محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1825918022
رؤياهاي نسل پياده رو
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: همشهری-خارجيها بهشان ميگويند NEET، ما هم معمولا بهشان ميگوييم آدمهاي علاف. اينها يك تفاوت عمده با آدمهاي بيكار دارند. آنها نه درس ميخوانند، نه كار ميكنند، نه تمايلي به كار كردن دارند و نه مهارتي براي داشتن حرفه و شغلي. حتي يك ذره انگيزه هم تويشان پيدا نميشود. در واقع بودنشان هيچ سودي براي جامعه ندارد. البته فكر نكنيد آنها همه از جماعت فقير و بيپولاند، نه توي هر قشري از جامعة ما از اين جور جوانها پيدا ميشود. حتي شايد در ميان خانوادههاي مايهدار آمارشان بيشتر هم باشد. خارجكيها براي اين قماش يك اصطلاح خاصي پيدا كردهاند. بهشان ميگويند نيت (NEET). كلي هم تا به حال برايشان برنامه ريختهاند و دربارهشان تحقيق و پژوهش كردهاند. منتها توي كشور ما راجع به اين جماعت بيكار و علاف تا به حال هيچ كاري نشده است. خانوادهها هم خيلي وقتها بيخيال آنها شدهاند و ديگر نميدانند با اين جماعت بيانگيزه چه كار بايد كرد. كافي است نگاهي به دور و بر خود و فك و فاميلتان بيندازيد. آمار نيتهاي جامعة ما هم روزبهروز دارد افزايش پيدا ميكند. حالا درست كه اشتغال و ازدواج و مسكن جوانان خيلي مهمترند، اما آيا براي نيتهاي جامعه نبايد فكري كرد؟ پژوهشي، آماري، برنامهاي، چيزي. اين بيماري شديدا واگيردار است ها! كار، كار انگليسيهاست! يک مشت جوان علاف بيکار بيعار با موي بلند و روي سياه و ناخن دراز و... واه واه واه! همانها که به قول شاهکار بينشپژوه «خانه بابايشان نان مفت ميخورند و گردن کلفت ميکنند.» اگر تا به حال چنين آدمهايي را ديدهايد يا ميشناسيد يا حتي احيانا جزوشان محسوب ميشويد(!)، بدانيد و آگاه باشيد که حضور و وجود اين فرقة جديده در ادبيات اجتماعي روز دنيا به رسميت شناخته شده و نام ناميشان به عنوان فخيمة نيت ( NEET ـ با NEAT اشتباه نشود!) مزين گشته است. تا اين حد که حتي توي دايره المعارف اينترنتي «ويکي پديا »هم براي خودشان مدخل دارند و حسابي سري توي سرها درآوردهاند! و تو چه داني که نيت چيست؟ خدا رحمت کند دايي جان ناپلئون را. راست ميگفت که کار، کار انگليسيهاست! نمونهاش همين «نيت». آقايان دولتمردان اهل کشور بريتانياي کبير، اوايل دهه 90 داشتند مردم محترم کشورشان را طبقهبندي ميکردند. آن هم براي اين که بدانند چقدر کارگر و کشاورز و معلم و دکتر و طفل شيرخوره و پيرمرد از کارافتاده دارند تا برايشان برنامهريزي کنند، اما ضمن اين کار به فرقة غريبي برخوردند که نه مدرسه ميرفتند، نه در جايي براي کار استخدام بودند و نه دورة آموزش شغلي را ميديدند. متأسفانه سنشان هم با طفل شيرخوره يا پيرمرد از کارافتاده اختلاف زيادي داشت. آن ها هم برداشتند يک علامت اختصاري براي اين گروه که به قول خودشان: Not currently engaged in Employment, Education or Training بودند انتخاب کردند. حروف بزرگ اين عنوان را هم گذاشتند کنار هم تا شد نيت: «NEET». اين جماعت گرچه در انگليس کشف شدند، اما به سرعت در ساير کشورها بهخصوص ژاپن گسترش پيدا کردند. (يا شايد قبل از آن هم بودند و کسي آنقدر جديشان نگرفته بود که برايشان اسمي انتخاب کند!) در حال حاضر انگليس و ژاپن بيش از بقية کشورهاي دنيا درگير مسائل و معضلات اجتماعي «نيت» جماعت هستند. تعريف دقيق اين دسته توي اين دو کشور کمي با هم فرق ميکند. بهخصوص در مورد ردة سنيشان. در انگليس نيت به افراد بين 16 تا 18 سالي گفته ميشود که در فعاليتهاي اجتماعي شرکتي ندارند و دنبال کار و کاسبي به درد بخوري براي رفاه زندگيشان نيستند. اما اين تقسيمبندي در ژاپن افراد 15 تا 34 سال را در برميگيرد که نه ازدواج کردهاند، نه مدرسه ميروند، نه کار خانه ميکنند، نه شغلي دارند و نه حتي دنبالش ميگردند. البته افرادي که براي مدت کوتاه و به طور موقت هم اين ويژگيها را داشته باشند، جزو نيت طبقهبندي ميشوند که بعضي از زعماي قوم اين مسأله را قبول ندارند و ميگويند بايد بينشان تفکيک قائل شد. «کي کودو» مدير يک بنگاه کاريابي براي جوانان در ژاپن است. او اعتقاد دارد که جوانهاي امروز ديگر اعصاب حقوقبگير بودن را ندارند. دلشان ميخواهد تجربههاي شغلي تازهاي داشته باشند. مثلا به کارهاي پارهوقت روميآورند يا خودشان مستقلا وارد صنعت ميشوند. اما اين وسط بعضيها هم نميتوانند کاري از پيش ببرند و ميشوند نيت. از آنجا که نيتها هيچگونه فعاليت اقتصادي يا توليدي انجام نميدهند و صرفا مصرفکننده هستند (در واقع به نوعي زندگي انگلي دارند)، باعث پايين آمدن رشد اقتصادي ميشوند. تمايل اين افراد به انجام جرم و جنايت نيز بيشتر از ديگران است. اينگونه مسائل، دولتمردان را به شدت نگران ميکند. مضاف به اينکه عدة آنها مدام در حال زياد شدن است. مطابق آمار، ژاپن در سال 2003 چهار صد هزار نيت داشته که اين تعداد نسبت به سال 97، پنج برابر افزايش نشان ميدهد. نيتها از آسايش و رفاه نسبي برخوردارند و به همين خاطر نيازي به کار يا تحصيل در خود نميبينند. حمايت اقتصادي بيش از حد والدين از فرزندان، يکي از علل اصلي نيت شدن آنهاست که از هر گونه فعاليتي بينيازشان ميکند. اين مسأله بهخصوص در ژاپن که پدر و مادرها بلانسبت شما مثل چي کار ميکنند تا آب توي دل فرزندانشان تکان نخورد، زياد ديده ميشود. رئيس مرکز حمايت از جوانان ژاپن معتقد است چون جامعه و مردم ژاپن در سالهاي اخير بسيار ثروتمند شدهاند، به فرزندانشان بيش از حد توجه ميکنند و در نتيجه جوانان براي مستقل شدن بايد متحمل فشارهايي شوند. در واقع جور «لوس» بار آمدن اين جوانان در خانواده را جامعه بايد بکشد. حضور نامنظم در کلاسهاي مدرسه و عدم رعايت نظم اجتماعي خانوادگي در سنين پايين، از ديگر عوامل مؤثر ظهور پديدة نيت است. محققان معتقدند که چهار دسته نيت وجود دارد: دستة اول افرادي از جامعه كه طرد و منزوي شدهاند، دوم آنهايي که بعد از ديپلم گرفتن يا ترک تحصيل با بر و بچ و رفقا اينور و آنور پلاس و علافاند، دستة سوم فارغالتحصيلان دانشگاهي که نميتوانند تصميمي براي ادامة مسير زندگيشان بگيرند و دستة آخر کساني که به طور تمام وقت در جايي مشغول به کارند، اما به خاطر ضعف در مهارتهاي شغلي، اعتماد به نفسشان را از دست دادهاند. آيسامو کوندو يک نيت سي سالة ژاپني است. او وقتي ده سال قبل در دانشگاه قبول شد، خانواده و دوستانش را کلا بوسيد و گذاشت کنار و حتي آپارتماني را که پدر و مادر دلبندش برايش اجاره کرده بودند، پس داد. بعد از چند صباحي درس خواندن هم قات زد و از دانشگاه آمد بيرون. «فکر کردم آخرش که چي؟ وقتي بيام بيرون، بايد مثل بابام حقوقبگير باشم. اين شد که ديگه دوام نياوردم و زدم به چاك.» اما چند سال بعد نگراني عجيبي بر آيسامو مستولي شد. «ديدم اگه همينجور بخوام يه پا هوا و يهلاقبا بمونم، چند سال ديگه عمرا هيشکي بهام کار نده. اين شد که از سر ناچاري، رفتيم تو يه کتابفروشي.» او حالا در يک مرکز مشاورة شغلي است. جايي که با بنگاههاي کاريابي معمولي فرق ميکند. آنها به جاي اينکه مدام کارهاي مختلف را به آيسامو پيشنهاد کنند، به او فرصت ميدهند تا دربارة هر کدام کاملا دقيق شود و اطلاعات لازم را کسب کند تا در نهايت ببيند که به کدامشان علاقهمند است. اين روزها از اين دست مراکز مشاورة شغلي در ژاپن فراوان به چشم ميخورد. در مارس 2003، شانزده تاي آنها در شهرهاي ژاپن راهاندازي شد که فقط يکيشان در کمتر از يک سال، 7200 مراجعه داشته است! بله. معضل نيتها بسيار جدي و مهم است و حلش به قول بزرگان يک عزم ملي را ميطلبد. هر گونه برخورد قهري و نامعقول با اين افراد «حساس»(!)، تنها مسأله را بغرنجتر ميکند. به همين خاطر است که مثلا وزارت بهداشت و تأمين اجتماعي ژاپن در حال فراهم کردن شرايط و امکاناتي است که نسل جوان را به رعايت نظم اجتماعي در زندگي عادت دهد. چرا که گريز از اين نظم، يکي از عوامل بسيار مؤثر در بيانگيزگي شغلي ـ تحصيلي جوانان و ظهور پديدة نيت محسوب ميشود. دانشگاه توکيو هم براي کاهش روند رشد نيت در جامعه، اقدامات پيشگيرانهاي را در سنين پايين پيشنهاد ميکند. مثل اين که هر دانشآموز دبيرستاني را موظف کنيم يک نوجوان دورة راهنمايي را آموزش دهد تا براي حداقل يک هفته کار در شرکتها يا جاهاي ديگر آماده باشد. اين اقدام به بچهها ياد ميدهد که آدمبزرگها آنقدرها هم کارهاي خفني انجام نميدهند و شايد اين مشکل فراري بودن از کار در سنين بالاتر را تا اندازهاي کاهش دهد. انگل نباش پسر نيت پديدهاي نسبتا جديد در جوامع پيشرفته است. با اين حال پژوهشگران اين كشورها تحقيقهاي بسياري بر روي اين پديده انجام دادهاند. نمونهاش همين تحقيق اينترنتي مؤسسة تحقيقاتي نومورا در ژاپن كه در اكتبر2004 انجام گرفته. در اين تحقيق هزار نفر به سؤالات مؤسسة نومورا پاسخ دادهاند. سؤالاتي كه در مورد ميزان آشنايي مردم با نيت، تأثيراتش بر جامعه، دلايل افزايش، اقدامات لازم براي كنترل آن و... طرح شده بود. با اين همه در كشور ما تا به حال هيچ كار تحقيقي خاصي بر روي اين پديده قابل ملاحظه انجام نگرفته است. به همين خاطر براي اينكه تصوير واضحتري از اين پديده به دست بياوريم، ريشههاي ظهور چنين مسألهاي را در تحقيقهاي سازمان ملي جوانان جستوجو كردهايم. 1- شرايط خانوادگي، يكي از اصليترين عوامل پيدايش طبقه نيت است. اگر اين شرايط مساعد نباشد و والدين در تربيت فرزندان خود سعي كافي و وافي به خرج ندهند، شاهد افزايش نيتها در جامعه خواهيم بود. گاهي وقتها رفاه نسبي و بالاتر در خانواده هم به كمك چنين افزايشي ميآيد. ظهور خانوادههاي طبقه متوسط بعد از جنگ در كشور ما باعث شده تا عليرغم اهميتي كه نظام خانواده در ميان ما دارد، بعضي از والدين سهلانگارانه بر ظهور اين طبقه در جامعة ما صحه بگذارند. پژوهشي كه سالهاي گذشته سازمان ملي جوانان دربارة نگرش جوانان نسبت به خانواده انجام داده نيز مؤيد اين قضيه است. بر اساس اين پژوهش خانوادهها، مخصوصا خانوادههاي طبقات متوسط و بالا، عموما فرزندان را وابسته به خودپرورش ميدهند و اين وابستگي به شكلهاي گوناگون از جمله رشد نايافتگي در احراز قدرت زندگي و نگرش غير واقعبينانه فرزندان به زندگي بروز پيدا ميكند. 2- گرايش زياد به دوستان، آنچنان كه نقش خانواده را در ميان جوانان كمرنگ كند، عامل ديگري است كه به نظر ميرسد در جامعة ما پررنگتر ميشود. توجه داشته باشيد كه بر اساس همان تحقيق سازمان ملي جوانان، نيمي از جوانان از فضاي خانه خود ناراحت هستند كه بيشترين نارضايتي مربوط به نوجوانان 14 تا 18 ساله است. اين در حالي است كه 51 درصد از همين جوانان معتقدند كه دوستانشان در مقايسه با اعضاي خانواده با آنها صميميترند، 43 درصدشان هم ترجيح ميدهند مطالب خصوصيشان را به جاي اعضاي خانواده با دوستانشان در ميان بگذارند. اين نفوذ بسيار زياد همسالان در زندگي نوجوانان و جوانان ما اگر به دليل محروميت از توجه در خانواده باشد ميتواند نسل پيادهرو را توي جامعة ما روز به روز افزايش دهد. 3- شرايط عمومي جامعه، سومين عامل پيدايش اين طبقه است. ما قاعدتا انتظار داريم كه آدمي در جواني داراي روحية قدرتمند و شاداب، انديشههاي بزرگ و اميدبخش و برخوردار از اعتماد به نفس براي مقابله با مشكلات باشد. اين در حالي است كه بر اساس پيمايش بزرگ سازمان ملي جوانان، 32 درصد از جوانان خود را بيكس و تنها ميدانند. 56 درصد احساس ميكنند شادابي و نشاطي را كه يك جوان بايد دارا باشد، ندارند و 37 درصد فكر ميكنند وضعيت زندگيشان روزبهروز بدتر ميشود. حالا اگر شرايط اقتصادي جامعه و ضعف انگيزش شغلي در ميان جوانان را هم بر اين فرضها اضافه كنيم، موضوع حالت بحرانتري به خود ميگيرد. 4 مدرسه، خانواده دوم نوجوانان و جوانان است. حالا اگر اين نهاد هم انتظارات آنها را برآورده نسازد، مشكلات جديتر ميشود. پاسخ دانشآموزان دبيرستاني به موضوع مدرسه در اين پيمايش نشان ميدهد كه دستكم نيمي از دانشآموزان ايراني با برنامهها و عملكردهاي مدرسه مسأله دارند و از آنچه در مدارس راهنمايي و دبيرستاني ميگذرد، راضي نيستند. در اينباره همين قدر بس كه بدانيد 32 درصد دانشآموزان معتقدند صرفا براي راضي كردن والدين و اطرافيانشان درس ميخوانند. نيتها بيشتر كجاها را گرفتهاند؟ نیتها بیش از همه، یقة انگلیس و ژاپن را گرفتهاند و حسابی دارند پدر اقتصاد و تولید و روابط اجتماعیشان را درمیآورند. بالطبع آنها هم بيکار ننشستهاند و دارند خودشان را به آب و آتش میزنند تا یک جوری از پس این مشکل برآيند یا لااقل خساراتش را کمتر کنند. بیایید نگاه کوتاهی به وضعیت نیتهای این دو کشور و اقداماتی که برای کنترل نسلشان انجام دادهاند بیندازیم. انگليسيهاي بيمايه «علافام بیشتر. وقت میکشم و میخوابم.» یک دختر هجده سالة انگلیسی است. مدرسه را ول کرده و یک نیت حرفهای شده. امروز لااقل 150هزار نفر مثل او در انگلیس زندگی میکنند و در طول عمرشان هر کدام 100 هزار پوند خرج روی دست مردم این کشور میگذارند. نیتها 20 برابر افراد عادی احتمال ارتکاب جنایت دارند و 22 برابر بیشتر هم ممکن است بچه ننه شوند! (مینیمم ـ ماکزیمم طیف را حال ميكنيد!؟)دولت انگلیس میخواهد ظرف پنج سال آینده با صرف میلیونها پوند دستکم یک پنجم این «نسل سوخته» را نجات دهد. ایدة اصلی دولت برای رهایی از این معضل، پیدا کردن شغل برای جوانان و راهاندازی مراکز مشاوره برای آنان است. گرچه این طرح در شهرهای بزرگی مثل لندن که پایتخت نیتها محسوب میشود (یک چهارم نوجوانان لندنی نه مدرسه میروند و نه کاری دارند) چندان به درد نمیخورد. تازه مسائل دیگری هم هست. در انگلیس دانشآموزان فقیری هستند که از دولت، هفتهای 30 پوند کمک هزینه دریافت میکنند تا بتوانند درس بخوانند. آنها اصلا دل خوشی از نیتهایی که از این کمکهزینه استفاده میکنند اما عاطل و باطل میگردند، ندارند. حتی یکیشان که ظاهرا خیلی هم عصبانی است میگوید:«فکر میکنم بهتر است کسانی را که نمیخواهند درس بخوانند و اینطور پول را حرام میکنند، بفرستند زندان.» دولت اما اینقدر خشن به مسأله نگاه نمیکند. آنها فقط میخواهند مطمئن شوند که هزینهای که بهبود وضعیت نیتها روی دستشان میگذارد نتیجهبخش باشد. جف مولگان مشاور تونی بلر میگوید: «اگر ما فقط بتوانیم جوانها را از رختخواب بیرون بکشیم و سرکار بفرستیم، انگلیس را متحول کردهایم.» او معتقد است انرژی نهفته در این بخش بالقوه فعال جامعه از تمام حوزههای دیگر بیشتر است. ژاپنيهاي مايهدار نیتهای ژاپنی برخلاف همتایان انگلیسیشان بیشتر متعلق به خانوادههای مرفه این کشور هستند. در ژاپن به علت وابستگیهای عمیق خانوادگی، فرزندان دیرتر از والدین جدا میشوند. حتی دیده شده که سه نسل از یک خانواده زیر یک سقف با هم زندگی میکنند. به دلیل رفاه نسبی موجود در ژاپن، فرزندان در سنین کودکی که تحت حمایت پدر و مادر هستند، با سختیهای آنچنانی روبهرو نمیشوند و به همین خاطر در سنین نوجوانی و جوانی هنگام مواجهة جدیتر با جامعه به مشکل برخورد میکنند. طبق برآورد شرکت بیمة «داریایچی»، ظهور پدیدة نیت در ژاپن تا پانزده صدم درصد از تولید ناخالص ملی این کشور کاسته است. (حواستان هست؟ پانزده صدم درصد تولید ناخالص ملی ژاپن میدانید یعنی چه؟) عدة این افراد در سال 2003 پانصد و بیست هزار نفر بوده که پیش بینی میشود تا سال 2010 دو برابر شوند! ضمن اینکه گذران زندگی به بیحاصلی و بوالهوسی، آیندة شغلی این عزیزان را هم با مشکلات عدیدهای مواجه میکند. (البته اگر اساسا آنها به قبول شغلی در آینده رضایت بدهند!) چنین آمارهایی برای دولت ژاپن که همواره تلاش میکند رفاه اجتماعی جامعه را در حد موجود حفظ کند نگرانیهایی را به همراه دارد. . تا آنجا که حتی صدای نخستوزیر و دبیر هیأت دولت ژاپن هم درآمده است. برای مقابله با این چشمانداز تیره چه باید کرد؟ «هیروشی سهکیگوچی»، روانشناس ژاپنی که به جوانان این تیپی مشاوره میدهد معتقد است جوانان بیکار معمولا توسط محیط اجتماعی حمایت نمیشوند در حالیکه کاملا به این حمایت احتیاج دارند. به همین خاطر وزارت سلامت و کار ژاپن آمده و امتیازاتی را برای نیتها در نظر گرفته است. مثلا به آنهایی که سابقة کارشان را بنویسند (بله! فقط «بنویسند») یکسری خدمات دولتی به علاوة جواز کار میدهد که میتوانند از آن برای اشتغال در شرکتها استفاده کنند. تازه این سابقة کار شامل فعالیتهای داوطلبانة این عزیزان مثل کارهای دانشجویی و خیریه و همکاری با NGOها و اینجور چیزها هم میشود. برنامة دیگر، راهاندازي کافههای شغلی است که به افراد مشاورههای شغلی میدهد. ميتسونوري ايوتا هفت سال آزگار، یک نیت تمام عیار بوده و سه بار هم اقدام به خودکشی کرده است. (به این میگویند ثبات قدم!) اما حالا چند وقتی است که اهل صلاح و فلاح شده و بازگشتی فیروزمندانه به آغوش اجتماع داشته است. او به عنوان کسی که نيت بودن را با گوشت و پوست و استخوانش لمس کرده، میگوید نیت جماعت کمتر میتواند به آینده خوشبین باشد. خود استاد وقتی از این وضعیت رهایی پیدا کرد که خانوادة یک دوست به او توجه زیادی نشان دادند و مداوم به دیدنش آمدند. حالا به شکرانة این بهبود، خود میتسونوری تلاش دارد به جوانهای مثل خودش (خود سابقش البته) کمک کند؛ حتی اگر در حد شریک شدن غذا و چایش با آنها باشد. يك گپ خودماني و نزديك با يك نيت ايراني اصل ِ اصل جنس بود. یک نیت واقعی. با سر تراشیده و شلوار بگی و مچبند چرمی. وقتی بهاش پیشنهاد مصاحبه دادم، خیلی راحت قبول کرد. فقط با این شرط که اسم و عکسش نیاید که :«برای خانوادهام خوب نیست.» به قول خودش میخواست به همنسلهایش کمک کند. ضمن مصاحبه هم هی تأکید داشت که سؤالات را بیشتر به این سمت ببرم. خیلی راحت حرف میزد، جوابهایش همه کوتاه و ساده بود و «نمیدانم» از زبانش جدا نمیشد. اگر توی این گزارش، اندکی انگیزه در حرفهای مصاحبهشونده احساس کردید، به گیرندههای خود دست نزنید. اشکال از نویسندة گزارش بوده است. متولد چندی؟ 56... (خنده) 65! تحصیلاتت؟ زیر دیپلم سیکل حساب میشود؟... از دوم دبیرستان یک درسم مانده. چرا ول کردی؟ حال نداشتم. این سه چهار ساله که درس نمیخواندی چه کاری میکردی؟ كاری نمیکردم. علاف بودم. روزهات را چطور شب میکنی؟ با رفقا بیرون میروم. یا توی خانه TV میبینم. کتاب میخوانم و فیلم نگاه میکنم. ماهی چقدر خرج میکنی؟ فکر نکنم به سی تومان هم برسد. چرا اینقدر کم خرج میکنی؟ بابام بیشتر نمیدهد. پول را با عذاب وجدان خرج نمیکنی؟ چرا طبعا. یعنی... عذاب وجدان که نه. از این ناراحتام که این پول تمام میشود و باید دوباره از او بگیرم و باز منت سرم میگذارد. سعی کردی کاری بکنی؟ آره. تو باتریسازی کار میکردم. سه ماه. چرا ول کردی؟ تابستان تمام شد آمدم بیرون. برای مدرسه. تو که مدرسه نمیرفتی؟ این مال خیلی قبلتر است. آن موقع میرفتم. تجربیات کلی را گفتم. رفتار خانواده با تو چطور است؟ فحش میدهند. سعی میکنند با نهایت قساوت باهام رفتار کنند. ولی به من برنمیخورد. جدیدا بیخاصیت شدهام. آخرین بار سر چی دعوا کردید؟ داشتم به دنیا فحش میدادم. آنها هم گفتند بنشین سر جات، تو تنبان خودت را هم نمیتوانی بالا بکشی و این حرفها. احساس عذاب وجدان نمیکنی؟ این که آنها زحمت میکشند آنوقت تو اینطوری... چرا. خودم هم میگویم بهشان. اما اینقدر نیست که بلندم کند بروم سر کار. نمیتوانم از جامجم بخورم. اگر بابات از فردا بهات پول ندهد چه کار میکنی؟ فکر کردم بهاش. من قابلیت خیابان خوابیدن را دارم. تا به حال خوابیدی؟ آره. چند بار؟ نشمردم (خنده) چند وقت پیش بابام انداختم بیرون. میرفتم مغازة رفیقم. بعد که او رفت مسافرت، تو پارک و خیابان میخوابیدم. چرا خانواده هنوزحمايتات میکند؟ امید دارند. به خصوص مامانم. به این که آدم شوم. امیدشان چقدر واقعی است؟ صفر درصد. واقعا چرا کار نمیکنی؟ دید من این است که جهان به سوی ناکجاآبادی پیش میرود و من نمیخواهم در این گمراهی کمکش کنم. از کجا میگویی دارد گمراه میشود؟ این همه فساد و تباهی هست. (البته آخرش میتوانی یک جمله از خودت بنویسی که «او با فلسفی کردن موضوعات سعی داشت تنبلیاش را توجیه کند.») از اینکه عاطل و باطلی اذیت نمیشوی؟ نه. جدیدا عادت کردهام. از کی یعنی؟ سه سالی میشود! (خنده) الان اگر بهات بگویند سه روز دیگر بیشتر زنده نیستی، احساس نمیکنی عمرت تباه شده؟ سه روز زیاد است. من فکر میکنم زندگی کلا خیلی طولانی است! به ازدواج فکر کردی؟ آره. یک بار. می دانی ازدواج کلی مسؤولیت دارد؟ سعی کردم فکر کنم بهاش. چه تصوری داری از مسؤولیتهای ازدواج؟ صبح بروی شب بیایی. آدم این کار هستی؟ نه. ولی آن موقع بودم. بعدش طلاق میگرفتیم فوقش! با بچهها که با هم هستيد، چی کار میکنید؟ راه میرویم. اسکلبازی درمیآریم. کجا؟ تور سیدخندان داریم. شریعتی را میرویم بالا و برمیگردیم. وضع تحصیلی دوستانت چطور است؟ یکی دانشگاه میرود. یکی بعد از 6 سال دیپلم گرفته. یکی دیگر میرفت از این دانشگاههای فراگیر و بعد ول کرد. باقی علافاند. یکی شبها میرود تاکسی سرویس، تلفن جواب میدهد. یکی هم که منم. توی تورتان چه کار میکنید؟ حرف میزنیم بیشتر. جوک میگوییم و میخندیم. من سعی میکنم موضوعات جدیتری مطرح کنم. مثلا موضوعات اجتماعی. اما بقیه در بند این چیزها نیستند و مخالفت میکنند. تو نسل ما هر کس حرف جدی بزند، طرد میشود. سربازی رفتی؟ میخواهم بروم. فکر میکنی سربازی بعد دو سال آدمت کند؟ از این میترسم. (خنده) مگر آدم شدن بد است؟ از تغییر خوشم نميآيد. چیزی هست که اذیتت کند؟ همنسلهای خنگم. فکر میکنی خودت هم خنگی؟ نه. به نظرم سطحم بالاتر است. چرا؟ میتوانم فکر کنم. به بعضی چیزهای واضح. ولی خیلی خودت را درگیر مسائل نمیکنی. نه؟ کلا آره. چرا؟ فکر میکنم خیلی چیزها ارزشش را ندارند. فکر میکنی مقصر اینکه نسل شما اینطوری شد چه کسی باشد؟ بیشتر خودم مسؤولم. خانواده هم خیلی حس مسؤولیتپذیری به من نداد. پدر، مادرهای ما نسل زحمتکشی بودند. بابای من از هفت سالگی تا الان دارد زحمت میکشد. خانواده به یک نفر متکی است. باقی همه مفتخوریم. ازت کار نمیخواستند؟ چرا. مثلا بابام من را فرستاد باتریسازی. اما حس مسؤولیتپذیری در من به وجود نیامد. این که برای پولم زحمت بکشم. هر وقت خواستم به من داده و حس استقلال بهام منتقل نشده. البته نمیدانم چه کار باید میکرد. اجتماع را هم مقصر میدانی؟ آره. مدرسه داغونم کرد. چطوری؟ همه مثل من بودند. دوست نداری با کسی رقابت کنی؟ نه. اعتماد به نفسم صفر شده. رفیقات هم بدون اعتماد به نفس هستند؟ نه. چون وضع مالیشان خوب است. چه ربطی دارد؟ میدانند آیندهشان تأمین است دیگر. مگر تو از این لحاظ مشکلی برای آیندهات داری؟ بابام حداکثر تا چهار سال دیگر بهام پول میدهد. بعد میاندازدم بیرون. خودم پیشنهاد کردم 23 سالگی از خانه بروم. برنامهام این است. تا سربازی و خارج رفتن و کار پیدا کردنم درست شود، 23 سالم تمام است. چی شد که این مصاحبه را قبول کردی؟ دوست دارم به همنسلهام کمک کنم. اگر وضعشان را بفهمند خیلی کمک میشود. الان فرض کن که یک مسؤولی این گزارش را میخواند. چی دوست داری بهاش بگویی؟ دوست دارم بگویم (مکث)...کوچکتر از آنی هستم که پیامی داشته باشم!(خنده) نمیدانم... به جای پول دادن مستقیم، برای کار کردن بسترسازی کنند. آخر مشکل اصلی تو که نبودن کار نیست. برای حل این به قول خودت مفتخوری چه کار باید کرد؟ به نیازهای اولیه بیشتر توجه کنند. یک پرسشنامة حسابی بین نسل من، 16 تا 20 سالهها پخش کنند و از نیازهاشان آمار بگیرند. ببینند چطور میشود آنها را تأمین کرد تا این نسل بتوانند برای جامعه مفید باشند. هیچوقت خودتان راجع به این که تا کی باید پا در هوا باشید حرف میزنید؟ جدیدا خیلی. آخر بابای یکی از بچهها از خانه فرار کرد(!) رفته یک خانة دیگر و خرج خانواده را نمیدهد. گفته تا این پسر نرود بیرون، او هم برنمیگردد. پول دانشگاهاش را هم دیگر نمیدهد. خود دوستم هم 6 ماه مرخصی گرفته و الان دنبال کار میگردد. آخرش چه میشود؟ Lost generation . جامعه سرویس میشود. از لحاظ اقتصادی میریزد پایین. این وضعیت که تا ابد نمیتواند ادامه داشته باشد. آره. شاید نسل بعد خوب دربیایند. اما ما که داغون شدیم. الان احساس انگلی میکنی نسبت به جامعه؟ نه. جامعه برای من چیز خاصی ندارد. من هم برایش ندارم. كپسول آتش نشاني فوري! احسان رضايي: «ماية تباهي يك نسل و ماية نجات نسلهاي بسيار.» اين يك مثل چيني است، مال قضية ساخت ديوار چين. وقتي خاقان تصميم گرفت با يك ديوار بزرگ خيال خودش را از جنگ با اقوام مهاجم راحت كند، تمام مردان امپراتوري براي ساخت اين بناي عظيم به كار گرفته شدند. حتي آنهايي كه در حين كار ميمردند، جسدشان به عنوان آجر و مصالح در خود ديوار دفن ميشد. آسايش و راحتي نسلهاي بعدي چين، به قيمت نابودي يك نسل به دست آمد. تباهي و خرابي هميشه بد است. حتي يك برگ گياه هم كه زرد ميشود و پژمرده ميشود، دل آدم ميگيرد. اما بعضي وقتها هست كه از اين تباهي ميشود براي يك آبادي، براي درست كردن استفاده كرد. ميشود همان برگ و برگهاي پژمرده را پاي خود گياه چال كرد تا خوراك برگهاي جديد بشود. توي قضاياي اجتماعي هم همينطور است. بعضي وقتها تباه شدن عمر و جواني و انرژي و سرماية يك گروه، ميشود هزينه يا زمينهساز يك اتفاق بزرگ. نلسون ماندلا و رفقايش 27 سال از جوانيشان را پشت ميله ماندند تا نژاد پرستي تمام شود. هزار هزار آدم قرباني بيماريهاي ميكروبي شدند تا ادوارد جنر بفهمد كه بايد واكسن بسازد. جوانهاي تاريخ هميشه به جنگ رفتهاند تا از آزادي خودشان و استقلال كشورشان دفاع بكنند. خيلي چيزها فدا شده، تباه شده، تا ما به اينجايي برسيم كه حالا هستيم. واقعا نميشود گفت تلف شدن آن خيلي چيزها به اين نتايج «ميارزيده.» باز هم دل آدم ميسوزد. اما اين دلخوشي هم هست كه تباه شدن يك نسل، ماية نجات نسلهاي بسياري هم شده. جوانهاي ما دارند تباه ميشوند. خوش بينانهاش اين است كه بگوييم گروهي از جوانهاي ما دارند تباه ميشوند. اما دارند تباه ميشوند. جوانهاي خيلي جاهاي ديگر دنيا هم. بقيه زودتر از ما به فكر افتادهاند. رفتهاند مشكل را ريشهيابي و تعريف كردهاند و برايش اصطلاح تخصصي هم ساختهاند. قضيه جدي است. واقعا جدي. حالا سؤال من اين است: آيا از اين تباهي و مشكل هم ميشود ماية نجاتي براي نسلهاي بعدي و شايد خود همين نسل ساخت؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 660]
صفحات پیشنهادی
رؤياهاي نسل پياده رو
رؤياهاي نسل پياده رو-همشهری-خارجيها بهشان ميگويند NEET، ما هم معمولا بهشان ميگوييم آدمهاي علاف. اينها يك تفاوت عمده با آدمهاي بيكار دارند. آنها نه درس ميخوانند، نه كار ...
رؤياهاي نسل پياده رو-همشهری-خارجيها بهشان ميگويند NEET، ما هم معمولا بهشان ميگوييم آدمهاي علاف. اينها يك تفاوت عمده با آدمهاي بيكار دارند. آنها نه درس ميخوانند، نه كار ...
پياده روي عمر را زياد مي كند
ميشود نيم ساعت صبح و نيم ساعت عصر ورزش كند و پياده روي سريع داشته باشد؛ ... رؤياهاي نسل پياده رو رؤياهاي نسل پياده رو. ... آمار نيتهاي جامعة ما هم روزبهروز دارد ...
ميشود نيم ساعت صبح و نيم ساعت عصر ورزش كند و پياده روي سريع داشته باشد؛ ... رؤياهاي نسل پياده رو رؤياهاي نسل پياده رو. ... آمار نيتهاي جامعة ما هم روزبهروز دارد ...
بنزين شهرداري تهران رو به اتمام است
رؤياهاي نسل پياده رو ... از دکترای ترافیک تا دوربرگردان قانون - اضافه به علاقمنديها روحی معتقد است: شهردار تهران دید خوبی نسبت به مشکلات شهری دارد و بارها .
رؤياهاي نسل پياده رو ... از دکترای ترافیک تا دوربرگردان قانون - اضافه به علاقمنديها روحی معتقد است: شهردار تهران دید خوبی نسبت به مشکلات شهری دارد و بارها .
قابل توجه آقايان
26 ژوئن 2011 – (قابل توجه آقایان)آیا مقنعه، روسری یا چادرتان تمیز و مرتبر است (قابل ... رؤياهاي نسل پياده رو بدانيد و آگاه باشيد که حضور و وجود اين فرقة جديده در ...
26 ژوئن 2011 – (قابل توجه آقایان)آیا مقنعه، روسری یا چادرتان تمیز و مرتبر است (قابل ... رؤياهاي نسل پياده رو بدانيد و آگاه باشيد که حضور و وجود اين فرقة جديده در ...
یک نفر برای تاکسیها دست تکان میدهد
یک نفر برای تاکسیها دست تکان میدهد-کتاب - «یک نفر برای تاکسیها دست تکان میدهد»، «از پشت عینکهای ته استکانی» و «پیاده رو خیابان شقایق» از جمله ...
یک نفر برای تاکسیها دست تکان میدهد-کتاب - «یک نفر برای تاکسیها دست تکان میدهد»، «از پشت عینکهای ته استکانی» و «پیاده رو خیابان شقایق» از جمله ...
مصاحبه پسری از نسل سوم با خودش
رؤياهاي نسل پياده رو ... يا ترک تحصيل با بر و بچ و رفقا اينور و آنور پلاس و علافاند، دستة سوم فارغالتحصيلان ... انگل نباش پسر نيت پديدهاي نسبتا جديد در جوامع ...
رؤياهاي نسل پياده رو ... يا ترک تحصيل با بر و بچ و رفقا اينور و آنور پلاس و علافاند، دستة سوم فارغالتحصيلان ... انگل نباش پسر نيت پديدهاي نسبتا جديد در جوامع ...
خوابيدن زن در کنار ديوار به دلیل مذکر بودن آن حرام است
رؤياهاي نسل پياده رو حروف بزرگ اين عنوان را هم گذاشتند کنار هم تا شد نيت: «NEET». ... او اعتقاد دارد که جوانهاي امروز ديگر اعصاب حقوقبگير بودن را ندارند. .... اين نفوذ ...
رؤياهاي نسل پياده رو حروف بزرگ اين عنوان را هم گذاشتند کنار هم تا شد نيت: «NEET». ... او اعتقاد دارد که جوانهاي امروز ديگر اعصاب حقوقبگير بودن را ندارند. .... اين نفوذ ...
چینی ها امید زیادی به زندگی دارند، می دانید چرا؟
رؤياهاي نسل پياده رو اين بيماري شديدا واگيردار است ها! كار، كار انگليسيهاست! .... اين نفوذ بسيار زياد همسالان در زندگي نوجوانان و جوانان ما اگر به دليل محروميت از .
رؤياهاي نسل پياده رو اين بيماري شديدا واگيردار است ها! كار، كار انگليسيهاست! .... اين نفوذ بسيار زياد همسالان در زندگي نوجوانان و جوانان ما اگر به دليل محروميت از .
اجاره دوست در ژاپن!!
من یک بار به مادرم گفتم که دوست داری بری فیلم من رو ببینی؟ ... رؤياهاي نسل پياده رو در حال حاضر انگليس و ژاپن بيش از بقية کشورهاي دنيا درگير مسائل و معضلات .
من یک بار به مادرم گفتم که دوست داری بری فیلم من رو ببینی؟ ... رؤياهاي نسل پياده رو در حال حاضر انگليس و ژاپن بيش از بقية کشورهاي دنيا درگير مسائل و معضلات .
يك پنجم جوانان انگليسي بيكار هستند
رؤياهاي نسل پياده رو يک مشت جوان علاف بيکار بيعار با موي بلند و روي سياه و ناخن دراز و... واه واه واه! .... یک دختر هجده سالة انگلیسی است. مدرسه را ول ... دولت انگلیس ...
رؤياهاي نسل پياده رو يک مشت جوان علاف بيکار بيعار با موي بلند و روي سياه و ناخن دراز و... واه واه واه! .... یک دختر هجده سالة انگلیسی است. مدرسه را ول ... دولت انگلیس ...
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها