واضح آرشیو وب فارسی:برترینها: حامد بهداد شگفتانگيز و هميشه در اوج من از سيمرغ معروفترم! بالاخره بعد از 11 سال، موفق شد از جشنواره امسال سيمرغ بگيرد؛ آن هم بهخاطر بازي در فيلمي كه كارگردانش، روزي روياي شب و روزش بوده و با فيلمهايش قد كشيده
پيشگويي شهرام شكيبا براي سال 90 حامد بهداد اون پسر باحاله من حافظه درست و حسابي ندارم. بالاخص در به ياد آوردن اسم آدمها. اگر همينطوري پيش برود بايد در سال 90 هميشه كارت مليام را توي جيبم نگه دارم تا هروقت كسي اسمم را پرسيد از روي آن بخوانم و بگويم ولي در عوضش حافظه بصريام فوقالعاده است. از خودم تعريف الكي نميكنم؛ سالها پيش وقتي يك تست روانشناسي دادم، نتيجه تست اين را گفت. هميشه وقتي ميخواهم درباره بازيگري براي دوستي حرف بزنم، مجبورم يا از فيلمهاي طرف تعريف كنم يا از خصوصيات او وصفي كنم كه دوستم اسم را بگويد. طبيعي است من كه اسم خودم را دارم فراموش ميكنم، اسم حامد بهداد هم يادم برود. براي همين هميشه ميگويم: «اون پسر باحاله» طرف مقابل هم يا ميگويد: «محمود بصيري» يا «هديه تهراني» يا « منوچهر متكي» يا «داريوش كاردان» يا «حامد بهداد» و وقتي «حامد بهداد» را ميگويد، گل از گلم ميشكفد و ميگويم آهان همون. در سال 90 اون پسر باحاله چنين خواهد بود. 1- باز هم به شدت ادعا ميكند كه البته چون به شدت حق دارد، خيالي نيست. 2- باز هم بهرغم اينكه همه ميشناسندش و به او توجه ميكنند، وقتي در جمعي باشد، سعي و تلاش ميكند كارهايي كند كه به او توجه كنند. اين كار البته فايدهاي ندارد. يا به آدم توجه ميكنند يا نميكنند، به كسي «توجهتر» نميكنند كه! 3- در سال 90 باز هم چشم و ابرودارها و جيگرطلاهاي نوظهور ميآيند و ميروند، اما اون پسر باحاله با همان چشم و ابرو معمولياش از همه بهتر است و ميماند. توصيه: لطفا در سال 90 سعي نكنيد جالب توجه باشيد، چون اگر جالب توجه نباشيد و سعي كنيد جالب توجه باشيد، فقط سعي كردهايد؛ همين. سعي كردن هم بيشتر مناسب كارگر معدن است، نه ديگران. نحوه راهيابي به سينما حامد بهداد مدرك ليسانس بازيگري تئاتر از دانشگاه آزاد اسلامي دارد. براي نخستينبار با فيلم آخر بازي به سينماي ايران معرفي شد و براي همان فيلم، كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد از جشنواره فيلم فجر شد. ويژگيهاي و خصوصيات يك آبان ماهي نماد: عقرب مرد متولد آبان چه در زندگي و چه در كار و حرفه خود، مردي بااراده، قوي و نيرومند و مملو از هيجان و بلندپروازي است و روحيات او با آرامش و سكون و بيحالي سازگاري ندارد و مدام در جستوجوي هدفهاي تازه و ترقي و تعالي دادن كار خود و بالا بردن سطح درآمد و زندگي خود و خانواده است. جديدترين مصاحبهها (منبع: مجله پرديس زندگي) آخر بازي، يكي از كارهاي سخت كارنامه من است، البته نه به اين دليل كه نخستين كارم بود بلكه همايون اسعديان، بهشدت در اين فيلم مرا محدود و مديريت كرد كه البته بعدها فهميدم چه لطفي در حقم كرده است. سالهاست با مازيار ميري دوست هستم و وقتي بازي در فيلم سعادتآباد به من پيشنهاد شد، تصميم گرفتم در آن بازي كنم. آدمهايي مثل مسعود كيميايي، ناصر تقوايي و حميد سمندريان، منابع ارتقاي بازيگر هستند. اينها بهترين بازيگران را به سينماي ايران معرفي كردهاند. نقش من در «محاكمه در خيابان» 2 روز طول كشيد اما فكر نميكردم 2 روز، يعني 2 روز! 2 روز براي من كامل بود و براي نخستين بار به آن لحظهاي كه بايد رسيدم. وقتي پشتصحنه فيلم آقاي كيميايي را ميبينم، لذت ميبرم از اينكه عكسي در كنار ايشان دارم و لذت ميبرم كه عكسي با هم داريم كه در وبسايتها و مجلهها و. . . كنار هم كار ميشود. در مورد مسعود كيميايي، نبوغ حرف ميزند. الحق كه سينماي كيميايي، سحرآميز است. وقتي پيشنهاد فيلم جرم به من شد، نميدانيد چقدر غصه خوردم! بهخاطر اينكه سر فيلم پرتقال خوني سيروس الوند بودم. فقط 5 روز فرصت داشتم كه ميان كار الوند، بروم تركيه كنسرت اريك كلاپتون. بليت گرفته بودم ولي نرفتم.. يواشكي رفتم توي فيلم كيميايي و سعي كردم الوند متوجه نشود كه البته بالاخره هم فهميد! من را كشيد يك گوشه و گفت: «فيلم كيميايي را از دست نده!» دلمشغولي اصلي علاقه بسياري به ورزش، به ويژه بوكس دارد؛ ورزشي كه در جواني خيلي به آن علاقه داشته و همچنان هم دارد. بهغير از بازيگري، به هنر عكاسي نيز بسيار علاقهمند است، طوري كه چندباري با برپايي نمايشگاههاي عكس، اين استعداد خود را نيز به معرض نمايش گذاشته است. تاسيس يك موسسه خيريه براي حمايت از كودكان بيسرپرست و بدسرپرست تعداد چاپ تصوير روي جلد زندگي ايدهآل: 5 بار دستمزد: بيش از 40 ميليون تومان (منبع: روزنامه جامجم) حاشيههاي زندگي خصوصي دوران دانشجويي بسيار سختي داشته و به گفته خودش، مزه فقر و گرسنگي را چشيده است. به تازگي در جشن يكي ازمجلات، به عنوان مرد سال سينما انتخاب شد كه حرفهايش روي سن، كمي دردسرساز شد! همواره او را به خاطر شخصيت خاص و غيرقابل كنترلش نقد كردهاند و بارها درگيريهاي مطبوعاتي زيادي را رقم زده، از جمله درگيري قلمي با مجله فيلم كه سروصداي زيادي كرد. هنگامي كه در جلسه نمايش سگسكوت روي ميز رفت، به شدت از او انتقاد شد. تعداد نتايج بعد از جستوجوي نام او در گوگل: 877هزار همواره معتقد است بارها هنگام انتخاب كارهايش، دچار اشتباه شده، طوري كه بعدها از ديدن آن كار، پشيمان شده است. «چه كسي ميتواند روي بازي هنري من قيمت بگذارد؟ مگر من سر بازي در «روز سوم» چقدر پول گرفتم؟ ميتوان روي اين بازي قيمت گذاشت؟ مگر «خسرو شكيبايي» در فيلم هامون چقدر پول گرفته است؟ آيا گوهري كه در خاطرات مردم جاودانه ميشود، قيمت دارد؟ آيا من جلوي دوربين رقصيدم؟ آيا من آواز خواندم و دلقكبازي كردم؟ آيا من در سينماي مبتذل شركت كردم؟ من سطح فرهنگ بازيگري را بالا بردم. من بازيگري را در نسل جوان خودم، به مرحله بعدي بردم و نيم نمره به آن اضافه كردم. چون من يك جوانم و ميگويم من خوبم و اعتماد به نفس دارم با مذمت و شماتت روبهرو ميشوم. «خسرو شكيبايي» داد نزد كه من خوبم ولي من ميگويم. من پول خوب ميگيرم، چون حق من است. چون يكي از بهترين بازيگران اين مملكت هستم. من نقش كوتاه را طوري بازي ميكنم كه قيمت پيدا كند. دستمزد ما بازيگرها بهمراتب از دستمزد خيلي از ورزشكارها كمتر است.» پرفروشترين فيلم «محاكمه در خيابان» مسعود كيميايي؛ يك ميليارد تومان(خانه سينما) افتخارات بهترين بازيگر نقش اول مرد در جشنواره فيلم دوبي براي فيلم كسي از گربههاي ايراني خبر نداره - ۱۳۸۸ سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل مرد از بيست و نهمين جشنواره فيلم فجر براي فيلم«جرم» -۱۳۸9 فيلمگرافي مهمترين فيلمها بوتيك (1382)، كافه ستاره (1383)، حس پنهان و روز سوم (1385)، هر شب تنهايي، دايره زنگي (1386 )،محاكمه در خيابان، كسي از گربههاي ايراني خبر نداره( 1387)، هفت دقيقه تا پاييز (1388)، جرم و سعادتآباد( 1389). مهمترين مجموعه تلويزيوني ۱۳۸۶: يك مشت پر عقابمنبع : زندگی ایده آل
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترینها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 198]