واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: سفارت ایران در ایتالیا ؛ از شگفتی تا تأسف! حتی یکی از کارگردانان صاحب نام دفاع مقدس کشور نیز که سفری مرتبط با کارش به ایتالیا داشت، آنچنان از نحوه برخورد او در سفارت ایران شوکه شده بود که گفته بود: ای کاش اصلا پا در این سفارتخانه که گمان می کردم خانه ما در ایتالیاست ، نمی گذاردم.
عصرایران- برخی از چهره های "حلقه"ی پیرامونی رییس جمهور، که گاه تحت نام "اطرافیان احمدی نژاد" شناخته می شوند، هر چند بعضاً سمت های اجرایی و مدیریتی خاصی ندارند، اما خود را برای اداره امور کشور، حتی از رییس جمهور منتخب مردم نیز صالح تر می دانند. نقشی که اینان برای خود تعریف کرده اند، واسطه گری بین رییس جمهور و دستگاه های اجرایی نظام است. تمام تلاش این "حلقه" آن است که رییس جمهور، همه چیز را از نگاه آنان ببیند و با تصمیم آنان، امضا کند، عزل کند و نصب کند و این، بزرگترین آفتی است که رییس جمهوری مثل احمدی نژاد را تهدید می کند، رییس جمهوری که می خواهد مردمی باشد و مردمی عمل کند ولی آیا مردم به احمدی نژاد رای داده اند یا به گروهی خاص که به لطایف الحیل پیرامون رییس جمهور گرد آمده اند و به زعم خویش درصدد اداره او هستند؟ رد پای این حلقه را می توان در بسیاری از رویدادهای مربوط به ریاست جمهوری دید که در بسیاری اوقات اطلاعات غلطی که اینان به رییس جمهور داده اند، باعث برخی تصمیمات و اظهارات عجولانه شده و در نهایت رییس جمهور را زیر سوال برده است. اعضای این حلقه، هر چند در عرض ارادت و دوستی به احمدی نژاد با یکدیگر رقابت دارند، اما در واقع، منافع خود و دوستانشان را به هزینه رییس جمهور برآورده می کنند و این ستم اندکی به منتخب مردم نیست. آخرین نمونه از این روایت مکرر را می توان در ماجرای اخیر وزارت خارجه و سفارت ایران در ایتالیا سراغ گرفت که این بار نیز همان حلقه، با علم کردن نام و اعتبار رییس جمهور به میدان آمده است تا از یک سفیر خاص (که لابد هیچ ارتباطی با منافع آنها ندارد) حمایت کنند و نگذارند وزیر امور خارجه او را برکنار نماید. نام این سفیر، ابوالفضل ظهره وند است؛ او که در زمان وزارت خرازی، چهره ای دوم خردادی از خود به نمایش می گذاشت، دستیار امین زاده (معاون وقت وزارت خارجه) بود و این جمله را بارها به برخی از همکارانش در وزارت خارجه گفته بود: "از آقای امین زاده خواستم فلان کار را برای شما انجام دهد" تا همواره نام او و امین زاده در کنار یکدیگر بر سر زبان ها باشد. وقتی دولت عوض شد، امین زاده نیز از نظر شغلی، تغییر یافت ولی به حدی از شرافت سیاسی برخوردار بود که همچنان دوم خردادی باقی بماند و رنگ عوض نکند. اما ظهره وند از دوستداران احمدی نژاد شد و با فشار برخی اعضای همان حلقه و برغم مخالفت های وزیر خارجه و معاونینش به سفارت ایران، آن هم در کشور مهمی چون ایتالیا گمارده شد تا شگفتی بزرگ وزارت خارجه دولت احمدی نژاد رقم بخورد. به هر حال او که اینک یک "سوم تیری" بود، راهی ایتالیا شد اما گزارش هایی که از عملکرد وی به تهران رسید، آنچنان منفی بود که وزیر خارجه برغم فشارهایی که لابی "حلقه" وارد می ساخت تصمیم به تغییر او گرفت. شکایت های کارکنان سفارت ایران و هیات های دولتی و پارلمانی و حتی مردمی از سوء مدیریت سفیر، در طول ماه های گذشته، پرونده سفارت ایران و ایتالیا را حجیم و تحول در این نمایندگی را غیر قابل اجتناب ساخته بود. حتی یکی از کارگردانان صاحب نام دفاع مقدس کشور نیز که سفری مرتبط با کارش به ایتالیا داشت، آنچنان از نحوه برخورد او در سفارت ایران شوکه و منزجر شده بود که به نماینده مجلسی که همراهش بود گفته بود: ای کاش اصلا پا در این سفارتخانه که گمان می کردم خانه ما در ایتالیاست ، نمی گذاردم. در چنین شرایطی که هیچ عملکرد مثبتی از نمایندگی مهمی چون سفارت ایران در ایتالیا به تهران نمی رسید و در حالی که وزیر امور خارجه پیشتر در سمینار سفرا در تهران به آنها هشدار داده بود که اگر نمی توانند با رویکرد تحول گرای دولت نهم کار کنند، باید جایشان را به دیگری دهند، یک تصمیم کاملا متعارف در وزارت خارجه گرفته شد: "فراخوانی سفیر". اما ظهره وند که به برخی اعضای "حلقه" مستظهر بود، در کمال شگفتی، چنین فراخوانی را نادیده گرفت چه آنکه برای او "رم" بسیار پرجاذبه تر از "تهران" بود و البته برای برخی ها در تهران، حضور او در "رم" پر منفعت تر! و اینجا بود که بار دیگر پروژه هزینه کردن از رییس جمهور تکرار شد و ظهره وند و حامیانش باز هم از کیسه رییس جمهور خرج کردند و حتی گفته شد که او، تنها سفیری است که رییس جمهور مستقیما معرفی اش کرده است! این در حالی است که پیشتر یکی از سفرای ایران در یک کشور مهم، در این باره از احمدی نژاد سوال کرده و رییس جمهور نیز به صراحت گفته بود که ظهره وند را نمی شناسد. با این وجود، برخی اعضای حلقه پیرامونی احمدی نژاد که خود را متخصص در همه علوم زمینی و آسمانی می دانند، برای خود این حق را قائل اند که در همه امور کشور دخالت کنند ولو آنکه در این مسیر بین رییس جمهور و دستگاه های اجرایی تنش زایی کنند و حیثیت کشور را حتی در عرصه سیاست خارجی که ویترین نظام است، به بازی بگیرند. سوال اینجاست که آیا مقامی چون وزیر، از این حق برخوردار نیست که یک مدیر را در وزارتش جابه جا کند؟ اگر چنین حقی را دارد، این هیاهوها و فشارها برای چیست و اگر وزیر این حق را ندارد چگونه باید درباره عملکرد مجموعه تحت مدیریتش پاسخگو باشد؟ و سوال مهم تر آنکه خرج کردن از اعتبار رییس جمهور برای حفظ مدیری که مدیر ارشدش او را "ناکارآمد" می داند آیا دوستی با رییس جمهور و مهم شمردن آبروی کشور است یا آنکه در ورای این ماجرا، قضایای پنهانی وجود دارد که "بعضی ها" را از جابه جایی یک سفیر، که امری کاملا متعارف است، این چنین دچار نگرانی کرده است؟ و پرسش پایانی اینکه به فرض ابقای سفیر ایران بر اساس مصالح یا میانجیگری ها و یا فشارها، سرانجام روند مدیریتی کنونی کجا خواهد بود؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 459]