تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 27 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دعا كردن را در هنگام رقّت قلب غنيمت شمريد، كه رقت قلب، رحمت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1853896059




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نمایش در یک پرده : دو بیمار روی زمین داغ


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > مردانی، ناصر  - آدمهای نمایش: صدای قوی که از بیرون می آید، رئیس، خبرنگاران چند روز نامه، حضار، مملی (یکی از حضار)                                                                                                                                                                                                                                                                                                                         صحنه: یک تریبون برای خبر نگاران، یک صندلی در وسط برای رئیس، محل نشستن حضار در طرف دیگر                                      (رئیس وارد می شود، خبرنگاران از جا بلند می شوند، نمی دانند چرا باید از جای خویش بر خیزند) صدای قوی: رئیس وارد می شوند        (دراین هنگام عده ای سراسیمه وارد صحنه می شوند. طوری وانمود می کنند که هیچ چیز برایشان غریبه نیست) صدای قوی: حضار عزیز خوش آمدید!       (حضار در حالی که به خاطر قدر دانی ازحضورشان تشکرمی کنند به دنبال جای نشستن می گردند) صدای قوی: خبرنگار روزنامه ی "گل اومد، بهار اومد ..."      (خبرنگار روزنامه اعلام شده پشت تریبون می رود)  خبرنگار: انتخاب کشتزارهای اطراف تهران در هوای  بهاری ابتکار چه کسی بود؟ رئیس: خودم! ما به طبیعت اهمیت می دهیم، شما اگر به عکس ها هم نگاه کنید اطراف بیماران سرسبز است!     (تشویق خردمندانه ی حضار)  صدای قوی: روزنامه ی " پرونده سازی اطمینان نبش اتوشویی"    (خبرنگار روزنامه اعلام شده پشت تریبون می رود)   خبرنگار: در بررسی سوابق راننده ی آمبولانس مشخص شده که ایشان با بیگانگان در ارتباط بوده، چطور چنین کار مهمی به این شخص واگذار شده؟ رئیس: رانندگی آمبولانس را می فرمایید؟ خبرنگار: نخیر تخلیه ی بیماران در کشتزارها را عرض می کنم، یک منبع آگاه به ما گفت که ایشان بعد از رها سازی بیماران علاج یافته موضوع را وارونه به کارمند یکی از سفارتخانه ها اطلاع داده.       (آه حضار بلند می شود قصد فغان دارند که رئیس مانع می شود)     رئیس: بله موضوع تحت پیگیری است صدای قوی: خبرنگار روزنامه ی " چرا ما را تعطیل نمی کنید"بیایند پشت تریبون     (خبرنگار روزنامه اعلام شده پشت تریبون می رود)   خبرنگار: شما کی تصمیم دارید استعفا بدهید؟ رئیس : استعفا برای چی ؟ خبرنگار : این بیماران به دستور چه کسی در بیابان رها شدند؟ مگر جان آدمی زاد چنین بی ارزش شده که ....    (حضارمسوولانه و با تمام وجود هو می کنند)     خبرنگار : آدم وقتی بیمار می شود مطالبات مدنی اش زیاد می شود. شما باید استعفا بدهید .... رئیس(رو به یکی از حضار) : مملی     (مملی بلند می شود، رئیس با اشاره به خبرنگارو نیزدرخروجی، منظورش را می فهماند)  صدای قوی : خبرنگارروزنامه ی " گروههای تک نفره آماده برای همه نوع کار"    (خبرنگار روزنامه اعلام شده پشت تریبون میرود)  خبرنگار : چه کسانی قصد دارند خدمات شما را زیر سوال ببرند؟ چرا آنها را معرفی نمی کنید؟ چرا اینقدر صبر و مدارا می کنید؟ بگویید تا نشانشان دهیم! رئیس: ما صبرمان زیاد است    (گریه ی هماهنگ و صدادار حضار) رئیس : اما به موقع اش خواهیم گفت چه کسانی قصد دارند خدمات و زحمات شبانه روزی ما را زیر سوال ببرند. صدای قوی : خبرنگارروزنامه ی " من روز نامه ی زنجیره ای نیستم"   (خبرنگار روزنا مه اعلام شده پشت تریبون می رود)  خبرنگار : اگر این بیماران را در بیابان رها نمی کردید چه کسی هزینه های آنها را می پرداخت؟ رئیس : کدام بیماران؟ خبرنگار : همان هایی که در کشتزارها رها شدند روی زمین داغ رئیس : اولا مگرشما دمای زمین را در آن منطقه اندازه گرفته بودید؟ توجه کنید که راننده ی آمبولانس بیماران را فراری داده و تازه اگر با هماهنگی مسئولین هم بوده باشد باز کار بدی انجام نداده چون آن بیماران اگر در بیمارستان می ماندند باید در هنگام ترخیص هزینه هاشون را پرداخت می کردند ولی حالا به نوعی فرار کرده اند و چون موضوع رسانه ای شده دیگر نمی شود از آنها پولی گرفت بالاخره یک نفر باید هزینه ی درمان و نگهداری آنهارا بدهد الان که فکر می کنم می بینم اونا خودشون  با راننده ی آمبولانس نقشه ای را طراحی کردند تا هم ما را بد نام کنند و هم هزینه ای پرداخت نکنند . کارگروهی را تعیین کردیم تا تحقیق کنند که اگر آن بیماران فرار نمی کردند هزینه اشون از کجا باید تامین می شد؟ آمارهای ما نشان می دهد که بعد از آن اتفاق دردناک تعداد بیمارانی که بعد از درمان اعلام می کنند پولی برای پرداخت ندارند بیشتر شده ما هم دستور دادیم که آمبولانس ها یک طرفه کار کنند یعنی فقط بیمار را بیاورند اما حق خروج بیمار را از بیمارستان ندارند.      (کف مرتب حضاربه نحوی که دستهایشان درحالی که به هم می خورند می خواهند از بدن جدا شده و به پرواز درآیند)   صدای قوی : خبرنگار دیگری هست که سوال داشته باشد؟ رئیس : معلوم است که نیست همه ی این ماجرا زیر سر این خبرنگارهای وارونه بین است. اگرگذاشته بودند که اون دو بیمار در کشتزارها آزاد باشند الان دیگر نه این بساط برپا شده بود، نه ما مجبور بودیم هزینه ی بیشتری را برای بازگرداندن و درمان قطعی آنها متحمل شویم و نه خدمات رانندگان آمبولانس بیمارستان ها زیر سوال می رفت بنده از اول هم گفتم این موضوع وقتی رسانه ای شد، منحرف شد. خوشبختانه اغلب رسانه ها هم درست عمل کردند و زحمات شبانه روزی خادمین خود را به خاطر این مسئله ی کوچک زیر سوال نبردند اما چند روزنامه و سایت و خبرگزاری هستند که فقط به دنبال سوژه هستند تا فروش را زیاد کنند. ای روزنامه ی منتقد چرا متوجه نیستی که این بیماران خود را فراری کردند! حالا شما می توانید هزینه های آنها را بدهید؟ من که می دانم نمی دهید! راه های ساده تری هم برای راحت شدن از شر بیمار بی پول هست! می شه با یک بی توجهی آنها را روانه ی سرد خانه کرد تا بی سر و صدا از بیمارستان خارج بشن، ولی همکاران ما هرگز چنین نکردند و نخواهند کرد. اما چه سود که چنین نا جوانمردانه مورد هجوم روزنامه ها و سایت های زنجیره ای قرار می گیرند. ما باید برای یک بار هم که شده تکلیفمان را با شما روشن کنیم (رئیس از جا بلند می شود و فریاد بلندی سر می دهد) مملی ......مملی ........ مملی : رئیس ...... رئیس : مملی ...... مملی : ( گریه ی توام با خشم اما سرشار از آگاهی، عشق و فداکاری) رئیس !     (در این هنگام حضار نیز با چشم های برآمده از حدقه از جا برخاسته و منتظر دستور مملی هستند) رئیس : ببین کسی هست باز بخواهد سیاه نمایی کند؟ صدای قوی : چه کسی هست که قدرنشناسی کند؟       (یک نفر جلو می آید) صدای قوی : خبرنگار عزیزسال بیایند پشت تریبون    (خبرنگارعزیز سال پشت تریبون می رود) خبرنگارعزیزسال: آقای رئیس، حضار محترم و صدای توانمند قوی ( حضار امیدوارانه کف مرتب و تندی می زنند) یک راننده ی آمبولانس دو بیمار را که آهی در بساط ندارند در خارج از بیمارستان رها می کند تا مجبور به پرداخت هزینه های سنگین بیمارستان نباشند، مسئولین محترم بیمارستان هم با چشم پوشی هرگز از راننده ی آمبولانس وقتی که دارد بیماران را از راهروها و آسانسورهای بیمارستان عبور می دهد، سوال نمی کنند تا مبادا موجب آزرده خاطر شدن عزیزان بیمار شوند! آنها همه دست به دست هم می دهند تا این بیماران به سلامت از امور مالی، نگهبانی، پرستاری و ... برگ ترخیص دریافت دارند و همانگونه که آن خبرنگار محترم اشاره کردندایشان را نه در بیابان که در کشتزارهای اطراف شهر رها می کنند اما، اما عده ای سیاه نمای نان به نرخ روز خور که می دانند مسئولین محترم در تلاش شبانه روزی اند تا بیمه های همگانی را برقرار کنند تا اولین کشور در دنیا باشیم که خدمات رایگان درمان به شهروندان ارائه می دهد، باز هم نوک قلم خویش را در جوهر سیاه اندیشان می زنند و از این اتفاق زیبا چنان موضوع دهشت آوری درست می کنند که قلب جامعه را به درد می آورند. ای خبر نگار نما آخر این خبر بود که اینقدر آب و تابش دادی، چرا از خدمات و زحمات این عزیزان چیزی نمی گوئید؟ چرا؟          (حضار سرهایشان را به دیوارهای اطراف می کوبند) پس ای عزیزان بیایید برای یک بارهم که شده تکلیفمان را با این قلم به مزدان روشن کرده و خشم عقلانی و آگاهانه و مسئولانه مان را به این دیوصفتان نشان دهیم. مملی جان ..... مملی جان دو سه نفر بیشتر نیستند، من نشونشون می دهم تو ترتیبشون را بده تا دیگر هیچ بیماری نگران نداشتن پول نباشد و به راحتی بتواند خود را فراری کند. (همهمه در می گیرد، چند نفر نابخردانه به هر گوشه فرار می کنند اما حضار به جلوداری مملی راه بر آنها می بندند)- پرده




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 351]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن