبان عربي را کنار بگذارند. داستان اين مهاجرتها به قدري گسترده و با اهميت است که ميبايست در جاي ديگري مورد بحث قرار گيرد.افراد ياد شده انتسابات قبيله اي خود را تا قرن سوم و حتي چهارم و اندکي تا قرن پنجم و ششم حفظ کردند. اين گروهها به دليل آن که از موقعيت اجتماعي بالايي برخوردار بودند و به علاوه نظام خانداني و طايفهاي داشتند، تا مدتها انسجام خود را حفظ کردند. با اين همه بسته به شرايط هر شهر، گاه زبان عربي را تا چند قرن حفظ کردند و گاه تحت تأثير شرايط محلي به تدريج زبان آنان به زبان تازه برآمده فارسي دري تغيير کرد، زباني که محصول تأثير و تأثر ميان زبان عربي و زبان پهلوي و ساير زبانها و گويشهاي محلي بود.در حوالي قرن چهارم و پنجم شمار کساني که در نامشان انتساب به قبايل عربي مشهود باشد چندان زياد نبود. دليلش آن بود که هرچه زمان جلوتر ميآمد به تدريج نسب و انتساب تغيير کرده و افراد برجسته در شهرهاي ايران، به جاي آن که به قبايل منسوب شوند معمولا به اسامي شهرها و روستاها منسوب ميشدند. پيش از آن نسبت شهري براي عربها چندان شناخته شده و آشنا نبود اما و به تدريج بعد از اسلام، انتساب به شهرها در نواحي عربي هم کما بيش رواج يافت.براي نمونه زماني که به نام افرادي که در کتاب السياق (تأليف در قرن پنجم) آمده مراجعه ميکنيم شمار منسوبين به قبايل عربي را اندک مييابيم. معناي اين امر اين نيست که افرادي که در آنجا هستند و به خصوص منسوب به خاندانهاي کهن عرب هستند اندک اند، بلکه اين به دليل تغييري است که در نوع انتساب پيش آمده است. طبعا بناي بر آن نيست که بگوييم عالمان اين دوره همه عرب بودهاند؛ کاري که مؤلف کتاب «عروب العلماء» با گرايش مليگرايي عربي انجام داده است. روشن است که بسياري عجم اند و بسا عجمهاي موالي که انتساب عربي هم دارند، اما به هر روي، قاعده اين است که انتسابات قبيله اي تقريبا تا قرن سوم و احيانا چهارم باقي مانده و به تدريج رو به زوال رفته مگر براي خاندانهاي بسيار مشهور که عنوان تميمي يا خزاعي يا غيره براي آنان شاخص بوده و حتي تا به امروز هم آن انتسابات نام فاميل برخي از خانوادهها است. البته براي سادات علوي، انتسابات خانداني به دليل اهميت آنان از هر جهت، همچنان برقرار بوده است.نظام خانداني ايراني ـ عربيهر قبيلۀ عربي که به محيط تازه منتقل ميشد، آداب و عادات و به خصوص گرايشهاي مذهبي خود را به همراه ميآورد. قبايل تا زماني که در عراق و حجاز يا يمن بودند گرايشهاي خاصي داشتند. براي نمونه طايفه عبدالقيس، ربيعه ، بجيله و برخي ديگر گرايش غالب شان تشيع بود. گرچه شاخهها و تيرههاي سني هم داشتند. يا براي نمونه، طايفه اي از اشعريها که به قم مهاجرت کردند، از همان زمان اقامت در عراق شيعه بودند. تشيع چنان بر اين تيره غلبه داشت و تا قرنها بعد ادامه يافت که وقتي يکي از آنان در ري سني شد، منابع سني اوائل قرن سوم او را مؤمن آل فرعون خواندند.[]در واقع بايد گفت يکي از قالبهاي اصلي که شيعه را حفظ کرده همين حرکت خانداني است که تشيع را از دشوارهاي بزرگي که در دوران اموي و عباسي بر سر راهش بوده نجات داده و به قرون بعدي رسانده است.واقعيت آن است که تشيع به عنوان يک گرايش مذهبي نيرومند در ميان قبايل عراقي در جمعهاي خانداني، به راحتي مسيرش را در تاريخ حفظ کرده است. منهاي سادات که اصل و اساس اين حرکت هستند، خاندانهاي فراواني داريم که در طول چند قرن اسامي آنها را سلسله وار ميشناسيم. براي نمونه ميتوان به خاندان ميثم تمار اشاره کرد که بيشتر در عراق ماندند.[2]خاندان تميمي سبزواري که شرحي از چهرههاي برجسته آنان را طي دو سه قرن در مقدمه کتاب دعاي يکي از چهرههاي اين خاندان با نام ذخيرة الاخره (قم، انصاريان، 1375) آوردهايم. شمار زيادي از خاندان بجيله علائق شيعي دارند. اما در قرن پنجم و ششم خاندان خزاعي و عجلي و حمداني از خاندانهاي عرب اما ايراني شده نيرومند در حفظ و حراست از مذهب تشيع در خطي ميان نيشابور تا ري و قزوين بودند. در الفهرست منتجب الدين نام چهار نفر از خاندان عجلي ـ که در اصل شاخهاي از قبيله شيعي عبدالقيس هستند ـ به عنوان علماي شيعه آمده است. در کتاب نقض هم از يکي از رجال بنيعجل که در قزوين و جزو اميران و ثروتمندان اين شهر بوده ياد شده است. مرحوم ارموي در تعليقات الفهرست به تفصيل در باره خاندان بنيعجل در قزوين سخن گفته است (الفهرست، ش 15، 32، 340، 366، و براي توضيحات ارموي بنگريد: صص 176 ـ 185). خاندان ابودلف عجلي هم که حاکمان کرج ابودلف بودند، علائق شيعي داشتند و شرح حال برخي از وابستگان به آنان در الفهرست و نقض و معالم العلماء آمده است. درباره خاندان حمدانيها هم مرحوم ارموي توضيحاتي را در کتاب الفهرست داده است. در آن کتاب شرح حالهاي شماره 29، 73، 90، 359 مربوط به حمدانيهاست و در صفحات 186 ـ 187 توضيحات مختصري از ارموي آمده است. خاندان دوريستي هم در طرشت تهران، يکي از خاندانهاي در اصل عرب بود که خود را از نسل حذيفةبن يمان معرفي ميکرد.[3]عالماني هم از نسل مالک اشتر در قرن ششم در حوالي ري بودند که از آن جمله صارم الدين اسکندر خرقاني بود.[4]به طور کلي بايد گفت، محيط ايران به خصوص ري و خراسان قرن پنجم و ششم همچنان يک محيط خانداني براي چهرههاي شاخص وممتاز جامعه است. نگاهي به تاريخ بيهق ميتواند نشان دهد که اين تاريخ محلي چه بهايي براي خاندانهاي موجود در نواحي بيهق قائل است.اما آنچه جلب توجه ميکند ريشههاي اصلي اين خاندانهاست که اگر عرب هستند و مخصوصا از چهرههاي برگزيده صحابه، روي آنها دقت ميشود. در تاريخ بيهق از خاندان مهلبيان از نسل ابوصفره مهلبي، خاندان ايراني فولادوند (ص 93) خاندان حسان از نسل حسانبن ثابت شاعر پيامبر (ص 94)، خاندان حاکميان و فندقيان از نسل خزيمه ذوالشهادتين که خود مؤلف تاريخ بيهق از آنهاست (ص 101). حاتميان از نسل ابوجعفر محمدبن حاتم .... از نسل اسامةبن زيد هستند (ص 122). اما نسل بديليان (ص 135) که آنان هم در بيهق بودند، همين طايفه اي هستند که بحث ما در باره آنان است و از نسل بديلبن ورقاءبن نوفل هستند.قبيله خزاعهخزاعه از قبايل عرب جنوبي و به روايت مشهور شاخهاي از اَزْد است که پس از خرابي سد مأرب و خروج شمار زيادي از اعراب جنوب به سمت شمال، اين جماعت نيز مهاجرت کردند. جماعتي از اين مهاجرين، برخلاف ديگران، پس از آن که از آنان جدا شدند، در مکه اقامت گزيدند. کلبي، «خزع» را به معناي «تخلف» گرفته و ناميده شدن آنان را هم به خزاعه با اين تفسير توجيه کرده است. (بنگريد به ماده «خزع» در لسان العرب).پيش از تسلط قريش در مکه، قبيلۀ خزاعه بر اين ديار حکومت ميکرد و بر اساس آنچه مشهور است، قصيبن کلاب با کنار زدن خزاعه قريش را بر مکه حاکم کرد. با اين حال در وقت ظهور اسلام، همچنان خزاعه از قبايل مهم عرب در مکه بوده و نام وي در تحولات صدر اسلام بسيار فراوان آمده است.درباره اين قبيله يک تک نگاري با نام قبيلة خزاعة في الجاهلية و الاسلام از عبدالقادر فياض حرفوش (دمشق، دارالبشائر، 1417) نوشته شده که بيشتر تاريخ قرن اول اين قبيله و شماري از شخصيتهاي شاعر و اديب آن را مورد توجه قرار داده است. در اين کتاب همچنين در باره طوايف داخلي قبيله خزاعه به تفصيل بحث شده و از کساني از خزاعيان که از اصحاب رسول خدا(ص) بودند ياد شده است. اما مع الاسف به مهاجرت اين طايفه به نقاط ديگر اسلام به خصوص ايران توجهي نشده است.درباره آمدن خزاعيان به ايران، تاريخ معيني نمي شناسيم اما ميدانيم که شمار زيادي از آنان در اواخر قرن اول در خراسان بوده و در جريان قيام عباسيان ـ همان طور که خواهد آمد ـ نقش فعال داشتهاند. آنچه اکنون به اجمال بايد بگوييم اين است که در زمان مورد بحث ما يعني قرن پنجم و ششم به جز خاندانهاي متعلق به سادات، چند خاندان عرب شيعه در اين زمان در خراسان ري هستند که يکي همين خزاعي و ديگري عجلي است که جماعتي از علما و فضلاي شيعه وابسته به اين دو خاندان هستند. شايد مهم ترين سند ما براي حضور اينان در اين ديار کتاب الفهرست منتجب الدين و برخي از آثار رجالي اسناد روايات و تواريخ محلي است.پيمان خزاعه با بنيعبدالمطلبخزاعه در زمان عبدالمطلب ، پيماني با او امضا کردند که سبب هماهنگي آنان با بنيهاشم در ادوار بعدي شد. بلافاصله بايد اين پرسش را مطرح کرد که آيا ممکن است از همان زمان، نوعي رقابت ميان بنيهاشم و بنياميه وجود داشته و خزاعه در اين بين به دليل رقابت پيشين خود با قريش، جانبدار بنيهاشم شده و به لحاظ سياسي بنيهاشم و خزاعه از قريش جدا شده باشند؟ به هر روي در نقلهاي تاريخي آمده است که خزاعه به دنبال متحدي در ميان خاندانهاي قريش ميگشتند، و در اين ميان، کسي را بهتر از عبدالمطلب نيافتند. در آن وقت ورقاء ـ پدر بديلبن ورقاء ـ اين درخواست را از عبدالمطلب کرد. آنان به دارالندوه رفتند، عهدي نوشتند و آن را در کعبه آويختند. اخباريهاي عرب متن اين حلف را هم نقل کردهاند.[5] عبدالمطلب به همين مناسبت شعري سرود و به فرزندانش توصيه کرد اين حلف را پاس بدارند. وصي او فرزندش زبير بود و او به ابوطالب وصيت کرد و او هم به عباس.[6]اگر از غزوه بنيالمصطلق (سال پنجم) که يکي از تيرههاي خزاعه با رهبري حارثبن ابي ضرار خزاعي که در آن عليه رسول الله(ص) شرکت کرد بگذريم، از حديبيه به اين سو و شايد با زمينههاي قبلي، خزاعه به همپيماني با حضرت محمد(ص) و به عبارتي بنيعبدالمطلب پاي بند ماندند. به همين دليل بود که در صلحنامه حديبيه چنين مقرر شد: هر قبيله اي که بخواهد ميتواند با محمد(ص) و در حلف او باشد و هر قبيله اي که خواست ميتواند با ساير قريش که آن زمان معانديني مانند بنياميه و بنيمخزوم بودند، متحد شود. خزاعه قاعدتا بر اساس همان پيمان گذشته با عبدالمطلب، با محمد(ص) پيمان بست و دشمنان آنان که بنيبکر بودند، با قريش همپيمان شدند. البته بايد ماجراي بنيالمصطلق را که در سال پنجم جنگي با مسلمانان کردند يک استثناء بدانيم. با اين حال جالب است بدانيم که رسول خدا(ص) پس از خاتمه غزوه بنيالمصطلق با جويريه دختر حارثبن ابي ضرار ازدواج کرد که اين هم بايد در استواري روابط بعدي مؤثر بوده باشد. زيرا بلافاصله پس از اين ازدواج، مسلمانان ديگر اسراي خود را هم آزاد کردند. در اين وقت بود که خزاعه، مسلمان و کافرشان متمايل به رسول خدا(ص) و عليه قريش بودند: و کانت خزاعة مسلمها و مشرکها يميلون الي النبي(ص) علي قريش.[7]سروري خزاعه را در اين وقت بديلبن ورقاء داشت که پس از نقض عهد حديبيه، از سوي قريش به مدينه رفت و از اين که بنيبکر با کمک قريش بر سر خزاعه ريخته آنان را کشتند، گلايه کرد. در شعري که عمروبن سالم خزاعي نزد حضرت سرود، گفت: قريش با شما خلف وعده کردند و در حالي که ما در رکوع و سجود بوديم ما را کشتند.[8]ان قريشا اخلفوک الموعدا / و نقضوا ميثاقک المؤکدا / هم بيتونا بالوتير هجدا / و قتلونا رکعا و سجدا.بيت اخير و نکات ديگر موجود در ابياتي از اين شعر که در آنها کلمه «رسول الله» آمده است، نشان ميدهد که اين زمان، دست کم تعدادي از خزاعيان مسلمان بودند. نبرد صورت گرفته ميان بنيبکر و خزاعه بود که در حديبيه اولي در عهد قريش و دومي در عهد با رسول خدا(ص) وارد شد. در نبردي که ميان دو طرف درگرفت، شماري از قريش مانند صفوانبن اميه و عکرمهبن ابي جهل از بنيبکر دفاع کردند و به دنبال آن نقض عهد حديبيه پيش آمد و به فتح مکه منجر شد. بديلبن ورقاء که رهبري خزاعه را داشت اين زمان بيش از 90 سال سن داشت. بديل چندان موقعيت بالايي داشت که رسول خدا(ص) به وي نامه نوشت و از او دعوت کرد تا اسلام را بپذيرد. اين نامه در اين خاندان بود و وي به فرزندانش توصيه کرد: يا بني! هذا کتاب رسول الله(ص) فاستوصوا به فلن تزالوا بخير مادام فيکم.[9] در اين که وي پيش از فتح مکه ايمان آورده است يا بعد از آن اختلاف است.پس از رحلت پيامبر(ص) خزاعيان به مانند ديگر قبايل در فتوحات شرکت کردند و بنا به آنچه در منابع کهن آمده است، عبداللهبن بديلبن ورقاء فرمانده نيروهاي فاتح شهرهاي همدان و اصفهان در سال 23 بوده است.[10] آنچه هست در ميان علماي اصفهان نام شماري از خزاعيان به چشم ميخورد که فهرست آنان را ميتوان در کتاب ذکر اخبار اصبهان ابونعيم اصفهاني يافت. اين نشان از آن دارد که جماعتي از خزاعه در اين شهر ماندگار شدهاند.خزاعه و همراهي با امام علي(ع) در صفينخزاعه از رقباي قريش و با بنيهاشم متحد بودند. در جريان شورش بر عثمان، جمعيتي قريب 600 نفر از مصر به عنوان اعتراض به سوي مدينه حرکت کرد که چهار پرچم داشتند و هر پرچم دست کسي بود اما فرماندهي آنان را عمروبن بديلبن ورقاء و شخصي با نام عبدالرحمنبن عديس تجيبي داشتند.[11]پس از بيعت با امام علي(ع) خزاعيان در کنار ايشان ماندند و در جنگ جمل و صفين با طايفۀ خود از آن حضرت دفاع کردند. اين اقدام آنان، نشانگر دشمني آنان با قريش و همراهيشان با بنيهاشم است. اين خود به خود زمينه تشيع را در اين خاندان فراهم کرده است. حضور آنان در کنار امام علي(ع) در تاريخ چندان واضح است که کحاله مينويسد: و حاربت خزاعة مع عليبن ابي طالب سنة 37. [12]اما شماري از رهبران خزاعه از صحابه رسول(ص) که در جمل و صفين بودند، عبارتند از: عمروبن حمق خزاعي: عمرو در جنگ جمل فرمانده پياده نظام «خيل خزاعه» و افناء يمن بود.[13] حماسههاي وي در صفين در منابع آمده است.[14] عمروبن حمق فرمانده خزاعياني هم بود که در صفين بودند.[15] اين نشان ميدهد که جماعتي از آنان در صفين بودهاند. عبارت نقل شده در مورد ديگر در صفين اين است: و معه من خزاعة عدد حسن.[16] محمدبن حبيب ميگويد که عمرو شيعه بود و معاويه او را کشت و سرش را جدا کرد و در بازار گرداند.[17] اين اولين سري بود که در در دوره اسلام، بر سر نيزه رفت (کان رأسه اول رأس نصب في الاسلام). ابن حزم ميگويد: او مردم را بر ضد عثمان تحريک کرد «و کان من شيعة علي».[18]سليمانبن صردبن جون خزاعي : وي فرمانده پياده نظام سمت چپ ميدان نبرد در صفين بوده است (وقعة صفين ، ص 205)عبداللهبن بديلبن ورقاء خزاعي (فاتح اصفهان و همدان در سال 23)[19] که در جمل[20] و صفين حضور داشت. عبداللهبن بديل بعد از جمله به عايشه گفت: آيا سخن پيامبر(ص) را به خاطر نداري که فرمود: علي مع الحق و الحق مع علي لن يفترقا حتي يردا علي الحوض[21] از وي جملاتي از وي نقل شده که در وقعة صفين ص 101 و موارد ديگر آمده است. وي فرمانده پياده نظام در صفين بوده است (ص 205، و بنگريد: 208). شعبي روايت جالبي از شهامت و شجاعت وي در صفين دارد (ص 245). زماني که عبداللهبن بديلبن ورقاء به دست سپاه معاويه به شهادت رسيد عبداللهبن عامر که در گذشته عقد اخوّتي با عبدالله داشت عمامه را از سرش برداشت و روي صورت او انداخت. معاويه گفت: بردار. عبدالله گفت بر نمي دارم و نمي گذارم او را مثله کنيد. معاويه گفت: بردار مثله نمي کنم و او را به تو ميبخشم (معلوم ميشود ديگران را مثله ميکردند). بعد معاويه با ابراز خوشحالي از اين که کبش قوم يعني قدرتمند سپاه امام را کشته اظهار خوشحالي کرد و نکته مهمي را در ارتباط با تشيع خزاعه گفت: مع ان نساء خزاعة لو قدرت علي ان تقاتلني فضلا عن رجالها فعلت مردان خزاعه که هيچ، اگر زنان خزاعه هم قدرت جنگ با من داشتند چنين ميکردند.[22]ابوشريح خزاعي (خويلدبن عمرو) هم در وصف امام علي چنين سروده است:[23]و هو الذي بفقهه يؤدونا عن قحم الفتنة ان تريدنا اشاره به حضور سليمانبن صرد خزاعي در صفين کرديم. مهم تر از آن فرماندهي چهارهزار نفر از توابين در واقعه عين الورده و نبرد وي با سپاهيان شام و شهادت اوست. در باره وي گفتني است که نامش يسار بود و رسول خدا(ص) که طبق معمول نامهاي بد را عوض ميکرد، نام وي را به سليمان تغيير داد.5. محمدبن بديلبن ورقاء خزاعي هم در جنگ جمل بود.[24] او و برادرش عبدالله در صفين شهيد شدند. طوسي ميافزايد که هر دو نمايندگان رسول خدا(ص) به سوي مردم يمن بودند.[25]نقش فعال خزاعه در جنبش عباسيانمروري روي رجال برجستۀ دولت عباسي نشان ميدهد که خزاعيان و موالي خزاعه که فرقي با اصل قبيله ندارند نقش مهمي در روي کار آوردن عباسيان داشتند. علت آن جز اين نبود که اينان از بنيهاشم بودند و خزاعيان همپيمان با بنيهاشم بودند. سليمانبن کثير خزاعي در رأس شورشيان خراسان بود که مردم را به بنيهاشم دعوت کرد.[26] نويسندۀ شيعي کتاب اخبار الدولة العباسيه چهرههاي زيادي از اين قبيله را در صفوف سپاهيان ابومسلم ميشناساند[27] و در جايي به صراحت آمده است: و کان اول من وافي ابامسلم رجال خزاعه لقربهم منه، فانضم اليه منهم خمسة و عشرون، و من طي ستة رجال و من تميم اثنا عشر رجلا.[28]شروع قيام خراسان بر ضد امويان توسط سليمانبن کثير خزاعي بود که فعاليت خود را در سال 111 آغاز کرد. بعدها بکيربن ماهان به صحنه آمد و همو بود که وقت مرگ ابوسلمه خلال را جانشين خود کرد.[29]نصربن سيار هم در خراسان در طرح حمله به حاميان عباسي، نخستين مکاني را که شايسته حمله ديد محل خزاعه بود.[30]اين کتاب به عنوان يک منبع شاخص کاملا نشانگر آن است که خزاعيان در صفوف اصلي جنبش عباسيان به عنوان يک جنبشهاشمي و شيعي در آن برهه، بودهاند.مروري بر شخصيتهاي برجسته در دولت عباسي نشان ميدهد که خزاعيان جايگاه ويژه اي در اين دولت داشتهاند و دست کم تا يک صد سال بعد مناصب مهمي را به خود اختصاص داده بودند.به اين امر توجه داشته باشيم که طاهريان خراسان از موالي خزاعه بودند و اين نشان از همراهي آنان با عباسيان از زمان انقلاب عباسي در خراسان دارد.خاندان دعبلبن علي خزاعياز خزاعيان شاخههاي مختلفي در نواحي عراق و ايران بوده است. براي نمونه وقتي سخن از دعبلبن علي (148ـ 246) به ميان ميآيد که يک شاعر شيعه است با توجه به نسب وي، ميتوان يک شاخه از اين خاندان را که به عبداللهبن بديل (شهيد در صفين) ميرسد، شناخت. نجاشي (ص 161) دعبل را چنين ميشناساند: دعبلبن عليبن رزينبن عثمانبن عبدالرحمنبن عبداللهبن بديلبن ورقاء (نجاشي: 161).زماني که در سال 173 عباسبن جعفر خزاعي از سويهارون الرشيد براي سه سال به حکومت خراسان رسيد، دعبل را به حکومت شهر سمنجان منصوب کرد.[31]عليبن عليبن رزين هم از علما برجسته و از شاگردان زبده امام رضا بوده است. نجاشي در باره اش گويد: له کتاب کبير عن الرضا.[32] طوسي هم در رجال[33] از او ياد کرده است.اسماعيلبن عليبن علي راوي اخبار شيعي برادرزاده همين دعبل است که در بشارة المصطفي (158، ، 201، 192) چندين روايت از او نقل شده است. نام و نسب اين اسماعيل به اين شرح در نجاشي (ص 32) آمده است که نشان از ادامه و استمرار تشيع در اين خاندان دارد: اسماعيلبن عليبن عليبن رزينبن عثمانبن عبدالرحمنبن عبداللهبن بديلبن ورقاء خزاعي... له کتاب تاريخ الائمة.در اين دوره از عالم ديگري از خاندان خزاعه ياد شده است که اربلي به نقل از ابن خشاب، او را عبدالرحمانبن نجبه خزاعي خوانده و در باره وي نوشته است: و کان عارفا بأمر اهل البيت. مورد بحث وي اشعار امام حسين(ع) است.[34]بديليان بيهقنويسنده تاريخ بيهق ضمن شمارش خاندانهاي معروف نواحي بيهق از خاندان بديليان ياد کرده که با توجه به اسامي آنها ظاهرا با شاخه اي که ابوالفتوح خزاعي از آنهاست ارتباطي ندارد. نويسنده تاريخ بيهق (ص 135) مينويسد: «از فرزندان بديلبن ورقاء خزاعي اند و اجداد پدرم شمس الاسلام از سوي والده، از آن جماعتند و ايشان فضلا و صلحا و علما بودهاند. و بديليان اسفراين نه از اين رهط اند بلکه ايشان از اولاد بديلبن محمدبن اسد حرشي اسفراينياند».سپس شماري از نسل بديليان يعني اقوام مادري پدرش را که از نسل بديلبن ورقاء هستند، برشمرده است.خاندان خزاعي نيشابور و ريخاندان مورد نظر ما که ابوالفتوح مفسر پارس زبان از آنهاست، ما از نسل خزاعيان، بديلياني هستند که در نيشابور و ري ميزيستند. اين که چه زماني آمدهاند و کي از نيشابور به ري عزيمت کرده در آنجا مسکن گزيدهاند آگاهي روشني نداريم. اما مهم آن است که بدانيم سلسله نسب اينان تا بديلبن ورقاء صحابي رسول الله(ص) چگونه است.در واقع، رشته نسب ما در انتها به ابوالفتوح رازي خزاعي باز ميگردد. ما او را به عنوان يکي از زبدگان خزاعيان ري ميشناسيم و ميبايست از وي به نسل گذشته او و حواشي آن برسيم.علامه قزويني در خاتمة الطبع در شرح حال ابوالفتوح با اشاره به اين که حاجي نوري در مستدرک (ج 3، ص 487) ابوالفتوح را از نسل «عبدالله»بن بديلبن ورقاء ميداند، آن را خطا شمرده و گويد: بدون شک اين فقره از مرحوم محدث نوري با آن تتبع فوق العاده که از او معهود است فقط ناشي از طغيان قلم است که ما بين دو برادر خلط و يکي را به ديگري اشتباه نموده است.[35]سپس علامه قزويني با استفاده از شرح حال يکي از خزاعيان که در لسان الميزان آمده کوشيده است تا نسب وي را آشکار کند. در اين شرح حال که نسب عبدالرحمن برادر جد ابوالفتوح چنين آمده است: عبدالرحمانبن احمدبن الحسينبن احمدبن ابراهيمبن الفضلبن شجاع بنهاشم.[36]آنچه در اين سلسله ناقص است وصل کردنهاشم با بديلبن ورقاء است. مرحوم قزويني نامي را که در اين ميان نهاده، نام نافع فرزند بديلبن ورقاء است.اين در حالي است که مرحوم محدث نوري نام «عبدالله» را در اينجا نهاده بود.اما چرا قزويني با آن مخالفت کرده و آن را طغيان قلم ناميده است؟ دليل آن اين است که ابوالفتوح رازي در يک مورد با ذکر نام نافعبن بديل او را از پدران خود برشمرده است. اين موارد را عسکر حقوقي در کتاب تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي (ج 1، ص 124 ـ 126 چاپ کنگره ابوالفتوح) آورده است. در جايي در باره شهداي بئرمعونه نويسد: «...ونافعبن بديلبن ورقاء الخزاعي و اين مرد از پدران ماست». مرحوم قزويني با اشاره به اين نص، نافعبن بديل را جد اعلاي ابوالفتوح ميداند.[37] شبيه همين مطالب را عسکر حقوقي و اخيرا محمد قنبري تکرار کردهاند[38] «شجرهاي که در منبع اخير آمده، اشکال ديگري هم دارد که ابوسعيد محمد را با ابومحمد عبدالرحمن که برادرند عموزاده دانسته و پدر نخستين را ابوالفتح (بدون اسم) و پدر عبدالرحمن را ابوبکر احمد دانسته که خطاست. در واقع هم ابوسعيد محمد و هم عبدالرحمن، فرزندان احمدبن الحسينبن احمدبن ابراهيم.... هستند که خواهد آمد. اين هر دو برادر، لقب مفيد داشتهاند و البته شهرت عبدالرحمان بسيار بيشتر بوده و شرح حال هر دو در الفهرست منتجب الدين هست.اما نسبت به جد اعلاي آنان که فرزند بديلبن ورقاء است، واقعيت آن است که نظر قزويني هم در باب اين که جد ابوالفتوح، نافعبن بديلبن ورقاء باشد، نادرست است. در واقع، اگر سلسله نسب «عبدالرحمانبن احمد» برادر جد ابوالفتوح که در لسان الميزان آمده از روي منبع لسان الميزان دنبال ميشد روشن ميگشت که مرحوم قزويني نمي بايست نام «نافع» را ميان نامهاشم و بديل قرار ميداد.منبع لسان الميزان چيزي جز کتاب تاريخ الاسلام ذهبي نيست و منبع تاريخ الاسلام ذهبي هم کتاب طبقات الاماميه ابن ابي طي است که او هم اصل خبر خود را به احتمال فراوان از ابن شهرآشوب گرفته است.نام و نسب عبدالرحمن عموزاده جد ابوالفتوح در متن بشار عواد (ج 10، ص 545 ش 146) چنين آمده است:عبدالرحمانبن احمدبن الحسينبن احمدبن ابراهيمبن الفضلبن شجاع بنهاشمبن عبداللهبن عبدالرحمنبن بديلبن ورقاءبن نوفل، ابومحمد الخزاعي النيسابوري الشيعي، نزيل الري.ذهبي تاريخ درگذشت او را سال 485 نوشته است.اما جد ابوالفتوح ما يعني ابوسعيد محمد که عبدالرحمن پيشگفته برادر اوست، چنين است: الشيخ المفيد ابوسعيد محمدبن احمدبن الحسينبن احمدبن ابراهيمبن الفضلبن شجاع بنهاشم الخزاعي النيشابوري (مؤلف کتاب الاربعين عن الاربعين في فضائل امير المؤمنين(ع) (الفهرست منتجب الدين ص 30). منتجب الدين در ص 102 ش 361 شرح از او ياد کرده اما نسب او را به اين تفصيل نياورده است. فهرست آثارش را آورده و ميگويد که اين فهرست را از طريق سبط او يعني همين ابوالفتوح ما به دست آورده است.ابومحمد عبدالرحمن و ابوسعيد محمد دو برادر و فرزند احمدبن حسينبن احمدبن .... هستند.در اين صورت بر اساس سندي که از کتاب ابن ابي طي در اختيار داريم، ابوالفتوح ما که فرزند علي و او پسر همين ابوسعيد محمد است، از نسل عبدالرحمنبن بديلبن ورقاء است نه از نسل نافع يا عبدالله پسران بديلبن ورقاء. اما اين که چرا ابوالفتوح در عبارت پيشگفته، گفته است که نافع از پدران ماست، به راحتي قابل توجيه است. نافع از شهداي عصر رسول(ص) است و ابوالفتوح که به اين امر افتخار ميکند، او را از پدران خود خوانده، يعني از اجدادي که در خاندانش هستند. درست همان طور که علما به صراحت گفتهاند که ابراهيم عمويش را پدر ناميده است. عبارت اينجا، حتي از آن هم بيشتر قابل تأويل است.خزاعيان: نيشابوري يا رازيمرحوم قزويني در همان شرح حال ابوالفتوح، به درستي نوشته است که خزاعيان مورد نظر ما به بديليان مشهور نبودهاند و اين لقب شاخه ديگري از همين خاندان بوده که نويسنده تاريخ بيهق از آنان ياد کرده است.از آنچه از فهرست منتجب الدين و خزاعيها قرن پنجم وششم به دست ميآيد مَسْکن اصلي اين جماعت نيشابور بوده و رازي لقب دوم آنان است. بنابراين ميتوان گفت که محل زندگي آنان نيشابور بوده و در اين اواخر، قرن چهارم يا پنجم، به تدريج به سمت ري آمدهاند. انگيزه آمدن آنان هم به ري ميتواند قوت تشيع در اين شهر و مرکزيت فرهنگي و علمي آن باشد. به هر روي اين خاندان براي تشيع احساس مسؤوليت ميکرده و با توجه به مرکزيت ري، بهتر ميتوانسته است براي تشيع و تبليغ آن تلاش کند.بايد توجه داشت که چهرههاي اين خاندان که از علما بودند معمولا براي تحصيل علم به خصوص دانش حديث به بسياري از شهرها سفر ميکردند. در باره عبدالرحمنبن احمد آمده است: سمع ببغداد.. و رحل الي الشام و الحجاز و خراسان.[39]قزويني هوشيارانه در باره سکونت خزاعيان در نواحي نيشابور نوشته است:و مخفي نماناد که از اولاد بديلبن ورقاء خزاعي مذکور، عده کثيري از خاندانهاي عربي الاصل که بعدها به طول اقامت در ياران و خلطه و آميزش با ايرانيان، به کلي ايراني و زبانشان فارسي شد، در قديم الايام از جزيرة العرب به ايران مهاجرت کرده و در نقاط شمالي ايران در نواحي نيشابور و سبزوار و ري و غيره سکنا گزيدهاند.[40]وي همانجا ميگويد که از اين خاندان بلند، قديمي ترين کسي را که ميشناسيم جد پدر ابوالفتوح ابوبکر احمد است که منتجب الدين او را از شاگردان سيد مرتضي و سيد رضي و شيخ طوسي ميداند و نوشتههايي هم دارد. منتجب الدين ميگويد که اخبار وي را از طريق ابوالفتوح به دست آورده است. وي برادري هم با نام ابوالفتح محسن داشته است که منتجب الدين شرح حال او را هم آورده است. اما از بالاتر از آنها آگاهي نداريم و نمي دانيم عالم بودهاند يا نه.[41]چنين خانداني که اينچنين به تشيع علاقمند بوده و فرزندشان شاگرد علماي درجه اول شيعه در بغداد بوده، نمي توانند افرادي عادي و غير تحصيل کرده باشند. دست کم در بادي امر چنين به نظر ميآيد. بسا بعدها شاهدي بر اين امر به دست آيد.نام تعدادي از خزاعيان عالم و واعظ اين دوره را در الفهرست منتجب الدين ميتوان يافت که برخي پيش از ابوالفتوح و کساني از نسل پس از وي از جمله برادر زاده او « ابوسعيد احمدبن محمدبن احمد» است که منتجب الدين او را «ابن اخي الشيخ الامام جمال الدين ابوالفتوح» معرفي کرده است.[42]تنها به اجمال اشاره کنم که تا به امروز بخشي از عربهاي خراسان را به نام عرب خزاعي ميشناسيم که بي گمان از نسل همان خزاعه معروف است.خزاعه در عراق و لبنانبخش بزرگي از طوايف خزاعه در قرون بعد در عراق مستقر شدند و چنان که ميدانيم اين جماعت در جنوب عراق به صورت عشايري زندگي کرده و شيعه بودند. اين گروه را خزاعل و منسوب به آنان را خزعلي ميخوانند. به نقل منابع نسب شناسي، خزعل نوعي تحريف در کلمۀ خزاعه است و به هر روي ريشه خزاعل که در ديوانيه عراق ساکن هستند و شمار فراواني در حاشيه فرات زندگي ميکنند از همان قبيله خزاعه قحطاني است. نيز گفته شده است که نسب معظم اين گروه به دعبلبن سلمانبن مسرد(کذا!) خزاعي ميرسد[43] کحاله نوشته است که اصل اينان از خزاعه و جدشان عليبن دعبل خزاعي است و نسب او به سليمانبن صرد خزاعي ميرسد. وي ميافزايد اينان نخستين عشايري بودند که در جنوب عراق ساکن شدند[44] همو به نقل از منبعي ديگر[45] افزوده است که اينان دختران خود را تنها به کسي از خزعليها يا از علويها ميدهند و حتي اگر بزرگترين افراد از کوچکترين دخترانشان خواستگاري کنند دختر به او نمي دهند. جماعت اينان پس از آن که حکومت عثماني حسن پاشا ـ که از همين گروه بود ـ را به حکومت بغداد گماشت در اطراف فرات پراکنده و مستقر شدند.[46]در حال حاضر هم قبيله خزاعه يکي از قبايل بسيار مهم عراق است که نقش تعيين کننده در سرنوشت سياسي اين کشور ميتواند داشته باشد. بر اساس اخبار درج شده در سايتها، در مورخه 4/10/2005 رؤساي قبيله خزاعه با ابراهيم الجعفري نخست وزير عراق ديدار داشتند.جماعتي از خزاعه از عراق به ايران آمدند و در شهرهاي جنوبي پراکنده شدند. اينان به جز خزاعه اي هستند که در قرن اول و دوم پس از فتوحات در شهرهاي مرکزي ايران و خراسان ساکن شدهاند. گفتني است شهري در فلسطين با نام خزاعه وجود دارد که بر اساس آنچه گفته شده است، شعبه اي از خزاعه در آن اسکان يافته و لذا به اين نام ناميده شده است. اين شهرک در بيرون خان يونس شرقي قرار دارد و اخبار مربوط به آن را در سايتهاي فلسطيني فراوان ميتوان ملاحظه کرد.خزاعه در بعلبکجماعتي از خزاعه به بعلبک رفته و تشيع را در آنجا گسترش دادند. از آن جمله آل حرفوش هستند که به نوشتۀ نويسنده تاريخ بعلبک نسب آنان به حرفوش خزاعي قحطاني ميرسد که در اصل از خزاعه عراق هستند. حکومت در بقاع لبنان و بعلبک براي سه قرن متوالي در اختيار آل حرفوش بوده است. يک نقل حکايت از آن دارد که حرفوش خزاعي يکي از فرماندهان فتوحات بوده است که ابوعبيده جراح وي را فرمانده فتح بعلبک کرده و نسل وي در آن ناحيه مانده و از امراي آن ديار شدهاند.[47]اما روشن است که اين حرفوش مربوط به زمان ابوعبيده جراح نبوده و به دورههاي متأخر باز ميگردد. اما ترديدي نيست که ميان آل حرفوش خزاعي با خزاعه عراق پيوندي استوار بوده است. نويسنده کتاب قبيلة خزاعة في الجاهلية و الاسلام ـ که خود حرفوشي است ـ از پدرش که نسابه بوده نقل ميکند که او آل حرفوش را از خزاعه ميدانسته است (همان، ص 130). جماعت ياد شده سالها با دولت عثماني درگير بودند و بارها و بارها مورد فشار و حمله آنان قرار گرفتند.به نظر ميرسد که يکي از کليدهاي اصلي تشيع لبنان را بايد در ميان همين آل حرفوش خزاعي جستجو کرد. نزاع دولت عثماني با خزاعه عراق هم بسيار طولاني بوده و يکي از محلات اصلي استقرار خزاعه در حله بوده است. بنابرين تشيع حله هم به نوعي با تشيع خزاعه در پيوند با يکديگر است. شرحي طولاني از درگيريهاي دولت عثماني را با خزاعه در حله و نواحي آن نويسنده کتاب قبيلة خزاعة في الجاهلية و الاسلام ( صص 131 ـ 134) آورده است. نويسنده ياد شده اشاره اي به مهاجرتهاي خزاعه به ايران ندارد. پي نوشتها :[1] . طبقات المحدثين باصبهان، ج 2، ص 34[2] . در باره چهرههاي برجسته اين خاندان که دست کم تا قرن سوم در زمره علما و محدثان شيعه بودند بنگريد به: ميراث مکتوب شيعه، ص 68، مدخل 1. گفتني است که اين خاندان از موالي طايفه شيعي بنياسد بودند[3] . نقض، ص 198.[4] . الفهرست منتجب الدين، ص 36[5] . تفصيل اين خبر را بنگريد در: انساب الاشراف 1/72.[6] . بنگريد: قبيلة خزاعه في الجاهلية و الاسلام، 107.[7] . قبيلة خزاعة في الجاهلية و الاسلام، ص 117.[8] . سبل الهدي و الرشاد: 5/203.[9] . الاصابه: 1/164.[10] . تاريخ يعقوبي، 2/157.[11] . تاريخ الطبري:4/369.[12] . معجم قبائل العرب: 1/339.[13] . الجمل :171.[14] . وقعة صفين : ص 381.[15] . وقعة: 205.[16] . وقعة: 233.[17] . المحبر: 490.[18] . جمهرة انساب العرب، ص 238.[19] . بنگريد: يعقوبي : 2 : 157.[20] . الجمل مفيد: 50.[21] . الجمل: 231.[22] . وقعة صفين: 247.[23] . وقعة صفين: 382.[24] . الجمل مفيد: 50.[25] . رجال طوسي: ص 49.[26] . يعقوبي: 2 : 319.[27] . اخبار الدوله: 220.در اين صفحه در ميان اسامي هفتاد نفر از دعات آنان در بلاد مختلف، نام ده نفر از خزاعه ديده ميشود.[28] . اخبار العباسية الدولة، ص 274، و بنگريد به المحبر: ص 465 که خزاعيان از ميان نقباي عباسيان را ميتواند در آنجا ملاحظه کرد)[29] . يعقوبي: 2/319.[30] . اخبار الدولة : ص 275.[31] . معجم البلدان: 3/252.[32] . نجاشي: 277.[33] . رجال، ص 360.[34] . کشف الغمه: 2/245، بحار: 75/122.[35] . خاتمة الطبع تفسير ابوالفتوح، ص 616.[36] . لسان الميزان، ج 3، ص 404.[37] . خاتمة الطبع، ص 616 ـ 617.[38] . ابوالفتوح رازي، گوشههايي از زندگي و برگهايي از تفسير ابوالفتوح رازي (ص 17 ـ 18).[39] . تاريخ الاسلام ذهبي: سال 485، ص 545.[40] . خاتمة الطبع تفسير پنج جلدي ابوالفتوح چاپ مجدد در: بزرگان ري، بخش اول، ص 64 چاپ کنگره حضرت عبدالعظيم، 1382.[41] . بنگريد: بزرگان ري، ص 65 ـ 66 .[42] . الفهرست، ص 37، ص 24.[43] . القبائل العراقيه ـ يونس السامرائي، بغداد1989 ـ : 1/207.[44] . معجم قبائل العرب: 1/340.[45] . عامان في الفرات، عبدالجبار فارس، ص 82 .[46] . معجم قبائل العرب: 1/340.[47] . بنگريد: دواني القطوف في تاريخ بنيمعلوف، ص 155، تاريخ بعلبک، ميخائيل الوف البعلبکي، ص 86، تاريخ بعلبک؛ حسن عباس نصرالله، ص 1/224.منبع: www.historylib.com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 257]
صفحات پیشنهادی
خزاعيها و نقش آنان در تشيع ايران
خزاعيها و نقش آنان در تشيع ايران شمار زيادي از قبايل عربي به همراه فاتحان و يا بعد از آن در قرن اول و دوم راهي ايران شدند و در شهرها و روستاهاي مختلف ساکن شدند. اينان به ...
خزاعيها و نقش آنان در تشيع ايران شمار زيادي از قبايل عربي به همراه فاتحان و يا بعد از آن در قرن اول و دوم راهي ايران شدند و در شهرها و روستاهاي مختلف ساکن شدند. اينان به ...
معرفي چهرههاي انقلابي شعر خراسان جنوبي
خزاعيها و نقش آنان در تشيع ايران [2]خاندان تميمي سبزواري که شرحي از چهرههاي برجسته آنان را طي دو سه قرن در مقدمه کتاب .... بيت اخير و نکات ديگر موجود در ابياتي از ...
خزاعيها و نقش آنان در تشيع ايران [2]خاندان تميمي سبزواري که شرحي از چهرههاي برجسته آنان را طي دو سه قرن در مقدمه کتاب .... بيت اخير و نکات ديگر موجود در ابياتي از ...
نزاع دو برادر با مرگ يكي از آنان خاتمه يافت
خزاعيها و نقش آنان در تشيع ايران بعدها بکيربن ماهان به صحنه آمد و همو بود که وقت مرگ ابوسلمه خلال را جانشين خود کرد. ... اين هر دو برادر، لقب مفيد داشتهاند و البته ...
خزاعيها و نقش آنان در تشيع ايران بعدها بکيربن ماهان به صحنه آمد و همو بود که وقت مرگ ابوسلمه خلال را جانشين خود کرد. ... اين هر دو برادر، لقب مفيد داشتهاند و البته ...
بشار اسد اصفهانی است!
خزاعيها و نقش آنان در تشيع ايران داستان اين مهاجرتها به قدري گسترده و با اهميت است که ميبايست در جاي ديگري مورد بحث .... که فهرست آنان را ميتوان در کتاب ذکر ...
خزاعيها و نقش آنان در تشيع ايران داستان اين مهاجرتها به قدري گسترده و با اهميت است که ميبايست در جاي ديگري مورد بحث .... که فهرست آنان را ميتوان در کتاب ذکر ...
سیاسیترین سقاخانه ایران در حال نابودی +عکس
سیاسیترین سقاخانه ایران در حال نابودی +عکس- ن نیوز: "ایمبری" به همراه "سیمور" برای ... نخست وزیر وقت ایران، رضاخان، مطبوعات مخالف را توقیف و پس از آن، حک. ... یک قرن از ساخت آن "بهرام خزاعی" یکی از بازاریان آن را اداره میکند و از علت ساخت آن میگوید. ... بیرون سقاخانه از سیمان ساخته شده و نقاشیهایی بر روی آن نقش بسته است.
سیاسیترین سقاخانه ایران در حال نابودی +عکس- ن نیوز: "ایمبری" به همراه "سیمور" برای ... نخست وزیر وقت ایران، رضاخان، مطبوعات مخالف را توقیف و پس از آن، حک. ... یک قرن از ساخت آن "بهرام خزاعی" یکی از بازاریان آن را اداره میکند و از علت ساخت آن میگوید. ... بیرون سقاخانه از سیمان ساخته شده و نقاشیهایی بر روی آن نقش بسته است.
نخست وزير عراق از ايران ديدار ميكند
نخست وزير عراق از ايران ديدار ميكند به گفته اين عضو كابينه، المالكي در اين سفر به ... احادیث و روایات: امام صادق (ع):هر كس درصدد عيب جويى برادر مؤمنش برآيد، تا با آن ... "خضير موسي الخزاعي" وزيرآموزش و پرورش عراق روز يكشنبه در گفت وگو با ... میکنند که ایران در تعیین تکلیف دولت آتی نقش کلیدی را بازی میکند، نوری مالکی .
نخست وزير عراق از ايران ديدار ميكند به گفته اين عضو كابينه، المالكي در اين سفر به ... احادیث و روایات: امام صادق (ع):هر كس درصدد عيب جويى برادر مؤمنش برآيد، تا با آن ... "خضير موسي الخزاعي" وزيرآموزش و پرورش عراق روز يكشنبه در گفت وگو با ... میکنند که ایران در تعیین تکلیف دولت آتی نقش کلیدی را بازی میکند، نوری مالکی .
معرفي يکي از مهم ترين آثار رجالي شيعه (1)
بر اين اساس ، بعد از نوشتن مقاله « آشنايي با رجال شيعه » وچاپ آن در يکي از شماره ... ق) که کشور ايران ، دستخوش يک سري تحولات سياسي مي شود و جريان مشروطيت رخ .... و حسن حاي راوياز آن جايي که وثاقت و حسن حال راوي در ارزيابي روايات او نقش دارد ..... اي الشيخ - اليه ضعيف بالانباري و باحمد بن زيد الخزاعي » ( همان ، ج 3 ، رقم 1207 ) .
بر اين اساس ، بعد از نوشتن مقاله « آشنايي با رجال شيعه » وچاپ آن در يکي از شماره ... ق) که کشور ايران ، دستخوش يک سري تحولات سياسي مي شود و جريان مشروطيت رخ .... و حسن حاي راوياز آن جايي که وثاقت و حسن حال راوي در ارزيابي روايات او نقش دارد ..... اي الشيخ - اليه ضعيف بالانباري و باحمد بن زيد الخزاعي » ( همان ، ج 3 ، رقم 1207 ) .
شعر شیعی
از آن جا که «غدیر» نماد تشیع است، چندان هم گزاف نیست. ... حضرت رضا(ع) به شاعر بزرگ شیعه، «دعبل خزاعی» می فرماید: «ای دعبل! .... منبع : راسخون بخش دوم : نقش ائمه (علیهم السلام) دررشد و نمو شعر شیعی فصل اول : دیدگاه پیامبر اکرم . ... و اسلوبهاي شعر شيعي در ادب اندلسنويسندگان: حسين حاتمي(كارشناس ارشد تاريخ ايران اسلامي از .
از آن جا که «غدیر» نماد تشیع است، چندان هم گزاف نیست. ... حضرت رضا(ع) به شاعر بزرگ شیعه، «دعبل خزاعی» می فرماید: «ای دعبل! .... منبع : راسخون بخش دوم : نقش ائمه (علیهم السلام) دررشد و نمو شعر شیعی فصل اول : دیدگاه پیامبر اکرم . ... و اسلوبهاي شعر شيعي در ادب اندلسنويسندگان: حسين حاتمي(كارشناس ارشد تاريخ ايران اسلامي از .
بیو گرافی شهره آغداشلو
تهیه برنامه رادیویی «صدا و نوای ایران» (پخش از کانال بین المللی سراسری امریکا) شهره ... جایزه منتخب انجمن منتقدین لوس آنجلس، نیویورک، سین سیناتی و آنلایم را از آن خود کرده است. ... آغداشلو در فیلم «خانهای از شن و مه» در نقش «نادی» زنی ایرانی و افسرده را بازی میکند که به ... محمد خزاعی دبیر سیامین جشنواره بینالمللی فیلم فجر شد ...
تهیه برنامه رادیویی «صدا و نوای ایران» (پخش از کانال بین المللی سراسری امریکا) شهره ... جایزه منتخب انجمن منتقدین لوس آنجلس، نیویورک، سین سیناتی و آنلایم را از آن خود کرده است. ... آغداشلو در فیلم «خانهای از شن و مه» در نقش «نادی» زنی ایرانی و افسرده را بازی میکند که به ... محمد خزاعی دبیر سیامین جشنواره بینالمللی فیلم فجر شد ...
ماجرای مرگ باسل اسد
همان زمان شایع شده بود که عده ای ازافسران گارد ریاست جمهوری سوریه که فرماندهی آن بعهده ... هر حال تشییع جنازه با شکوهی برای باسل اسد برگزار می شود که در آن حسنی مبارک ... عقیده بودند که این قصیده پس از قصیده معروف دعبل خزاعی شاعر اهل البیت علیهم ... A مدنظر قرار گیرد · افتتاح موسسه مطالعات ايران در انگليس · دنبال غذای خوبید؟
همان زمان شایع شده بود که عده ای ازافسران گارد ریاست جمهوری سوریه که فرماندهی آن بعهده ... هر حال تشییع جنازه با شکوهی برای باسل اسد برگزار می شود که در آن حسنی مبارک ... عقیده بودند که این قصیده پس از قصیده معروف دعبل خزاعی شاعر اهل البیت علیهم ... A مدنظر قرار گیرد · افتتاح موسسه مطالعات ايران در انگليس · دنبال غذای خوبید؟
-
گوناگون
پربازدیدترینها