واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: t=14744">داستان لیلی مجنون اونم از نوع کامپیوتریش قابل توجه ادب دوستان مخصوصا سوئدی salmanclever 01 مرداد 1383, 08:34میبینید تورو خدا این لیلی و مجنون هم دیگه شدن کامپیوتری :lol: ليلي و مجنون گله ميكرد ز مجنون ليلي / كه شده رابطهمان ايميلي حيف از آن رابطهي انساني / كه چنين شد كه خودت ميداني عشق وقتي بشود داتكامي / حاصلش نيست به جز ناكامي نازنين خورده مگر گرگ تو را / برده يا داتنت و داتارگ تو را بهرت ايميل زدم پيشترك / جاي سابجكت نوشتم: به درك به درك گر دل من غمگين است / به درك گر غم سنگين است به درك رابطه گر خورده ترك / قطع آن هم به جهنم به درك آنقدر دلخورم از اين ايميلم / كه به اين رابطه هم بيميلم مرگ ليلي نت و مت را ول كن / همه را جاي OK كنسل كن OFF كن كامپيوتر را جانم / يار من باشد و ببين من ON ام اگرت حرفي و پيغامي هست / روي كاغذ بنويس با دست نامه يك حالت ديگر دارد / خط تو لطف مكرر دارد خسته از Font و ز Format شدهام / دلخور از گردالي @ (ات) شدهام كرد ريپلاي به ليلي مجنون / كه دلم هست از اين سابجكت خون باشه فردا تلفن خواهم كرد / هر چه گفتي كه بكن خواهم كرد زودتر پيش تو خواهم آمد / هي مرتب به تو سر خواهم زد راست گفتي تو عزيزم ليلي / ديگر از من نرسد ايميلي نامهاي پست نمودم بهرت / به اميدي كه سرآيد قهرت... :wink: سلمان Pooriya_Online 01 مرداد 1383, 10:16مرسي... ولي سوپديش چي بود؟؟؟ saman_sweden 01 مرداد 1383, 11:14مرسي... ولي سوپديش چي بود؟؟؟ :wink: منظورش منم مگر اينجا جند تا سويدي داريم يكي ديگه كامران آنلاين بود كه سايت آقا مجيد كليشه برداري كرده بود خوب بدرك واصل شد وحالا منم از سويد ماهم مخلص هرچه آقاهاي salman14000 تا salman10000000000000000000000000000 هستيم 8) 8) 8) 8) 8) 8) 8) 8) 8) 8) salmanclever 01 مرداد 1383, 14:38آقا تشكر حالا كه اينجوري شد اينم قضيه شيرين وفرهاد: شيرين و فرهاد دوباره شب شد و من بيقرارم / Connect كن، زود بيا، در انتظارم بيا، من آمدم پاي Messenger / شدم مسحور آواي Messenger بيا Hard دلت را ما ببينيم / گلي از گنج Home Pageت بچينيم بيا Icon نماي بينشانم / كه من جز آدرس Mailت ندانم بيا امشب كمي Online باشيم / و يا تا صبح تا Sun Shine باشيم بيا «انگوري» بي تو غش كرد / و حتي Hard Diskش هم Crash كرد بيا اي عشق Dot Com عزيزم / به پاي تو Wها بريزم مرا در انتظار خويش مگذار / و پا ز اندازه آن بيش مگذار بيا اي حاصل Search جهاني / بيا اجرا كن آن File نهاني بيا در دل تو را كم دارم امشب / حدودا 100 مگي غم دارم امشب اگر آيي دعايت مينمايم / دعا تا بينهايت مينمايم اگر آيي دعاي من همين است / و يا نقل بمضمونش چنين است: مبادا لحظهاي DC شوي يار / جدا از پاي آن PC شوي يار مبادا نام ما را پاك سازي / و كاخ آرزو را خاك سازي بمان تا جاودان اندر دل من / بمان تا حل شود هر مشكل من در ضمن آقا سامان مابيشتر :wink: سلمان... MrMohi 01 مرداد 1383, 14:55اگه منظومه خسرو و فرهاد هم داری بزار بخونیم ... unitmx 01 مرداد 1383, 16:43agha dastane rostamo sohrabo nadarid :d saman_sweden 01 مرداد 1383, 19:34ميكم آقا سلمان يه دكون شاعري باز كنيد منم شاگردتون ميشم انگار مشتري زياده يكي داستان خسرو و فرهاد ديگري داستان rostamo sohrabo منم داستان يوسف و زليخا را ميخوام آخه من بچگي قبل آز آنزمان كه متولد بشم زليخا را دوست داشتم :? :? :? :? :? :? :? :? :lol: Pooriya_Online 01 مرداد 1383, 19:41آقا چه طوره يه دونه واسه مجيدآنلاين به سوراييم؟؟؟ :lol: يه دونه رمپو و ژوليت رو هم اگه داري بزار... اگرم نداري هرچي داشتي بزار... :lol: salmanclever 01 مرداد 1383, 21:28آقا تشكرات فراوان از همتون آقا unitmxرستم و سهرا رو يك بار گزاشته بودم آقا سامان در جريان هستند MrMohiجان خوسرو و شيرين هم روي چشم آقا سامان زود تر ميگفتي يك آستين برات بالا ميزديم ميرفتيم در همان زمانها برات خاستگاري زليخا دير جنبيدي غافل كرد يوسف رفت گرفتش حالا هم دير نشده مجيد رو كه نتونستيم زنش بديم لااقل تو يك سر و ساماني بگيري اگه شخص خاصي در نظر داري بگوها تا اين يكيرو ممد نرفته بگيره بجم آقا نظرتون چيه يك نسخه ديوان بديم بيرون به نام ديوان مجيدآنلاين خوبه ها ميگن به به مجيدآنلايني هم در زمينه ادبيات هم دستي بر آتش دارن آقا مخلص همتون بازم از اين جور شعر ها گيرم اومد ميزارم سلمان... MrMohi 02 مرداد 1383, 11:21:arrow: خسرو و شیرین نه ... خسرو و فرهاد ... MrMohi 02 مرداد 1383, 11:24اگه منظومه اصغر و سکینه هم داری بزار ... فرقی نمیکنه فقط داستان عشقی باشه ... saman_sweden 02 مرداد 1383, 12:11اگه منظومه اصغر و سکینه هم داری بزار ... فرقی نمیکنه فقط داستان عشقی باشه ... بلـــــــــــــــــــــــ ــــــــه بلـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــه نفهميديم منظومه منظومه اصغر و سکینه ديگه چه صيغه اي است MrMohi 02 مرداد 1383, 14:48نه آقا سامان صیغه ای نبودن ... قرار بود با هم ازدواج کنن ... ^/9971/hurra.gif این اصغر هر روز صبح پا میشد میرفت جلو در خونه سکینه اینا واسه سکینه گیتار میزد و شعرهای عاشقانه میخوند ... اما سکینه قبول نمیکرد ... ای سکینه نامرد ... خیلی قصه غمناکیه ... MrMohi 02 مرداد 1383, 14:49] اینا رو ول کنید ... برید رمان خسرو و فرهاد نوشته عبد التقی قزوینی رو بخونید ... سال پیش برنده بهترین اثر مستند از فرهنگستان زبان و ادب قزوینی شد ... پار سال تو هالیوود کاندید ساخت فیلم سینمایی شد ... از طرف صنف سینماگران و فیلم نامه نویسان هالیوودی -قزوینی مقیم مرکز هم تا حالا چند تا جایزه برده ... خیلی کارش درسته ... ترکونده !!!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 293]