واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بازشناسي علت اصلي پيشرفت ها و عقب گردهاي سياسي امت اسلامي
« دين » و « دنيا » از موضوعاتي هستند كه بايد جايگاه و نقش هر يك از آنها مشخص گردد و نحوه نگرش و گرايش انسان به آنها تصحيح شود و براساس مباني و ضوابط اسلامي و مطابق با فلسفه وجودي هر يك از اين دو به بهره برداري سالم و مطابق با نيازهاي فطري و طبيعي بشر برسند.
رويكردهاي تاريخي نشان ميدهد كه در همه اعصار و زمان ها در كنار نگرش هاي صحيح و سالم نسبت به دين نگرشهاي ناصحيح و ناسالم نيز داشته ايم و از همين رو بيراه هايي گشوده شده و گمراهي هايي پديد آمده است . اين بيراهه ها و گمراهي ها در مقايسه با « راه » و « هدايت آفريني » ها كثير و فراوان هستند واين نشان مي دهد كه انسان اگر خويشتن خويش را در نيابد و از حصار تنگ وسوسه هاي شيطاني و نفساني خارج نشود در دام هاي گوناگون معاصي و مفاسد گرفتار مي گردد و تا آنجا غوطه وري در تباهي هاي دنيا در وجود او به صورت صفت و ملكه تثبيت مي گردند و به عمل و رفتار در مي آيند كه به از خودبيگانگي مي رسد و دين به دنيا مي فروشد و اين تزلزل و انحطاط در تمام عرصه هاي حيات فردي و اجتماعي و سياسي او اثر مي گذارد.
در آموزه هاي فرهنگ و معارف اسلامي به وفور درباره دين و دنيا سخن رفته است و مصاديقي از رهاسازي دين توسط برخي از افراد و گروه ها و رجحان و برتري دادن دنيا نسبت به آن معرفي شده است .
كلام و رهنمود ذيل از حضرت امام حسن مجتبي (ع ) نمونه اي از تعاليم فرهنگ اسلامي درباره اين افرا دو گروهها را به مشاهده مي گذارد.
امام حسن مجتبي (ع ) درباره موضوع صلح با معاويه و زمينه ها و شرايط اجتماعي و سياسي خاصي كه منجر به اين تصميم گرديد و نگرش و عملكرد گروه هايي از مردم جامعه كه در سپاه امام بودند و در همان حال كه مسلمان بودند به مخالفت باامام (ع ) پرداختند و به شدت او را در رنج و مرارت افكندند چنين مي فرمايد :
» به خدا سوگند ما را از جنگ با معاويه و مردم شام خواري و ذلت و يا كمي افراد باز نداشت بلكه آنچه ما را از اين كار منصرف كرد اين بود كه در گذشته ما با اهل شام با سلامت دين و صبر و پايداري مي جنگيديم ولي امروز سلامت با دشمني و عداوت مخلوط گشته و صبر و پايداري به جزع و بي تابي تبديل شده است . در آن روز شما مردم در حالي براي جنگ با دشمن به همراه ما مي آمديد كه دينتان پيشاپيش دنيايتان بود ولي امروز چنان هستيد كه دنياي شما جلوي دينتان قرار دارد. آن زمان ما براي شما و شما براي ما بوديد ولي امروز شما مردم دشمن ما شده ايد. »
سپس امام حسن مجتبي (ع ) خطاب به سپاه خويش فرمود :
« معاويه ما را به صلحي فراخوانده كه نه در آن عزت و بزرگواري نهفته است و نه عدل و انصاف . اكنون اگر طالب حيات و زندگي هستيد اين پيشنهاد صلح را از او بپذيريم و اين خار را در ديده خود فرو بريم و ديده را بر هم نهيم و اگر طالب مرگ با عزت و شرف هستيد ما جان خود را در راه رضاي خدا بذل كنيم . »
پس از پايان يافتن سخن امام (ع ) سپاهيان امام اين چنين فرياد برآوردند : « ما همه طالب حيات و زندگي هستيم . »
باتفكر در رهنمودهاي امام (ع ) نتايج ذيل حاصل مي شود :
1 ـ در نگرش تعاليم و معارف غني اسلام به دين و دنيا به صراحت مشخص و نمايان مي شود كه دين اصل است و دنيا فرع . همچنين معلوم ميگردد كه دين هدف است و دنيا ابزار.
دين اصل است و دنيا فرع زيرا دين براي رشد و كمال انسان و زمينه سازي هاي مساعد براي سعادت و رستگاري آدميان نازل شده است و مجموعه احكام و قوانيني كه نام دين به خود مي گيرند انسان را به آخرين درجات و مراتب تقرب الهي رهنمون مي شوند. طبيعي است كه در اين نگرش دنيا فرع است و بستر رشد و كمال آدمي مي باشد و اگر چه وجودش ضروري است و بدون آن حركت تكاملي انسان براي دست يابي به سعادت و رستگاري امكان پذير نميباشد لكن در خدمت دين و براي استقرار تعاليم و قوانين رهايي بخش آن مي باشد.
دين هدف است و دنيا ابزار زيرا نيل به « هدف » بدون « ابزار » امكان پذير نمي باشد و بايد براي تحقق جامع دين دنيا را وسيله و ابزار قرار داد. در اين نگرش به هيچ وجه نبايد دنيا هدف قرارگيرد كه در اين صورت فلسفه خلقت انسان و انگيزه بعثت پيامبر و نزول دين اسلام به دست نسيان و فراموشي سپرده مي شود و فساد و تباهي و هرج و مرج و اغتشاش بر سرتا سر كره زمين مسلط مي گردد و اضمحلال بشر قطعيت مي يابد.
2 ـ انسان بايد دين مدار باشد و دنيا بايد همراه دين باشد و تحت نظارت و سيطره كامل آن . در چنين حالتي دنيا بستر دين و متجلي كننده اهداف و برنامه هاي متعالي آن مي باشد. در نقطه مقابل در صورتي كه انسان دنيامدار باشد و دين را در خدمت دنياي خويش قرار دهد همه چيز در مسير انحطاط قرار مي گيرد و همه قوانين و ارزش ها و هنجارهاي الهي كه تضمين كننده حيات برتر و جامع و كامل انسان ميباشند تعطيل ميشوند و بدون استفاده مي گردند و انسان محكوم به خروج از حيات انساني و ورود به حيات حيواني ميباشد.
3 ـ دين مدار بودن انسان هيچ منافاتي با بهره برداري از نعمت هاي الهي و رزق و روزي هاي حلال و زينت هاي مباح ندارد چنان كه در متن آموزه هاي وحياتي و روايي اسلام بارها و با صراحت به بهره وري از نعمت هاي گوناگون دنيا ترغيب شده است و بر اين مبناست كه فعاليت هاي اقتصادي مشروع و سالم در ابعاد فردي و اجتماعي و نيز به صورت كلان و در مسير رشد و پيشرفت كشور و جامعه يك ضرورت مهم و حياتي محسوب مي شود و به هيچ وجه نمي توان به ديده اغماض از كنار آن گذشت كه در چنين وضعيتي گوشه گيري و انزوا و ظهور و رشد تفكرات باطل و فرقه سازي هاي متعدد كه متاسفانه در طول تاريخ شاهد مصداق هايي از آن بوده ايم آفت و بلاي جامعه ميشود و نسل جوان را جذب مسلك هاي عرفان هاي ساختگي و استعماري مي نمايد چنان كه هم امروز برخي از اين مكتب هاي عرفاني منحرف به شدت تبليغ و ترويج ميشود و در اوج شگفتي فساد و بي بندوباري و اعتياد به انواع مواد مخدر و شخص پرستي را عبادت معرفي مي كنند!
4 ـ جامعه و كشور اسلامي در مقاطعي از تاريخ از جمله در عصر امام حسن مجتبي (ع ) با آفت و آسيب بزرگ ارجحيت و برتري دنيا بر دين به بيراهه انحراف افتاد و همين امر باعث شد اصل مقدس امامت و ولايت و رهبري اجتماعي و سياسي اسلام در محاق فراموشي قرار گيرد و بدعت و تحريف موجوديت احكام و قوانين متعالي اسلام را به شدت تهديد نمايد.
امام حسن (ع ) خطاب به لشكريانش كه او را در جهاد عليه معاويه مساعدت نمي كردند به دو واقعيت اشاره مي كند كه اولي شيرين و دومي تلخ است .
واقعيت شيرين حضور سپاهيان اسلام ـ متشكل از همه نيروهاي رزمنده از اقشار مختلف مردم ـ در نبرد با معاويه است كه اين حضور قدرتمند در دوران امامت و زعامت حضرت علي (ع ) اتفاق افتاد. به تعبير زيباي امام حسن (ع ) در آن زمان دين مردم پيشاپيش دنياي آنان قرار داشت . يعني همه سپاهيان اسلام « دين مدار » بودند و دنيا در خدمت دينشان و تحت سلطه و حاكميت آن قرار داشت . در چنين حالتي همه چيز بر محوريت دين و براي اعتلاي تعاليم الهي و در مسير استقرار آن به فعليت و عينيت در مي آيد و جامعه اي كه چنين است سعادتمند مي باشد و بربلنداي قله ايمان و معنويت قرار دارد ضمن آن كه از نعمت هاي دنيا به طور مشروع و حلال بهره برداري ميكند و در پي تحقق رفاه اقتصادي سالم و معتدل مي باشد.
و اما واقعيت تلخ اين است كه دنياي مردم پيشاپيش دين آنان قرار گيرد. در چنين وضعيت خطرناكي كه نام آن « دين به دنيا فروشي » است افراد جامعه از جمله لشگريان اسلام در پي تحقق اهداف و آمال دنيايي خويش هستند و دين را به بهانه زندگي رها ميكنند و از جهاد با دشمنان اسلام كه به تاخت و تاز و تعدي به جان و مال و ناموس مردم مي پردازند قصور مي ورزند و چه بسا در چنين شرايطي با دشمنان متجاوز در خفا و پنهان به مذاكره بنشينند و پيمان خيانت به دين و ملت و كشور ببندند همان گونه كه فرمانده سپاه امام حسن (ع ) و همراهانش چنين كردند و شرايط سختي به وجود آوردند كه حيله هاي معاويه يكي پس از ديگري كارگر افتاد و سپاه بزرگ اسلام از هم پاشيد و تفرقه و پراكندگي به جايي رسيد كه امام (ع ) ياوراني براي نبرد با دشمن نيافت و براي حفظ اسلام مجبور به پذيرش صلح با معاويه شد.
قرار گرفتن دنيا پيش از دين آفت و خطري بود كه در دوران امامت و رهبري سياسي امام حسن مجتبي (ع ) اتفاق افتاد و عامل شكست اسلام و مسلمين گرديد.
اين خطر و آفت در همه اعصار و زمان ها از جمله عصر و زمان ما امكان ظهور و بروز دارد و در صورتي مي توان از آن جلوگيري به عمل آورد كه « دين » همواره در ميان مردم و دولتمردان و كارگزاران و نيروهاي مسلح « زنده » باشد و همگان « دين مدار » باشند و دنيا را در خدمت دين در آورند و ابزار و وسيله اي براي تحقق اهداف الهي و احكام و قوانين اسلامي . در چنين حالتي ضمن آن كه همه چيز بر محور دين مي چرخد دنيا در مسير دين و سعادت و رستگاري معنوي انسان به بهره وري هاي مشروع و حلال و متعادل مي رسد و هرگز مسلخ و قربانگاه موجوديت دين نمي گردد.
درنگرش فرهنگ غني اسلام به دين و دنيا به صراحت مشخص و نمايان مي شود كه دين اصل است و دنيا فرع . همچنين معلوم مي گردد كه دين هدف است و دنيا ابزار
دين مدار بودن انسان هيچ منافاتي با بهره برداري از نعمت هاي الهي ندارد همچنان كه در متن آموزه هاي وحياني و روايي به اين امر ترغيب شده است و بر همين مبناست كه فعاليتهاي اقتصادي مشروع و سالم در ابعاد فردي و اجتماعي و نيز به صورت كلان و در مسير رشد و پيشرفت جامعه و كشور يك ضرورت مهم وحياني محسوب مي شود
جامعه و كشور اسلامي در مقاطعي از تاريخ با آفت و آسيب بزرگ ارجحيت دنيا بر دين به بيراهه افتاد و همين امر باعث شد اصل مقدس امامت و رهبري اجتماعي و سياسي در محاق فراموشي قرار گيرد و بدعت و تحريف موجوديت احكام و قوانين متعالي اسلام را به شدت تهديد نمايد
خطر و آفت « قرار گرفتن دنيا پيش از دين » در همه اعصار و زمان ها از جمله عصر و زمان ما امكان ظهور و بروز دارد و در صورتي مي توان از آن جلوگيري به عمل آورد كه « دين » همواره در ميان مردم و دولتمردان و كارگزاران و نيروهاي مسلح « زنده » باشد و همگان « دين مدار » باشند و دنيا را در خدمت دين درآورند و در چنين حالتي دنيا در مسير دين به بهره وري مشروع و حلال و متعادل مي رسد و هرگز مسلخ و قربانگاه موجوديت دين نمي گردد
دوشنبه 6 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 157]