تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سخن چون دواست، اندکش سودمند و زیادش کشنده است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829402724




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نقد مبانى كثرت گرايى دينى


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: بحث درباره‏ى كثرت‏گرايى دينى (1) از بحث‏هايى است كه اخيرا درباره‏ى آن، مقالات‏بسيارى نگارش يافته و گفت‏وگوهاى بسيارى درباره‏ى آن انجام گرفته است.


از پلوراليسم دينى، تفسيرها يا برداشت‏هاى مختلفى صورت گرفته است كه ازمشهورترين آن‏ها كه مورد قبول برخى از صاحب نظران از جمله، جان هيك (2) قرارگرفته اين است كه همه‏ى اديان موجود، مى‏توانند مايه‏ى رستگارى يا كمال نفس‏پيروان خود شوند و اديان مختلف، جريان‏هاى متفاوت تجربه‏ى دينى هستند كه هر يك‏در مقطع متفاوتى از تاريخ بشر آغاز گرديده و هر يك، خود آگاهى عقلى خود رادرون يك فضاى فرهنگى متفاوت باز يافته است (3).


اين نظريه را برخى از نويسندگان خودى نيز پذيرفته و روح پلوراليسم دينى را به‏«اعتقاد به وسعت پهنه‏ى هدايت و سعادت و منحصر ندانستن آن به افراد خاصى كه‏فى‏المثل عنوان مؤمن دارند و قايل شدن حظى از نجات، سعادت و حقانيت‏براى‏ديگران‏» تفسير كرده است.


از اين ديدگاه، عناوين كافر و مؤمن، صرفا عناوينى فقهى دنيوى‏اند و نبايدمعيار و مقياس نجات و رستگارى به شمار آيند. بر اين اساس، نه تشيع، اسلام خالص‏و حق محض است و نه تسنن (4).


در دفاع از پلوراليسم دينى، به معناى مزبور، تلاش‏هاى بسيارى صورت گرفته و بااستناد به شواهدى از عقل و نقل، فلسفه و عرفان، و... مبانى مختلفى براى آن‏جست‏وجو شده است.


آن‏چه در اين نوشتار مورد نقد قرار گرفته، سه نوع استدلال يا سه مبنا از ادله ومبانى پلوراليسم است كه از سوى برخى از صاحب‏نظران مطرح شده است.





1 خويشاوندى حقايق


يكى از مبانى پلوراليسم دينى، «خويشاوندى حقايق‏» به‏شمار آمده است؛ زيرا، هيچ حقى با هيچ حق ديگرى، بى‏مهر و ناسازگار نيست و همه‏ى‏حقيقت‏ها، ساكنان يك ايوان و ستارگان يك كهكشان‏اند.


اين نكته‏ى بديهى و منطقى، اولا، حق را از رنگ و انگ «غربى و شرقى‏» و«ارتجاع و ترقى‏» نجات مى‏دهد و حق جويان را براى تحصيل و التماس حق، از روى‏آوردن به هيچ قبله و درگاهى منع نمى‏كند و ثانيا، حق شناسان را به موزون كردن‏مستمر حق خويش با حق‏هاى ديگران، امر و دعوت مى‏كند.


مضمون اين سخن، پيروى از اين قاعده است كه انديشه‏اى حق است كه با انديشه‏هاى‏حق ديگر بخواند و لذا وظيفه‏ى ترك ناشدنى هر محقق حق طلب، حل كردن مستمر جدول‏حقايق و موزون كردن دايمى «هندسه‏ى معرفت‏» است و نه دل‏خوش داشتن جاودانه به‏حق (مزعوم) خود و فارغ نشستن واز ديگران خبر نگرفتن (5).





ارزيابى و نقد


در اين استدلال، دو نوع مغالطه صورت گرفته است: يكى مغالطه‏ى‏«وضع ماليس بعله عله‏» و ديگرى، «مصادره به مطلوب‏» كردن.


بيان مغالطه‏ى نخست اين است كه مقدماتى كه در اين استدلال به‏كار رفته، عبارت‏است از:





1. حقايق با يكديگر هماهنگ و موزون‏اند. مثلا «اصل قانون عليت‏» و «قاعده‏ى‏ضرورت على و معلولى‏» و «قانون سنخيت ميان علت و معلول‏» و «اصل هو هويت‏» و«اصل امتناع تناقض‏»، و اين اصل كه «ادعاى بدون‏برهان، پذيرفته نيست‏» و«اصل وحدت حقه در مورد خداوند» و «قاعده‏ى حسن و قبح عقلى‏» و «امتناع ياقبح تكليف مالايطاق‏» و «وجوب شكر منعم‏» و «ضرورت نبوت‏» و «وجوب نماز وروزه‏» و «قبح و حرمت دزدى‏»، و «حجيت قول عادل ياثقه‏» و «حجيت‏سياق درتفسير قرآن‏» و «قانون جاذبه‏ى عمومى‏» و «قانون انبساط فلزات‏» و «قانون‏انطباق با محيط در مورد جانداران‏» و... كه مجموعه‏اى از قوانين و اصول منطقى‏و فلسفى و كلامى و فقهى و تفسيرى و اصولى و زيست‏شناختى و فيزيكى‏اند، هيچ‏گونه‏ناسازگارى با يكديگر نداشته، هماهنگ و موزون مى‏باشند.





2. حق، مطلوب بالذات‏است و از هر كس و هرجا كه باشد بايد پذيرفته شود. اين، مطلبى است كه در تعاليم‏اسلامى، مورد تاكيد بسيار قرار گرفته است. امام على(ع) مى‏فرمايد: «حكمت، گم‏شده‏ى مؤمن است، هرجا آن را بيابد بر مى‏گزيند، هر چند در دست منافق باشد (6) ».


البته اين مطلب، با تعلم و دانش‏آموزى نزد كسى به عنوان معلم واستاد تفاوت‏دارد؛ زيرا، تعلم و شاگردى نزد كسى و او را به عنوان معلم و استاد خودبرگزيدن، در فكر و عمل و اخلاق انسان مؤثر است. در روايات اسلامى سفارش شده است‏كه در گزينش استاد، جنبه‏هاى عقيدتى و اخلاقى مورد نظر باشد.





3. در شناختن حقايق بى‏شمار در حوزه‏هاى مختلف علم و دين، تعاون و مشاركت لازم‏است و يك يا چند نفر نمى‏تواند به همه‏ى اين حقايق دست‏يابند. اين مطلب، خصوصابا گسترش دامنه‏ى علوم، امرى بديهى است. امروز تخصص در علوم، كار پيچيده ودشوارى است و به زمان طولانى نياز دارد. در علوم دينى، تخصص در همه‏ى زمينه‏ها،براى يك نفر، عادتا، ممكن نيست.


اين مقدمات، همه، استوار و روشن است، ولى از آن‏ها نمى‏توان اين نتيجه راگرفت‏كه همه‏ى آن‏چه در اختيار همگان قرار دارد، حق است، بلكه نتيجه، آن است كه آن‏چه‏حق است، با هم سازگار است. و آن‏چه با هم سازگارى دارد، حق است، در حالى كه سخن‏ما، در مورد آرا و عقايدى است كه با هم سازگار نيستند، مانند «اثبات و نفى‏تثليث‏» و «قبول و رد نبوت پيامبر اسلام(ص)» و «خاتميت و جهانى بودن نبوت‏رسول اكرم(ص)» و «قبول و رد وجود نص در مسئله‏ى امامت‏» و «اثبات و انكاروجود امام غايب(ع)» و «توحيد و شرك دانستن توسل به اولياى الهى‏» و «تناسخ‏و معاد» و «عين ذات يا زايد بر ذات بودن صفات خداوند» و «وجود رابطه‏ى‏توليدى ميان مقدمات و نتيجه و عدم آن‏» و «ثبات و تكامل انواع‏» و «جبر وتفويض يا امربين‏الامرين‏» و «اثبات و نفى معراج جسمانى پيامبر اكرم(ص)» و«متشخص يا نامتشخص بودن وجود حقيقت مطلق‏» و «اثبات و انكار حسن و قبح‏عقلى‏» و «تشبيه و تنزيه‏» و «اصالت وجود يا ماهيت‏» و صدها بلكه هزاران‏مسئله‏ى فكرى از اين قبيل.


مشكل پلوراليسم، در عقايد سازگار و هماهنگ نيست، تا به حكم سازگارى حقايق،حقانيت آن‏ها را ثابت كنيم، بلكه در عقايد ناسازگار است. به عبارت ديگر، استدلال‏مزبور، از قبيل مصادره به مطلوب است؛ يعنى، نخست فرض شده است كه همه‏ى عقايد وآرا و مذاهب و اديان، حق است و آن‏گاه نتيجه گرفته شده است كه حقايق، با هم‏ناسازگار نيستند و اين در حالى است كه حق بودن همه‏ى مذاهب و اديان، همان مشكل‏پلوراليسم و مسئله‏ى مورد نزاع است كه به دليل و اثبات احتياج دارد.





2. اكثريت‏بشر، متوسط و مقلداند


گفته شده است كه بيش‏تر دين‏داران، دين‏دارى‏شان‏علت دارد نه دليل. چنين نيست كه همه‏ى مسيحيان، با سنجيدن همه‏ى آيين‏ها و مذاهب،به مسيحيت روى آورده باشند و از طريق اقامه‏ى دليل قطعى، به حقانيت مسيحيت‏اذعان كرده باشند، بلكه ايمان‏شان، اغلب، ايمانى موروثى و تقليدى است. اين حكم،درباره‏ى مسلمانان و يهوديان و زرتشتيان و... ثابت و صادق است. فردى كه اينك‏مسيحى است، اگر در جامعه‏ى اسلامى زاده مى‏شد، مسلمان بود وبالعكس. زبان حال‏عموم‏دين‏داران، اين است كه (انا وجدنا آباءنا على امه و انا على آثارهم مهتدون)[43(زخرف):22] نه فقط عاميان كه عموم روحانيان دينى هم، چنين‏اند. اينان به‏حقيقت مقلدان‏اند و محققانى كه از سر حريت راستين و به حكم حكمت، به انديشه‏اى‏سر فرود آورند، نادرند. اين نهنگان درياى تحقيق، در آبگيرهاى كوچك مذاهب ومسالك رايج نمى‏گنجند، بل هر يك از آنان، خود، مذهبى هستند. جهان را، متوسطانى‏پركرده‏اند كه بر آن‏ها سنت و تقليد و سابقه و محيط و معيشت و خشم و شهوت، بيش‏ترفرمان مى‏راند، تا دليل و قرينه و برهان و حجت، و بيش‏تر محكوم جبرند تا اختيارو بيش‏تر معذورند تا مسئول. چنين متوسطان و مجبوران و مقلدان كه ما باشيم چه‏جا دارد كه به يكديگر فخر بفروشيم وبر يكديگر لعن بفرستيم؟ فروتنى و همدردى ورحمت، ما را سزاوارتر است تا كبر و دشمنى و خشونت (7).





ارزيابى و نقد





1. پلوراليسم دينى به معنايى كه گذشت در صدد حل مشكل حق وباطل و رستگارى و نجات است، اما مسئله‏ى سلوك اخلاقى و ادب معاشرت با هم‏كيشان ياهم‏دينان، بحث ديگرى است كه مربوط به تسامح و تولرانس (Tolerance) است نه‏پلوراليسم. گرچه حيات دينى، با حيات اخلاقى، ارتباط تنگاتنگ دارد، ولى مشكلى راكه پلوراليسم دينى درصدد حل آن است، روشن كردن حساب حق و باطل و طريق سعادت وشقاوت است كه آيا در دين و مذهب خاصى يافت مى‏شود يا در مجموع اديان و مذاهب،اما توصيه‏هاى اخلاقى، نظير فروتنى، همدردى رحمت ورزى نسبت‏به ديگران، با قول به‏اين‏كه همه‏ى اديان از حقيقت‏سهم دارند و پيروان همه‏ى اديان بر حق‏اند و به نجات‏و رستگارى خواهند رسيد، ملازمه ندارد. چنين توصيه‏هاى اخلاقى‏اى، با اعتقاد به‏انحصارگرايى دينى هم ممكن‏است. امام على(ع) خود و روش خود را، اسلام ناب و خالص‏مى‏داند، در عين‏حال به مالك اشتر توصيه مى‏كند كه نسبت‏به مردم، مهربان باشد،خواه هم‏آيين او باشند و خواه پيرو مذهب و آيين ديگرى.





2. چنين نيست كه هر تحقيقى، به حق و رستگارى منتهى گردد، و هر تقليدى، بطلان‏و خسران را نتيجه دهد. به عبارت ديگر، تحقيق و تقليد، به خودى خود، نه‏ممدوح‏اند و نه مذموم. حسن و قبح آن دو، تابع شيوه و موضوع تحقيق و تقليد است؛يعنى، اگر انسانى، درباره‏ى موضوعى به تحقيق بپردازد كه آگاهى‏ها و ابزار لازم‏براى انجام آن را ندارد مانند تحقيق فيريكدانى كه از تفسير قرآن آگاهى ندارد،درباره‏ى مفاهيم قرآنى و بالعكس تحقيق‏اش، نكوهيده و مردود است و يا اين‏كه درموضوعى كه آگاهى و ادوات لازم تحقيق درباره‏ى آن را دارد، ولى شتابزده و باپيش‏داورى، دست‏به تحقيق بزند، در اين صورت نيز تحقيق او نامطلوب و نادرست‏خواهد بود. در حقيقت، در دو فرق ياد شده، آن‏چه انجام يافته، ادعاى تحقيق بوده‏است، نه تحقيق. همين گونه است تقليد، هرگاه در موضوعى كه خود مى‏تواند درباره‏ى‏آن، علم و آگاهى لازم را به‏دست آورد، به تقليد روى آورد، كار او نكوهيده است‏بدين جهت، علماى اسلامى، تقليد در اصول دين (كليات عقايد) را جايز ندانسته‏اندو يا درباره‏ى موضوعى تقليد كند كه شرايط تحقيق در آن را ندارد، ولى تقليد اواز كسى است كه خبره و متخصص در آن موضوع نبوده و يا از وثاقت كافى برخوردارنيست، در اين صورت نيز تقليد او، نكوهيده و مردود است.


هرگاه محقق، درباره‏ى موضوعى، به تحقيق بپردازد كه شايستگى تحقيق درباره‏ى آن‏را دارد و ادب و شيوه‏ى درست تحقيق را هم به‏كار بندد، در اين صورت، تحقيق اوپذيرفته و نتيجه‏ى آن هرچه باشد در حق وى حجت است. بدين جهت است كه فقها، درعين اين كه به خطا پذيرى مجتهد، قايل‏اند، عمل او را قابل تقدير مى‏دانند و حجت‏شرعى مى‏شمارند. و معتقدند كه آن‏جا كه راى او با واقع مطابق نباشد، معذور وماجور خواهد بود.






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 321]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن