واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: من بازیگری هستم که مبتنی بر غذایی که آن روز خوردهام بازی میکنم. این روزها چه به خورد روح ما داده میشود؟ درستی؟ پاکی؟ خوبی؟ اخلاق؟ اصلا.... حامد بهداد: من انعکاس زشتی و زیبایی جامعه هستم بازیگر فیلم سینمایی «آدمکش» بازی خود را در این فیلم برگرفته از همه آنچه میداند که از جامعه به او منتقل شده است. حامد بهداد در فیلم سینمایی «آدمکش» به کارگردانی رضا کریمی در نقش مردی ظاهر شده که با هدف تصاحب زمین و پول زنی را راهی زندان میکند. بهداد که از همکاری با رضا کریمی در این فیلم سینمایی راضی است ابراز امیداوری میکند همکاری آنان در پروژههای بعدی نیز ادامه داشته باشد. این بازیگر در گفتوگو با خبرآنلاین از تحلیل نقش حمید زاهدی در فیلم و نوع بازیگری خود سخن میگوید. فیلمنامه چه تعریفی از شخصیت حمید زاهدی در اختیار شما قرار داد و رضا کریمی در مقام کارگردان تا چه حد شما را راهنمایی کردند؟نویسنده و کارگردان از ابتدا میدانستند به چه ترتیبی میخواستند شخصیت را ترسیم کنند، اما تناسب صحیحی بین حمید زاهدی و رویا ملکزاده ترسیم نشده است، یعنی از ارتباط قابل مشاهده آن دو به نتیجه خاصی نمیرسیم. آنها در یک سکانس فقط روبروی هم هستند. بنابراین باید به ذهن تماشاگر امیدوار باشیم که براساس دادههای دیالوگی و شفاهیات منتقل شده از سوی رویا به دکتر به کیفیت رابطه آنها پی ببرد. نویسنده و کارگردان خودآگاه و ناخودآگاه در مورد حمید زاهدی میدانسته قصد بیان چه حرفی دارد. همه حرف در مورد او ترسیم زشتی است که اتعکاسش از جامعه به شخص منتقل شده است. محدوده اخلاق کوچک شده است. قبلا به این افتخار میکردیم که دروغ نمیگوییم و حلال میخوریم و خوب عمل میکنیم و خوب حرف میزنیم، اما حمید در فیلم پز این را میدهد که آدم نکشته در حالی که هر کاری دوست داشته کرده است. سئوال من این است که آدم کشتن کاری غیر از گرفتن روح یک انسان است؟ من بازیگری هستم که مبتنی بر غذایی که آن روز خوردهام بازی میکنم. این روزها چه به خورد روح ما داده میشود؟ درستی؟ پاکی؟ خوبی؟ اخلاق؟ اصلا چنین نیست و دقیقاً برعکس آن است. از اکسیژنی که در این شهر موجود نیست تا معاشم که بدست میآید و بیماری رابطهام با اطرافیانم همه اینها به خورد روح من میرود. من در بازیگریام همه تلاشم را برای انتقال نقش کردم و زشتیهایی که در من منعکس میشود اگر در قالب نقصان و کاستی در بازیگر است از کاستیهای روز و احساس خوبی است که نمیگیرم. این فریب دادن دوست هم در همین جهت است؟برادر به برادر رحم نمیکند... مگر غیر از این است این روزها. آقای بهداد فکر میکنید تماشاگر از چه زمانی متوجه چهره دیگر حمید در فیلم میشود؟چرا این سئوال را میپرسید؟ اگر دقیقه 10 دست او رو شده باشد از امتیاز فیلم کم میشود و اگر در پایان فیلم روشن شود امتیازی به فیلم اضافه میشود؟ منظورتان این است که زمان رو شدن ماجرا از امتیاز فیلم کم میکند؟ نظر من در این مهم نیست. میخواهم شما نظرتان را در این مورد بگویید.جواب ساده این سئوال این است؛ زمانی که چهره حمید در صفحه مانیتور لپتاپ دیده میشود. تصور نمیکنید بازی شما از ابتدا نشان میدهد پشت محبت حمید به نامزدش نکتهای پنهان است؟تعلیق توسط شخصیت و دیالوگپردازیها جزو ویژگیهای یک فیلمنامه خوب است. بازیگر این کار را میکند که معلق بودنی در ذهن تماشاگر به وجود آورد. اگر از بازی من نکات پنهان نقش لو رفته به این خاطر است که تماشاگر از من آشناییزدایی نکرده است. اگر لو نرفته به این خاطر است که کارگردان بازی من را هرس کرده و برخی علائم را در بازیام به نمایش نگذارم. با توجه به اینکه شما غریزی بازی میکنید و بهرام رادان تکنیکی، روبروی هم قرار گرفتن شما چطور بود؟سادهترین شکل ماجرا این است که من، بهرام رادان و خانم کرامتی با هم دوست هستیم، رفقای من، من را دوست دارند و من را میشناسند و اجازه میدهند کار خودم را انجام دهم. بارها و بارها پیش آمده که از همکارانم و همبازیهایم خواستم دیالوگی را نگویم و همه اینها در بستر دوستی اتفاق افتاده است. تاکتیک و تکنیک و غریزه و خودآگاه و ناخودآگاه همه کلمه است. ارتباط باید بگیریم. بهرام آدم بسیار منظمی است و من کمی بینظم هستم و شوآف دارم... اما زمان کار فقط کار میکنیم و این حواشی را کنار میگذاریم و به کشش خود اثر توجه میکنیم. جنس بازی شما گاه به بازی برخی بازیگران خارجی نسبت داده شده، این مسئله را میپذیرد؟بازیگر نیز از کودکی مانند هر انسان دیگری در معرض مجموعهای از فیلمها قرار داشته، اما اصل کار این است زمانی که کار خودت را شروع میکنی اگر مقدر باشد شبیه خودت میشوی. آنچه که در بازی من دیده میشود شبیه خود من است. بخشی شوآف، سواد و تجربه است و هرآنچه هست خود من است و غیر از آن نیست. در مورد دیگر بازیگران نیز چنین است. اگر بخواهید سکانسی را «آدمکش» انتخاب کنید، کدام بخش را گزینش میکنید؟سکانس پایانی خودم و بهرام را دوست دارم. بازی قطبالدین صادقی عزیز را هم خیلی دوست دارم. اگر میخواستم این کار را دوباره بازی کنم دلم میخواست با رضا کریمی بیشترین تمرین میکردم و تکنیکیتر بودم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 396]