پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850457162
انديشكده واشنگتن-2
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: انديشكده واشنگتن-2
خبرگزاري فارس: انديشكده «واشنگتن» در مقالهاي ضمن بررسي امكان موفقيت تحريمهاي اعمال شده عليه ايران، اذعان دارد كه حتي در صورت عقبنشيني تهران از مواضع هستهاي خود، نميتوان به لغو تحريمها يا تخفيف اين فشارها اطمينان داشت.
به گزارش فارس، انديشكده «واشنگتن»، در مقالهاي به قلم «پاتريك كلاوسون»، مدير پژوهشي اين موسسه، و رئيس طرح «ابتكار امنيتي ايران» به بررسي دورنماي اعمال تحريمها بر ايران پرداخته، و معتقد است با شروع سال 2012، سران ايراني كماكان بر اين باورند كه ميتوانند روند غنيسازي اورانيوم، بازفرآوري پلوتونيوم، و برنامههاي توسعه موشكي خود را، عليرغم دستور شوراي امنيت سازمان ملل براي تعليق چنين فعاليتهايي، ادامه دهند. بنابراين، تهران نشان داده است كه هيچ علاقهاي به حل معضل هستهاي، و به گفته بسياري از مفسران غربي، اساسا به ترميم اعتماد بينالمللي نسبت به مقاصد حقيقا صلحآميز برنامه هستهاي خود ندارد. با اين حال همچنان نميتوان در خصوص بيانيههاي پر سر و صداي تهران، يا بدبيني و ترديدهاي غرب به طور قطع اظهار نظر كرد. بلكه هنوز هم ميتوان به پيشرفتهايي براي خروج از اين بنبست اميدوار بود.
* تحريمها بايد به صورت فشاري فزاينده اعمال شده، تا زمان در خدمت تحريمكنندگان درآيد
تحريمها روشي براي ارعاب يا ضربه زدن به يك «حكومت» نيست. ماهيت سياستهاي آمريكا يا ديپلماسي بينالمللي، جلوگيري از رخ دادن برخي از «اقدامات» آشكارا تهاجمي و پرخاشجويانه -مانند حمله صدام حسين به كويت- است، به اين صورت كه با وقوع چنين حوادثي، تحريمها به صورت تدريجي -و نه يك ضربه ناگهاني- عليه مهاجم اعمال خواهد شد. ويژگي «افزايش تدريجي» تحريمها، ميتواند «زمان» را به عنوان برگ برندهاي در دست مجريان تحريمها قرار دهد، بدين صورت كه با گذشت زمان، فشارها بيشتر و قدرتمندتر خواهند شد. افزايش تدريجي شدت تحريمها، به ايران نشان ميدهد كه هماهنگ نشدن با جوامع و خواستههاي بينالمللي، شرايط را در آينده به طور پيوسته براي اين كشور سختتر كرده و نظارت و اعمال محدوديتهاي شديدتر دومنظوره -هم بر روي فعاليت نظامي و هم فعاليتهاي غيرنظامي- روند برنامه هستهاياش را به مرور كندتر و كندتر خواهد كرد.
* آمريكا و اروپا بايد با كمك به كشورهاي تازه صنعتي شده، هماهنگي و شدت تحريمها عليه ايران را افزايش بخشند
آمريكا چه با همراهي همپيمانانش و چه به تنهايي ميتواند -و احتمالا در پي آن است كه- اين نكته را به ايران گوشزد كند كه شدت تحريمها به طور دايم در حال افزايش است، و هميشه نيز ميتوان اقدامات تازهاي را براي افزايش فشارها بر اقتصاد ايران، متصور شده و اجرا كرد. در طول چند سال گذشته، دولت آمريكا به خوبي نشان داده است كه هيچ گاه در زمينه تحريمها «كم نياورده است»: واشنگتن همواره از بازه وسيع و متنوعي از اقدامات تازه، براي تحميل فشارهاي بيشتر بر تهران سود برده، و نشان داده است كه هنوز هم از امكانات ديگري براي استفاده عليه ايران برخوردار بوده، و باز هم ميتواند اين روند را ادامه دهد. هيئت كارشناسان سازمان ملل كه جهت تنظيم محتواي قطعنامه 1929 شوراي امنيت، گرد هم آمده بودند، مجموعه متنوعي از اقدامات ممكن براي تقويت فشار تحريمها عليه ايران را در اختيار كشورهاي عضو قرار دادند. اتحاديه اروپا و آمريكا با اتخاذ رويهاي هماهنگ ميتوانند با كمك رساندن به كشورهاي تازه صنعتي شده و با توجه به تجارب مشابه موجود در دهه 90 -و تشكيل «سازمان ياريرسان تحريمها» توسط اتحاديه اروپا، براي تشديد اثر تحريمها عليه صربستان- تحريمها عليه ايران را با قدرت و هماهنگي بيشتري دنبال كنند.
* فعاليتهاي پنهانكارانه ايران در حوزه بانكداري و حمل و نقل، ميتواند زمينهساز تحريمهاي بيشتري گردد
ايران فعالانه در حال گام برداشتن در مسيري است كه ميتواند منجر به اعمال تحريمهاي بينالمللي گستردهتري گردد. براي نمونه، اين كشور به طور روزافزوني، در حال زير پا گذاردن مقررات و استانداردهاي بينالمللي، در حوزههايي مانند بانكداري (پنهانكاري ذينفعان و صاحبان نقل و انتقالات مالي، برخلاف قوانين موجود در زمينه مبارزه با پولشويي) و حمل و نقل (تغيير نام كشتيها در دريا و خاموش كردن علامتدهندههاي تعيين موقعيت براي پنهان كردن جهت حركت، برخلاف مقررات ايمني و بيمهنامهها) است. در برابر چنين رويكردي، كشورهاي غربي نيز با گذشت زمان، نسبت به بازنگري بر اقدامات بازدارنده ممكني كه تنها چند سال پيش از دستور كار خود خارج كردند، تمايل بيشتري نشان ميدهند. براي نمونه، كانادا و انگليس در حال بررسي امكان منع تمام نقل انتقالات مالي با بانكهاي ايراني، منجمله بانك مركزي ايران بوده و فرانسه نيز اقدام به ارائه درخواستي مبني بر تحريم بينالمللي صادرات نفتي ايران كرده است.
* بايد تحريمها را تا اندازهاي گسترش داد كه مستقيما منجر به تضعيف برنامه هستهاي ايران شود
درست است كه خشم روسيه و چين نسبت به بهرهبرداري كشورهاي غربي از تحريمهاي سازمان ملل براي مبارزه با ليبي، به طور چشمگيري، مانع از وضع تحريمهاي بيشتر عليه ايران شده است، اما اين موقعيت الزاما بدين معنا نيست كه بايد از افزايش «فشار» تحريمهاي سابق بر ايران نيز چشم پوشيد. در حقيقت، موفقيت اين تحريمها بيش از آنكه به ميزان آسيبديدگي ايران وابسته باشد، در ارتباط با اين نكته قابل سنجش است كه آيا اين اقدامات توانستهاند حامل پيام شفافي براي تهران باشند، مبني بر اينكه هرچقدر كه اين بحران هستهاي بيشتر به طول انجامد، فشارهاي بينالمللي نيز بيشتر شده و اقتصاد ايران با مشكلات پيچيدهتري مواجه خواهد شد. از ديگر جنبههاي اثرگذاري تحريمها، افزايش فشارها تا به اندازه و گسترهاي است كه بتواند مستقيما، پيشرفتهاي هستهاي ايران را هدف قرار داده و از سرعت آن بكاهد. تا به امروز، تحريمها توانستهاند با ممانعت از دستيابي ايران به مواد اصلي و كليدي مورد نياز، تا حدودي راه پيشرفت هستهاي اين كشور را ناهموار سازند. در گزارش آژانس بينالمللي انرژي اتمي آمده است كه اظهارات تهران نشان ميدهد، ايران دچار كمبود منابع فولاد ماريجينگ لازم براي توليد تعداد زيادي سانتريفيوژ «آيآر1» شده، و اين مساله ميتواند بازگشت به استفاده از فيبرهاي كربني در طراحي سانتريفيوژهاي جديد اين كشور را توجيه كند -طرحهايي كه ايران تاكنون ناتوان از تكميل آن بوده است. به علاوه، ايران فاقد تعداد كافي از ماشينهاي اليافپيچ (فيلامنت وايندينگ) براي شكل دادن به فيبرهاي كربني لازم براي استفاده، هم در برنامه موشكي و هم در روند توليد سانتريفيوژ است؛ و از سوي ديگر نيز با توجه به عدم دسترسي تهران به ابزارها و دستگاههاي بسيار دقيق لازم، ايران نميتواند فولاد ماريجينگ يا ماشينهاي اليافپيچ مورد نياز خود را در داخل كشور توليد كند.
* ايران ميتواند كمبودها را جبران كند
ممكن است ايران بتواند اين كمبودها را به طريقي جبران كند، اما به نظر ميرسد كه تهران، عجالتا به استفاده از فناوريهاي قديميتر اكتفا كرده باشد. به علاوه، اگر نگاهي به پيشبينيهاي چند سال گذشته اتاقهاي فكر و انديشكدههاي معتبر بيندازيم، خواهيم ديد كه تمام آنها معتقد بودند كه در چنين روزي، پيشرفت برنامه غنيسازي ايران، در نقطهاي بسيار جلوتر از موقعيت حقيقي امروزي آن قرار ميگيرد. با چنين مقايسهاي ميتوان دريافت كه موانع موجود بر سر راه پيشرفت هستهاي ايران، كه به طور قطع بخشي از آن حاصل تحريمهاي بينالمللي است، بيش از اندازه كوچك و بياهميت شمرده شدهاند. در حقيقت حتي شايد بتوان كمبود نيروي متخصص -دانشمندان و مهندسان آموزشديده- را براي كار بر روي برنامه هستهاي ايران، تا اندازهاي از تبعات ناشي از اعمال تحريمها دانست. اين تحريمها در ديگر ابعاد بحران نيز آثار مثبت قابلتوجهي داشتهاند؛ به عنوان مثال محدوديتها و فشارهاي شديد اعمال شده در جهت تغيير سياستهاي شركاي مهم تجاري ايران، مانند كره جنوبي و امارات متحده عربي، حامل پيامي شفاف به تمام مجامع بينالمللي مبني بر وجود خطرات جدي در صورت همكاري با ايران در كمك به گسترش جنگافزارهاي اتمي است. و زماني كه ساير كشورها، عليرغم ميل به گسترش روابط تجاري خود، با پذيرفتن زيانهاي اقتصادي، از همكاري و تجارتي پرسود با شريكي چون ايران صرف نظر ميكنند، نارضايتي واقعي خود را نسبت به اقدامات ايران به نمايش ميگذارند. بدين صورت، تحريمها، يك نظام هشداردهنده مهم را شكل ميدهند-و همانطور كه واضح است، «بازدارندگي» بيش از هر چيز نياز به نظامي براي ارسال هشدارهاي واضح و ترديدناپذير دارد.
* بيانيههاي شديد الحن، در خلاء اقدامات جدي، ميتوانند اعتبار سياست بازدارندگي اتخاذ شده در برابر ايران را زير سوال ببرند
به علاوه، با اجراي تحريمها، كشورهاي مختلف فرصت اين را خواهند يافت كه -به جاي استفاده صرف از كلمات و ايراد بيانيهها- تمايل واقعي خود را براي استفاده از اقدامات عملي، در راستاي منع تهران از تعقيب برنامه اتمياش نشان دهند. در واقع، بيانيههاي شديد الحني كه در خلاء اقدامات شديد صادر ميشوند، حتي ميتوانند به سياست بازدارندگي، آسيبي جدي وارد كنند. ترغيب ديگر كشورها براي پيوستن به تحريمكنندگان، يكي ديگر از راههاي ممكن در جهت افزايش اعتبار سياست بازدارندگي اتخاذ شده در برابر ايران است. چنين ائتلافي هم به ذات، و هم از مسير تلاشهاي واشنگتن و همپيمانانش براي شكل دادن به آن، هشدارهاي طرح شده با هدف بازداشتن ايران از توليد تسليحات هستهاي يا سواستفاده از امتياز برخورداري از پوشش يك چتر اتمي -براي اعمال فشار بر ديگر كشورها- را معتبر و داراي پشتوانه اجرايي محكمي نمايش ميدهد.
* مهمترين اثر تحريمها را ميتوان در منع ديگر كشورها از تبعيت از شيوه ايران تعريف كرد
به علاوه ميتوان اين تحريمها را در خدمت اهدافي فراتر از صرف اثرگذاري بر سياستهاي هستهاي ايران تصور كرد. در صورتي كه در برابر فعاليتهاي ايران، اقدام مناسبي صورت نگيرد، بسياري از ديگر كشورها نيز دستيابي به تسليحات هستهاي را هدفي جذاب و وسوسهانگيز خواهند ديد كه به نظر نميرسد عملي كردن آن، هزينه قابل توجهي دربرداشته باشد. اما در صورتي كه دستيابي به جنگافزارهاي اتمي، با تحمل تحريمهاي سخت و طاقتفرسايي همراه شود كه نه تنها منجر به ايجاد شرايط بغرنج ديپلماتيك شده، كه رشد اقتصادي را نيز نابود ميكند، آنگاه چنين فعاليتهايي براي غالب كشورهاي جهان، از جاذبه و كشش بسيار كمتري برخوردار خواهد بود. هر چه تاثير تحريمها بر اقتصاد و برنامه هستهاي ايران بيشتر باشد، بيش از پيش به همگان ثابت خواهد شد كه بازده چنين فعاليتي، با توجه به حجم هزينه پيامدهاي آن، بسيار اندك و غيرقابل توجيه است. پس از گذشت بيست سال، و با وجود هزينههاي فراواني كه ايران به علت دست داشتن در فعاليتهاي هستهاي، از حساب روابط خود با آمريكا و اروپا، پرداخت كرده است، هنوز نيز از توانمنديهاي لازم براي دستيابي به يك سلاح اتمي برخوردار نيست. به علاوه، برنامه هستهاي ايران سبب شده است كه توجهات بينالمللي بر ديگر سياستها و اقدامات اين كشور -مانند حمايت از تروريسم بينالمللي و تخطي از اصول حقوق بشر- نيز متمركز و حساس شود. مختصر اينكه، بزرگترين و مهمترين اثر مثبت تحريمها را ميتوان در منع ديگر كشورها از تبعيت از شيوه ايران تعريف كرد.
* دست كشيدن از برنامه هستهاي، چه مزايايي براي مقامات ايراني در برخواهد داشت
با اين حال تا به امروز، تحريمها عليه ايران با يك مشكل بزرگ و جدي مواجه بوده است: نه آمريكا و نه همپيمانانش به وضوح و مشخصا اعلام نكردهاند كه دست كشيدن از برنامه هستهاي، چه مزايايي براي مقامات ايراني در برخواهد داشت. از سوي ديگر، توافق روشني ميان اعضاي ائتلاف بر سر اين نكته كه چه اقداماتي از جانب ايران ميتواند منجر به لغو تحريمها شود، وجود ندارد.
* هدف حقيقي غرب «براندازي نرم» حكومت جمهوري اسلامي است
رهبر ايران، [آيتالله] علي خامنهاي به شدت بر اين باور است كه هدف حقيقي غرب «براندازي نرم» حكومت جمهوري اسلامي است، و توقف برنامه هستهاي ايران، تنها بهانهاي است براي اعمال فشارهاي بيشتر تا بتواند غرب را به اين آرزوي ديرين خود برساند. از اين منظر، و با توجه جهتگيري عمده مواضع [آيتالله] خامنهاي در برابر غرب، -كه به جاي بررسي سياستهاي خاص دولتهاي غربي- در قالب بررسي مسالهاي چون «تهاجم فرهنگي» قرار ميگيرد، بسيار بعيد به نظر ميرسد كه اين كشورها بتوانند تصورات و آراي وي را تغيير دهند. [آيتالله] خامنهاي توليد فيلمهاي غربي را به مثابه فعاليت فرهنگي هدفمندي ميداند كه پايههاي جمهوري اسلامي و ارزشهايش را هدف گرفته است؛ و واشنگتن نميتواند جلوي هاليوود را بگيرد كه فيلمهايي نسازد كه ايرانيان به تماشايشان علاقه داشته باشند.
* ليبي پس از تسليم برنامه تسليحاتي خود، مورد حمله غرب قرار گرفت
آمريكا و همپيمانانش هنگام ترسيم منافع و امتيازات مشخص، قطعي، و كوتاهمدت تغيير رفتار هستهاي ايران، براي سران اين كشور، با چالشي اساسي روبهرو ميشوند. و هنگامي كه تهران سرنوشت ليبي را مد نظر قرار ميدهد، اين چالش بسيار جديتر ميشود. از نظر تهران، به محض اينكه معمر قذافي با تسليم سلاحهاي كشتارجمعي خود موافقت كرد، غرب به قصد نابود كردن او به كشورش نفوذ كرد، ناآراميهاي داخلي را دامن زد، و با حملات نيروهاي ناتو به پشتيباني از آنان برخاست. اگر قذافي برنامه تسليحاتي خود را حفظ ميكرد، هنوز در ليبي قدرت را به دست داشت. اين داستان به احتمال زياد، در مسير متقاعد كردن تهران براي دست كشيدن از برنامه هستهاي خود، و خروج غرب از بنبست هستهاي ايران، بزرگترين مانع موجود به شمار ميآيد.
* هزينههاي بالا، در برابر امتيازات اندك، ميتواند هر كشوري را وادار به توقف برنامه هستهاي خود كند
بر خلاف باور برخي كه تحريمها هرگز نميتواند كشوري را به توقف برنامه هستهاي خود وادار كند، در اينجا ميتوان به موارد مشابه در خصوص هفت كشور مختلف اشاره كرد كه نتايج متفاوتي را سبب شده است. در دهه 70، تحريمهاي نسبتا ملايم و يكجانبه آمريكا، در برابر كره جنوبي و تايوان، اين كشورها را وادار به توقف برنامههاي هستهاي خود كرد. در دهه 80، آرژانتين، برزيل، و آفريقاي جنوبي، هر يك به دلايلي از ادامه برنامه هستهاي خود منصرف شدند؛ در اين موارد ضربه تحريمها بسيار اندك و شايد بيشتر شبيه به يك تهديد بود. در ميان اين كشورها، آفريقاي جنوبي بيشترين آسيب را از اين تحريمها متحمل شد؛ آسيبهايي كه با منزوي ساختن اين كشور در مجامع بينالمللي، در نهايت درونپاشي رژيم آپارتايد را در اين كشور تسريع كرد. در دهه 90، عراق فعاليتهاي هستهاي خود را ابتدا در اثر شكست نظامي و سپس به علت تحريمهاي مناقشهانگيزي كه در آن زمان نتايج ناخوشايندي نيز به بار آورد، متوقف كرد. در دهه آغازين قرن، اعمال فشار بر اقتصاد ليبي، در كنار باور قذافي به اين مساله كه سلاحهاي كشتارجمعي نميتواند منافع چنداني براي اين كشور در برداشته باشد، در نهايت برنامه هستهاي او را به حالت تعليق درآورد. با وجود منحصر به فرد بودن شرايط هر كدام از اين كشورها، ميتوان به تهديد مشتركي اشاره كرد كه سران حكومتها را وادار به قطع فعاليتهاي هستهاي خود ميكند: هزينههاي بالا در برابر امتيازات اندك.
ادامه دارد...
پايان پيام/100412/ج.ص
سه|ا|شنبه|ا|27|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-