تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):عبادت هفتاد جزء است و بالاترین و بزرگترین جزء آن کسب حلال است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835120969




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تيتراژ فيلم مانند جلد كتاب، هم فضاسازي مي كند، هم اطلاع رساني تصاوير متنوع از شناسنامه سريال‌ها


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: تيتراژ فيلم مانند جلد كتاب، هم فضاسازي مي كند، هم اطلاع رساني تصاوير متنوع از شناسنامه سريال‌ها
جام جم آنلاين: وقتي به مرور خاطرات بصري خود از قصه‌هاي جعبه جادو مشغوليم، اين فقط تصور شخصيت‌ها و بازيگران سريال‌هاي تلويزيوني نيستند كه در ذهن ما رژه مي‌روند. سهم عمده‌اي ازاين خاطره‌ها بازتابي از ويترين جذابي هستند كه احساس و نوستالژي مخاطب را در شناسنامه اثر صورت‌بندي كرده‌اند.


تيتراژهايي كه تجربه حسي از يك آفرينش هنري را در ساحت گرافيك، خوشنويسي و موسيقي بازتوليد كرده و در حافظه تاريخي مخاطب تثبيت مي‌كنند. تيتراژ همچون جلد كتاب ابتدا و انتهاي يك بسته هنري را به هم دوخته و همچون لوگو و نشانه نمادين اثر به آن هويت مي‌بخشند.

تيتراژها در تلويزيون از دوام و ماندگاري بيشتري برخوردارند و كمتر از سينما از ياد مي‌روند. استمرار سريال نسبت به فيلم تلويزيوني ايجاب مي‌كند تا تيتراژسازي در جعبه جادو، از ظرافت و ظرفيت بيشتري برخوردار شود. شايد گاهي تيتراژ را جدي نگيريم يا سرسري از آنها بگذريم، اما برخي از آنها به‌سادگي فراموش نشده و در حافظه ناخودآگاه مخاطب مي‌مانند.

در اين فرصت قصد داريم برخي از تيتراژهاي ماندگار يا دست‌كم آنهايي كه در خاطره مشترك مخاطبان باقي مانده را مرور كنيم، اما پيش از آن كمي درباره تيتراژ و كاركردهاي آن سخن مي‌گوييم. تيتراژ واژه اي فرانسوي و فرم نمايشي ـ تجسمي است كه در آغاز و پايان فيلم‌ها قرار مي‌گيرد. حضور ۳ عنصر گرافيك، حركت و صدا با محوريت موضوع خاص براي تيتراژ لازم و ضروري است. حركت وصدا به جنبه‌هاي نمايشي تيتراژ مربوط مي‌شود و طراحي گرافيك، شرط لازم تجسمي بودن آن. ديدگاه‌هاي متفاوتي درباره تيتراژ وجود دارد؛ يك ديدگاه آن را فقط شناسنامه آن فيلم يا آن برنامه مي‌داند.

ديدگاه ديگر، تيتراژ را زنگ اعلام شروع فيلم در نظر مي‌گيرد و ديدگاه سوم، تيتراژ را فرصتي براي فضاسازي ذهني تماشاگر تلقي مي‌كند. اين سه ديدگاه به مرور زمان و با معرفي قابليت‌هاي جديد تيتراژ، مطرح شد؛ اولي‌ها معتقدند فيلم نيز مانند هر اثر ديگر، شناسنامه‌اي دارد كه دست‌اندركاران و عوامل توليد را معرفي مي‌كند و اين اطلاع‌رساني بر عهده تيتراژ است. تماشاگر فيلم حق دارد بداند سناريست، كارگردان، فيلمبردار و... فيلمي كه مشاهده مي‌كند، چه كساني هستند. بعضاً هم، نوع برداشتي كه از سكانس‌هاي مختلف فيلم دارند، متاثر از پيش زمينه‌اي است كه از اين افراد و عوامل در ذهن دارند.

همچنين اين ديدگاه ضروري است كه تمام افرادي كه در امور فني و هنري فيلم يا برنامه نقشي داشته‌اند، معرفي شوند. ديدگاه دوم با تاكيد بر اين‌كه تيتراژ، زنگ اعلام شروع فيلم است، مي‌خواهد فرصتي را در اختيار تماشاگر و بيننده قرار دهد تا آماده ديدن فيلم شود. مطابق اين ديدگاه، ديگر نياز نيست تيتراژ تلاش كند تا تماشاگر را جلب و جذب كند، زيرا اين طور فرض‌شده كه مخاطب، فيلم را انتخاب كرده و فقط نيازمند فرصتي است تا خود را در موقعيت تماشاگر قرار دهد. ديدگاه سوم نيز با در نظر داشتن اين‌كه يك فرم نمايشي است، بنابراين فضاسازي نمايشي داستان و پرداخت سينمايي يا تلويزيوني آن را هدف قرار مي‌دهد. به اين معنا، تماشاگر فيلم مي‌خواهد بداند با چه ژانري از سينما روبه‌روست؟ آيا يك فيلم ملودرام خانوادگي را خواهد ديد، يك فيلم پليسي يا يك فيلم كاملاً هنري؟

تيتراژ شبيه جلد كتاب است

اين فضاسازي هم به لحاظ فرم و هم از نظر محتوا، براي مخاطب و تماشاگر داراي اهميت خاصي است. كاركرد تيتراژ تا حدودي شبيه جلد كتاب است. آن‌گونه كه در جلد كتاب با انتخاب عناصر، فرم‌ها و چينش آنها تلاش مي‌شود، مخاطب كتاب در جريان موضوع آن قرار گيرد و مخاطب در كوتاه‌ترين زمان ممكن بتواند كتاب مورد نظرش را بيابد. معمولاً با تمركز در مقابل ويترين كتابفروشي و در يك نگاه كلي و گذرا، از شكل و فضاي طراحي جلد، موضوع كتاب را براحتي مي‌توان حدس زد. تيتراژ مانند جلد كتاب هم فضاسازي مي‌كند و هم اطلاع رساني. همان‌طور كه در جلد كتاب، عناويني چون نام كتاب، نام نويسنده، مترجم و... اطلاعات اصلي كتاب را منتقل مي‌كند، در تيتراژ هم عناويني چون نام فيلم، كارگردان، مونتور و... به عنوان اطلاعات اوليه در اختيار تماشاگر قرار مي‌گيرد. علاوه بر اين، هم در جلد كتاب و هم در تيتراژ، قصد فضاسازي نيز داريم تا مخاطب بتواند براحتي گونه و مضمون كلي فيلم يا كتاب را بداند. اين فضاسازي مشروط بر اين است كه انتهاي داستان فيلم يا كتاب، لو نرود.

گاهي تيتراژ همچون شعريا خلق موقعيتي رويايي ما را به درون قصه‌اي كه مي‌خواهد روايت شود مي‌برد و يك آمادگي ذهني ايجاد مي‌كند تا از زندگي روزمره كنده شده و به فضاي داستان پرتاب شويم. تيتراژ پاياني نيز كمك مي‌كند تا قصه را بهتر هضم كرده و به زندگي واقعي برگرديم؛ البته تيتراژ به شكل حرفه‌اي سابقه چنداني در سينما و تلويزيون ما ندارد و قطعا وابستگي آن به توسعه تكنولوژي و فن نيز مزيد بر علت شده است. واقعيت اين است كه از مجموعه‌هاي قبل از انقلاب كمتر مي‌توان تيتراژ خاصي را به ياد آورد. نهايت تيتراژ اين بود كه اسم‌ها با رنگي سفيد روي صفحه‌اي سياه نقش مي‌بستند و موسيقي ضعيفي هم روي آن گذاشته شده بود. ضمن اين كه اسم عوامل مثل امروز نوشته نمي‌شد. مثلابه جاي فيلمنامه‌نويس يا نويسنده مي‌نوشتند سناريست يا به جاي تصويربردار نوشته مي‌شد دوربين‌ها يا از صدابردار به عنوان مهندس صدا ياد مي‌شد.

نوآوري در تيتراژ

بعد از انقلاب بويژه با گسترش سريال‌سازي بسترخلاقيت و نوآوري در تيتراژسازي نيز فراهم شد و به مرور زمان رشد كرد. تيتراژ سريال ماندگار هزاردستان هرگز فراموش نمي‌شود با موسيقي زيباي مرتضي حنانه و بهره‌گيري هوشمندانه از نشانه‌هاي ملي در بازنمايي بصري تيتراژ كه دغدغه‌هاي علي حاتمي در سينما را از اين طريق هم نشان مي‌دهد. تيتراژي كه نشان از ماهيت دروني قصه دارد و ترور و خشونت را در درون خود روايت مي‌كند.

صداي شليك و پاشيده شدن قطره‌هاي خون بر اشياي مختلف كه به شدت با فضاي دروني قصه هماهنگ است. سريال «سلطان و شبان» نيز يكي ديگر از مجموعه‌هاي ماندگار تلويزيوني است كه تيتراژ جذابي داشت: در ابتدا كتابي قديمي مقابل دوربين قرار مي‌گرفت كه روي آن نوشته شده بود قصه‌هاي سلطان و شبان، سپس اين كتاب روي صفحه‌اي مي‌چرخيد و بعد از چند ثانيه باز مي‌شد، روي برگ‌هاي چرمي اين كتاب نوشته شده بود، قصه سلطان و شبان به روايت داريوش فرهنگ و مهدي هاشمي و سپس تصوير هر كدام از بازيگران به صورت نقاشي مينياتوري ديده مي‌شد. اين تيتراژ، يكي از بهترين و زيباترين كارهايي است كه در اين زمينه ساخته شده و ساخت اين اثر متعلق به اصغر بهمن‌زاده است.

«سربداران» به كارگرداني محمدعلي نجفي نيز ازجمله مجموعه‌هايي بود كه هنوز تيتراژ آن كه با موسيقي حماسي جذابي همراه بود از ياد نرفته است. نمايش چهره‌هاي اصلي سريال در يك موقعيت خاص نمايشي و محو شدن صورت آنها حالتي نگاتيو گونه به خود مي‌گرفت. تيتراژي كه با استفاده از اين تمهيد، وجوه تاريخي سريال را برجسته تر مي‌كرد. جالب اين‌كه امكانات فني و بضاعت تكنولوژي در آن زمان به اندازه‌اي نبود كه بتوان از جلوه‌هاي بصري و كامپيوتري چنداني استفاده كرد، اما ذوق و انديشه و تفكري كه در ساخت تيتراژها موج مي‌زند آنها را به اثري ماندگار بدل كرده است. مثلا استفاده از خط نستعليق و هنر خوشنويسي در تيتراژ سريال هزاردستان سويه زيبايي شناختي آن را با هويت ملي و نشانه‌شناسي بومي آميخته و فضايي خلق كرده كه با ذات درام در هماهنگي كامل است.

ساخت موسيقي متن تيتراژي را نيز نبايد دراين مورد دست كم گرفت. مثلا سريال «آيينه» از طرح گرافيكي و در حقيقت يك عكس ساده و ثابت استفاده مي‌كند، اما الصاق شدن موسيقي متن مناسب به آن موجب‌شده تا تيتراژ اين سريال در ذهن ما بماند.

نكته: استمرار سريال نسبت به فيلم تلويزيوني ايجاب مي‌كند تا تيتراژسازي در جعبه جادو از ظرافت و ظرفيت بيشتري برخوردار شود. شايد گاهي تيتراژ را جدي نگيريم يا سرسري از آنها بگذريم، اما برخي از آنها به‌سادگي فراموش نشده و در حافظه ناخودآگاه مخاطب مي‌مانند

از دهه 70 به بعد ترانه‌هاي تيتراژي نيز به سريال‌هايي تلويزيوني اضافه شد كه خود يك نوع جديد از موسيقي پاپ را به وجود آورد. صداي مجيد اخشابي بر سريال «گمگشته» نقطه شروعي تازه در اين راه بود. ضمن اين‌كه بعدها شاهد خلاقيت و نوآوري‌هاي بيشتري در تيتراژهاي تلويزيوني بوديم كه مثلا در مجموعه‌هاي طنز سر و شكل تازه‌اي به خود گرفت و در واقع ژانرهايي تيتراژي متولد شد. اگر يادتان باشد يكي از عناصري كه از سريال «خانه به دوش» عطاران به ياد مانده است، تيتراژ ابتداي سريال بود كه هارموني جالبي بين موسيقي و حركات پرندگان ايجاد كرده بود و از حيث معنايي نيز بين خانه به دوشي و شرايط زيستي پرندگان نيز نسبت معناداري ايجاد مي‌كرد. ضمن اين‌كه موسيقي پايان‌بندي آن هم كه با صداي مجيد اخشابي پخش مي‌شد بشدت با حال و هواي كار و فضاي قصه تناسب داشت.يا موسيقي متن سريال «او يك فرشته بود» نيز با فضاي درام و ضد قهرمان آن بسيار هماهنگ بود. اين سنخيت و هارموني بين عناصر و عوامل يك اثر تلويزيوني در نهايت به روايت موثرتر قصه و انتقال پيام و مفاهيم آن به مخاطب، كمك زيادي مي‌كند.

در همين خصوص مي‌توان به تيتراژ مجموعه «زيرآسمان شهر» مهران غفوريان اشاره كرد. نمايش آدم‌هاي داستان در بازارچه قديمي و حالت‌هاي مختلفي كه آنها را در مقابل مغازه‌ها نشان مي‌داد، هم تطابقي درست با عنوان سريال داشت و هم تمهيدي درست در معرفي مجموعه به‌شمار مي‌آمد. تعداد سريال‌هاي تلويزيوني آنقدر زياد است كه يادآوري و تحليل تيتراژهاي به ياد ماندني را سخت مي‌كند مجموعه‌هايي هم كه در اين مقاله به آن اشاره شده صرفا بر مبناي حافظه نگارنده است.

يكي از تيتراژهاي متفاوت دست‌كم در زمان خود به سريال «خانه سبز» مربوط مي‌شود كه «گفتار متن» هم به آن اضافه شد و باصداي خسرو شكيبايي درباره سبز بودن خانه به يك كليپ شاعرانه بدل شد. تيتراژي كه به شدت در ذهن‌ها باقي ماند و به شناسنامه اين سريال تلويزيوني بدل گشت. اين شيوه در برخي سريال‌هاي ديگر از جمله در مجموعه «روزگار جواني» نيز استفاده شد. گفتار متن اصغر‌ توسلي روي تصوير حركت دستان يك نقاش در كشيدن قابي از زندگي چنان پرمعنا و با هويت است كه به جزئي غير‌قابل ‌انكار از اهميت فني روزگار جواني بدل شده است.

تيتراژ خلاقانه

در بين سريا‌ل‌هاي تاريخي شايد يكي از متفاوت‌ترين و خلاق‌ترين تيتراژها به «مختارنامه» برمي‌گردد. سواري كه در يك صحراي تفتيده روي اسب خود نشسته و موسيقي حال و هواي دروني وي را در يك رزم و پيكار نابرابر و حماسه‌گونه به مخاطبان عرضه مي‌كند، شروع خوبي براي ماندگاري يك تيتراژ است. خوني كه بر آسمان مي‌پاشد و فضاي ابري را ارغواني و قرمز مي‌سازد و در نهايت كاسه آبي كه خون‌رنگ‌شده و نام كارگردان با رنگ قرمز بر آن حك مي‌شود، سمفوني خون و دلهره را براي مخاطب تكميل مي‌سازد. همچنين در سريال «روزي روزگاري» نمايش حركات يك اسب زيبا با موسيقي بومي متناسب، جذابيت خاصي به تيتراژ اين مجموعه بخشيد كه براي تماشاگر دلنشين بود.

تيتراژها يا مستقيما متاثر از جنس قصه و موقعيت درام بوده يا از طريق نمادها و نشانه‌ها به مضمون و درونمايه آنها اشاره دارد. مثلا عسگرپور به نوع دوم تيتراژسازي علاقه‌مند است. در سريال «جراحت» با آمدن نام و عنوان هر يك از افراد، چيزي شبيه به ترك خوردن شيشه رخ مي‌دهد كه با مفهوم جراحت و شكستگي به عنوان تم اصلي قصه تناسب و سنخيت دارد. هرچند در اين عنوان‌بندي، تمهيدات تكنيكي و گرافيكي خاصي رخ نداده است و نمي‌توان نشانه‌هاي زيباشناسانه‌اي در طراحي را در آن كشف كرد، اما از حيث تناسب بين فرم و محتوا قابل توجه و تامل است. در سريال «شيدايي» نيز شاهد به تصور كشيدن گياه عشقه هستيم كه ماهيت آن با مضمون دروني قصه تناسب دارد. گياهي كه به تدريج رشد كرده و همه چيز و همه كس را در تصاحب خود قرار مي‌دهد. در واقع در برخي از مجموعه‌هاي تلويزيوني تيتراژهاي نمادين و نشانه‌شناختي جايگزين شيوه‌هاي متداول‌شده و زمينه خلاقيت و نوآوري بيشتري براي اين تمهيد فراهم كرده است.

يكي ديگر از تمهيدات تيتراژسازي استفاده از تصاوير و نقاشي‌هاي مينياتوري است كه نمونه اخير آن به سريال «نون و ريحون» فرزاد موتمن مربوط مي‌شود در اينجا با نوعي خلاقيت در فرم و ايجاد نسبتي معنادار با محتوا را شاهد هستيم كه موجب مي‌شود اين تيتراژ در ذهن مخاطب به ياد بماند. در واقع ماهيت كميك و طنز قصه در عنوان‌بندي اثر نيز تعميم يافته و خود تيتراژ واجد طنزي است كه مستقل از ساختار كميك قصه، جذاب و دلنشين است. تيتراژ نون و ريحون از تركيب چند پرده و قاب‌بندي بصري تشكيل شده كه در هريك از پرده‌ها با شمايلي از اسطوره‌ها و قهرمان‌هاي تاريخي و نقاشي‌هاي سنتي و قهوه‌خانه‌اي روبه‌رو هستيم كه شمايل و تصويري از بازيگران را در درون اين شخصيت‌هاي مينياتوري بازسازي كرده و در ارتباط با عوامل فني و پشت صحنه نيز از خلاقيت طنازانه‌اي بهره برده است. مثلا در كنار نام صدابردار با تصوير پهلواني مواجه هستيم كه به جاي نيزه و شمشير، بوم صدابرداري در دست دارد يا نام كارگردان با تصويري از يك پادشاه يا پيرمردي با چپق كه بر صندلي خود تكيه زده عجين مي‌شود كه مي‌توان آن را به عنوان يك كليپ مستقل نمايشي به رسميت شناخت.

بازسازي تصاوير خاطره‌انگيز

خود تيتراژ هم مي‌تواند به بازسازي تصاوير خاطره‌انگيز ختم شود كه ويژگي خلاقانه سريال «وضعيت سفيد» بود كه مثل خود سريال به تداعي خاطرات مخاطب كمك مي‌كند و برانگيختن حس نوستالژيك در آنها. بازسازي درست تمامي مختصات و ويژگي‌هاي جامعه دوران جنگ در اين تيتراژ صورت مي‌پذيرد و مخاطب مجموعه‌اي از تصاويرمستند از زندگي اجتماعي در دهه 60 و برنامه‌هاي تلويزيوني آن دوره كه سرشار از نشانه‌هايي خاطره‌انگيز براي مردم است، مواجه مي‌شود.

از كارتون‌ها و برنامه‌هاي كودك آن زمان گرفته تا نمايش صف‌هاي طولاني نفت و كوپن‌هاي خواربار كه در نهايت به شكل كليپ تصويري، خاطرات مشترك مخاطبان را بازنمايي مي‌كرد. در سريال «تا ثريا» نيز با نشان دادن زنان مختلفي در جامعه براين معنا تاكيد مي‌شود كه امثال او در جامعه زياد بوده و اين قصه انعكاسي از واقعيت است. در واقع گاهي تيتراژ به زباني نمادين و موجز از پيام دروني قصه بدل مي‌شود و مخاطب را با فضاي كلي درام آشنا مي‌كند. يكي از بهترين و خلاق‌ترين افرادي كه در سال‌هاي اخير به خلق تيتراژهاي سريال‌هاي تلويزيوني پرداخته، ساسان توكلي فارساني بوده كه تيتراژسازي را چنان با وجوه زيبايي‌شناختي آميخته كه آن را به عنصري تاثيرگذار در تكميل تاثيرات يك مجموعه تلويزيوني بدل كرده است.

واقعيت اين است كه تيتراژ چه در آغاز و چه در پايان يك عنصر زائد و اجباري براي معرفي عوامل و دست اندركاران يك سريال نيست بلكه به عنوان شناسنامه كار، خودش نيز در درون همين ساختار قابل ارزيابي است. همچنان كه مقدمه و موخره يك كتاب واجد اهميت زيادي است، تيتراژ هم به همان اندازه مهم و موثر است. تيتراژ همچون جلد يك كتاب و مجله مي‌تواند مشتري و مخاطب را به خريدن و ديده‌شدن خود ترغيب كند. ضمن اين‌كه تيتراژ آخرين تير كارگردان براي رسيدن به هدف،يعني جذب مخاطب و رضايت آنهاست.

سيدرضا صائمي / جام‌جم

چهارشنبه|ا|5|ا|بهمن|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 286]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن