تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 24 اسفند 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر جوان مؤمنى كه در جوانى قرآن تلاوت كند، قرآن با گوشت و خونش مى آميزد و خداوند ع...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قالیشویی اسلامشهر

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1865170653




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ماجرای دختری كه شلوارش آب رفته بود !!


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:  در یكی از ایستگاه های مترو قطار نگهداشت و یه دختر و پسر با هم سوار شدند.مشخصات پسر:موهاش طوری سیخ سیخ بود كه انگار برق فشار قوی بهش وصل كردند. سه چار سانتی مو به عنوان ریش از چونش آویزون بود. یه تی شرت شبه آستین حلقه ای یقه هفت تنش بود كه به قدری كوتاه بود كه با هر تكونی كه میخورد قسمتی از كمر و شكم مشخص می شد. شلوارش از نوع جین با چند تا وصله پینه و فاقی كوتاه  كه بالا كشیدنش در یه وجبی كمر متوقف شده بود . مشخصات دختر:آرایش از نوع تهوع آور؛ چیزی به شكل روسری فقط موهای پشت گردنش رو پوشونده بود؛ چیزی شبیه مانتو تنش بود و احتمالا مال خواهر كوچیكش بود چون به سختی تنش كرده بود ! شلوارش هم مثل اینكه جنس خوبی نداشت چون تا نزدیك زانو آب رفته بود.حالا مشخصاتشون به جهنم، چیزی كه بعد از اومدنشون بقیه مسافرا رو ناراحت می كرد رفتار نا مناسب‌شون بود. با صدای بلند با هم حرف می‌زدند. سر به سر هم می‌ذاشتند و با الفاظ زشت و نامناسب با هم شوخی می‌كردند، بدون شرم .از قیافه بقیه مسافرا، نچ نچ ها و سر تكون دادناشون معلوم بود كه ناراحتند ولی انگار همه منتظر بودند دیگران اعتراض كنند. بالاخره یه خانم چادری جا افتاده طاقت نیاورد و گفت: بچه ها یه مقدار رعایت كنید. به خدا این رفتار شما درست نیست فكر بقیه هم باشید. دختره طرف اون برگشت و گفت: هیچ جا از دست شما چادر چاقچوری ها آسایش نداریم. ما هر طور كه دوست داشته باشیم  رفتار می كنیم. زن وقتی بی حیایی دختره رو دید ترجیح داد ساكت بشه. ولی مثل اینكه طاقت همه طاق شده بود چون این دفعه صدای اعتراض یه خانوم مانتویی بلندشد: یعنی چی دختر؟ این چه طرز حرف زدنه ؟ این خانوم كه چیزی به شما نگفت. این جا یه محیط عمومیه و شما باید یه سری چیزها رو رعایت كنید. شما اینجا رو با خونه اشتباه گرفتید دختره یه برو بابایی گفت و بی اعتنا شروع به حرف زدن با پسر كرد.پسره هم كه از عدم اعتراض بقیه جری شده بود با صدای بلند به دختره گفت: همه جا از این فضولا پیدا میشه. اگه زن نبودند میدونستم چی‌كار كنم.بالاخره صبر آقایون هم لبریز شد و آقایی مسن صداش بلند شد: پسره قرتی مثلا چه میخواستی بكنی. خجالت هم خوب چیزیه. حیا كنید. كی سابق این طور بود. بزرگتر كوچكتری وجود داشت. دختر پسرها حیا داشتند. همه اینا به خاطر اینه كه هیچ كدوم حال اعتراض نداریم. نهی از منكر از یاد هممون رفته. همه می‌گیم به من چه.همه ی این مشكلات به این خاطره كه نهی از منكر یادمون رفته خجالت بكشید از اون لحظه ای كه اومدید آسایش ما رو بهم زدید. پسره نگاهی به مرد كرد و گفت. تو دیگه چی میگی پیری. میخوای بیام ساكتت كنم . پیرمرد طاقت نیاورد بلند شد تا به طرف پسره بره. اما یكی دو تا جوون جلوشو گرفتند و نشوندنش و خودشون به طرف جوون بی ادب رفتند و شروع به جر و بحث با اون كردند. پسره كوتاه اومد و دختره هم خودشو جمع و جور كرد ولی جوونا دست بردار نبودند به ایستگاه كه رسیدند پسره رو از قطار بیرون اندختند و دختره هم به دنبالش بیرون رفت.تبیان گردآوری :




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 681]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن