واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: هنرمند مجسمهساز ایرانی و مجسمهسازی دههی 40 ایران
حمید شانس، هنرمند مجسمهساز ایرانی دربارهی مجسمهسازی دههی 40 ایران در گالری تهران سخن گفت.وی معتقد است: دربارهی مجسمهسازی دههی 40 بیش از مجسمهسازی دههی 50 میتوان صحبت كرد؛ چراكه دارای ویژگیهایی است كه ارزش دوباره نگاه كردن را دارد.شانس با طرح این پرسش كه آیا با تعداد كمی مجسمهسازی كه در این دهه وجود داشتهاند و با تفاوت عجیب كارها و سبك كاری آنها، بخشی را بهعنوان معاصر از دیگر آثار میتوان تفكیك كرد؟ اظهار داشت: معاصر یعنی چه؟ چرا امروزه بر آن تاكید میشود و اگر سه تا چهار دهه از مجسمهسازی گذشته است، آیا باید گفت عصر مجسمهسازی یا مجسمهسازی معاصر و یا آیا باید لغت معاصر را به معنایی كه امروزه بهكار میرود، بپذیریم.شانس افزود: اصولا مفهوم معاصر خود مشتقشده از نگاه كلیتری به مفهوم دوران یا عصر است كه مرحلهای تاریخی را میگویند كه با ویژگی معینی، آنرا میتوان متمایز كرد. آن ویژگی پتانسیل آنرا دارد كه مجموعهی مختصات رفتار انسانی و تاریخی در آن عصر را مشخص كند و كلید ورود و قابلیت اصلی برای درك انسان دورهی خود در رابطه با فرهنگ، رفتار، ارتباطات و... باشد.وی افزود: در یكی دو قرن اخیر در جریان مدرنیزم و مدرنیته، لغت "معاصر" باب شده است و معاصر كسی است كه در دوران كنونی زندگی میكند.وی اعلام كرد: چگونگی معرفی واژهی معاصر معنا و مفهوم را بهطور كلی تغییر خواهد داد، در دهههای 20، 30 و 40 استاد صنعتی مجسمه میسازد، در دهههای 30 و 40 نیز پرویز تناولی مجسمه میسازد كه آثار آنها بهشكل عظیمی متفاوت است.وی گفت: لغت معاصر كه ورود آن به مشروطیت بازمیگردد، با لغت تجددخواهی وارد ایران شده است كه سعی میكند، نگاه تازه و نویی را جایگزین رفتار سنتی كند و از دوران كمالالملك درگیری سنت و بدعت، به مفهوم معاصر مربوط میشود.وی بیان كرد: از لحاظ لغوی گاهی استفادهی متفاوت از ویژگیها و گرایشها، بازی با كلمات بهشمار میآید؛ اما ویژگی به معنای خصوصیات ویژه و منحصربهفرد و متفاوت یك قضیه است كه در آن انحصار اهمیت دارد؛ اما به همین دلیل، به جریان عمومی فكر نمیكند، برعكس در گرایش، ویژگیها و خصوصیات قضیه در طول زمان از قطبی به قطبی و از حالتی به حالتی دیگر تغییر شكل و رفتار میدهد.وی اظهار داشت: از آنجا كه جامعهی ایرانی دایم درحال دگردیسی و زایش مداوم سخت و فرسودهكننده و متفاوت بوده است، برای درك مجسمهسازی، نگاه به گرایشها، اهمیت بیشتری از ویژگیها میتواند داشته باشد.وی افزود: جریان عمومی مجسمهسازی در پنج یا شش سدهی اخیر، از جریان عمومی نقاشی و هنر تجسمی جدا نیست و جریانی كه در ابتدا وارد كشور میشود و بار تغییر را برعهده میگیرد، نه مجسمه و گرافیك، بلكه نقاشی است.وی گفت: در سال 1289 مدرسهی صنایع مستظرفه بهوسیلهی كمالالملك با ادعای تغییر كیفی در نقاشی پدید آمد و این آغاز جریان امروزی شدن نقاشی بود.وی تصریح كرد: این جریان، جریان هنر رسمی آكادمیك را در ایران شكل میدهد كه ایرانی نیست و تجددخواهی در آن است، اما آكادمیك است. این جریان بهطور ناقص وارد ایران میشود، هیچكدام از اصول بنیادی را بهكار نمیگیرد، با یك ناتوالیسم سطحی تركیب میشود و شیوههایی از احساسات رمانیك در آن است كه قابل مقایسه با جریان وسیع هنر كلاسیك اروپا نیست.وی تاكید كرد: جریان هنر پس از دههی 20 تغییر بسیاری مییابد؛ زیرا پس از شهریور سال 1320 و سرنگونی رضاشاه و روی كار آمدن محمدرضا، دههی عجیب و غریبی پدید آمد.وی اعلام كرد: در اواخر دههی 20 هنر مدرن تثبیت میشود، دههی 30 چالش هنر مدرن با هنر ناقص آكادمیك است و دههی 40 را پیروزی هنر مدرن بر هنر آكادمیك میتوان دانست.وی بهطور خاص دربارهی مجسمهسازی، گفت: دههی 20 دههی اشتیاق قشر روشنفكر، دههی 30 دههی چالشها و دههی 40 دههی تثبیت است.وی به نقل از محسن وزیری گفت: كمالالملك را بهخاطر محدودیت زمانی كه بدون شك موجب محدودیت فكری و بینش میشود، میتوان تبرئه كرد؛ اما بخشودن دانشجویان او منطقی نیست.وی در پایان به نمایش آثاری از ابوالحسنخان صدیق و پرویز تناولی پرداخت و به دورهی روشنفكری در دههی 40، تعریف روشنفكر در جامعهی سنتی و مدرن، نقش هنرمند بهعنوان روشنفكر و بررسی ریشههای روشنفكری و هنر مدرن در ایران اشاره كرد.منبع : ایسنا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 499]