واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مگر "دشمن" ، ایران را اشغال کرده است؟ جعفر محمدی عصرایران ؛ جعفر محمدی* - دشمن ایران را اشغال کرده است؛ این را من نمی گویم، کیهان و فارس و جوان و یالثارات و پرتو می گویند و سیاستمداران راستگرایی که این روزها همه را به چشم دشمن می بینند. نگاهی به ادبیات آنها بیندازید: موسوی با رجوی یکسان است، کروبی توسط سیا و موساد بازی داده می شود، محسن رضایی مهره غرب است، معترضان خیابانی عاملان موساد هستند، بی بی سی و صدای آمریکا رهبری اعتراضات را عهده دار شده اند، اصلاح طلبان پروژه های دشمن را در کشور پیاده می کنند، رسانه های مستقل از آن طرف آب دستور می گیرند، خاتمی هم که برای آب خوردن از جرج سوروس صهیونیست اجازه می گیرد و هاشمی رفسنجانی هم که تکلیفش مشخص است و برغم آن همه سوابق انقلابی، سروسری با بیگانگان دارد و ...! بار دیگر این ادبیات و صدها جمله شبیه آن را در رسانه های یک جریان خاص سیاسی مرور کنید؛ "دشمن" و "وابستگی به دشمن" شاه بیت همه این سخنان است. من البته با کسانی که اساسا هیچ دشمنی برای کشور متصور نیستند و بقیه را متهم به "توهم توطئه" می کنند هم موافق نیستم زیرا به هر حال کشوری، مانند ایران کنونی، دشمنانی دارد که منافع شان با منافع ایران همخوانی ندارد ولی اینکه یک گروه خاص ، همه نیروهای داخلی و مخالفان سیاسی شان را وابسته به دشمن بدانند، نه با واقعیت منطبق است و نه با دین و ایمان و تقوایی که آقایان مدام دم از آن می زنند و غیر از خود را مسلمان هم نمی دانند! واقعا اگر موسوی، هاشمی و خاتمی که 24 سال از 30 سال کل نظام را رییس دولت جمهوی اسلامی بوده اند مهره دشمن هستند و البته ملی مذهبی های حاکم بر دولت موقت نیز مشمول این اتهام اند، آیا معنایش این نیست که به جز چهارسال اخیر و چند ماه در زمان شهیدان رجایی و باهنر، کشور توسط دشمنان اداره می شده است؟! آیا وقتی فرمانده کل سپاه پاسداران در زمان جنگ و سالها بعد از آن به دلیل آنکه طرح برگزاری انتخابات توسط یک کمیسیون ملی را پیشنهاد کرده است، بلافاصله به همین اتهام از سوی راستی ها، صراحتاً و علناً "مهره دشمن" نامیده می شود دیگر کسی می تواند در این کشور به تهمتی چنین گزاف دچار نشود؟ دیروز خبری منتشر شد مبنی بر اینکه یکی از چهره های سیاسی- نظامی جناح راست در دانشگاه امام صادق (ع)، معترضان خیابانی را عوامل سیا و موساد و ساواک و سازمان مجاهدین(منافقین) نامیده و گفته است که آنها با خانواده هایشان در تهران زندگی می کنند و جالب اینجاست که همین شخص تعداد معترضان خیابانی در تهران را 2 میلیون نفر می داند! به راستی اگر در تهران سازمان های جاسوسی آمریکا و اسراییل و نیز عوامل ساواک و منافقین ، دو میلیون نیروی میدانی دارند(که ندارند)، آیا نباید گفت که پایتخت رسما اشغال شده است؟! بله، در هر کنش و واکنش اجتماعی و سیاسی، خارجی ها می کوشند از وضعیت به وجود آمده به سود خود استفاده کنند ولی این بدان معنا نیست که آن کنش گران داخلی داخلی، وابسته به خارجی ها هستند. به عنوان مثال رسانه های بیگانه بنا به ماموریت شان سعی هدایت تحولات داخلی به سمت و سوی مطلوب خود دارند. آنها، قطعا دلشان به حال ما نسوخته و دولت انگلیس، میلیون ها دلار خرج بی بی سی فارسی نمی کند تا مردم ایران به نان و نوایی برسند بلکه طبیعتا این شبکه به دنبال منافع دولت متبوع خود است. اما این بدان معنا نیست که بی بی سی مردم را به خیابان ها آورده است. به راستی اگر بی بی سی و صدای آمریکا و چند سایت فیلتر شده توانسته اند این حجم بزرگ از جمعیت را آن هم در پایتخت سازماندهی کنند و به خیابان ها بکشانند مسوولان باید خطر و بحران را بسیار بزرگتر از آنچه هست قلمداد کنند زیرا باید از خود بپرسند که چه اتفاقی در داخل رخ داده که این همه جمعیت با یک اشارت رسانه های بیگانه چنین تحرکاتی را انجام می دهند؟! اما واقعیت این است که مردم به دعوت بیگانگان و رسانه های آنها بی توجه اند، خاصه بیگانگانی مانند انگلیس که به گواهی تاریخ ، در خیانت پیشگی و نیرنگ و نفاق اش تردیدی وجود ندارد. حداکثر کاری که رسانه های بیگانه می توانند بکنند، این است که بر آتش افروخته شده هیزم بریزند و از آب آلوده شده، ماهی بگیرند والا آنها در طول سالهای بعد از انقلاب، همواره مردم را دعوت به نافرمانی و تجمع و آشوب کرده اند ولی هرگز موفق نبوده اند. بنابراین اول باید آبی آلوده شود تا بیگانه ای بتواند از آن ماهی بگیرند و آتشی باید در داخل افروخته شود تا هیزمی بر آن بیفزایند والا توان و نفوذ بیگانگان و رسانه هایشان در آن به حدی نیست که بتوانند خود راسا آتش بپا کنند که اگر می توانستند در طول این سی سال می کردند. آنها حداکثر هنرشان سوءاستفاده از شرایط موجود و تشدید بحران به وجود آمده است و لاغیر. بنابراین معترضان را سیایی و موسادی و ساواکی خواندن و سیاستمداران مخالف را عوامل غرب و اسراییل نامیدن، یا نشانه بی تقوایی است یا از ناآگاهی و جهالت سرچشمه می گیرد. جالب اینجاست کسانی به فضای اتهام زایی در جامعه دامن می زنند که از یک سو خود را تابع ولایت فقیه می دانند و از سوی دیگر رهنمودهای رهبر انقلاب مبنی بر احتراز از ایجاد فضای اتهام و توهین در جامعه را نادیده می گیرند و تو گویی که در قبال دستورات ولی فقیه نیز قائل به تفکیک اند و تنها بخشی از آن را اجرا می کنند! راستگرایان افراطی هر کس را که همانند آنها فکر نمی کنند و در کلیشه های فرسوده شان جای نمی گیرد را دشمن و عامل دشمن می خوانند، توهین و تحقیرش می کنند و در منکوب کردنش، هیچ حد و مرزی از قانون و شرع و اخلاق و وجدان را به رسمیت نمی شناسند. عملکرد آنها در هجمه و تهاجم به غیر خودی هایشان یادآور سیاست بوش در جنگ ادعایی اش علیه تروریسم است که گفته بود "هر کار با ما نیست علیه ماست"؛ اینان نیز چنین اند و هر سیاستمدار و رسانه ای که همسو و همنوا با آنها نباشد، از دیدگاه هاشان در جبهه دشمن است و حد میانه ای وجود ندارد. این بزرگترین آفتی است که جامعه سیاسی ایران اکنون بدان آلوده است و البته تبعات سهمگین آن را همه روزه شاهد هستیم و معلوم نیست چه زمانی پروژه دشمن سازی از دوستان و مردم به پایان خواهد رسید؟!*سردبیر عصرایران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 132]