واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: نیما رئیسی پیش از آنكه گوینده، دوبلور یا صداپیشه باشد، دغدغه بازیگری داشته و در این سالها با هر فرصتی كه به دست آورده به عرصه بازیگری برگشته و در كارهای ماندگاری حضور یافته است. سریالهایی مثل... به آرامش رسیدهام شاید بیشتر صدای او را به خاطر داشته باشید اما نیما رئیسی پیش از آنكه گوینده، دوبلور یا صداپیشه باشد، دغدغه بازیگری داشته و در این سالها با هر فرصتی كه به دست آورده به عرصه بازیگری برگشته و در كارهای ماندگاری حضور یافته است. سریالهایی مثل «غریبانه»، «میوه ممنوعه»، تله فیلم «تلخون» و... نمونههای خوبی است كه در كارنامه بازیگری رئیسی دیده میشود. البته او در این زمینه وسواس داشته و گزیدهكاری را ترجیح میدهد. چطور شد كه بعد از پنج سال دوباره به تئاتر برگشتید؟ صادقانهترین حالت این است كه اصولا بازیگری در شكل واقعی و آنطور كه من را راضی میكند در صحنه و تئاتر اتفاق میافتد. معجزه انرژی و واكنش گرفتن از تماشاگر حتی اگر تنها بیننده باشد و كاری نكند، برای من لذتبخش است. در عین حال خود بازی روی صحنه هم برایم بسیار لذتبخش است. این را باید اعتراف كنم كه دوران اجرا برایم بهتر از تمرین است. در اجرا اتفاقاتی رخ میدهد كه در تمرین یك میلیون آن پیش نمیآید. نمونهاش همین نمایش آنفلوانزای خوكی و نقش من كه بیشتر آن، حتی انتخاب لباس در اجراها شكل گرفت. علاقه من به جریان بازیگری در تلویزیون، تله فیلم و حتی فیلمسازی ما اتفاق نیفتاد. یك زمانی با علیرضا امینی، علیرضا بذرافشان، بهرنگ توفیقی، ایرج كریمی، اصغر فرهادی و... كه آدمهای خوشفكری هستند، تجربههای خوب بازیگری را پشت سر گذاشتم اما نه من میتوانم در همه كارهای مثلا علیرضا امینی باشم و نه او همیشه مشغول فیلمسازی است. به شكل روتین نمیتوانم پذیرای این شیوه كار باشم و به همین دلیل تئاتر برای من دوست داشتنی است. البته در این سالها به منابع مالی تئاتر اعتمادی نداشتم اما الان خودم احساس آرامشی دارم كه خیلی زیاد به مسائل مالی فكر نمیكنم و راحتتر آمدهام كه تئاتر كار كنم. درست مانند نمایش «آب مرا قصه كرد» در سال 84 كه آرامش داشتم، همین روحیه را الان هم دارم. در این سالها پیشنهاد كاری داشتید و نمیخواستید كار كنید؟ بله، ولی آمادگی آن را نداشتم ضمن اینكه مسائل مالی برایم مهم بود. یعنی در شرایطی نبودم كه بیخیال شوم و بگویم كار میكنم. اما الان با تمام وجود در اختیار تئاتر هستم. زمانیكه این نمایش پیشنهاد شد، متن و نقش چه ویژگی داشت كه پذیرفتید؟ كتمان نمیكنم كه حضور فرزین صابونی و نیما دهقان به عنوان اولین دلیل بسیار موثر بود. دلیل دوم هم این بود كه ممكن است متن چیز عجیب، غریبی نباشد اما فضایی را به وجود میآورد كه برای من جذاب نبود. جدا از این، نقش هم تكراری نبود. یعنی آنچه در كار تصویری برایم زجرآور است كه همیشه نقشهای خوب، مثبت و تك بعدی پیشنهاد میشود، نبود. در نمایش آقای غفاری هم نقش من متفاوت بود. در واقع من در تئاتر اجازه تجربه نقشهایی را دارم كه واقعا نقش هستند، میتوانم بازی كنم و لذت ببرم نه اینكه حتما چیزی را اجرا كنم كه به من میآید! در این نمایش آن چهره مثبت و خوبی كه همیشه از شما دیدیم، شكسته شده و بیشتر بازی دارید. دقیقا، بازیگری اینجا اتفاق میافتد چون ما بازیگر هستیم. بر خلاف فیلم كه نباید بازیگر بودن را به نمایش بگذاریم اینجا به معنای واقعی بازیگری میكنیم. تمام چیزهایی كه انگار این پنج سال در من خاموش شده بود دوباره زنده و متبلور شد یعنی وقتی روی صحنه آمدم، بیدار شدم و گفتم پس میتوانم خیلی كارها را انجام دهم. برای من حداقل این است كه در تئاتر یك كاراكتر كلیشهای و چارتبندی شده را بازی نخواهم كرد. اصولا تئاتر كاری میكند كه شما از بازی روی صحنه لذت ببرید. زمانی هم كه من نمایش «خسیس» به كارگردانی ابوالفضل پورعرب را بازی كردم، همین اتفاق افتاد. یعنی گریم و لباس یك چیز متفاوت و كلاسیك، بازیام هم شكلی نبود كه اصولا همه در جای دیگر دیده بودند. یكی از ویژگیهای شما داشتن صدایی است كه در این نمایش هم به شكلی از آن استفاده شده. این بنا به خواسته خودتان بود؟ از كار جداست. این یك كمكی بود كه من دوستانه به نیما دهقان كردم و میتوانستیم از صدای هر دوبلور دیگری استفاده كنیم اما من خواستم كه این كار را انجام دهم. البته خیلی با صدای خودم نریشنهای نمایش را نگفتم و بیشتر یك صدای خوب است كه باید روی صحنه میآمد. كنتراست بین صدا و آدمی كه لب میزند حسی را ایجاد میكند كه جالب است. نیما دهقان همیشه در كارهایش برگ برندهای دارد و آن شیوه اجرایی است كه برای نمایش خود در نظر میگیرد. چقدر با این شیوه راحت بودید و آن را دوست داشتید؟ هر آدمی ممكن است به شیوه و سبكهای مختلف علاقه داشته باشد. شاید من هم آدم پارادوكسیكالی باشم چون در كنار به اجرا در سبك ناتورالیست و شكل كار مثلا محمد یعقوبی، به شیوه اجرایی نیما علاقه بسیار دارم. نمیخواهم روی اجرای نیما اسم بگذارم اما برای من شكل ابزورد دارد و یاد یونسكو میافتم. به شدت به این شیوه معتقد هستم و با توجه به كارهای قبلی كه از او دیده بودم میدانستم در این شیوه اجرا به شعور تماشاگر احترام گذاشته میشود، خیلی هم مخصوص تئاتر است. در فضاهایی به انیمیشن نزدیك میشود و اغراق آگاهانه دارد. اتفاقی كه در فیلم و سریال رخ میدهد. چقدر تا به حال از كار و حضور دوباره خودتان در تئاتر استقبال شده است؟ تا الان كه بسیار خوب. به هر حال واكنشها به اینكه بعد از پنج سال نمایشی را بازی كنید كه برای دیگران تازه و جدید باشد، جالب بوده است. استقبالی كه من تا الان دیدم خوب بوده و این دلیل بر بینقص بودن نیست چون اگر بعد از مدتها هم كاری را انجام دهید همه به شما محبت و لطف دارند و انتقادی نمیكنند. هنوز فرصت نكردیم بنشینیم و درباره كاستیهای كار حرف بزنیم اما تا الان از حضور خودم بازخورد خوب دیدم و برایم مانند تشویق بوده كه توانستم حضور در نمایش دیگری را هم بپذیرم. چطور شد نمایش «اتوبان» خانم محرابی كه همزمان با اجرای نمایشتان مشغول تمرین آن هستید، را پذیرفتید؟ من سالها با آشا محرابی در بسیاری از كارها چه تئاتر و چه رادیو همبازی بودیم. یك همانندی به لحاظ سلیقه و شیوه فكری در كار با او داشتم چون بسیار با هم صحبت میكردیم و به نقاط مشتركی میرسیدیم. تا اینكه سال گذشته نمایش او را روی صحنه دیدم و بسیار لذت بردم، اعتراف میكنم طوری بود كه فكر آن را نمیكردم. پس از آن او درباره گروهی كه میخواهد تشكیل دهد صحبت كرد و من ابراز تمایل كردم، تا زمان تمرین نمایش تازه او شد و متن را به من داد. متنی كه خودش براساس فیلمها و نمایشهایی كه دیده بود و من دوست داشتم نوشته بود. البته الان آقای آذرنگ به گروه پیوستند و متن را تغییراتی دادند كه خوب است ولی متن اولیه به سلیقه من نزدیكتر بود. به هر حال كلیت كار آشا محرابی و شیوه كاری او به شكلی است كه من دوست دارم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 163]