واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > فروتن، پیام - دوست تهیه کننده ای دارم که در توصیف کارگردانان و تهیه کنندگان حرفه ای و کاربلد، ازعنوان "ژنرال های چهار ستاره تلویزیون" استفاده می کند. توصیف زیبا و به جایی است که من نیز غالبا از همین توصیف استفاده می کنم. یکی از همین ژنرال های چهارستاره تلویزیون مهران مدیری است که به جرات می توان گفت در تاریخ تلویزیون ایران، بی بدیل به نظر می رسد. با این حال ژنرال ها نیز می توانند اشتباه کنند! قهوه تلخ را غیر از چند قسمت ابتدایی آن دوست دارم. به خاطر خیلی دلایل. متن هایی که کمتر شلنگ آب را داخل صفحات کاغذ انداخته اند و اصطلاحا فیلمنامه را به آب بسته اند. طراحی صحنه و لباس جذاب، خوشرنگ و چشم نواز آن. کارگردانی حرفه ای و بیشتر فکر شده اش و بالاخره بازی هایی که هرچه پیشتر می رود، یک دست تر و قابل قبول تر به نظر می رسند. تمام این ها در کنار طنز گزنده و فاخر جاری در سریال، آن را به یکی از آثار شاخص مدیری تبدیل کرده است. با این حال ژنرال چهارستاره ما در این مجموعه گاف بزرگی داده است که امیدوارم در قسمت های آتی دست به جبران آن بزند.اگر تیتراژ سریال را با دقت نگاه کنید به نامی برمی خورید که شاید در پایان این نوشتار پاسخی بر پرسش این ما باشد. در بخش انتخاب موسیقی ظاهرا پسر مهران مدیری مسئولیت این وظیفه خطیر را بر عهده داشته است. حوزه ای که اتفاقا به پاشنه آشیل مجموعه تبدیل شده است و شخصا ترجیح می دهم با آغاز پلان ها یا سکانس هایی که با موسیقی انتخابی همراه است، صدای تلویزیون را ببندم و گوشم را از این آشفتگی نجات دهم. آنچه در قهوه تلخ به نام موسیقی انتخابی به گوش تماشاگران می رسد، چیزی جز مجموعه ای از آواهای متشتت، ناهمگون و باری به هر جهت نیست. انگار انتخاب کننده در برابر مجموعه ای از موسیقی های مختلف که در خانه نگهداری می کند نشسته و به صورت کاملا اتفاقی دست به گزینش و انتخاب آن ها زده است. در یک جا موسیقی باروک به گوش می رسد. در جایی دیگر موسیقی آذری، در بخشی دیگر موسیقی کلاسیک روس، در سکانسی دیگر موسیقی بشکن و بالا بنداز لوس آنجلسی و ... تمام این ها در حالیست که فضای غالب بر اثر، با رنگ ها و فرم های کاملا ایرانی خود، گوش را به انتظار چنین موسیقی ای دعوت می کند. شاید بهترین موسیقی برای این مجموعه به کارگیری و استفاده از چند نوازنده سازهای ایرانی نظیر تار، تنبک، کمانچه و سنتور بود. مدیری در مجموعه قهوه تلخ از سنت سیاه بازی یا نمایش تخت حوضی بسیار وام گرفته است. در این نوع نمایش موسیقی غالبا زنده است و ترکیب چند ساز ایرانی همراه با تک مضراب ها و افکت های جذابی که این وسایل موسیقی ایجاد می کنند، فضایی مفرح و با نشاط را به وجود می آورند. در چنین شرایطی آیا بهتر نبود ژنرال حکایت ما کیفیت اثر هنری خود را فدای عرق پدر و فرزندیش نمی کرد و با دید وسواس گونه همیشگی خود، بر این حوزه نیز نظارت می کرد؟قهوه تلخ عالیست. با تمام مولفه ها و ویژگی های یک کار لایت و سرگرم کننده تلویزیونی. با این حال سازندگان چنین آثاری باید سلیقه موسیقیایی مخاطبان خود را نیز ارتقاء بخشیده و به آن ها سواد درست شنیدن را نیز بیاموزند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 487]