واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: قاليباف: لاپوشاني نميكنم آيا سياست ما به انواع نيرنگ و فريبها، بيصداقتيها، بيمسئوليتيها، تهمتها، افتراها، رياكاري ها و قدرت طلبي ها آغشته نشده است؟ محمدباقر قالیباف در سایت شخصی خود نوشت: قبول ندارم آنچه را واقعاً در عرصه سياسي در جريان است با تعابير بهداشتيتر لاپوشاني كنيم. تعارف نميتوان كرد. انكار مشكلات يا كوچك كردن آنها دردي را دوا نميكند. متن مقاله منتشر شده در سایت وی به این شرح است: بنده در چند نوبت به گلايه و اعتراض از فضاي حاكم بر سياست كشور از آن به عناوين منجلاب سياسي و عرصه كثيف نام بردم. برخي دوستان انتقاد داشتند كه اين تعابير كمي تند است و بهتر بود كمي نرمتر بحث را مطرح ميكردم. به دلايلي قبول ندارم آنچه را واقعاً در عرصه سياسي در جريان است با تعابير بهداشتيتر لاپوشاني كنيم. تعارف نميتوان كرد. انكار مشكلات يا كوچك كردن آنها دردي را دوا نميكند. به خصوص در عرصه ارزشي و اخلاقي نميتوانيم با تعارف، خوشبينيهاي غير واقعي واقعيتها را انكار كنيم. براي رفع مشكلات بايد آنچه هست را بپذيريم و اين قدم اول براي حل آنهاست. بنده به هيچ وجه از اصلاح اوضاع نااميد نيستم اعتقادي هم به سياه ديدن واقعيتها، هر چند كه تلخ باشند ندارم. اميدواري را هم يك وظيفه اخلاقي قلمداد ميكنم، تلاش براي آفرينش اميد و نشاط انگيزي را هم وظيفه مسئولان نظام، همه روشنفكران و دلسوزان كشور ميدانم اما انكار واقعيتهاي تلخ هيچ نسبتي با اميد آفريني ندارد. اتفاقاً آن گاه كه به وجود مشكلات اذعان ميكنيم اميد براي حل آنها هم ايجاد ميشود. من ميگويم مگر نه اين است كه انقلاب ما در صدد درانداختن طرحي نو براي سياست بود كه همراه و در هم تنيده با اخلاق و معنويت باشد و وجه مميزه انقلاب و نظام ما مگر چيزي غير از پيوند اخلاق و سياست بود، انقلاب ما وعده توسعه، پيشرفت و شكوفايي در همه ابعاد زندگي مردمان جامعه را ميداد و ادعا داشت كه در اين ابعاد زندگي، بعد معنوي و روحي آن هم لحاظ ميشود و اتفاقاً عرصههاي مادي هم با معنويت و اخلاق سامان پيدا ميكند. ديگران قبل از ما و بهتر از ما به توسعه رسيده بودند ولي ما بر آنها خرده ميگرفتيم كه در رسيدن به اين توسعه اخلاق را وانهادهاند و سياست و جامعه بياخلاق را نكوهش ميكرديم و نويد نظام سياسي را ميداريم كه بر پايه اخلاق شكل گرفته است. آيا اكنون ميتوانيم ادعا كنيم كه به اين هدف و آرمان بزرگ نائل گشتهايم؟ آيا سياست ما به انواع نيرنگ و فريبها، بيصداقتيها، بيمسئوليتيها، تهمتها، افتراها، رياكاري ها و قدرت طلبي ها آغشته نشده است؟ زماني ادعا ميكرديم كه اگر دنبال قدرت هستيم براي بسط ارزشهاي انساني و اخلاقي است. اكنون هم البته همان ادعا را داريم اما در راه رسيدن به قدرت از هيچ بيتقوايي حذر نميكنيم. ماكياولي بنيانگذار سياست نوين غرب به سياستمداران اين نسخه را تجويز كرد كه ميتوانند اخلاق را ناديده بگيرند و دروغ بگويند و از هر وسيلهاي براي رسيدن به هدف بهره بجويند. اما توجه داشته باشيم كه هدفي كه ماكياولي براي سياستمداران ترسيم ميكرد وحدت و اقتدار ملي و استواري حكومت بود. ما وعده كرديم كه ما وحدت و اقتدار و منافع ملي را همراه با اخلاق، صداقت، پاكي و راستي تحقق خواهيم بخشيد. وعدهاي كه دلهاي بسيار را جذب خود كرد و همگان احساس كردند كه اتفاق بزرگي در حال وقوع است. اما اكنون سياستمداران ما دروغ ميگويند تهمت ميزنند آبرو ميريزند، هيچ مسئوليتي نميپذيرند اما هيچكدام از اينها را در راه كسب منافع ملي مرتكب نميشوند بلكه در جهت منافع شخصي و گروهي خود اخلاق را زير پا ميگذارند. ميگوييم چون هدف ما بر پاساختن عدالت و اصلاح امور انسانهاست و اين هدف مقدسي است، پس براي رسيدن به اين هدف والا ميتوانيم آبروي مخالفان خود را بريزيم به آنان تهمت بزنيم و دروغ ببنديم. ما چون هدفمان اصلاح كشور و آباداني ملت است به رأي مردم هم نياز داريم ميتوانيم وعدههاي دروغين بدهيم. چون پيشرفت كشور و بسط ارزشهاي اخلاقي به تداوم قدرت ما بستگي دارد پس ما حق داريم كه مسئوليت برخي عملكردهاي خودمان را نپذيريم و آنها را به ديگران نسبت دهيم. در واقع چون هدف ما مقدس است وسيله آن هم هر چه باشد توجيهپذير است و اين چيزي نيست جز بنيان اصلي تئوري ماكياولي. بنده در رابطه اخلاق و سياست بحث فلسفي نميكنم. به تفاوت اقتضائات و ويژگيهاي عرصه سياسي با ساير عرصهها هم واقفم. ميدانم كه عرصه سياسي متفاوت از ساير حوزه هاست و ويژگي ها، الزامات، نيازمندي ها و شيوه هاي رفتاري خاص خود را دارد اما به هيچ عنوان، دروغ، تهمت، باند بازي و بي مسئوليتي را توجيه پذير نميدانم. سياستي كه همراه با اخلاق نباشد هماني است كه در عرف جامعه ما معروف است كه پدر و مادر ندارد. همان سياستي كه امام راحل آن را به اهل خود وانهاد و سياست همراه با اخلاق را بنيان گذاشت و سياست بدون اخلاق را سياست بازي دانست. سياست عرصه تدبير امور و اصلاح اوضاع كشور است. ما به سياستورزي نياز داريم. ميدانيم كه سياست با قدرت ملازم است و براي قدرت هم بايد رقابت كرد. رقابت هم آداب و مناسبات خود را دارد اما حرف من اين است كه ميتوان براي رسیدن به قدرت رقابت کرد ولی اخلاق را هم زیر پا نگذاشت. اخلاق را هم صرفاً در رقابتهای سیاسی خلاصه نکنیم اخلاق را اگر درست بشناسیم همه عرصههای عملکرد سیاسی ما را در بر میگیرد.هنگامی که سیاستمداری وعدهای میدهد اما برای تحقق آن برنامهای ندارد و راه عملی کردن آن را نمی داند بی اخلاقی کرده است. سیاستمداری که امروز در یک جایگاه و مقام حرفی می زند و فردا در مقامی ديگر آن را نفی می کند. اخلاق را زیر پا گذاشته است. مدیری که مسئولیت رفتار سازمان و مجموعه خود را نمیپذیرد رفتار غیر اخلاقی مرتکب شده است. مسئولی که نصیحت ناصحان دلسوز و متخصصان حوزه عمل خود را نمیشنود رفتارش با اخلاق عجین نبوده است.این فهرست را می توان و باید ادامه داد. مصادیق اخلاق در سیاست را باید عینی کرد. نباید نگاه ها به حضور اخلاق در سیاست به شکل کلی و حالت فلسفی و انتزاعی طرح شود. باید نویسندگان ما نشان دهند که با اخلاق می توان تک تک رفتارهای سیاستمداران را بررسی و تحلیل کرد و نسبت هر رفتاری را با اخلاق سنجید. بنده در راه اخلاقی کردن سیاست هم به صرف نصیحت و اندرز گویی معتقد نیستم. باید ساختارها و مناسبات روابطی را که به رفتاری غیر اخلاقی منجر میشود شناخت و اصلاح کرد. بنده اگر عرصه سیاسی را به عنوان منجلاب توصیف کردم از باب فاصلهای است که این عرصه با اخلاق گرفته و به بیاخلاقی و ضد اخلاقی ها آلوده شده است. پيوند اخلاق و سياست را محوريترين يا يكي از محوري ترين ايده هاي انقلاب اسلامي مي دانم. اگر هم از تعابير تند استفاده كردم، قصدم هشداردادن و جلب توجه دلسوزان كشور به يكي از معضلات اصلي كشور و نظام بود. خواستم همه سياسيون ما به خاطر اين حرف من يكبار به اين حوزه بنگرند كه آيا واقعا آنچه هست آني است كه بايد باشد. نا اميد نباشيم اما بپذيريم كه از منظر اخلاقي عرصه سياسي كشور ما قابل قبول نيست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 338]